eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ # شهادت حسن مجتبی ع 🎧 مجید بنی فاطمه (یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭 دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد با صد امید حامی مادر شدم، ولی سیلی زنی امید مرا نا امید کرد * گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری # آقا جان زائر نداری، قبرت چراغ نداره، اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ، تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭 اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ، غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭 آخ مادر ...... یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ، روضۀ من همین یه جمله ست ، ها، اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭 گریز کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان، چقدحساسه نسبت به حسین ع،...... میخوام دلت رو ببرم کربلا ، با یه جمله خودت میون داره روضه باش...... بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند: (الهی بشکنه دستِ مغیره)2 میونِ کوچه ها بی مادرم کرد *این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:* الهی حرمله دستت قلم شه کبوتر بچه مو از من گرفتی،حسین.... 🥀 @majmaozakerine
‍ ⇦🕊روضه و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ از قصر بیرون زد، عبایش روىِ سرش بود در احتضار انگار جسم مضطرش بود دور و برش گریه کنى اصلاً نیامد اى کاش پیشِ این برادر ، خواهرش بود ازبس زمین افتاد و از بس غلت مى خورد وقت گذر خاکىِ خاکى پیکرش بود دستش به پهلو بود و مشکل راه مى رفت خیلى در آن ساعات یادِ مادرش بود ... با اینکه دربِ حجره اش را بَست اَباصلت امّا جوادش آمد و دور و بَرش بود شکرخدا سر روى دامان پسر داشت *خدا راشکر ... بالاخره یکی اومده سَرِ آقامو بقل گرفت ... بالاخره یکی اومده سَرِ امام رضا را از خاک بلند کرده ..* شکر خدا سر روى دامان پسر داشت وقتِ سفر گریانِ جَدِّ اطهرش بود وقتى حسین از روىِ اسب افتاد بر خاک وقتى که با زانو کنارِ اکبرش بود در بینِ مَقتل یک على افتاد اما حالا صد و ده تا على دور و برش بود.. زینب براى بردن آقا به خیمه آنچه به دردش خورد حرفِ معجرش بود *مرور کنیم روضه ها را ...* خیز و ازجا آبرویم را بخر ... عمه را ازبینِ نامحرم ببر ... تمامِ غیرت من زیر دست و پا مانده دوباره دست دلم غرق ربنّا مانده زمانه بی تو عزیزم چه زود پیرم کرد زمانه بعد تو اصلا بگو چرا مانده شبیه مادرتان سینه ات تَرک خورده دوباره در غم سختی قدم دو تا مانده بلند قامت من روی خاک افتادی پدر نشسته و یک جسمِ در هوا مانده نفس بکش پسرم پا زمین مکش اکبر هنوز روضۀ سلطان کربلا مانده به وسعت همۀ دشت جابجا شده ای چگونه خیمه برم پیکرت کجا مانده بلند شو پسرم تا نبینم عمۀ تو میان هجمۀ یک مشت بی حیا مانده بلبل بابا ... بال و پرت ریخت ... لشکر نامرد ... روی سرت ریخت هرکی اومد زد .. یکی با تیر یکی سپر یکی لگد زد ... به سمت پهلوت یه نفر نیزه‌شو بد زد هرکسی هرجوری تونست جلو اومد زد شد ارباً اربا بدنت، وای وای وای وای با هرچی داشتن زدنت، وای وای وای وای اونقده زد تا خسته شد، وای وای وای وای استخونات شکسته شد، وای وای وای وای *بیخود نبود میگفت : ابی عبدالله تا اومد بالا سَرعلی شروع کرد بلند بلند گریه کنه .. چقدر شبیه مادرم شدی .. ) بالاسر تو .. وقتی رسیدم .. از بدن تو .. چیزی ندیدم .. کجا بشینم ... هر طرف‌ُ نگاه کنم، علی میبینم پاره‌های گلم رو رو عبا میچینم یه بار دیگه سرتُ بذار رو سینه‌م اونقده رو خاک پا نکش، وای وای وای عمه رو تا اینجا نکش، وای وای وای با نیزه روبوسی نکن، وای وای وای قصه رو ناموسی نکن، وای وای وای *خود امام رضا فرمود :«إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع » برای هر چی میخواستی گریه کنی برای جدّ غریب ما گریه کنید .. حسین ..