eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فیش مرثیه استاد مومنی.pdf
453.8K
🏴 مرثیه و روضه مکتوب 🚩 السلام علیک الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ علیه السلام ♦️مرثیه امام موسی بن جعفر سلام الله علیه علیه السلام ▪️روضه مکتوب امام کاظم علیه السلام ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
💫بازدلم هوای دارد ✨هوای آن گنبد بیکران دارد 💫به یاد حرم سبز و زیبایت ✨اشک در چشمان من مکان دارد 💫چه درد غریبی ست درد دل تنگی! ✨دل تنگم هوای صاحب الزمان(عج)دارد. 🌷 🌷 @majmaozakerine
‌‌ 💠 نماز ساده شب بیست و یکم ماه رجب ✨🌹 جناب سلمان از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) نقل می‌کند که فرمود: هرکس در شب بیست و یک ماه رجب ۶ رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد، ۱۰ بار سوره کوثر و ۱۰ بار سوره توحید؛ گناه یک سال برای او نوشته نمی‌شود، و تا یک سال اعمال نیک برای او نوشته می‌شود. هرکس نتوانست این نماز را ایستاده بخواند، پس در حال نشسته بخواند که خداوند به فرشتگان مباهات می‌کند و می‌گوید: همانا من او را آمرزیدم. @majmaozakerine 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
. 📋 داروی هر درد ما از دم تو می رسد ✔️  / حاج محمود کریمی ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داروی هر درد ما از دم تو می رسد حک شده بر سینه یا باب حوائج مدد میرود از زندانش با بدن بی جانش ارض و سما گریانش،گریانش گریانش دختر یتیمش می زد صدایش میرسد صدای گریه یِ رضایش تا که رها موسی شد هر دو جهان غوغا شد چشم فلک دریا شد ، دریا شد دریا شد مرغ پر شکسته از قفس رها شد قبله یِ حوائج حاجتش روا شد سوی خدا رفتم ای نور خدا را ببین گریه یِ معصومه و حال رضا را ببین با جگر صد پاره گشته رباب آوره نیزه شده گهواره گهواره گهواره رفته روی نیزه رو به روی مادر رفته نیزه انگار در گلویِ مادر از دل عالم گره دست تو وا میکند غنچه ی لب تشنه یا باب حوائج مدد ای علی لای لای علی گوشه ی این ویرانم تا تو شوی مهمانم منتظرت می مانم می مانم می مانم در پِی ات دویده با قد خمیده دختر یتیمت ای سر بریده مجلس دار الشفا روضه ی تو می شود دختر ارباب یا باب حوائج مدد وقت جدایی رسید باد مخالف وزید از شرر داغ تو پشت برادر خمید پشت و پناهم شکست پشت سپاهم سکست فاطمه در کربلا علقمه در خون نشست از جان خود سیرم ای خدا من بی او میمیرم ای خدا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5918240745185086220.mp3
8.91M
🔳 (ع) 🌴داروی هر درد ما از دم تو می رسد 🌴حک شده بر سینه یا باب الحوائج مدد 🎤
امام كاظم ـ علیه السّلام ـ در سال 128 هـ ق در ابواء ـ نام منزلی بین مكه و مدینه ـ متولد شد و در بغداد در 25 رجب سال 183 در سنّ پنجاه و پنج سالگی در زندان سندی بن شاهك رحلت فرمود. مادرش ام ولد(مادرفرزند) نامش حمیدةكنیزی بربریه بوده است. امام كاظم 35 سال پس از درگذشت پدر بزرگوارش امامت كرده و كنیه آن حضرت ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابو علی و شهرتش عبد صالح و معروف به كاظم بوده است.