eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مگه پناهی هم هست جز روضه ها مگه پناهی هم هست جز هیئتا مگه پناهی هم هست غیر از حرم مگه پناهی هم هست جز کربلا وقتی از دو عالم سیری وقتی از همه دلگیری گوشه ی دلت تنهایی روضه ی حسین می گیری وقتی دلت گرفت ، از رنج عالمین فرمود امام رضا ، فابک علی الحسین فابک علی الحسین مگه مسیری هم هست غیر از حسین مگه نصیری هم هست غیر از حسین مگه کریمی هم هست غیر از حسن مگه امیری هم هست غیر از حسین تو مصائب این دنیا تووی قبر و اون تاریکا دستتو حسین می گیره وقتی که می مونی تنها تنها که موندی با ، غم های عالمین فروا الی الحرم، فروا الی الحسین فروا الی الحسین مگه اجابتی هست جز با دعاش مگه شفاعتی هست جز با رضاش مگه دوایی هم هست جز تربتش مگه شفایی هم هست جز با نگاش هر چی خوبیه توو دنیا با دعای خیر زهرا با نگاه لطف ارباب می رسه به ما نوکرها حی علی العزا ، حی علی البکا فی ماتم الحسین ، مظلوم کربلا مظلوم کربلا
خواهرت از راه رسیده نیمه جون و بی قرار و قد خمیده آخ نپرس از حالِ خواهر بیا داداش به استقبالِ خواهر دلم پرِ یه دلهره ببین چطور سکینه غصه می خوره ازم نپرس تو رو خدا نشد رقیه رَم بیارم کربلا .. حسین من،حسین من ضیاء هر دو عین من .. قدم قدم با قدِ خم ایشاالله اربعین میام سمت حرم حسین من،حسین من ضیاء هر دو عین من .. کو علمدار؟ کو اباالفضل؟ کوفه من افتادم از زانو ابالفضل از سرِ بام سنگ خوردم سیلی ها تو کوچه های تنگ خوردم میشنوی مرد؟! دارم یه درد شاگردِ قرآنم منُ مسخره کرد هرکی به من کنایه زد بدتر نبود از زخمی که همسایه زد حسین من،حسین من ضیاء هر دو عین من .. ازدحامُ ملآ عام دختر حرمله دف می زد سرِ بام مجلس شام.. مجلس شام.. مست کردند پیش من انگشترت رو دست کردند ببین سرم روسریُ نذاشتم از من بگیرن معجریُ تنم پر از کبودیِ سوغاتیِ محلۀ یهودیِ حسین من،حسین من ضیاء هر دو عین من .. ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
Arbein_emam_hoseyn_hadadiyan.mp3
2.13M
‍ . |⇦•گفتی: اربعین میام کرب و بلا ... ویژه پیاده روی اربعین اجرا شده سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی محمدحسین گفتی: اربعین میام کرب و بلا اَلْوَعدِ وَفا، اَلْوَعدِ وَفا گفتی: وعدمون حرم، پایین پا اَلْوَعدِ وَفا، اَلْوَعدِ وَفا همه رو دیدم همه جا رفتم نشد اون روز که کربلا رفتم حَرَمَ اللّه حَرَم عرشِ مُعَلّیٰ حَرَم دلم آروم نشد هیچ جایی اِلا حَرَم ته دنیا حَرَم جَنَتُ الاَعلیٰ حَرَم شبِ جمعه میاد حضرت زهرا حَرَم اُطْلُبْنٰا، اُطْلُبْنٰا کربلا کربلا هوامو داره یَلِ اُمِّ بَنین چی بهتر از این علقمه دیدنی میشه اربعین چی بهتر از این سرو کار ما با اَباالفضلِ ذکر طوفانی، یا اَباالفضلِ دشمنش لال میشه وقتی میگه اُسْکُتوا یه تنه با یه لشکر تا میشه روبرو توی خیمه میگه: رقیه! جانم عمو! پس چرا ساکتی؟ بلند اباالفضل بگو یا اَباالفضل! یا اَباالفضل!...   ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•هر عاشقي ست در طلبت... روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●* @majmaozakerine "أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ"  " رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ" هر عاشقي ست در طلبت، أيها الرّسول اَلجَنَةُ لَهُ وَجَبَت، أيها الرّسول عالم هنوز تشنه ي درکِ حضور توست أرض و سماست در طلبت أيها الرّسول روشن شده است تا به ابد، عالمِ وجود از سجده ي نماز شبت، أيها الرّسول تو مي روي و در دلِ هر کوچه جاري اَست عطر متانت و ادبت، أيها الرّسول آماده ي سفر شدي و با وصيتت جانها اسير تاب و تبت، أيها الرّسول گفتي رضايِ فاطمه، شرط رضاي توست خشم خداست در غضبت، أيها الرّسول اما تو چشم بستي و يک شهر درد و داغ شد سهم ياسِ جان به لبت، أيها الرّسول اَجر رسالت تو ادا شد ولي چه زود بي تو نصيب فاطمه شد، چهره اي کبود .. یوسف رحیمی *خيلي فاطمه بي تاب بود، وقتي مادر بي تاب باشه بچه ها هم بي تاب هستن، وقتي فاطمه بي تاب باشه، علي بي تابِ، لذا پيامبر چشم باز كرد، ديد توي حجره همه نالان هستن، همه بي تاب....صدا زد فاطمه رو، فاطمه نزديك پيغمبر شد، يه چيزي پيغمبر دَرِ گوشِ فاطمه اش نجوا كرد، يه وقت ديدن فاطمه اي كه داشت گريه مي كرد يه وقت لبخند زد، به غير از اين لبخند بعد از پيامبر، يه بار ديگه هم لبخند زده، اينجا پيامبر فرمودن: فاطمه جان! گريه نكن، خيلي زود به من ميرسي، يه بار ديگه هم وقتي چشمش به تابوتي كه براش ساخته بودن افتاد لبخند زد...* کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد رفتی و خنده به کاشانه ی تو گشت حرام رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت حُکم بر خانه نشینیِ علی امضا شد بعدِ تو حُرمت کاشانه ی حق حفظ نشد پایِ اولاد حرامی به حریمت وا شد *خبر شهادتِ رسول خدا كه رسيد، باديه نشين ها اومدن بيان تسليت بگن، ميگه: چند روزي تويِ راه بودم، رسيدم مدينه، رسمِ عرب اينه، خونه اي كه عزادار باشه، تنور روشن نمي كنه، ديدم از محله ي بني هاشم، دود به آسمان بلند شده، با خودم گفتم: الحمدالله، اشتباه خبر اومده كه رسولِ خدا از دنيا رفته، مگه ميشه رسول خدا رفته باشه تنور خونه ي بني هاشم روشن باشه، نه، خودم رو زود رسوندم، كاش چشم نداشتم نمي ديدم، ديدم دَرِ خونه آتيش گرفته، يه طناب به گردنِ علي بستن، از يه طرف چهل نفر ميكِشن، يه خانومي از يه طرف...همين حين يه حرامي صدا زد: قنفذ! چرا ايستادي، دستش رو كوتاه كن...* دخترت پشتِ در و آتش و دود و مسمار خوب فرمانِ مُوَدَّت به خدا اجرا شد خبرِ پَر زدن فاطمه، حیدر را کشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد روضه ها هست، بمانند... ولی عاشورا تشنه لب، شاه غریبی که تک و تنها شد از بلندی فرس تا به زمین خورد شنید صحبت از غارت معجر ز سَرِ زن ها شد *نشسته رويِ منبر پيامبر داره خطبه ميخونه، همه ي اعراب نشستن، همه محو كلامِ پيامبر، يه وقت يه بچه ي سه ساله يا چهار ساله، از دَرِ مسجد داخل شد، دوان دوان، پاش گير كرد به جايي زمين خورد، ديدن پيامبر منبر رو رها كرد، پسر رو رويِ زانو نشانده، هي پاش رو ميتكونه، صورتش رو مي بوسه به سينه مي چسبونه، اومدن به رسول الله گفتن: برا يه بچه منبر رو رها كرديد؟ فرمود: آري، خدا من رو به اين كار امر كرد، آخه حسينِ، "حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن"...* زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خسِ بادیه و صحرا شد داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو... گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بردند زره اش هیچ،سرِ پیرهنش دعوا شد خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد محمدجواد شیرازی @majmaozakerine
