eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
به قلم بند اول❤️🌷 یه عمریه جیره خوره خان تو ام ارباب من که مسلمان تو ام ارباب آهای رفیق رفیقتو دریاب رفیق شفیقم مواظبم هستی تو هر دقیقم نگاه کن اسم تو نقشه بسته روی عقیقم محول الاحوالم اینه زبون حالم عزت من تو زندگی تویی تو کل سالم بودی همش پاسوزم منم برات میسوزم تو سایهٔ پناه تو گذشته شد هر روزم امیری یا ثارالله حسین ابا عبدالله بند دوم❤️🌷 یه عمریه دلم به عشق تو گره خورده خداروشکر سودشو هم برده خوبم با تو بی تو مثلِ مرده من و کشت فراقت کاری بکن بازم بیام سراغت همیشه تازه میمونه روی دل ها داغت عمری به شور و شینم پناه عالمینم برا گدایی اومدم جیره خور حسینم حسین برام عزیزه شده شبیه غریزه عشق خدارو هر زمان توی دلم میریزه امیری یا ثارالله حسین ابا عبدالله بند سوم❤️🌷 یه عمریه بی تو بودم شدم یه آشفته از نظرم زندگیمون مفته اگر که شور تو بشه خفته گدایِ  نگاتم تو جون بخوا ببین چجور فداتم تو محشر زیارت عاشورات میده نجاتم خادمِ روضه هاتم عاشقِ کربلاتم شهادت افتخارمِ تا آخرش باهاتم زیارتت دعامه دلیل گریه هامه همین الان سلام میدم که بهترین سلامه امیری یا ثارالله حسین ابا عبدالله شعر و سبک های مهدی طاهرزاده
رُقیّه تُنادی مِنَ الخِربه، معَ اللیلِ رقیه شب‌هنگام، از خرابه صدا می‌زند اریدُ ابی کی یُغَفِّینی، معَ اللیل پدرم را می‌خواهم تا شب مرا بخواباند ابی لم یزَل ساکناً سَمعی، صدى الخَیلِ پدرم، هنوز صدای اسب‌ها در گوشم است وکسرُ الضلوعِ یُغطّیها، صدى الخَیلِ و صدای اسب‌ها، صدای شکستن سینه‌ها را می‌پوشاند ویا ویلی، ابی ضُمَّنی عن عیونِ العِدا ای وای بر من، پدر، مرا در آغوشت از چشم دشمنان پنهان بدار ویا ویلی، اخافُ مع اللیلِ ان أشرُدَ ای وای بر من، می‌ترسم که شب آواره شوم ویا ویلی، ابی صارَ شَتمی بَدیلَ الحِدار ای وای بر من، پدر، به جای لالایی مرا دشنام می‌دهند   من الخربه، رقیه تخبر اللیل عن الغربه از خرابه رقیه شب هنگام از غربت خبر می‌دهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋روضه شب دهم محرم 99 ⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم عصر فردا ته گودال تو را می بینم آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم شانه بر مو بزنی, آینه دارت باشم چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری! از من خسته به والله! زمین گیر تری! مادرم بود که آگاه ز تقدیرم کرد من اگر پیر شدم, پیری تو پیرم کرد عصر فردا به دل مضطر من رحمی کن ته گودال به چشم تر من رحمی کن من ببینم که تو بی پیرهَنی می میرم تکیه بر نیزه ی غربت بزنی, می میرم آه از سینه ی پر خون بکِشی می میرم از دهان نیزه ای بیرون بکشی, می میرم سر گودال من از هول و ولا خواهم مرد زود تر از تو در این کرب و بلا خواهم مرد پنجه ی کینه به مویت برسد من چه کنم!؟ نیزه ای زیر گلویت برسد من چه کنم بوسه ی فاطمه بر حنجر تو می بینم خنجری کُند به پشت سر تو می بینم بین گودال و حرم, عطر فروشم فردا تن عریان تو را با چه بپوشم فردا!؟ چادرم هست, ولی همسفرم شک دارم تا دم عصر بماند به سرم, شک دارم رسیده شب آخرت حسین میاد ناله ی مادرت حسین الهی برای سرت حسین خواهر بمیره ببین غصه ها رو تو چشم من الهی که زینب بشه کفن دیگه حرف رفتن بهم نزن خواهر بمیره بشین تو روبروم بهتر ببینمت پیشم بمون که من بیشتر ببینمت خواب بدی دیدم که حرمتت شکست و الشمر جالس با چکمه ام نشست هی کند میبره لشکر کلافه شه فک کن ثنان که هست خولی اضافه شه اون نیزه میزنه اون تیغ میکشه ای وای دخترش هی جیغ میکشه میری توی گودال به زور حسین سرت میره کنج تنور حسین چقدر باشه زینب صبور حسین برات بمیرم مثل مادرت میخوری لگد هرکی هرچی داشت تو رو میزد شدن اسب ها از رو تنت رد برات بمیرم ریختن به دور تو ارازل و اوباش بمیرم برات غارت شدی داداش یکی گرفته بود انگشتر تورو یکی گرفته بود موی سر تو رو کار تو شد تموم شد نوبت حرم نترس محکمه گره معجرم نانجیبا دارن چیکار میکنن بچه ها دارن فرار میکنن ندارم به دوری علاقه من تو میری و میمونه داغ من میان شمر و خولی سراغ من نگو روزی من اسارته نگو دشمنت فکر غارت نگو قسمت من جسارته بیچاره زینب دلت میاد داداش من بکشم عذاب حرمله دستممو ببنده با طناب یا که ببیننت یا که ببینمت به خون شدی خضاب یا ببرنمون به مجلس شراب حالا که میروی بیچاره قلب من بعد یه عمر داداش سخته جدا شدن دیدن ارباب به نیزه تکیه داد یا مسلم بن عقیل هانی حبیب صدا زد یا مسل بن عقیل ،یا هانی بن عروه ، یا حبیب بن مظاهر ... یکی یکی رو صدا زد جواب نیومد صدا زد چتون شده مگه شما نبودید که مثل پروانه دور حسین میچرخیدین الان داره حسین صداتون میزنه چرا جوابشو نمیدین اگه خوابیدید بلند شین چرا؟ میخوان بعد من خیمه هارو آتیش بزنن میخوان دست زینبمو ببندن... اومد با همه خداحافظی کنه اومد تو خیمه ی امام سجاد به زحمت تکیه داده صدا زد بابا کجاست برادرم علی اکبر ؟ قُتِل این عمی العباس؟ قُتِل یه وقت صدا زد عمه شمشیر منو بیار زیر بغلمو بگیر بلند شم می بینی حجت خدا یاور نداره بزار منم برم جونشو براش بدم همه جای روضه عجیبه دل بده اومد تو خیمه ی زنا با زنا خداحافظی کنه دید زنا چادر به کمر بستن یه جوری فقط چشما معلومه یکی شمشیر شکسته دستشه یکی چوب نیزه یکی... آقا فرمود چتونه؟ آقا صدای استغاثه تون رو شنیدیم گه ما مردیم آقا بزارین ما بریم همه رو آروم کرد راوی میگه دیدم ابی عبدالله امام کعبه هست همه باید طواف کنن فقط آقا دید گوشه خیمه سکینه نشسته بابا تسلیم مرگ شدی؟ دختر چگونه تسلیم مرگ نشم یاری نمونده گفت بابا مارو ببر مدینه
یه نگاه کرد داره از خیمه میاد بیرون یه دختر بچه ای پای حسین و بغل گرفته حسین راه میره بچه هم باهاش میاد وای وای اومد که بره آقا صدا زد یکی اسب منو بیاره دیدن زینب افسار اسب و گرفته خواهر تو چرا؟صدا زد دیگه آقا مردی نمونده یه وقت اومد تا راه بیوفته با عزت و شکوه انگار نه انگار پسراشو برادراشو ... کشتن مشتاق به دیدار خداست راه افتاد این کوه با عظمتیه وقت یه صدا لرزوند حسین و مهلا مهلا یابن الزهرا داداش خودت داری میری برو ولی بیا یکم زینب و آروم کن من دارم دق میکنم داداش پیامبر بهتر بود رفت بابام علی رفت مادرمون بین در و دیوار رفت حسن ما رو گرفتن من دلم به تو خوش بود الان تو بری من دلم به کی خوش باشه یه جور آرومم کن دارم میمیرم اشاره ای ولایی به قلب زینب کرد راه افتاد به سمت میدان گفت خواهر یه لباس کهنه رو بده که کسی رغبت نکنه اما همونم بردن فقط خواستن هتک حرمت کنن غیر از این هیچ هدفی نداشتن فرمود به عمر سعد سه تا پیشنهاد دارم اول بذار ما بریم مدینه گفت امکان نداره گفت به ما آب برسون گفت اینم امکان نداره گفت لا اقل تکی تکی بفرست میدان گفت این قبوله آقا تکی تکی میومدن همه رو به درک واصل کرد گاهی میومد رو بلندی می گفت لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم صدای حسین میومد بچه ها آروم میشدند زینب آروم میشد حسین زندست وای وای وای ذوالجناح احساس کرد حسین داره از راست بیوفته اسب خودشو به راست شد جند بار تکرار شد آقا ذوالجناح رو توجیه کرد بزار بیفتم یه نقل دیگه هست نیزه به بدن ابی عبدالله زدن ذوالجناح زانو زد یعنی آقا اگه میتونی سوار شو عمر سعد دید خیلی میفهمه میخوامش مگه سواری میده چند نفرو به درک واصل کرد عمر سعد گفت ولش کنین ببینیم چیکار میکنه دیدن دور حسین میگرده خم میشه تیرو از بدن میکشه ذوالجناح رفت سمت خیمه تو ناحیه حسین جان تو زنده بودی اسب ها به بدنت تاختن اونایی که اسب دارن کارشون اینه از اونا سوال کردن بگین ببینم امکان داره اسب بی هوا رو بدن انسان راه بره الا فقط یه حالت که صاحب بیاد رو بدن راه بره این اسب جسارت کنه حالا این اسب رفت خیمه بچه ها گفتن جان بابا اومده دیدن ذوالجناح واژگونه یال غرق خون همه گفتن وا محمدا دور ذوالجناح رو گرفتن یکی میگفت بابام کجاس یکی میگفت پسر زهرا رو کشتن سکینه اومد جلو ذوالجناح گفت بابامو کشتن آره با لب تشنه ذوالجناح همه رو برد سمت گودال صورت میخراشیدن میدویدن زینب رسید بالا گودال نمیدونم چی دید اما سریع برگشت کسی نیاد نیزه دار با نیزه میزنه شمشیر دار با شمشیر میزنن یه عده عصا میزدن چوب میزدن سنگ میزدن شمر گفت الان نوبت منه از بالا سرازیر شد او میدوید و من میدوم اون سوی مقتل من سوی قاتل او میکشیدو من میکشیدم او میبرید و من میبریدم و شمرعلی جالس علی صدرک محاسن آقا رو گرفت سر رو بالا اورد هر چی تلاش میکنه نمیشه با چکمه بدن رو برگردون پشت آقا نشست 12 ضربه زد ذره ذره حسین جون داد و الشمر جالس علی نفس مادرش گرفت ته گودال پیکر افتاده لب گودال مادر افتاده تا دم خیمه معجر افتاده #‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14000522-narimani-zemzemh.mp3
4.78M
⇦•جوونیمو میریزم به پای تو... و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── @majmaozakerine
|⇦•جوونیمو میریزم به پای تو... و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ جَوُونیمو میریزم به پای تو کاش سفید بشه موهام به پای تو یه پیر غلام بشم آخرش برات یا که جون بدم تو روضه های تو یه عُمرِ که تو دام تو دلم اسیره خدا محبت تو رو ازم نگیره همین روزا براتمو ازت میگیرم یا کربلا میرم یا تویِ روضه میمیرم صاحب کَرَم، میبینی که مضطرم من تو رو رها کنم کجا برم خیلی بدم من به تو نارو زدم نکنه به من بگی نیا حرم بهم نگو که باورم نمیشه تویی که مهربون بودی باهام همیشه خدا نیاره رزق من تو روضه کم شه دعا کن این غلام سیاه خرج حرم شه حسینِ من، حسینِ من، حسین جان صِدام گرفت، اینقده صدا زدم بس که سینه تویِ هیئتا زدم ببین منو، ببین اشکِ چشمم و خودمو چقد تو روضه هات زدم شاید تا اربعین دَوُوم نیارم چقد همه برن حرم بروم نیارم تو این شبا ذکرِ مادرم حسن بی کفن حسین و بی حرم حسن غریب حسین، دلِ بی شکیب حسین تا همیشه سایه ی سرم حسن واسش یه روز یه گنبد طلا میسازیم شبیهِ گنبدِ امام رضا میسازیم تو این شبا میبارن چشایِ من یه چِشَم میگه حسین یکی حسن یکی غریب توی دشتِ کربلا یکشون غریبه اما تو وطن حسین و سر بریدن از قفا تو صحرا حسن رو کشته کوچه و غمای زهرا در این مدینه همین جا سَرِ مرا ببرید ولی غلاف به بازویِ مادرم نزنید صدای در، دری که تویِ شعله سوخت دری که یه میخ و تویِ سینه کوفت صدای جیغ، توی خاکستر و دود کی میدونه، چی تو دستِ فضه بود بابام با اشک داره فریاد میزنه این زنی که میزنید زنِ منه یکی تنش زخم و پر ستاره شد جگرِ یکی مدینه پاره شد یکی دیگه لخته های خون و دید کربلا بعدِ حسین آواره شد باید همه گریه کنیم برایِ زینب نمیشه هیچ غمی مثه غمای زینب عمو ببین، که میریزه خونِ من بیا که رسید به لبها جونِ من ببین چقدر، مثه مادرت شدم با لگد شکسته استخونِ من ببین چه جوری قاسمِ تو سربلند شد چه مردی شد برا خودش، قدش بلند شد عمو برو بگو تو به مادرم که منم شدم فداییِ حرم بهش بگو پیشِ عمه زینبم نکنه گریه کنی بالا سرم عمو تو رو خدا به فکر مادرم باش به جایِ من مواظبِ برادرم باش @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14000522-narimani-roze.mp3
5.04M
|⇦•تا لاله‌گون شود کفنم... و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── @majmaozakerine
|⇦•تا لاله‌گون شود کفنم... و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *قاسم گوشه ی خیمه نشسته، آروم همینجوری سرش رو پایین انداخته، هر کسی از فردا سئوال کرد از ابی عبدالله، حرفِ همه که تموم شد، صدا زد: عموجان! منم فردا این لیاقت رو دارم پا رکابِ شما به شهادت برسم؟ ابی عبدالله جواب دادن: عزیزِ دلم! قاسمم! مرگ در ذائقه ی تو چه جوریه؟ سریع جواب داد: عموجان!" أحلَی مِنَ العَسَل" از عسل برام شیرین ترِ، من عشقم شهادتِ... تا این حرف رو زد ابی عبدالله جوابش رو داد: آری، تو هم شهید میشی، حالا که مثلِ عسلِ برات، تو هم مثلِ مومِ عسل میشی... موم عسل رو دیدی چه جوریه؟ وقتی عسل رو بگیری ازش، هی کش میاد، هی بزرگتر میشه... قاسم هم میدونید چرا مثل مومِ عسل شد؟ آخه اینقدر اسبا رو بدنش رفتن و اومدن...* تا لاله‌گون شود کفنم بیشتر زدند از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکرِ رجز مشکلی نبود گفتم که زاده‌ی حسَنم بیشتر زدند این ضربه‌ها تلافی بدر و حنین بود گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند از جنس شیشه بود مگر استخوانِ من دیدند خوب می‌شکنم بیشتر زدند می‌خواستند از نظرِ عمق زخم‌ها پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند تا از گُلم گلابِ غلیظی درآورند با نعلِ تازه بر بدنم بیشتر زدند دیدند پا ز درد روی خاک می‌کشم در حال دست و پا زدنم بیشتر زدندن عبّاس احمدی می بینی این لشکرو، چه طور می بینند تو رو این دَمِ آخر بذار، ببینمت بعد برو به فکر آسمونی و زمین نفس گیرِ برات سوارِ مرکب که میشی، دلِ عمو میره برات خوشکه لبات، وایسا ببینن عمه هات با این زره چقدر شدی، شکلِ جَوُونیِ بابات سفر بخیر، این همه دردِ سر بخیر میری و تو دلم میگم: یادِ علی اکبر بخیر رو خاک و خونِ یاکریم، پراش تو چنگِ نسیم این کسی که میزنن، بچه یتیمِ یتیم برای بردن تنت، کیو صدا کنم عمو؟ فردا چطور تو صورتِ، بابات نگاه کنم عمو؟ حالی شده، پیشت چه جنجالی شده یه جا سرت خالی شده می زننت، چیزی نمونده از بدنت گشتم و پیدا نمیشه، یه جای سالم رو تنت بغضم دیگه وا نشد، غمت تو دل جا نشد چه آرزوها واسه، تو داشتم اما نشد انگاری که دنیا داره رو سرم آواره میشه پاتو که رو خاک میکشی، بندِ دلم پاره میشه جانِ عمو! پاشو نگرانِ عمو سرتو مثلِ بچگیت، بذارِ رو دامانِ عمو دیر شده بود، محشری از تیر شده بود وسطِ یه عالمه گرگ، تن تو اسیر شده بود *یهو صداش بلند شد: عمو بیا... اما این صدا خیلی فرق داره، این صدا از لابلایِ دست و پاهایِ اسبها داره بلند میشه، یهو همچین که صداش بلند شد، ابی عبدالله مثلِ بازِ شکاری خودش رو رسوند، همچین که اومدن همه فرار کنن، وقتی ابی عبدالله رو دیدن همه ترسیدن، یه بار دیگه همه رویِ بدنِ قاسم رفتن...اینجا اسبا رویِ بدنِ قاسم رفتن، اما دَرِ خونه همچین که رویِ زهرا افتاد...* نامردمان از حُرمتِ کوثر گذشتن دَرِ رویِ زهرا بود و از آن در گذشتن *بدنِ قاسم رو جمع کرد، رویِ دست گرفت، شیخ جعفر شوشتری میگه: وقتی قاسم میخواست بره میدان زره براش پیدا نمیشد، عمامه رو ابی عبدالله از سَرِ مبارک برداشت، دو نیمه کرد، یه نمیه رو کفن کرد به روی لباس قاسم انداخت، یه نیمه دیگه رو به سر و صورتِ قاسم بست، از بس زیبا بود این پسر، گفت: قاسمم! اینجوری بری چشمت میزنن، آخرش هم چشمش زدن.... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14000523-narimani-monajat.mp3
2.65M
|⇦•شکر حق روز و شبم با روضه... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── @majmaozakerine
|⇦•شکر حق روز و شبم با روضه... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود چشم های من فقط با نام تو تر میشود *فقط کافیِ یکی جلویِ من بگه:حسین!... فرموده اند: اگه میخواهید شیعیان مارو بشناسید سه مرتبه جلوشون بگید: حسین،حسین،حسین... اگه دیدید اشکشون جاری شد، بدونید اینا شیعه ی ما هستند... مگه چی تویِ این اسمِ، همه عالم رو دیوانه ی خودش کرده...* قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود خوانده ام آقا ثوابِ زائران کربلا همترازِ با نود حجِ پیمبر میشود *خیلی دلم برا کربلات تنگ شده، خیلی وقته نیومدم... "امام صادق به ما یاد داده، هر وقت نتونستی بری کربلا، دست روی سینه ات بذار، سه مرتبه بگو: "صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه"... سلام شما از دور و نزدیک به حسین بن علی علیه السلام می رسه..." ولی آقاجان! اینجوری دلِ ما آروم نمیشه تازه بدتر هم میشه، چکار کنیم دلِ، باید حتماً بره کربلا....* هر کسی که جان دهد پایِ بساط روضه ات چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر خار در آغوش گل باشد معطّر میشود حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود *اینقدر این بچه رو دست به دست کردن...* مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب در دل صحرا روان مانند هاجر میشود اِسمَعیلَم پا مکش برخاک اینجا کربلاست حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم چنگ بر سینه مزن شرمنده مادر میشود کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن میرسد سقّا گلوی خشک تو تر میشود عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود نویدطاهری @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14000523-narimani-roze.mp3
2.12M
|⇦•فرقی نداره دیگه روز و شبش... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ @majmaozakerine
|⇦•فرقی نداره دیگه روز و شبش... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اینقدر بی تابی میکرد، ابی عبدالله اومد تو خیمه، صدا زد: کسی نمونده؟ نه همه رفتن، یهو صدایِ گریه ی این شیرخواره بلندشد، یعنی من هنوز هستم بابا!... بی بی زینب اومد بچه رو گرفت گذاشت تویِ بغلِ حسین، داداش! این بچه رو ببر، شاید اینا دلشون به رحم بیاد کمی آب بهش بدن، بچه داره میمیره... حسین بچه رو رویِ دستش گرفت، اومد وسطِ میدون، این بچه رو بلند کرد، صدا زد: اگه دین ندارید، آزاد مرد باشید، خودتون بگیرید و سیرابش کنید...* فرقی نداره دیگه روز و شبش یکی دو روزه خیلی خشکه لبش هرکاری کردیم ولی فایده نداشت یه ذره هم پایین نیومد تبش تکون میدن بچه‌ها گهواره‌شو پاک میکنن خون لبِ پاره‌شو عمه‌هاش اومدن کنار رباب آروم کنن مادر بیچاره‌شو حالشو هی دیدم و غصه خوردم یه جوری ناله می‌زنه که مُردم حسین! بیا قنداقشو بغل کن بعد خدا اونو به تو سپردم قنداقشو بگیر نگاهش کنی صورت نازشو نوازش کنی یه وقت غرور زینبو نشکنی یه وقت نری از اینا خواهش کنی یه لحظه صَبر کن سرشو ببوسم گونه‌های لاغرشو ببوسم مراقب سفیدی گلوش باش چونکه نشد حنجرشو ببوسم علی داره تور صدا می‌زنه آتیش به قلب بچه‌ها می‌زنه مراقبِ تیرای حرمله باش حرمله خیلی بی‌هوا می‌زنه از قفس سینه دلم کنده شد دوباره سهم گریه‌هات خنده شد هرکی پی آب واسه‌ی علی رفت یه جوری از رباب شرمنده شد آرش براری *یهو دید این بچه داره دست و پا میزنه، همچین که این بچه رو رویِ دست گرفته، دید این بچه ای که تا حالا اصلاً تکون نمیخورد، داره همینجور دست و پا میزنه، تا این قنداقه رو آوُرد پایین..." فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن" دید این سر به پوست آویزان شده، خدا حسین چیکار کنه؟ این بچه رو زیرِ عبا پنهان کرد، هی یه قدم میره سمتِ خیمه ها، یه قدم برمیگرده، اما همه دیدن یه مرتبه حسین راهش رو عوض کرد، پشت خیمه ها روی زمین نشست، تا این خنجر رو درآوُرد، تا یه قبر کوچیک آماده کنه، روایت میگه: ابی عبدالله دو رکعت نماز صبر خوانده، اینقدر این داغ داره حسین رو اذیت میکنه، اومد این بچه رو تویِ خاک بگذاره، اما یه وقت دید یه مادری داره میگه: صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم... میدونی چرا ابی عبدالله این بچه رو خاک کرد؟ چون خبر داره، این بچه کوچیکِ، طاقتِ سُمِ اسبارو نداره، خبر داره چند لحظه دیگه قرارِ اسبا بیان... این بدن رو خاک کرد، اما عصر عاشورا همه دیدن یه عده پشت خیمه ها دارن نیزه تویِ خاک میزنن، انگار دارن دنبالِ چیزی میگردن، یه مرتبه همه دیدن، سَرِ علی اصغر بالایِ نیزه است...ای حسین... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14000523-narimani-zemzemh.mp3
1.77M
|⇦•نای بستن چشاتو نداری... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── @majmaozakerine
|⇦•نای بستن چشاتو نداری... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نای بستن چشاتو نداری با چشای باز داری خواب میبینی من دارم تو گریه هام غرق میشم تو میخندی اشکامو آب میبینی یادته قصه شونو گفته بودم اون شبی که ما بودیم و جبرئیل حالا اینجا زیره گنبد کبود من مثل هاجرمو تو اسماعیل همیشه قصه ی اونا روضه بود من می فهمیدم که هاجر چی کشید ولی آخرش لبایِ تشنشون به بهشتِ خُنکِ چشمه رسید یعنی قصه ی ما هم اون طوریه؟ یعنی آخرش تو هم آب میخوری؟ یعنی میشه ببینم مثلِ قدیم داری رویِ دستِ بابات تاب میخوری؟ بیا آرزوهامو با هم بازی کنیم یه کم از تشنگی مون فرار کنیم به عموت بگیم بیاد کمک کنه مشکارو روی ناقه مون سوارکنیم مثلاً تو اولین تولدت داری بیشتر شبیه بابا میشی آخ که اون لحظه برات غش میکنم دست بابارو میگیری پا میشی مثلاً یه سال گذشته از عطش یه نگاه به من و بابا میکنی که داریم بهت میگیم بگو: علی یا علی میگی زبون وا میکنی عزیزم من که چشام آب نمیخوره به تو یه قطره سرابم برسه می دونم که آخرش تشنه میری اگه حتی به تو آبم برسه یه صدایِ مهربون میگه: رباب! عمه اومده منو بیدار کنه میگه بچه ات رو بده دستِ باباش نمیدونم که میخواد چیکار کنه اگه یه بارِ دیگه، بشه خدا تو رو به آغوشِ من هدیه کنه جوری لالایی میخونم واسه تو که خودِ حرمله هم گریه کنه رفتی و تا آخر عُمر می برم رویِ دوشم، بارِ اشک و گریه رو حرمله تو رو با تیر زد و حالا با کمونش میزنه رقیه رو @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14000524-narimani-monajat.mp3
1.3M
|⇦•هر نَفس که می کشم ... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ @majmaozakerine