(1) ارالقاب شریفش باب الحوائج می باشد. به چند نمونه ازكرامات اشاره می گردد: 1. از علی بن یقطین نقل شده كه هارون مردی را طلب كرد كه به وسیلة او امر موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ را باطل كند و در مجلس او را وامانده و خجل كند، مرد افسونگری را آوردند و چون سفره گستردند، سحری در نان‌ها اعمال كرد كه هر چه آن جناب (امام كاظم ـ علیه السّلام ـ ) می‌خواست نانی بردارد از جلویش می‌پرید و هارون از خوشی و خنده به اهتزاز در آمد. حضرت بدون معطلی سر بلند كرد و به صورت شیری كه به پرده‌ای نقش بسته بود، فرمود: ای شیر دشمن خدا را بگیر. عكس مانند بزرگترین درندگان شد و افسونگر را درید. هارون و یارانش غش كرده، افتادند و از هول آن منظره عقل از سرشان پرواز كرد چون به هوش آمدند، هارون به حضرت گفت: تو را به حقی كه من بر تو دارم دستور بده دوباره این صورت آنچه را خورد برگرداند، حضرت فرمود اگر عصای موسی ریسمان‌ها و عصاهای ساحران را كه بلعید برگرداند او هم این مرد را برمی‌گرداند.(2) 2. از زكریا بن آدم نقل شده كه حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ فرمود: پدرم از كسانی بود كه در گهواره سخن می‌گفت.(3) 3. یعقوب سراج گفت: حضور حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ شرفیاب شده دیدم آن حضرت كنار گهواره ابوالحسن موسی ـ علیه السّلام ـ (امام كاظم) ایستاده و مدتی با كودك خود رازهایی می‌گفت. من نشستم تا حضرت از رازهای نهانی فارغ شده، آنگاه به احترام حضرت از جا برخاستم به من فرمود: نزدیك مولای خود بیا و بر او سلام كن من به دستور حضرت نزدیك رفته عرض سلام كردم، كودك گهواره كه بر پیران عالم استادی توانا بود سلام مرا به زبان فصیحی پاسخ داد و فرمود هم اكنون به خانه برو و نام دخترت، كه دیروز نامگذاری كرده‌ای تغییر بده زیرا آن نامی است كه خدا دوست نمی‌دارد. آری چنان بود دختری داشتم و او را حمیراء نامیده بودم. حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: فرمان فرزندم را به كار بند كه نجات در آن است.(4) 4. عبدالله افطح (برادر امام كاظم ـ علیه السّلام ـ ) در امر امامت با حضرت كاظم ـ علیه السّلام ـ منازعه كرد و حضرت آتشی افروخت و ساعتی در وسط آن نشست و با مردم سخن گفت سپس برخاست و به عبدالله فرمود اگر تو هم امامی، چنین كن و از آتش بیرون آمد.(5) 5. از ابراهیم بن سعید روایت شده كه گفت: تعدادی از درندگان را در حجرة حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ كردند كه آن حضرت را بخورند پس آن درندگان برای حضرت متواضع شدند و دُم جنباندند و حضرت را به امامت خوانده و از شرّ هارون الرشید برای او به خدا پناه بردند. چون این خبر به هارون رسید حضرت را آزاد كرده گفت: می‌ترسم من و مردم و اطرافیانم را شیفته خود كند.(6) 6. رافعی گوید: پسر عموئی داشتم به نام حسن بن عبدالله كه مردی منزوی و از همه مردم معاصرش پارساتر بود و گاهی از اوقات طوری با سلطان روبرو می‌شد كه او را امر به معروف و نهی از منكر می‌كرد. روزی به مسجد وارد شده در آنجا حضرت ابوالحسن موسی ـ علیه السّلام ـ نیز تشریف داشت، حضرت به او اشاره كرده چون نزدیك آمد فرمود: ای ابو علی! چقدر این رویه‌ای كه برای خودت انتخاب نمودی مورد علاقه من است و مرا مسرور می‌كند. لیكن باید بگویم معرفتت كم است. بهتر آن است درصدد معرفت برآئی. عرض كرد: فدای تو، معرفت چیست؟ فرمود: فقه بیاموز و حدیث فراگیر. عرض كرد: از چه كسی؟ فرمود: از فقهاء مدینه آنگاه آنچه فراگرفته‌ای به من عرضه دار تا صحت و نادرستی آن را برایت بیان كنم. پسر عموی من طبق دستور حضرت به فرا گرفتن فقه و حدیث پرداخت و تقریراتی را كه یاد گرفته و نوشته بود حضور حضرت عرضه داشت، حضرت همه را از درجة اعتبار ساقط كرد و خط بطلان بر آنها كشید و فرمود: باز هم درصدد معرفت برآی. نامبرده كه مردی متدین بود و نمی‌خواست هیچ دقیقه‌ از دقائق دین را نابود گذارد، همواره همراه موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ بوده و از آن حضرت دور نمی‌شد، تا آنكه روزی حضرت به خارج شهر تشریف می‌برد در راه با آن جناب ملاقات كرد عرض كرد: فدای شما اینكه در پیشگاه خدا حجت بر شما تمام می‌كنم كه باید مرا بدان چه معرفت آن واجب است، راهنمائی فرمائی. حضرت ـ علیه السّلام ـ حقوق امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ و آنچه را كه باید به آن شناخت پیدا كرد و نیز حقوق حسن و حسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و امامت آنها را بیان فرمود و ساكت ماند. وی پرسید: امروز پیشوای مردم كیست؟ فرمود: اگر او را به تو معرفی كنم از من می
‌پذیری؟ عرض كرد: آری. فرمود: امام بر حق و پیشوای خلق، امروز منم. عرض كرد: برای ادعای خود دلیلی هم دارید؟ فرمود: نزدیك فلان درخت رفته بگو موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ می‌گوید نزدیك ما بیا. وی پیام حضرت را به درخت رسانید، بلافاصله زمین را شكافته خدمت حضرت رسید حضرت باز اشاره كرده به محل اول خود بازگشت.(7) 7. كلینی از عبدالله بن مغیره نقل می‌كند: كه حضرت كاظم ـ علیه السّلام ـ در منی با زنی بر خورد نمود، كه برای گاوش كه مرده بود گریه می‌كرد و كودكانش هم اطرافش می‌گریستند. پرسید: چرا گریه می‌كنی؟ گفت: بچه‌های یتیمی دارم و گاوی داشتم كه زندگی خود و بچه هایم از آن اداره می‌شد و اكنون مرده و با این بچه‌ها، درمانده و بیچاره شدم. فرمود: می‌خواهی آن را زنده كنم؟ گفت: آری. حضرت كناری رفت و دو ركعت نماز گذاشت و اندكی دست بلند كرد و لبهای مباركش را حركت داد و برخاست صدائی به گاو زد و با سر چوب به آن اشاره كرد ـ یا پای خود را به آن زد ـ گاو حركت كرد و ایستاد.(8) 8. از اعمش نقل شده كه گفت: دیدم حضرت امام كاظم ـ علیه السّلام ـ نزد هارون بود و هارون در مقابل او خضوع می‌كرد عیسی بن زیاد گفت: ای امیر المؤمنین - هارون - چرا برای او خضوع می‌كردی؟ گفت: دیدم پشت سر او یك افعی دهن باز كرده و می‌گوید: مطیعانه جواب او را بده وگرنه تو را می‌بلعم.(9) 9. از بنان بن نافع نقل شده كه پدرم را با زنها در موسم ـ یكی از مجامع حجاج در مكه یا منا یا عرفات ـ گذاشتم و به طرف حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ رفتم و چون به او نزدیك شدم و خواستم سلام كنم رو به من كرد و فرمود: ای پسر نافع حج ات قبول شد، خدا در مصیبت پدر اَجرت دهد كه در این ساعت خدا روح او را گرفت برگرد و به تجهیزات او بپرداز. از این سخن متحیر شدم زیرا هیچ مرضی نداشت كه من آمدم. فرمود: ای نافع مگر به ما ایمان نداری، برگشتم دیدم زنها به صورت می‌زنند. گفتم: چه چیز است؟ گفتند: پدرت از دنیا رفته است.(10)   ادامه👇👇👇
10. شیخ علی اربلی از شقیق بلخی روایت كرده كه در سالی به حج می‌رفتم، به قادسیه كه رسیدم مردم بسیاری را دیدم كه با زینت و اموال بودند. چشمم به جوان خوشروئی كه ضعیف و گندمگون بود، افتاد كه جامه‌ای پشمینه به تن و نعلین به پا از مردم كناره گرفته بود. با خود گفتم: حتماً این از صوفیه است و می‌خواهد بزرگی خویش را بر دیگران ثابت كند، جلو رفتم تا او را سرزنش كنم. چون نزدیك‌تر رفتم به من گفت: یا شقیق اجتنبوا كثیراً من الظن ان بَعض الظن اثم(11) این را گفت و رفت. با خود گفتم: این امر عظیمی بود كه از نهان من خبر داد، حتماً از عبد صالح خدا است بروم از او معذرت‌خواهی كنم. هر چه گشتم او را نیافتم تا به منزل واقصه رسیدم كه آن بزرگوار را در حال نماز دیدم با خشوع و اشك و انابه به جلو رفتم تا از او حلالیت بطلبم. فرمود: یا شقیق و انّی لغفّار لمن تاب و امن و عمل صالحاً ثم اهتدی(12) این را گفت و رفت. من هم به دنبالش رفتم. زیرا دوباره از باطن من خبر داد، پس او را ندیدم تا اینكه در زباله (نام منزلی است) دیدم آن جوان ظرف آبی لب چاه در دست دارد كه آب بكشد، كه ناگاه ظرف از دستش به چاه افتاد نگاه كردم دیدم سر به آسمان بلند كرد و گفت: «انت ربی اذا ظئمتُ الی الماء و قوتی اذا اردت طعاماً». یعنی توئی سیرابی من هرگاه تشنه می‌شوم به سوی آب و تو قوت منی هر وقت كه اراده كنم طعام را». پس گفت خدای من و سید من، من غیر از این ظرف ندارم آنرااز من مگیر . شقیق گوید: به خدا دیدم كه آب چاه جوشید و بالا آمد و آن جوان دست به جانب آب برد و ظرف را گرفت و پر از آب كرد و وضو گرفت ... پس من به شخصی گفتم: این جوان كیست؟ گفت: موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ است.(13) پی نوشت: 1. شیخ مفید، الارشاد، تهران، چاپ انتشارات علمیه اسلامیه، ص 207. 2. حر عاملی، اثبات الهداة، تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1357.           3. همان، ص 557. 4. مفید، همان، 1351، ص 362. ⏫⏫⏫ _موسی_بن_جعفر
متن دعای سریع الاجابه موسی بن جعفر أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَدا أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْوَحْدَانِیَّهِ الْکُبْرَى وَ الْمُحَمَّدِیَّهِ الْبَیْضَاءِ وَ الْعَلَوِیَّهِ الْعُلْیَا [الْعَلْیَاءِ] وَ بِجَمِیعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِکَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْکَ إِلا إِلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجا وَ مَخْرَجا وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِبُ إِنَّکَ تَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ از تو درخواست‏ مى‏کنم به حق آنان‏که از میانآفریده‏هایت انتخاب نمودى،و هیچکس را از میان آفریدگانت همانند آنان قرار ندادى،بر محمّد و خاندانش درود فرست،و با من چنان کن که سزاوار آنى،خدایا!از تو درخواست مى‏کنم به حق یگانگى بزرگ‏تر الهى،و مقام تابنده محمّدى،و جایگاه برتر علوى،و به تمام آنچه به آن بر بندگانت حجّت نهادى،و به حق‏ آن نامى که از آفریدگان خود پنهان داشتى،که از تو جز براى تو اظهار نگردد،بر محمّد و خاندانش درود فرست و براى من در کارم گشایش و راه نجاتى قرار ده،و از جهاتى که گمان مى‏برم و یا گمان نمى‏برم مرا روزى ده‏ همانا تو هرکه را بخواهى بى‏حساب روزى مى‏دهی.سپس حاجت خود را درخواست کن. ۶٫ دعایی از امام صادق (ع) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟.[۵] ۷٫ دعایی از امام جعفر صادق (ع) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفساو قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟.[۶] همه ی این دعا ها را مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان، فصل پنجم آورده است. البته لازم به تذکر است که برای حاجت های خاص، دعاهای خاصی وارد شده است که برای کسب اطلاع از آنها می توانید به کتاب مفاتیح الجنان مراجعه کنید.
دعای سریع الاجابه از امام موسى كاظم ‏علیه السلام كفعمى در بلد الأمین دعائى مروىّ از حضرت امام موسى كاظم ‏علیه السلام نقل كرده و فرموده عظیم ‏الشّأن و دعای سریع الاجابه است، و آن این است:   اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَطَعْتُكَ فى‏ اَحَبِ‏ خدایا همانا من در محبوبترین‏   الْأَشْیآءِ اِلَیْكَ وَهُوَ التَّوْحیدُ، وَلَمْ اَعْصِكَ فى‏ اَبْغَضِ الْأَشْیآءِ اِلَیْكَ وَهُوَ چیزها در نزد تو كه عبارت از توحید و یگانگیت بود از تو پیروى كردم و در مبغوض‏ترین چیزها در نزدت كه عبارت‏ از   الْكُفْرُ، فَاغْفِرْ لى‏ ما بَیْنَهُما یا مَنْ اِلَیْهِ مَفَرّى‏ آمِنّى‏ مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ‏ كفر بتو بود نافرمانیت نكردم پس‏ آنچه در این میان است ازگناهانم بیامرز اى‏كه بسوى‏ اوست گریزگاه من مرا از آنچه به خاطر   اِلَیْكَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْكَثیرَ مِنْ مَعاصیكَ، وَاقْبَلْ مِنِّى‏ الْیَسیرَ مِنْ‏ آن بسویت پناه آوردم امان بخش خدایا بیامرز گناهان بسیارم را و بپذیر از من‏   طاعَتِكَ، یا عُدَّتى‏ دُونَ الْعُدَدِ، وَیا رَجآئى‏ وَالْمُعْتَمَدَ، وَیا كَهْفى‏ طاعت اندكم را اى ذخیره در مقابل سایر ذخیره‏ ها و اى مایه امید و تكیه ‏گاه من و اى پناهگاه‏   وَالسَّنَدَ، وَیا واحِدُ یا اَحَدُ، یا قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ، اَللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ‏ ونگهبانم و اى‏ یگانه‏ اى یكتا اى‏آن كه در وصف ‏خود به پیغمبرت گفتى بگو او خداى یكتا است خدا بى‏ نیاز است، نزاید و نه‏   یُولَدْ، وَلَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ، اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِكَ‏ زاییده شده و نیست برایش همتا و مانندى هیچكس از تو مى‏ خواهم به حق آنانكه از میان خلق خود آنها را برگزیدى‏   وَلَمْ تَجْعَلْ فى‏ خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً، اَنْ‏تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَتَفْعَلَ‏ و در خلق خود هیچكس را مانند ایشان نكردى كه درود فرستى بر محمد و آل او و درباره من انجام دهى‏   بى‏ ما اَنْتَ اَهْلُهُ، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُكَ بِالْوَحْدانِیَّهِ الْكُبْرى‏ وَالْمُحَمَّدِیَّهِ   آنچه را تو شایسته آنى خدایا از تو خواهم به حق مقام وحدانیت و یكتایى بزرگ خودت و به مقام محمدى‏   الْبَیْضآءِ، وَالْعَلَوِیَّهِ الْعُلْیا، وَبِجَمیعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلى‏ عِبادِكَ، آن مقام تابنده و به مقام علوى آن مقام والا و به تمام حجتهاى خود بر بندگانت‏   وَبِالْإِسْمِ الَّذِى‏ حَجَبْتَهُ عَنْ‏خَلْقِكَ، فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْكَ اِلاَّ اِلَیْكَ، صَلِ‏عَلى‏ و به حق آن نامى كه از خلق خود پنهان داشتى كه اظهار نشود از تو مگر بخودت كه درود فرستى بر   مُحَمِّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلْ لى‏مِنْ اَمْرى‏ فَرَجاً وَمَخْرَجاً، وَارْزُقْنى‏ مِنْ‏حَیْثُ‏ محمد و آل محمد و براى من در كارم گشایش و راه نجاتى قرار دهى و به من روزى دهى از آنجا كه‏   اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَیْثُ لااَحْتَسِبُ، اِنَّكَ تَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَیْرِ حِسابٍ. گمان دارم و از آنجا كه گمان ندارم كه تو روزى دهى هر كه را بخواهى بى‏حساب.‏   پس حاجت خود را بطلب
🍂🥀🍂 ببين مادر ز گريه آب رفته😭 ڪه از جسم و تن ِ من تاب رفته به نيزه دار گفتم بچه داري؟؟؟ کمي آرام تازه خواب رفته...😭 🍂🥀🍂 🏴 وفات شهادت گونه ی، همسر باوفای ارباب ،حضرت رباب سلام الله علیها را تسلیت عرض می نماییم @majmaozakerine 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
تو کاظمین آقا حاجتمو داده شهادت باب الحوائج موسى بن جعفر علیه السلام ➖➖➖➖➖➖➖➖ تو کاظمین آقا حاجتمو داده چقدر دلم تنگ پنجره فولاده تو کاظمین آقا حاجتمو داده چقدر دام تنگ پنجره فولاده چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی زهرا میگه خوش امدی زهرا میگه خوش امدی چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی زهرا میگه خوش امدی کرمش کرم امام رضاست حرمش حرم امام رضاست کرمش کرم امام رضاست حرمش حرم امام رضاست یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر تو کاظمین آقا حاجتمو داده چقدر دلم تنگ پنجره فولاده تو کاظمین آقا حاجتمو داده چقدر دلم تنگ پنجره فولاده چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی زهرا میگه خوش آمدی چه حرمی چع گنبدی حس میکنی تو مشهدی چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی زهرا میگه خوش آمدی کرمش کرم امام رضا حرمش حرم امام رضا کرمش کرم امام رضا حرمش حرم امام رضا تویی که بابای حضرت سلطانی تمام هستیه شاه خراسانی تویی که بابای حضرت سلطانی تمام هستیه شاه خراسانی آقا امام هفتمی تنها امید مردمی آقا امام هفتمی تنها امید مردمی تنها امید مردمی تنها امید مردمی عشق ملیکه قمی عشق ملیکه قمی می خونن همه مریض دارها می خونن همه گرفتارها می خونن همه مریض دارها می خونن همه گرفتارها یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر تو کاظمین آقا حاجتمو داده اخ چقدر دلم تنگه پنجره فولاده تو کاظمین آقا حاجتمو داده اخ چقدر دلم تنگ پنجره فولاده چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی چه حرمی چه گنبدی حس میکنی تو مشهدی زهرا میگه خوش آمدی شده توی زندون زهرا عذا داره شده توی زندون زهرا عذا داره زبون روزه آه سیلی افطاره شده توی زندون زهرا عذا داره زبون روزه آه سیلی افطاره دل تو پر شراره شد آسمون بی ستاره شد دل تو پر شراره شد آسمون بی ستاره شد آمدن عاشقای کاظمین آمدن عاشقای کاظمین بمیرم برای آقام حسین آمدن عاشقای کاظمین بمیرم برای آقام حسین ➖➖➖➖➖➖➖➖ ع