روضه و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *ديدن دَرِ حجره باز شد، حسين و حسن، دوان دوان خودشون رو رويِ سينه ي پيامبر انداختن، اميرالمؤمنين جلو آمد، آخه ميگن: محتضر بايد سينه اش سبك باشه، لذا ميگن: دكمه هاش رو هم باز كن، بذار راحت نفس بكشه، اما همچين كه خواستن حسين رو از سينه بلند كنن، ديدن پيامبر ميگه بذار باشه، وقتي حسين رويِ سينه ي من باشه من راحت جون ميدم... يا رسول الله! سينه ات سنگين شد اما حسين رويِ سينه ي شما بود، اما كربلا" وَالشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه"...يا رسول الله يه حرفي رو به حسين زديد، اي كاش نزده بوديد، كربلا وقتي ابي عبدالله ديد سينه اش سنگين شده ديد يه حرامي با نقاب نشسته، گفت: نقابت رو كنار بزن، نقاب رو كه كنار زد، چشمِ آقا تا به چشمِ شمر اُفتاد، فرمود:" صَدَقَ رسول الله" پيامبر خدا راست گفت، مگه پيامبر خدا چي گفته؟ فرمود: رسول خدا وعده داد من به دستِ كسي كشته ميشم كه از بدترينِ مردمِ، پوزه اي مثلِ سگ داره، لذا نانجيب عصباني شد، بلند شد، با چكمه بدن رو برگردوند...* از قفا خنجر رسيد بر حنجرش رفت تا گردون صدايِ مادرش *لذا خواهرش هم تا واردِ گودال شد، يادِ رسول الله افتاد، صدا زد:" يا رسول الله! اُنظر إلى جسد ولدك ملقى على الأرض بغير غسل، و كفّنه الرمل السافي عليه، و غسّله الدم الجاري من وريديه" همين روزها اومدن خونه رو آتيش زدن، مادر رو زدن، كربلا هم زينب صدا زد:" يا رسول الله! هؤلائك السبايا، يساقونَ الاُساري" اين زن و بچه اي رو كه دارن اسارت مي برن، اين زن و بچه اي كه تازيه ميخورن ناموسِ تو هستند...* هر چه او بيشتر نفس ميزد، مي زدند زينب را نيزه هاشان ميانِ گودال و با سپر مي زدند زينب را زينت دوشِ نبي، رويِ زمين، جايِ تو نيست خار و خاشاكِ زمين، منزل و مأوايِ تو نيست خاكِ عالم به سرم، كز اثرِ تيغ و سنان جايِ يك بوسه ي من، در همه اعضايِ تو نيست حسينِ من،حسينِ من... از حرم تا قتلگه، زينب صدا مي زد: حسين دست و پا مي زد حسين، زينب صدا مي زد:حسين *" یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری..* من که ز آغاز عمر، بی‌تو نکردم سفر خیز و ببين يا اَخا، با که سفر می‌کنم @majmaozakerine
4_5969585107818776901.mp3
8.6M
|⇦•هر عاشقي ست در طلبت... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•@majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*متن روضه ویژه رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم* *شب رحلت و شهادتِ پیغمبرِ،شبِ یتیمیِ فاطمه ست …* _____________________ قدِ رعنایِ رسول الله آخر سر شکست پایه هایِ عرش ازین داغِ درد آور شکست رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست *کم ما برای پیغمبر گریه کردیم،خدایا این شبا چشمایِ ما رو گریان قرار