* یکنفر بیش نبودی که به میدان رفتی این همه نیزه چرا دور و بَرت افتاده ... *یا امام رضا.. اومدم تو مجلست گره مو وا کنی ..* تو آخر گره رو وا میکنی .. پس چرا امروز و فردا میکنی .. *صدا زد ابا صلت، میرم مجلس مامون بر میگردم،اگر دیدی عبا به سر کشیدم ، بدون دیگه بی امام رضا شدی .. میگه تا آقام رفت و برگرده ،خدا میدونه چی به دلم گذشت .. یه مرتبه دیدم از دور داره میآد .. اما هی می اُفته ، هی بلند میشه .. روایت میگه ۵۰ مرتبه زمین افتاد و بلندشد .. هی تا می اُفته میگه "یازهرا "... مثل مار گزیده داره به خودش میپیچه تا اومد تو حجره درهای حجره را ببند اباصلت میگه درهای حجره را بستم آقا وسط حجره دراز کشیدن .. اما انگار منتظره .. هی داره به در نگاه میکنه .. منتظر کی هستی؟؟ آقا !! منتظره جوادش بیاد .. لحظۀ آخر سرش رو بقل بگیره .. حضرت زهرا سلام الله علیها لحظه های آخرش همینطور چشمش به دَرِ .. ببینه امیرالمومنین کی وارد میشه، جون از بدنش خارج شد، اما یه مرتبه تا بچه ها خبر برای امیرالمومنین آوردن .. بابا بیا ..!! دیگه بی مادر شدیم، از اونجایی که بی بی دوست داره لحظه های آخر علی رو ببینه .. تا امیرالمو منین اومد بالای سرش، روایت میگه امیرالمومنین شروع کرد گریه کنه .. این اشکها ریخت رو صورتِ فاطمه اش .. یه مرتبه بی بی چشماش رو باز کرد .. خدا راشکر علی جان اومدی .. بااین دستهای شکسته اش این اشکها رو از گوشۀ چشمای علی پاک کرد .. میگه این اشکها را پاک کرد .. هی میمالید به پهلوش به سینه اش ... اشکِ مظلومه .. یازهرا .. _____ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمانی که لحظه شهادت امام حسن(ع) نزدیک شد.آن حضرت برادرش حسین(ع) را طلب کرد و در آن لحظات پایانی به او گفت: "یَا أَخِی إِنِّی مُفَارِقُكَ وَ لَاحِقٌ بِرَبِّی جَلَّ وَ عَزَّ وَ قَدْ سُقِیتُ السَّمَّ_اى برادر!به زودى از تو جدا میشوم و به دیدار پروردگار خود نائل می‏گردم. مرا مسموم کرده اند و امروز پاره جگرم در میان طشت افتاد،می دانم چه كسى این جفا را بر من كرده و این ظلم از كجا سرچشمه گرفته، من در پیشگاه خدا با وى دشمنى خواهم كرد. ولی سوگند به حقى كه بر تو دارم از تو می خواهم که این پیش‏ آمد و مرتكب آن را تعقیب مكن و منتظر قضای الهی درباره من باش. فَإِذَا قَضَیْتُ فَغَمِّضْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ كَفِّنِّی وَ احْمِلْنِی عَلَى سَرِیرِی إِلَى قَبْرِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص لِأُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً ثُمَّ رُدَّنِی إِلَى قَبْرِ جَدَّتِی فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهَا فَادْفِنِّی هُنَاكَ_ هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان و غسل بده و كفن كن و بر تخته ای(تابوتی) گذارده،كنار مزار جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله ببر تا تجدید عهدى كنم.سپس مرا به سوی قبر جده ‏ام فاطمه بنت اسد (مادر امیرالمومنین) منتقل کن و در آنجا به خاك بسپار." سپس فرمود: "به زودى خواهى دید جمعى به این گمان که میخواهى مرا در كنار قبر جدم به خاک بسپاری براى جلوگیرى گرد هم می آیند و مقابلتان می ایستند.اكنون به تو سفارش میكنم براى خاطر خدا سعى كن در پاى جنازه من،خونی ریخته نشود." پس از آن درباره خانواده و فرزندانش و آنچه از او باقی می ماند به امام حسین(ع) وصیت کرد و نیز آنچه را که امیرالمومنین (ع)هنگام شهادت و انتقال امامت به امام حسن(ع)به او وصیت کرده بود به برادرش امام حسین(ع)وصیت نمود. 📚الإرشاد،ج۲،ص۱۶_۱۷_۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا