#روضه امام زمان عج
ومحرم
سر راه تو نشستن چه صفایی دارد
دل من با تو عجب شور و نوایی دارد
چه شود یک نظری گوشه ی درگاه کنی
آخر ای دوست حریم تو گدایی دارد
بس که با ناله ی تو انس گرفتم همه شب
دل من زمزمه ی کرب وبلایی دارد
آقا جان اگر « برات کربلا » را به من عنایت کنی، اگر شما من را به امام حسین حواله بدهی! وقتی در زیر آن قبه ی نورانی که دعا مستجاب است بایستم صدا می زنم: خدایا امام زمانمان را به فریادمان برسان.
یا صاحب الزمان اگر بدون عنایت و توجه شما زائر کربلا شوم، اگر زیارتم بدون عنایت شما باشد، بدون توجه شما باشد، با این کوله بار سنگین گناهی که دارم می ترسم اربابم حسین به من نظر نکند. آقا جان می ترسم آن عشق و صفا را درک نکنم.
آقا ترحمی، لطفی، محبتی، گوشه ی چشمی! یا صاحب الزمان شما خودتان فرمودید: « و الله! لاَنا اَرحمَ بکم مِنکم بانفسکم ... »
به خدا سوگند! که من نسبت به شما از خود شما مهربان تر و رحیم تر هستم.
آقا جان، عزیز دلم می دانم و اعتراف می کنم که اگر محبت و مهربانی شما نبود من کجا و مناجات و درد با شما کجا؟
اما من به محبت و مهربانی شما محتاج ترم.
آقا جان نگاه به عمل بدم نکن. اگر من بدم شما خوبی، شما فرزند فاطمه ای، کریمی، رحیمی، یابن زهرا، یک لحظه دست های نازنینت را بلند کن یک دعایی در حق ما بفرما.
« یا ولی الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوباً لا یدتی علیها الا رضاکم. »
یابن الحسن بین من و خداوند گناهان فاصله و جدایی انداخته، احساس می کنم دیگر صدای ناله و گریه ی من اثری ندارد.
یا صاحب الزمان اگر شما من را نبخشی، اگر از دستم راضی نشوی، خدا از من راضی نمی شود.
آقا چه کنم که بعد از مجالس ماه عزای جدّتان به شما نزدیک شده باشم؟
آقا چه کنم اشک چشمم مورد قبول شما واقع شود؟
آقا جانم یا صاحب الزمان، امام زین العابدین فرمود: اگر گرفتارید و اگر حاجتمندید خدا را به حق دردهای دل عمه ام زینب قسم دهید.
خدایا به حق زینبی که از لحظه ی ورود به کربلا اشک چشمش خشک نشده بود چرا که او اسیری و بی برادری خود را نظاره می کرد و خبر از این مصیبت عظمی داشت، ما را ببخش.
مصائبی که زینب دید در مدینه، در کربلا، در نجف، در شام، در... خیلی بود نمی دانم کدام را به شما بگویم، در مدینه مصیبت مادر را در سنین چهار یا پنج سالگی دید، بعد از مادر، داغ پدرش علی را دید، بعد از داغ پدر، جگر پاره پاره ی برادرش امام حسن را دید، بعد از امام حسن که فرمود: لا یومک یا اباعبدالله، داغ پشت داغ در کربلا دید، داغ علی اکبر، داغ فرزندان خودش، داغ طفلان امام حسن، داغ علی اصغر، داغ برادرش عباس و از همه مهمتر از روی تل زینبیه! یا اباعبدالله! دید که شمر لعین روی سینه حسین ...
😭😭💔💔🖤🖤
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5938098109866313601.mp3
2.97M
|⇦•یادم نمیره اشکای عمه هامُ..
#سینه_زنی و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامُ
خیلی سخت بود ..
که ببینم به اسیری میبرند اهل حرم رو
خیلی سخت بود ..
که ببینم با غل و زنجیر بستند خواهرم رو
خیلی سخت بود ..
که ببینم چشم نامحرم سویِ حرم می افته
خیلی سخت بود ..
که ببینم از رو ناقه داره همسرم می افته
یادم نمیره دستایِ در طنابُ
یادم نمیره اشک چشم ربابُ
یادم نمیره اون مجلسِ شرابُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامُ
خیلی سخت بود ..
که ببینم دست ناموسمُ با سلسله بستن
خیلی سخت بود ..
که ببینم شامیا میگن اینا خارجی هستن
خیلی سخت بود ..
که ببینم خواهرم رقیه رو با گوش پاره
خیلی سخت بود ..
که ببینم صورتش نیلی شده پاش پُرِ خاره
یادم نمیره آتیش و خیمه گاهُ
یادم نمیره طفلان بی پناهُ
یادم نمیره جسم تو قتلگاهُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامو ..
خیلی سخت بود ..
که شنیدم داره قرآن میخونه رو نیزه بابا
خیلی سخت بود ..