بده مثه چشمانِ فاطمه … بالاسرِ باباش نشسته بود،با دستمالی عرقِ پیشانی بابا رو پاک می کرد* جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست فتنۀ آن دو یهودی عاقبت کاری شد و … زهر آتش زد به جان او ، دلِ دختر شکست گوشه ای از شهر غوغایِ سقیفه شد بلند جسم او جان داشت اما حرمتِ منبر شکست خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است مردکی پرخاش کرد و قلبِ پیغمبر شکست *فرمود یه کاغذ و قلم بیارید بنویسم،راه رو گم نکنید … دومی صدا زد «ان الرَجُل لِیَهجُر» استغفرالله ؛ گفت پیغمبر داره هذیان میگه …* بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید سخت تنها شد امیرالمؤمنین ، حیدر شکست بعد پیغمبر شرر بر خانۀ عصمت زدند در میانِ غربت این شهر نیلوفر شکست در میان دود و آتش با لگد بر در زدند در شکست و سر شکست و حرمتِ مادر شکست بار شیشه دارد این بانو ، کمی آرام تر پشت در اصلاً چه شد؟آیینه سرتاسر شکست پیش چشمانِ ولی الله زهرا را زدند پیش همسایه غرورِ فاتح خیبر شکست ** کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد خبرِ پر زدن فاطمه ، حیدر را کشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد *یا رسول الله … دو نفر وارد حجرۀ پیغمبر شدن … از دیدن یکی شون پیامبر فرمود تعجب نکنید،زهرا جان این فقط از تو اجازه میگیره وارد میشه،این برادرم عزرایئلِ اما یکی دیگه هم واردِ حجره شد … ابی عبدالله عادت داشت وقتی میومد پیشِ پیغمبر،میرفت رو سینۀ رسول الله … حضرت رو زمین میخوابید ، حسین رو سینه ش قرار می گرفت … ابی عبدالله هم به عجله و عادت همیشه اومد رو سینۀ رسول خدا … امیرالمومنین دست برد حسین رو برداره،آخه محتضر باید سینه ش سبک باشه … یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد، فرمود علی جان صبر کن ، بزار حسین رو سینۀ من باشه … حسین آرامِ جانِ منه … آی …. زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد داد زد زینب کبری : به روی سینه نرو … گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد سر او تا که جدا شد زره اش را بردند زره اش هیچ … سرِ پیرهنش دعوا شد خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد کاش انگشتری اش تنگ نبود … اما بود عاقبت نیمۀ سبابۀ او پیدا شد؟ . ای حسین … کنارِ بسترِ پیغمبر مثلِ باران داره گریه می کنه فاطمه … همچین پیغمبر تصلی بهش میداد ، علی تصلی میداد … فرمود زهرا جان گوشت رو نزدیک بیار،کنارِ گوشش یه جمله ای گفت ، زهرا آرام شد … یه وقت دید آرام آرام چشمایِ پیغمبر بسته شد … دیگه رسولِ خدا نفس نمی کشید … یا الله … امیرالمومنین آماده شد ، رسولِ خدا رو غسل داد ، کفن کرد … بر پیغمبر نماز خواند …. یا الله … نانجیب ها علی رو اینجا هم تنها گذاشتن … پیغمبر داشت جان میداد اونا تو سقیفه نشسته بودن ، برایِ حکومت داشتن نقشه می کشیدن … چند نفر بدنش رو برداشتند یه روایت دیگه هم هست که شب پیغمبر رو دفن کردن،سلمان اباذر،دیگران … وقتی از دفنِ پیغمبر آمدن،زهرایِ مرضیه استقبال کرد ازشون … فرمود چگونه دلتون اومد رو بابام خاک بریزید … چگونه دلتون اومد پیغمبر رو زیرِ خاک قرار بدید … میخوام بگم  زهرا جان … بابات رو با احترام کفن کردن … تشییع کردن … دفن کردن …. کجا بودی کربلا … بدنِ حسینتُ پاره پاره کردن … سر رو یه طرف بردن … دستُ یه طرف … بدنش رو زیرِ سمِ اسب قرار دادن .. ای حسین … @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8207.mp3
982.5K
رو میکنم با چشم تر    به مشهدِ امام رضا دلم همش پَر می کِشه   تا گنبدِ امام رضا آه خوشا به    حالِ زائرای تو منم غلامِ        نوکرای تو امام رضا فدات شم      فدای رویِ ماهت دعا کن آقا که منم      شهید بشم تو راهِت یا ضامن آهو   پنجره فولادِت آقا    به درد عاشقا دواس مشهدِ تو برای ما       مدینه و کرببلاس آه  من اومدم با    دو دستِ خالی عنایتی یا         مَولَی الموالی فقیرِ عاصی و بَدَم    خوب میدونی آقاجون تو سائلا رو از خونَت     نمی رونی آقاجون یا ضامن آهو بشنو نوای عشقه یا     ابا الجوادِ عاشقات زیر لَحَد امام رضا       بِرِس به داد عاشقات    آه   میون قبرم       ای هل اتایی بیچاره میشم       اگر نیایی به حَشر و میزان و صراط     ای بر دو عالم ارباب به حق زهرا (س) مادرِت   سینه زنات رو دریاب یا ضامن آهو @majmaozakerine
. نذر کردم اگر شدم راهی هر قدم در مسیر گریه کنم عهد بستم اگر حرم رفتم مثل مرغی اسیر گریه کنم بشوم اشک از سرم تا پا روبه روی تو سیر گریه کنم تا رسیدم کنار شش گوشه مثل حر سر به زیر گریه کنم بشوم با ضریح هم آغوش همچو طفلی صغیر گریه کنم گریه بر حنجری که افتاده دست نیزه اسیر گریه کنم گریه بر پیکری که پاشیده رفته روی حصیر گریه کنم گریه بر آن لبی که چاک افتاد پیکری را که زیر خاک افتاد... ✍محمد_حبیب_زاده ۴۰۱/۶/۲۱ ........................................................... /
‍ . |⇦•قدم قدم موکبارو میگردم... ویژه پیاده روی اربعین اجرا شده سال۱۴۰۱ به نفس سیدمجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── قدم قدم موکبارو میگردم ستون ستون دنبال یک نشونم کجای این جمعیتی که میخوام نمازمو پشت سرت بخونم مگه میشه، شبای درد و غم به سر نیاد؟ مگه میشه، حبیب من تو این سفر نیاد؟ ما رو اینجا، امام عسکری صدا زده مگه میشه، پدر صدا کنه پسر نیاد؟ میدونم، که بین زائرا میدونم، میونِ مردمی می سوزم، تو آتیش غمت ای آقا! عمود چندمی؟ لَبَّیکَ یاصاحب الزمان... شاید الان، تو جاده ای و شاید گوشه کنارِ موکبا نشستی دلم خوشه، که این قَدَر میدونم تو هم کنار من تو جاده هستی شاید الان، به زائرای تشنه آب میدی یا تو موکب مسافرا رو جای خواب میدی میشه باهم، یه بار بریم مزار مادرت مطمئنم، یه روز به این سوال جواب میدی این لشکر، به یاری خدا هر چیزی براش فراهمه از کوفه، با پرچم علی میریم تا مزار فاطمه لَبَّیکَ یاصاحب الزمان... قبول دارم، پیش تو رو سیاهم منو سیاهی لشکرت حساب کن از این سپاهِ اربعینی آقا سربازای ظهور و انتخاب کن کی میدونه، توو قلبت این روزا چی میگذرِ؟ غم غربت، یا غصه ی نبود لشکرِ؟ میدونم، که دلت ازم یه کم مُکَدَّرِ ولی آقا! همیشه بخشش از بزرگترِ میگردم، ولی مثه شما محبوبی نمی بینم آقا تا دنیا، حسینُ نشناسه من از پا نمی شینم آقا لَبَّیکَ یاصاحب الزمان... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭😭 جامانده سنگ هم آتش گرفت از حال ما جامانده ها گریه باید کرد بر اقبال ما جامانده ها درد را همدرد ، جور دیگری حس می کند فطرس امروز آمده دنبال ما جامانده ها ظهر روز اربعین و یک سلام از راه دور این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها باز هم قربان گریه ، آن رفیق کودکی داده یاری بر زبان لال ما جامانده ها جور دیگر داد از داغ رقیه می زنند دم به دم ، این چند روز ، امثال ما جامانده ها
روی خاک است پیکرت بی سر روی جسمت هزارها نیزه شمرآمد به روی سینه نشست می زدند نیزه دارها نیزه می روم شام خاطرم مانده تک و تنها شدی ته گودال زیر سم های چند مرکب هم بدنت این چنین شده پامال ازکبودی بگویم و غربت ازاسارت بگویم و از شام ازدحام میان بازار و سنگهایی که میزدنداز بام گرچه پاهام ازآبله پرشد راه رفتن چه پرعذاب شده وای دیدی که خواهرت گذرش سمت مهمانی شراب شده چقدر سخت شد زمانیکه سمت بازار قافله رد شد نفسش بند آمد رباب وقتی از کنارش که حرمله رد شد بوسه میزد رقیه نیزت را باتو می گفت دردو دلهایش یک شب از قافله عقب ماندو زجر او را گرفت و موهایش .... داشت با دستهای کوچک خود رد شلاق را نشان می داد در خرابه درون طشت طلا به سرت خیره بود و جان می داد داشتم امن یجیب می خواندم باتمام وجود میزدم فریاد آنقدر سنگ بر سرت زده اند سرت از روی نیزه ات افتاد بعد چهل روز دوری و آزار گفتم از درد و دل برات حسین تا ابد روز اربعین ، قبله می شود سمت کربلات حسین محمدحسین بناریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . |⇦•این خیمه به اون خیمه... ویژه پیاده روی اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر ●━━━━━━─────── این خیمه به اون خیمه،این روضه به اون روضه کار روضه خون روضه است، منم گریه السلام علی شهید کرب و بلا مُرَمِّلٌ بالدَّماء قاری سر نیزه ها السلام علی کشته ی غرق به خون وقتی اومد ساربون شد مادرت روضه خون آه! یُومّا یُومّا قَتلوک عطشانا آه! یُومّا یُومّا ذَبَحوکَ عُریانا السلام علیک میگم از این فاصله راه افتاده دلم پشت سر قافله السلام علیک، مخاطب خاصِ من یه‌جا نگه دار حسین، کرب وبلا واسه من آه! ارباب ارباب، اگه تو کنی اراده آه! زائر میشم، اربعین پای پیاده این موکب به اون موکب، دیدن داره دریایِ خیلِ اربعینی ها تو مَشّایه، تو مَشّایه ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @majmaozakerine
4_5820910330921880982.mp3
6.36M
. |⇦•این خیمه به اون خیمه... ویژه پیاده روی اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر @majmaozakerine
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨـﺪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ  ﺭﺍ  ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ، ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﻣﺎ  ﺭﺍ  ﻋﻘﺐ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ  ﺧﻮﺩ  ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ السلام علیک یا اباعبدالله 🌹
یا اباعبد الله هر زمانی که دلم یاد شما می افتد گذر زندگی ام سمت خدا می افتد این چه سری ست که هر گاه مسافر داری باز هم اسم من گمشده جا می افتد؟💔 🏴