که شنیدم دشمنا به ما میدادن سبّ و دشنام
خیلی سخت بود ..
که شنیدم خنده های حرمله پیش ربابو
خیلی سخت بود ..
که شنیدم صحبت از کنیری تو بزم شراب بود
یادم نمیره نمک به زخممونُ
یادم نمیره اون چوب خیزرونُ
یادم نمیره لبای پر خونُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمی
فردای روز عاشورا «عمر بن سعد» جنازههای لشکر خويش را جمع کرد و بر آنان نماز خواند و دفن کرد؛ اما پیکر امام حسين(ع) و اصحاب او را همچنان در بيابان باقی گذاشت و فرمان حرکت به سوی کوفه را صادر کرد. هر يک از قبايل کوفه و عرب، برای آنکه خود را نزد «عبیدالله ابن زياد» عزيز کنند، سرهای مطهر شهداء را بين خود تقسيم کردند و آنها را بر نيزه زدند و آماده حرکت شدند.
آنگاه زنان و کودکان اهل بيت(ع) را بدون حجاب مناسب بر شتران و چارپايان بدون زين نشاندند و همچون اسرای کفار به سوی کوفه بردند.
چون ابن سعد با اسيران نزديک کوفه رسيد مردم شهر برای تماشا جمع شده بودند. زنی از اهل کوفه که از بلندی بر اسيران مشرف بود پرسيد: "شما اسيران کدام طايفهايد؟" گفتند: "اسيران آل محمد!" آن زن متأثر شد، فرود آمد و چادر و مقنعه و جامههايی آورد تا بانوان اهل بیت خود را بپوشانند...
اينک، حال امام سجاد(ع) را تصور کنيد؛ از يک سو بيماری بر آن حضرت مستولی است و تب و ضعف بر آن حضرت فشار ميآورد؛ از سوی ديگر غم از دست دادن پدر و برادران و عموها و عموزادگان قلبش را ميفشارد؛ از طرف ديگر سر بريده شهداء را در جلوی چشمان دارد؛ و از همه سختتر و دردناکتر اينکه ــ اين مظهر غيرت الهی ــ عمهها و خواهران خود را می بيند که با آن وضعیت، در معرض ديد خائنان و دشمنان هستند…
پيش از ورود اسرا به دارالحکومه، رأس مطهر امام حسين(ع) را در مقابل ابن زياد گذاشتند. وی عصايي از چوب خيزران به دست گرفته بود و با آن بر لب و دندان امام می زد.
اين جسارت عجیب وی، اعتراض بسياری از حاضران را برانگيخت. «زيد بن ارقم» که صحابي پيامبر(ص) و از ياران اميرالمؤمنين(ع) در جنگ صفين بود و در آن هنگام کهنسال شده بود به عبيدالله نهيب زد: "چوب خود را بردار! به خدا سوگند پيغمبر را ديدم که همين جای چوب تو را ميبوسيد" و سپس شروع به گريستن کرد.
ابن زياد پلید پاسخ داد: "اگر نه اين بود که پيرمردي خرف و ديوانه شدهای گردن تو را ميزدم!!". زيد برخاست و در حالي که بيرون می رفت گفت: "ای مردم عرب! از امروز بنده شديد. پسر فاطمه را کشتيد و پسر مرجانه را امارت داديد! به خدا قسم نيکان شما را خواهد کشت و اشرار شما را به کار خواهد گرفت".
ديگر از کساني که حضور داشت «انس بن مالک» خادم پیامبر اکرم(ص) بود که با ديدن سر مطهر امام(ع) و جسارت عبيدالله، گريست و گفت: "شبيه ترين مردم است به پيغمبر".
سپس اسرا را بر ابن زياد وارد کردند...
وی هنگامی که امام سجاد(ع) را ديد از ایشان پرسيد: "کيستی؟"
حضرت فرمود: "علي بن الحسين".
آن ملعون گفت: "مگر علي بن الحسين را خدا نکشت؟!"
امام فرمود: "برادری داشتم که علی نام داشت. مردم او را کشتند".
ابن زياد گفت: "خدا کشت!"
امام فرمود: "اللَّهُ يَتَوَفَّى الأنفُسَ حينَ مَوتِهَا". (خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند - آیه 42 سوره زمر)
ابن زياد خشمگين شد و گفت: "در پاسخ من دليری می کنی؟" سپس دستور داد: "او را ببريد و گردن بزنيد!".
در این هنگام حضرت زينب(ع) فریاد برآورد "ای پسر زياد! هر چه خون از ما ريختی بس است" و امام را در آغوش گرفت و فرمود: "والله از او جدا نمی شوم. اگر می خواهی او را بکشی مرا نيز بکش".
ابن زياد کمی به آن دو نگريست و گفت: "عجبا که اين زن دوست دارد با برادرزادهاش کشته شود! او را رها کنيد که با اين بيماری که دارد خواهد مُرد»…
و اینگونه، خداوند در زرهی از بیماری، جان حجت خود را نجات داد و ذریه معصوم پیامبر(ص) را استمرار بخشید...
امام سجاد(ع) سپس رنج سفر به شام و غم اسيری و عذاب در دربار يزيد را تحمل کرد… و تا پايان عمر شريفش، همواره در اندوه مصيبت کربلا بود…
روايت کردهاند که مردی بطّال و دلقک در مدينه زندگی می کرد که به هزل و مزاح خود، مردم مدينه را می خنداند. وی روزی گفت: "علی بن الحسين مرا مانده و عاجز گردانده است؛ چرا که هر چه تلاش کردم هيچ نتوانستم وی را به خنده افکنم!".
امام سجاد(ع) در محرم سال 94 (يا 95) هجری، هنگامي که 57 سال داشت، با زهر يکی از فرزندان «عبدالملک مروان» مسموم شد و در بستر احتضار افتاد.
حضرت در اين ايام، تمامی فرزندان خود را جمع کرد و فرزند بزرگوارش «محمد بن علی عليهما السلام» ــ که او نيز در مصيبت کربلا حضور داشت و در آن زمان، کودکی چهار ساله بود ــ را وصی خود قرار داد و وی را «بـاقـر» ناميد. ایشان امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار کرد و به آنان موعظه و وصيت نمود.
سپس امام باقر را به سينه چسباند و فرمود: "تو را وصيت می کنم به آنچه وصيت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصيت کرده بود به اين وصيت در هنگام وفات خود که: زنهار ستم مکن بر کسی که ياوری بر تو غير از خداوند ندارد"
آوردهاند که چون حضرت(ع) وفات کرد، تمامی مدينه در ماتمش عزادار گشت و مرد و زن و سياه و سفيد و صغير و کبير در مصيبتش نالان شدند و از زمين و آسمان آثار آن 👇
دوه نمايان بود...
الا لعنة الله علی الظالمين؛
و سيعلم الذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون
#اسارت_خاندان_اباعبدالله
وقایع #روز_یازدهم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
⬅️#فهرست کامل و مشروح وقایع ماه محرم
⬅️اوّل محرم الحرام
1. آغاز ایام حسینی2. ماجرای شعب ابیطالب علیه السلام 3.جنگ ذات الرقاع 4. اولین جمع آوری زکات 5. امام حسین علیه السلام در راه کربلا 6. قیام مردم مدینه بر علیه یزید 7. کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام
⬅️ دوّم محرم الحرام
1. ورود امام حسین علیه السلام به کربلا
⬅️سوّم محرم الحرام
1. نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه 2. ورود عمر بن سعد به کربلا
⬅️ چهارم محرم الحرام
1. فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام
⬅️ ششم محرم الحرام
1. یاری طلبی حبیب بن مظاهر از بنی اسد 2.اولین محاصره فرات در کربلا 3. تراکم لشگر یزید در کربلا
⬅️هفتم محرم الحرام
1. ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد 2. منع آب از امام حسین علیه السلام
⬅️ هشتم محرم الحرام
1. قحط آب در خیمه های حسینی
⬅️نهم محرم الحرام تاسوعا
1. محاصره خیمه ها در کربلا 2. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 3. درخواست تاُخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام 4. آمدن لشگر تازه نفس به کربلا 5. خطابه امام حسین برای اصحابش
⬅️شب عاشورا
1. سخنان امام علیه السلام با اهل بیت و اصحابش 2. سخنان زینب کبری سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام
⬅️دهم محرم الحرام عاشورا
1. شهادت امام حسین علیه السلام 2. شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی 3. شهادت مسلم بن عوسجه 4. شهادت حر بن یزید ریاحی 5. شهادت جون مولی ابی ذر الغفاری 6. شهادت همسر وهب 7. شهادت شبیه ترین فرد به رسول خدا صلی الله علیه و آله 8. شهادت قاسم بن الحسن علیه السلام 9. شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام 10.شهادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام 11.شهادت مولانا الرضیع باب الحوایج علی اصغر علیه السلام 12. آمدن ذوالجناح با یال و کوپال خونین به سوی خیمه فاطمیات 12. ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم 13.غارت اموال 14.فراز فاطمیات و علویات در بیابانها 15.غارت کردن لباس و ذره 16.جدا شدن سرهای مطهر 17.به آتش کشیدن خیمه های آل الله 18.شهادت دختران کوچک گریه و ماتم 19.راُس مطهر امام حسین علیه السلام در کوفه 20.خونین شدن ریشه هر گیاه 21.قتل ابن زیاد 22.قیام حضرت مهدی علیه السلام 23.وفات ام سلمه
⬅️شب یازدهم محرم الحرام
1.شام غریبان کربلا 2. سر امام حسین علیه السلام در تنور خولی
⬅️یازدهم محرم الحرام
1.حرکت کاروان اسرا از کربلا 2. تشکیل مجلس ابن زیاد 3. حرکت اهل بیت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه
⬅️دوازدهم محرم الحرام
1.دفن شهدای کربلا 2. ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه 3. روز شهادت حضرت سجاد علیه السلام
⬅️سیزدهم محرم الحرام
1.اسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد 2. اسرای اهل بیت علیهم السلام در زندان کوفه 3. خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام 4. شهادت عبد الله بن عفیف
⬅️پانزدهم محرم الحرام
1.فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام
⬅️نوزدهم محرم الحرام
1.حرکت کاروان کربلا به سوی شام
⬅️بیستم محرم الحرام
1. دفن بدن جون در کربلا
⬅️بیست و پنجم محرم الحرام
1. شهادت امام سجاد علیه السلا م
⬅️بیست و ششم محرم الحرام
1. شهادت علی بن الحسن المثلی
⬅️بیست و هشتم محرم الحرام
1. وفات حذیقه بن یمان 2. تبعید امام جواد علیه السلام به بغداد 3. ورود اسرای اهل بیت علیهم السلام به بعلبک
⬅️بیست و نهم محرم الحرام
1. رسیدن کاروان اسرا به شام
تتمۀ محرم الحرام
1. نوشتن صحیفه ملعونه 2. وفات ماریه قبطیه
وقایع روزهای محرم
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
نوحه دفن شهدای کربلا
بنی اسد این نور عین است
پیکر بابایم حسین است
زین عزا ناله از دلها بَر آرید
برایم تکّه بوریا بیارید
واویلا واویلا آه و واویلا...
اینجا از او حُرمت دریدند
سَرِ وِی از قفا بریدند
همینجا همچو لاله گشته پرپر
مادرش ناله زد غریبِ مادر
واویلا واویلا آه و واویلا...
رَوَم درون قبر بابا
با ناله و با سوز و آوا
شبیهِ زینبِ مِحنت کشیده
زنم بوسه به رگهای بریده
واویلا واویلا آه و واویلا...
شاعر: #امیر_عباسی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
57075_139869103041_670704.mp3
670.7K
نوحه
زمینه
روز یازدهم محرم
بنی اسد این نور عین است
☑️#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🔘#آقای_نریمانی
🔳#پیشنهادم
🌾فاطمه روضه گرفته، ای خدا لطفی کنُ
🌾بهر یاری کردنش، چشم مرا سرباز کن
⬅️حالا مادررمیخواد روضه بخونه، روضه خون بی بیِ ما هم گریه کُنش
🌾سنگ هم خوردی عزیزم، پیروهن بالا مزن
🌾چاره ای بر تیر آن، ملعون تیرانداز کن
🌾دستبافم را، به غارت بردند ای بی کفن
🌾چادر من را بگیر و زود رو انداز کن
⬅️آخه همچین که سنگ به پیشانی زدن، دامن عربی رو بالا رزد
خون پیشانی رو بگیره سفیدی این سینه نمایان شد
نانجیب تیر شعبه رو برداشت
چنان به سینه آقای ما زد
آقام آقام...
اما زینب داره این صحنه ها رو داره میبینه
بالا تل ایستاده داره میبینه
🌾چشامو باز دوباره گریه میگیره
🌾مگه میشه، مگه از یاد من میره
حسین جانم..
🌾خودم دیدم جَوونت غرق غمها شد
🌾توی میدون چطوری اربا اربا شد
🌾خودم دیدم که اصغر با لبای سرد
🌾غریبونه پیش چشمات تلذی کرد
حسین جانم
.صدا زد داداش
🌾خودم دیدم، علم از دست ماه افتاد
🌾یه لشکر گرگ به سمت خیمه راه افتاد
🌾خودم دیدم، میدیدی آسمونو دود
🌾توی گودال یه نامرد روی سینت بود
🌾خودم دیدم، تو مقتل جستجو میکرد
🌾تو مقتل تنت رو جستجو مبمکرد
🌾جلو چشمات تنت رو پشت و رو میکرد
⬅️آخه یه عبارتی شیخ جعفر شوشتری تو مقتل آورده، این یه بیتی که میگم سندش اونجاست
شیخ جعفر میگه
کاری کردند پشت روی بدن معلومه نبود
آآنت اخی... آیا تو برادر منی
دو معنا داره...
شاید داره میگه تو حسین منی
نه نه تو حسین نیستی
حسینی که من فرستادم اینطوری نیود
از یه طرف یه عبارت میگه اومد ولی بدن رو نشناخت
همچین که برگشت دید از حلقوم بریده صدایی میادأُخیَّ الیه
میگم و رد میشم
🌾خودم دیدم، قدمهایی که شد تندُ
🌾تو دستای یه نامرد جنچر کندُ
🌾خودم دبدم داره قطع میشه امیدم
🌾خودم دیدم 12 ضربه رو دیدم
آخه هر ضربه ای که میزد آقامون
یه ذکری میگفت
ضربه اولُ که زد گفت یا محمدا
ضربه بعدی واعطشا
یه ضربه یه حرف دیگه
اما ضربه آخرُ صدا زد وا اُماه
وای مادرم....
(مادر اومد)
🌾قدم به قدم من اومدم
(صبر کن حسین)
🌾باقامت خم من اومدم
🌾تو قتلگاه چه خبره
🌾کجاست پسرم من اومدم
آی حسین...
(داداش داداش نفسم بالا نمیاد)
🌾تو رو کشتند، می اومد نغمه تکبیر
🌾تو رو کشتند، به دستم بسته شد زنجیر
🌾حسین جانم، فدای جسم بی تابت
🌾تو رو کشتند، ندادند قطره ای آبت
(اما داداش اونی که منو میکشه اینه)
🌾تو رو کشتند، غنائم رو سوا کردند
🌾تنت رو وای توی صحرا رها کردند
🌾تو رو کشتند، سرت رو نیزه ها میرفت
🌾بدون تو آخه زینب کجا میرفت
حسین جانم....
ا⬅️این روضه رو بارها گوش دادین ومد گودال نیزه شکسته ها رو کنار زد،
اول نشست کنار این بدن، شروع کرد به حرف زدن
داداش قرارمون این نبودتو بری و زینب بمونه
ما رو میخوای تو دست کی بسپری بری
حسین جان یهذنگاه کن. هنوز خون گلوت خشک نشده ریختن خیمه هارو محاصره کردند
همه رو این حرفا رو زدم برا این جمله و روضم تمام یه مرتبه یه کاری کرد دوست و دشمن همه گریه کرد
این بدن رو تو بغل گرفت
حسین جان کجاتو ببوسم
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
اما یه مرتبه دیدن
اما چادرو انداخت رو این بدن
تا سرو برداشت دیدن لبا خونیه،
همه فهمیدند این لبارو گذاشته به رگهای بریده
آی حسین...
🔳هدیه بهذخانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔳
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
سید رضا نریمانی_وفات حضرت زينب (س) 96 - فدائیان حسین - روضه - فاطمه روضه گرفته ای خدا لطفی کنه-1492583856.mp3
22.08M
فاطمه روضه گرفته
روضه سید رضا نریمانی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#
#امام_سجاد__ع__روضه
قاسم صرافان
مثل من هیچ کس در این عالم وسط شعله ها امام نشد
در شروع امامتش چون من اینقدر دورش ازدحام نشد
لشکری از مغیره می آمد، خیمه غارت شد و در آتش سوخت
غیر زهرا به هیچ معصومی اینقدر گرم احترام نشد
روضه از این شدیدتر هم هست؟ لحظه ای که حسین یاری خواست
و علی بود اسم من اما خواستم پا شوم ز جام، نشد
به لب تشنه ی علی اصغر به لب تیز ذوالفقار قسم
تا به امروز هیچ شمشیری اینقدر تشنه در نیام نشد
رفتن شاهزاده ای چون من به اسیری به یک طرف اما
در سفر اینقدر غل و زنجیر گردن بنده و غلام نشد
آهِ زینب و صیحه ی شلاق تا شنیدم، از اسب با زنجیر
خویش را بر زمین زدم اما باز هم آن صدا تمام نشد
آه زینب کجا و بزم یزید، او کجا و جواب ابن زیاد
باز هم صد هزار مرتبه شکر این که با شمر هم کلام نشد
این چهل سال گریه ام شاید از همان روز اربعین باشد
هر قدر عمه سعی کرد صبور به حسینش کند سلام نشد
دیدم از زیر چادرش زینب گفت طوری که نشنود عباس
رنج ها دیده ام حسین اما هیچ جایی شبیه شام نشد
من سجاد اینقدر خواندم در مدینه نماز و هیچکدام
آخرش مثل آن نمازی که عمه ام خواند بی قیام نشد
امام سجاد (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
🎤 سبک و شعر:
گریز به کاروان اسرا
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
عاقبت می رسد آن روز که مولا برسد
منجی کلّ جهان ،یوسف طاها برسد
وارث کلّ مناقب، صاحب خُلق نکو
مظهر هر صفت خالق یکتا برسد
سیزده نور ِخلاصه شده در یک خورشید
سحر ِ خاتمه بر هر شب یلدا برسد
پا گذارد به روی دیده ی ما حضرت عشق
دلبر اصلی هر دیده ی شیدا برسد
ناخدای دل ما می رسد از راه و سپس
کشتی گمشده بر ساحل دریا برسد
با معزّالمؤمنین،یک سو شود شیعه عزیز
سوی دیگر موسم خواری اعدا برسد
او چو آید بکشد تیغ علی را ز نیام
وقت آتش زدن قاتل زهرا برسد
مادرش بین شرار در و دیوار هنوز
منتظر مانده که از جانب صحرا برسد
منتظر مانده حسین بن علی در یم خون
منتقم ، با عَلَم حضرت سقا برسد
تازه مانده ست هزار و نهصد وپنجاه زخم
بر تنش تا سحری اصل مداوا برسد
زمزمه شد به لب رأس بریده، سر ِ نی
عاقبت منتقم ِ زینب کبری' برسد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
گریز به روضه ی صبح یازدهم
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله۰ تعالی فرجه الشریف
آمدی در بین ما ، امّا تو را نشناختم
هی زدی من را صدا امّا تو را نشناختم
ای غریب فاطمه دائم کنارم بوده ای
موقع درد و بلا امّا تو را نشناختم
گر سراغم آمده ،بیماری صعب العلاج
داده ای من را شفا امّا تو را نشناختم
آمدم با صد امید و آرزوی وصل تو
زیر خیمه ی عزا اما تو را نشناختم
گاه بین گریه کن ها گاه با هر سینه زن
خواندمت با هر نوا اما تو را نشناختم
در شب جمعه برای دیدنت یابن الحسن
آمدم کرب وبلا اما تو را نشناختم
تا بیایی بزم ما خواندم کنار علقمه
روضه ی دست جدا اما تو را نشناختم
.....
گفت زینب: ای حسینم، آمدم در قتلگاه
در میان کشته ها امّا تو را نشناختم
آمدم با آه بین لاله های پرپرت
پرپر از دست جفا ،امّا تو را نشناختم
دفن بودی زیر سنگ و خنجر و سرنیزه ها
بود جسمت آشنا اما تو را نشناختم
رأس تو بر نیزه ها رفت و تن صد چاک تو
بین مقتل شد رها اما تو را نشناختم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
4_5848240960172983501.mp3
1.34M
⚫️روضه جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج محمود کریمی⚫️
⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴
روضه برات بخونم،زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...."
یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...."
خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '"
این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب مادر
#حاج_محمود_كريمی
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#تنور_خولی
#روضه_شام_جمعه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🕊﷽🕊
🕊 #دوبیتی_شهادت_امام_سجاد_ع
🕊 #مصائب_شام
🌾
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بیگهواره دید و گریه کرد
دختر آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
🌾
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر از دختران شرمنده شد
مجلس می، آنچنان شرمنده شد
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیتی نامرد بود
🌾@roze_daftari
از غم ویرانهرفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت
لحظهی معجر گرفتن اشک ریخت
مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت
هم زیارتنامهاش آتش گرفت
هم سر و عمامهاش آتش گرفت
🌾
باورش میشد که غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زادهی مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه میزد پیش چشمان رباب
🌾
کوچههای شام خیلی سخت بود
سنگهای بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود
حرفهای تند و تیزی میشنید
واژهای مثل کنیزی میشنید
🌾
خندههای شمر یادش مانده است
ماجرای شمر یادش مانده است
چکمههای شمر یادش مانده است
جای پای شمر یادش مانده است
کندی خنجر عذابش میدهد
ضربهی آخر عذابش میدهد
🌾
آمد و بال و پرش را جمع کرد
دست بیانگشترش را جمع کرد
با حصیری پیکرش را جمع کرد
روی دستش حنجرش را جمع کرد
صورت خود را به روی خاک زد
یاد عریانی گریبان چاک زد
🌾
سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است
چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست
چون پنجره ای که رو به دریا باز است
🌾
در سوگ امام ساجدین دل خون است.
وز سوز غمش دیده ی دل جیحون است.
رنجی که ز کربلا و کوفه تا شام
او دید بیانش ز توان بيرون است.
🌾
شب شادی شب غم گریه می کرد
به اندوهی دمادم گریه می کرد
کتاب عمر او تقویم روضه است
محرم تا محرم گریه می کرد
(آقای مومن نژاد)
#روضه_دفتری 👇
@roze_daftari
✨✨✨✨✨
❣﷽❣
🍁#سینه_زنی_حضرت_زینب_ع
🍂#آقای_پویانفر
@majmaozakerine
حسین جان
به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسهٔ آب گذاشتم
واویلا
حسین جان
تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه
واویلا
صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم
نشون می دادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یامظلوم
به دامن بگیره سرت رو یامظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
به صحرا
سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو
واویلا
تا حالا
از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی می مردم نمی دیدم اونقدر جسارت
واویلا
بهآتیش کشیدن حرم رویامظلوم
نبودی شکستن سرم رو یامظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
بمیرم
گلوی بریده ت همیشه به یادم می مونه
روی چادر سوخته ی من هنوز رد خونه
واویلا
بمیرم
که تو نیزه خوردی و اون نیزه معلومه داغ بود
خدا میدونه واسم اون بدترین اتفاق بود
واویلا
سرتوکه رونیزه ها رفت یامظلوم
همش چادرم زیرپا رفت یامظلوم
جلو چشم نامحرما من افتادم
پناه غریبیم کجا رفت یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یامظلوم
به دامن بگیره سرت رو یامظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
به لحظهٔ بریدن سرت آه می کشم
برای پاره های پیکرت آه می کشم
به اشک ونالهٔ خواهرت آه می کشم
برای ضجه های مادرت آه می کشم
از گودال صدا میاد ؛ شمر داره کجا میاد
خولی داره واسه چی سمت قتلگاه میاد
🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1658515609130.mp3
4.03M
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم😭💔
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ماها اصلا نفسی غیر امام حسین نداریم
ما که هیچ دادرسی غیر امام حسین نداریم
هرکی هرجا بره ما دنبال پرچم حسینیم
ما تعصب رو کسی غیر امام حسین نداریم
نداریم مثلش که خیلی خاصه
یکی از سینه چاکای حسین عباسه
ابالفضل شاهه ابالفضل مرده
که میخواد همه عالم به حسین برگرده
اباعبدالله اباعبدالله
****
آسمون زمین بیاد بازم براش روضه میگیریم
اونقدر روضه میریم تا که توی روضه بمیریم
اگه توی خونمون آب واسه خوردنم نباشه
زیر پرچم کسی غیر امام حسین نمیریم
نمیریم جایی نباشه اسمش
باید غوغا شه هرجا که باشه اسمش
حسین خورشیده دو عالم تابه
فقط عزت نوکریِ این اربابه
اباعبدالله اباعبدالله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
33429ماها-اصلا-نفسی-غیر-امام-حسین-نداریم.mp3
7.09M
ماها اصن نفسی جز امام حسین نداریم
مهدی اکبری
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5938341952339576344.mp3
3.3M
❣﷽❣
🍁#سینه_زنی_حضرت_زینب_س
🍁#زمزمه_حضرت_زینب_س
🎤#_آقای_میرداماد
🍁#پیشنهادم 👌👌
🍁میون همه دلها
🍁امون از دل زینب
غم کوچه و سیلی
غم صورت نیلی
غم یاس خزونی
غم قد کمونی
غم غربت حاکی
غم چادر خاکی
شده قاتل زینب
امون از دل زینب
🍁میون همه دلها
🍁 امون از دل زینب
غم فرق شکسته
غم حیدر خسته
غم تشت پر از خون
غم صورت گلگون
غم چشم علمدار
غم بی کسی یار
شده قاتل زینب
امون از دل زینب
🍁میون همه دلها
🍁امون از دل زینب
غم دست بریده
غم فرق دریده
غم شبه پیمبر
غم غربت اکبر
غم محسن دیگر
غم غربت اصغر
غم نیزه سواری
غم ضربه و قاری
غم ناقه سواری
غم طعنه و دشنام
غم سنگ لب بام
غم و محنت و ناله
غم و محنت و ناله
غم مرگ سه ساله
شده قاتل زینب
امون از دل زینب
🍁میون همه دلها
🍁امون از دل زینب
🍁هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5873069444556659015.mp3
1.06M
هدیه به امام سجاد صلوات
واحد شلاقی امام سجاد
تا صبح بیدارم
از غم می بارم
هنوز عزادار لب عطشان هستم
طاقت ندارم
غمگین و زارم
هنوز عزادار تن عریان هستم
واویلا چهل ساله عذاب کشیدم
واویلا از زندگی دل بریدم
وا ویلا من شام بلا رو دیدم
بند دوم
یادم نمی ره
با دسته بسته
بردن مارو به مجلس بزم شراب
با چوب می زد
بر لبهای بابام
جلوی چشم زینب و رباب
وا ویلا دنیا به سرم خراب شد
وا ویلا هر لحظه برام عذاب شد
وا ویلا خواهرم کنیز خطاب شد
بند سوم
چهل ساله هر شب
روضه می خونم
روضه برای پیکری پاره پاره
چهل ساله هرروز
روضه می خونم
روضه برای کودکی بی گهواره
وا ویلا دنیا رو سرم شد اوار
وا ویلا دادن مارو خیلی ازار
وا ویلا دیدم پای خواهرم خار
یادم نمی ره
بر حنجر تو
بوسه زدم شبیه عمه زینب من
یادم نمی ره
بر پیکر تو
بوسه زدم شبیه عمه زینب من
واویلا عریان بدنت رو دیدم
واویلا خونین دهنت رو دیدم
واویلا رو خاکاتنت رو دیدم
رضا نصابی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴 مطالب محرم ۹۹
⚫️ روضه روز یازدهم
هنگام خروج اسرا، اهل بیت قافله سالار را گفتند "بحق الله الامررتم بنا علی مصرع الحسین" بخدای که این اسیران را از قتلگاه عبور دهید، چون چشم طاهرات بر اجسام بی سر شهیدان افتاد بسی بگریسته بر سر و روی زدند و نوحه و زاری آغاز کردند.
از آن میانه عقیله بنی هاشم زینب کبری به آوازی جانگداز و آهی آتشبار و دلی غمناک مویه کنان همی گفت وامحمداه، صلی علیک ملیک السما، هذا حسین مرمل بالدما، مقطع الاعضا، و بناتک سبایا و الی الله المشتکی، و الی محمد المصطفی و الی علی المرتضی و الی حمزه سیدالشهدا وا محمداه هذا حسین بالعرا تسفی علیه الصبا قتیل اولاد البغایا، یا حزناه یا کرباه، الیوم مات جدی رسول الله، یا اصحاب محمداه هولا ذریه المصطفی یساقون سوق السبایا . . .
📚منبع:
مقتل قمقام زخار و صمصام بتار اثر شاهزاده حاج فرهاد میرزا معتمد الدوله
صفحه ۵۴۷
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
❤️روضه یازدهم محرم❤️
بسوی شام وکوفه دل شکسته می برند
ببین که زینب تو را غریب وخسته می برند
همان وجود نازنین خدای صبر در زمین
تمام رکن قامتش زهم گسسته می برند
زیارت تو آمدم سرت نبود یا حسین
مرا برای دیدن سر شکسته می برند
تمام زن وبچه ها رو سوار به مرکب کرد زینب
اما کسی نبود زینب کمک کنه، غصه هایش بیشتر شد این خواهر داغ دیده🌼امروز با ناله هات زینب ویاری کن🌼 یادش اومد اون روزی که وارد کربلا شد دور ناقش وگرفتند، عباس زانویش را خم کرد،علی اکبر زیر بغل عمه رو گرفت عون جعفر اومدن قاسم اومددست عمه رو گرفت با چه عزت وجلالی عقیله ی بنی هاشم وپیاده کردند حالا کسی رو نداره،غریب وتنهاست،جا داشت نگاه کنه به علقمه صدا بزنه برادر بیا کمکم کن،عباسم ببین زینب غریب و بی کس مونده.
برادر جان تواینجا باش آرام
خدا حافظ که من رفتم سوی شام
تو بااین نوخطان نو رسیده
من واین مادران داغدیده
فراق واین ره دور ودرازم
برادر با یتیمانت چه سازم
حسین آرام جانم،حسین روح وروانم، حسین سالار زینب
حسین قرآن زینب،حسینم وای حسینم.....
🍁صل الله علیک یا اباعبدالله🍁
🍂التماس دعا🍂
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
عصر روز یازدهم ، کاروان میخواست حرکت کنه ... امیرقافله زینبه... گفتن :کاروانتو آماده کن ...ناقه های عریان آوردن... زینب تنها...به هربدبختی بود ، تنها دونه دونه این بچه هاروسوار کرد...بعضیاشون از شتر می افتادن... بعضیاشون بدن های برهنه رو ازبالای بلندی می دیدن ،خودشونو پرت می کردن پایین... کار زینب زیادمی شد... دوباره همه رو سوار کرد...سواربرناقه های عریان کرد... زین العابدین رو سوار کرد...حالاخودش می خواد سوار شه، یاد روز دوم می افته...هیچکسی نیست زینبو کمک کنه ...رکاب بگیره براش ، یاریش کنه ... "یامجیب المضطر...بحق المضطر...اجب المضطر ونحوالمضطرون ... امن یجیب المضطراذا دعاه ..." حالا بالاخره کاروان راه افتاد ...کاروان راه افتاد... یه وقت زینب نگاه کرد ، دید زین العابدین الان قالب تهی میکنه ...خیره خیره به این بدن پاک نگاه میکنه ...صدا زد... "یاحجة الباقین و یا ثِمال الماضین! مالی اَراک تَجودُ بِنَفسِک...؟!" ای یادگار گذشته ها ... ای امید آینده ها ... چرا داری باجون خودت بازی می کنی ؟!
توحجت خدایی ... یه وقت نگاه کرد به عمه،فرمود:عمه مگراین بدن حجت خدانیست ؟!
@roze_daftari
.
#تنور_خولی
نوای واولدا
صدای رازونیازی زطورمی آید
نوای گریه زجانی صبورمی آید
سری به کنج تنوراست وموسی عمران
برای دیدن او سوی طورمی آید
فرشتگان همه نزدیک این سرند ولی
صدای گریه و زاری زدور می آید
طنین بال ملائک رسد، مگرجبریل
به سوی آیۀ الله ونور می آید
قیامتی شده برپا ازاین همه اندوه
که بیم خاستن نفخ صور می آید
سرحسین به دامان مادرش زهراست
نوای واولدا از تنور می آید
دلی شکست زپهلو شکسته ای کاین سان
صدای ریزش جام بلور می آید
برای عرض ارادت «وفایی» از ره دور
به آستان سلیمان چومور می آید
#سید_هاشم_وفایی✍
#
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین