eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
برای پاره پاره کردن ایران جنگ روسری راه انداخته اند .... غافل از اینکه ما برای حفظ ایران سر می دهیم ... امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند...
"چادری هستم و محجبه ام دختری از تبار عاشورا مادرم شد کنیز فاطمه و پدرم شد غلام شیرخدا 🔸🔹🔸 با اجازه ز مادر سادات در حسینیه خادمه شده ام با توکل به حضرت زینب (س) رهرو راه فاطمه (س) شده ام 🔹🔸🔹 چادرم بوی عشق میدهد و میوزد عطر گل ز روسری ام ولی هرگز ندیده نامحرم عشوه ی نابجا و دلبری ام 🔸🔹🔸 دل نبرده ز من مُد امروز دلخوشم بر حجاب دیروزم در مصاف نگاه آلوده شکرلله همیشه پیروزم 🔹🔸🔹 من در این شهر پر ز رنگ و لعاب بانویی با وقار و محجوبم خودنمایی نمیکنم وقتی نزد پروردگار محبوبم 🔸🔹🔸 آمده در وصیت شهدا خواهرم ؛ خون من هدر نرود روی مین پیکرم ز هم پاشید تا که چادر ز روی سر نرود کرده ام حفظ با حجاب خود حرمت رنگ سرخ خون شهید از سیاهیِ چادرم گشته رنگ رخسار من زلال و سپید  🔸🔹🔸 در هیاهوی بی حجابی ها چادرم را رها نخواهم کرد ایهاالناس ؛ تا نفس دارم ❤ سنگرم را رها نخواهم کرد ❤" هرروز روز عفاف و است
وقتی که دورم از تو درمونم فقط اشکه بی تو زیارتنامه‌ی من خط به خط اشکه میشه یه شب خوابم بیای؟ ای خوش ترین رویام من فکر حاجت نیستم، از تو تو رو می‌خوام هر شب با پای دل، تا مشهد اومدم هر جای عالمم، دلتنگ مشهدم «دلتنگ مشهدم» (دلم خیلی برات تنگ شده ، یا امام رضا ، تو مدینه ی منی ، تو کربلای منی، تو نجفِ منی، من امسال که از همه جا مونده شدم بیشتر دلم تنگ شده ... یا مولا یا رضا ....) اینجا شهیدایِ زیادی اومدن رفتن رزق شهادت رو تو دادی، اومدن رفتن از این حرم رزق شهادت ساده می‌گیرن اون‌ها که می‌میرن برات؛ هرگز نمی‌میرن هر شب این خونه رو، با گریه در زدم هر جایِ عالمم، دلتنگِ مشهدم «دلتنگ مشهدم» میشه نگاهم خیره به چشمای تو باشه؟ وقتی که جون میدم سرم رو پای تو باشه می‌ترسم اون لحظه، تو هم باشی کنارم کاش شبِ اول قبرم میای؟ به خودم وعده دادم... خودت فرمودی یا امام رضا؛ ( مَن زارَنی عَلی بُعدِ داری ...هر کس با این دوری راه بیاد زیارتِ من ... اَتیتُه فی ثَلاثهِ مَواطِن ....من امام رضا سه جا بهش سر می زنم ...اِذا تَتایِرَه کُتُب یَمینَاو شِمالا ...اون موقعی که نامه ی اعمال و دست راست و چپ من میدن.... وَ عِندَالصراط وَ عِندَ المیزان ...من منتظرتم ... میگن مرحوم آقا شیخ مرتضی حائری همش می رفت مشهد، می اومد ترمینال به این اتوبوس‌ها می گفت ؛ اگه جا نیست کفِ اتوبوس میشینم ، من می خوام برم مشهد ، من اینجور شنیدم ، بعد از وفاتش در عالم رویا به یکی از شاگردانش گفت : امام رضا وفا کرد ، هر چی من رفتم مشهد ، با همون تعداد اومد زیارتم ... میشه نگاهم خیره به چشمایِ تو باشه ؟ وقتی که جون میدم سرم رو پایِ تو باشه می ترسم اون لحظه تو هم باشی کنارم کاش وقتی که جون میدم خودت بالاسر من باش بارون میشه برات، اشکای بی حدم هر جای عالمم، دلتنگ مشهدم «دلتنگ مشهدم» خوب یه بندم روضه بخونم .... سر رویِ خاک حجره میذاری تک و تنها هی زیر لب میگی کجایی مادرم زهرا ؟ رضا جانم ...بمیرم برات .. آقای ما رفت دارُالعماره ..اون میوه ی مسموم رو تعارف کرد ...اون مامون ملعون ...آقایِ ما امتناع کرد ...اجبار کرد گفت مجبوری بخوری...در روایت هست دو سه دانه انگور بود یا انار بود ...دو سه دانه تناول کرد ..سریع بلند شد ....مامون ملعون صدا زد ...اِلی اَین ؟ کجا میری ؟ فرمود: اِلی حَیثُ وَجَهتنی ...به همون جایی که من و فرستادی .... عجب سَمّی به امام رضای ما دادن...از دارالاماره تا منزل راهی نبود ...مرحوم شیخ صدوق در عیون الاخبار رضا روایت کرده : این راه کوتاه رو امام رضای ما پنجاه‌ با نشست و بلند شد .... مثل مار گزیده ها به خودش می پیچید ... آخ بمیرم برات ....هی صدا می زد جگرم... آی قربون شما برم که گریه می کنید ولی حسین حسین میگید ...دستور امام رضاست به ریان بن شبیب، یابنَ شَبیب اِن کُنتُ باکیا لِشیِ فَابکِ لِلحُسَین ....اگه خواستی گریه کنی برا حسین گریه کن ... آخ بمیرم ...وارد منزل شد اباصَلت درها رو ببند من داخل حجره میشم ...کسی رو راه نده .. اباصلت میگه همه ی درها رو بستم ... یه وقت دیدم یه ماه پاره ای وارد منزل شد ... ای آقا ! ای جوان نورانی! من همه ی درها رو بسته بودم ، شما چطور وارد شدید؟ یه نگاهی کرد ، ای اباصلت ! خدایی که من رو از مدینه به طوس آورد از در بسته رد میکنه .... وارد حجره شد جوادالائمه..... سر بابا رو بلند کرد ، به دامن گذاشت ، دلش راضی نشد ....وَقَبَّلَ ما بینَ عَینَین... بین دو دیدگان پدر رو بوسه زد ، دلش راضی نشد ...وَ دمَّه اِلی صَدرِه...آی بابای غریبش رو به سینه چسبانید ... عَلی وَ صلَّ الله عَلی الباکینَ عَلیَ الحُسین .... دلها بسوزه ...اما کربلا کار برعکس شد ... پدر پیری آمد ..سر جوانش رو بلند کرد ... آخه قاعده اینه ، پسر باید بیاد بالای سر پدر مثل جوادالائمه... اما کربلا اینطور نبود ..امام حسین آمد بالای سر علی اکبر ...سر علی رو بلند کرد به دامن گذاشت .... فَجَعلَ یَبسَهُ الترابَ اَن وَجِهه.... خاک رو از صورت جوانش پاک کرد ... آی نگاه کرد فرقِ پسر مثل باباش امیرالمومنین شکافته... دلش راضی نشد .. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّه.....صورت به صورت علی گذاشت....بعد صدا زد؛ علی !عَلَی الدُنیا بَعدکَ العَفا...دلش راضی نشد.. رو کرد سمت لشکر دشمن یابنَ سعد ....قَطَعَ اللهُ رَحِمَک کَما قَطَعَ رَحِمی ...نفرین کرد خدا رَحِم تو رو قطع کنه .... راوی میگه دیدم یه وقت برکشت سمت خیمه ها وَ اَقبَل عَلی فِتیانِه ...یه نگاهی به جونای بنی هاشم کرد ، صدا زد؛ یا فِتیَه بنی هاشم اِحمَلوا اَخاکُم.... جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید سید بنِ طاووس نوشته راوی لشکر دشمن میگه ؛ یه وقت دیدم ..یه زنی از خیمه ها بیرون آمد ... *فَجاءت زَینب وَ هی تُنادی یا اُخَیاه یابنَ اُخَیاه*.. میگه زینب صدا میزد ؛ وای برادرم وای پسر برادرم... ۱
8. بیان داستان.mp3
2.21M
(علیه السلام) گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم ! از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟ گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...! اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ... اِاای ی ی زینب زینب زینب ...
9. گریز به کربلا.mp3
2.72M
(علیه السلام) حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا : مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم ! مادر : دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت قدم نمی رسید که خود را سپر کنم ( شاعر : حاج غلامرضا سازگار ) اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ... به جانِ مادرت زهرا ، پدرجان از تو ممنونم که من با پا تو را خواندم ، تو با سر آمدی پیشم ... ! شاعر : بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت (آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند ! شاعر :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2. مدح امام حسن ع.mp3
4.16M
قسمت دوم (علیه السلام) یوسفِ آلِ پیمبر، شهِ لاهوت مقام ‌نجلِ شاه مدنی ، قافله‌سالارِ انام اولین سبطِ نبی ، فخرِ نبیینِ عظام‌ دومین حجتِ برحق و امام اِبنِ امام گوهرِ بحرِ جلالت ، دُرِ فرخنده صدف ‌پور زهرا و نخستین پسرِ شاهِ نجف میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( پیغمبر امام حسن و امام حسین را روی دوشش سوار میکرد) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( حضرت نماز میخوند ، امام حسن و امام حسین روی دوشش می آمدند ، آهسته از سجده بلند میشد ، عزیزانش را از روی شانه برمیداشت ، دوباره به سجده میرفت ، امام حسن و امام حسین به دوش پیغمبر، ص ) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار می‌ربود از دلِ هر رهگذری صبر وقرار ( امام حسن را روی دوشش سوار میکرد ، با خودش می برد مسجد ، وقتی امام حسن حرف میزد ، آنقدر با نمک حرف میزد ، هر کسی صداشو میشنید ، می ایستاد ، مجذوب صدای دلنشین امام حسن میشد ، میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار می‌ربود از دلِ هر رهگذری صبر وقرار بوسه میزد به لبش پادشهِ عرش وِقار لذت از صحبت او ، فخرِ رسالت می بُرد سویِ مسجد حَسنش را به جلالت می‌بُرد شاعر : ( فاخر )
( علیه السلام ) تا ابد بانیِ کل مهربانی ها ، حسن لافتی الا علی و لا کریم ، الا حسن شب کربلا مثل روز است روشن ( کربلا رفته ها ، بینُ الحرمین رو نگاه کنید ، مثل روز روشنه ، حرم امام حسین ... ) شب کربلا مثل روز است روشن بقیع تو اما ، شبی تار دارد ضریح حسین است شش گوشه اما ولی دورِ قبر تو دیوار دارد تو در کوچه های مدینه غریبی ( گفت با امام حسن « علیه السلام » میرفتیم ، یه مرتبه دیدم ، رنگ آقا تغییر کرد ، بدنش شروع کرد به لرزیدن ، تکیه به دیوار داد ، گفتم آقا چی شد ؟ چرا بدنتون می لرزه ؟ چرا رنگتون تغییر کرد ؟ فرمود : مگه نمی بینی ، مُغیره داره میاد ، این مُغیره یک روز تو این کوچه ها ، مادر مارو میزد ؟ الهی بشکند دست مُغیره که بینِ کوچه ها ، بی مادرم کرد ... مپرس از ماجرای کوچه با کس هم نخواهم گفت ولی آنقدر میگویم آرزوی مرگ خود کرد ( اصلا فکر این که ، کسی مادرت رو بزنه ، آزارت میده ، چه برسه به اینکه ببینی کسی مادرت رو میزنه ؟ یه عمر همین فکر آزارت میده ... ) ای کاش من حسن را با خود نبرده بودم تا پیشِ چشم این طفل سیلی نخورده بودم ... چه می شد گر مرا مادر از آن کوچه نمی بردی من آن جا را نمی دیدم توهم سیلی نمی خوردی ؟ امام حسن ، مادریه ، مادریه ، یه مرگ داره ، یه شهادت داره ... به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا ، چرا روضه مارو نمیخونی ؟ گفت آقا من همیشه روضه شمارو میخونم ، فرمود : نه روضه مارو نخوندی ... گفت آقا روضه شما کدومه که من نخوندم ؟ فرمود : روضه ی ما اون وقتی بود که مادرمون رو میزدند ... همین که چشمت اشک آلود شد ، پیغمبر خدا (ص) فرمود : هر چشمی که برای حسنم گریه کنه ، کور وارد محشر نمیشه ... مرغ پریده دلم خدا خدا خدا کند گِرد مدینه گردد و حسن حسن ، صدا کند تیغ فلک هزار بار اگر سرم جدا کند به حقِ حق ، نمیشوم ز کوی تو جدا حسن ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1. السلام علی المهدی ع.mp3
1.7M
قسمت اول ( علیه السلام ) السلام علی المهدی و علی آبائه يا اَبا مُحَمَّدٍ ، يا حَسَنَ بْنَ عَلِي ، اَيُّهَا الْمُجْتَبى يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا ، اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا ، وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا ، يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ
3. مدح امام حسن ع.mp3
3.11M
قسمت سوم (علیه السلام) صاحبِ حُسن و جمالِ حَسن و خُلقِ عظيم ناظمِ مُلك بقا ، قاسمِ جناتُ نعيم دل نوازِ فقرا ... امشب یه پیغام توی این یه بیتِ ، اگه فقیر شدی درِ خونه ی امام حسن ، به فقیر همه چیز میدن ، گدا وقتی کسوت گدایی به خودش میگیره ، یعنی هیچی ندارم ، دستم خالیه ، دستم خالیه ... یه جمله بگیم به مولا، آقاجان : شما کریمِ مدینه ای ، نه کریمِ عالمی ، در روایت داره حتی یه دونه گدارو از خودش رد نکرده ، اموالش رو دو بار در طول عمرش با فقرا تقسیم کرد ، هر چی داشت دو قسمت کرد ، یه قسمتشو به فقیر داد ، یه قسمتشو برا خودش نگهداشت اگه دوتا لباس داشت یکیش رو به فقیر داد ، یکیشو برا خودش نگهداشت ، یه دونه فقیرو رد نکرده ، امشب بگو آقا فقیرم ، سفره یِ شما افتاده امشب ، سفره کریم اهلبیت افتاده ، از سرِ این سفره دستِ خالی بلند نشی ، از سرِ این سفره دستِ خالی رد نشی ، یه شبه ... بگو یا امام حسن ، بگو آقا اگه گدایی بیاد درِ خونه کریمی رو بزنه ، اون شخص کریم درو که باز میکنه ، به گدا نمیگه چی آوردی ؟ به گدا میگه چی میخای ؟ ، آقا میشه امشب به ما بگی چی میخای ؟ عزیزِ زهرا ... آقا دل نوازِ فقرا، بر اسرا، يار و نديم چون پدر ، نازكِش و ، ياورِ اطفالِ يتيم هر كجا ديد يتيمي ، بنشستي به بَرش بركشيدي زِ وفا دستِ نوازش به سرش ... شاعر : ( فاخر )
2. 16.2.1401.mp3
2M
( علیه السلام ) ضریح حسین ات شش گوشه اما ولی دورِ قبر تو دیوار دارد به به ، جانم ... تا نام امام حسن اومد ، برای غربتش ناله زدی ، بارکَ الله ، همینطوره ، انتظار مادر هم از من و تو همینه ، وقتی نام حسنم میاد ، حسنم غریبه ، غریبه ، غریبه ... آقاجان ، آقاجان ... تو در کوچه های مدینه غریبی ، غریبی ... دشنام بهش میدادند ... ؟ یا امام حسن ... چه جوری غریبه ؟ یه مرتبه دیدند داره می لرزه ، رنگش فرق کرد ، آقا چی شد ؟ فرمود : مگه نمی بینی مُغیره داره میاد ... ؟ این مُغیره مادر مارو میزد ، میزد ، میزد ... تو در کوچه های مدینه « غریبی ... » حسینت ولی یک علمدار دارد ... فدای اون حسینی که ، وقتی رسید کنار بدن بی دستِ علَمدار ...
4. صاحب حسن و جمال.mp3
3.11M
(علیه السلام) صاحبِ حُسن و جمالِ حَسن و خُلقِ عظيم ناظمِ مُلك بقا ، قاسمِ جناتُ نعيم دل نوازِ فقرا ... امشب یه پیغام توی این یه بیتِ ، اگه فقیر شدی درِ خونه ی امام حسن ، به فقیر همه چیز میدن ، گدا وقتی کسوت گدایی به خودش میگیره ، یعنی هیچی ندارم ، دستم خالیه ، دستم خالیه ... یه جمله بگیم به مولا، آقاجان : شما کریمِ مدینه ای ، نه کریمِ عالمی ، در روایت داره حتی یه دونه گدارو از خودش رد نکرده ، اموالش رو دو بار در طول عمرش با فقرا تقسیم کرد ، هر چی داشت دو قسمت کرد ، یه قسمتشو به فقیر داد ، یه قسمتشو برا خودش نگهداشت اگه دوتا لباس داشت یکیش رو به فقیر داد ، یکیشو برا خودش نگهداشت ، یه دونه فقیرو رد نکرده ، امشب بگو آقا فقیرم ، سفره یِ شما افتاده امشب ، سفره کریم اهلبیت افتاده ، از سرِ این سفره دستِ خالی بلند نشی ، از سرِ این سفره دستِ خالی رد نشی ، یه شبه ... بگو یا امام حسن ، بگو آقا اگه گدایی بیاد درِ خونه کریمی رو بزنه ، اون شخص کریم درو که باز میکنه ، به گدا نمیگه چی آوردی ؟ به گدا میگه چی میخای ؟ ، آقا میشه امشب به ما بگی چی میخای ؟ عزیزِ زهرا ... آقا دل نوازِ فقرا ، بر اسرا، يار و نديم چون پدر ، نازكِش و ، ياورِ اطفالِ يتيم هر كجا ديد يتيمي ، بنشستي به بَرش بركشيدي زِ وفا دستِ نوازش به سرش شاعر : ( فاخر )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3. ای دو عالم حریم.mp3
11.43M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَنیسَ النُّفوس با نفس گرم مداح اهلبیت (ع) ای دو عالم حریم محترمت من و لطف و عنایت و کرمت بس‌ که آقا و مهربان استی دل آلوده‌ام شده حرمت جز تو اُلفت به کس نمی‌گیرم دلِ خود از تو پس نمی‌گیرم خوش‌ترین ذکر من حکایت توست مدح تو، وصف تو، روایت توست کس نگوید که من فقیر استم همه دارایی‌ام ولایت توست اگر آلوده‌ام ، اگر پستم به شما خانواده دل بستم تو به چشمان بسته‌ام نوری تو به اُنسِ فقیر، مَسروری در میان ائمۀ اطهار بـه امام رئوف، مشهوری تو به افتاده بال می‌بخشی تو نکرده سؤال ، می‌بخشی دل ما هر چه هست خانۀ توست کوه غم‌های ما به شانۀ توست گر چه بار گناه آوردم بـه حریمت پناه آوردم شاعر : ۲۵ مهرماه ۱۳۹۹ تکیه آقا سیدحسن قم
4. روضه.mp3
8.18M
با نفس گرم مداح اهلبیت (ع) یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن ای پسر شبیب ، اگر می‌خواهی برای چیزی گریه کنی ، برای حسین بن علی گریه کن ...
7. قسمت دوم ، روضه.mp3
13.54M
با نفس گرم مداح اهلبیت (ع) : روضه دارالشفاست کوی تو و خود تویی طبیب درد من و دوای تو یا ثامن الحجج می آید و با ناله و غم خو گرفته چون مادر خود دست بر پهلو گرفته می آید و از فرط غم ها می نشیند امید دارد تا جوادش را ببیند
6. خوشم از رعایای 94.mp3
10.51M
با نفس گرم مداح اهلبیت (ع) : شعرخوانی خوشم از رعایای شمس الشموسم گرفتار عشق انیسَ النفوسم کجا بی پناهم در این وادیِ عشق پناهنده ی لطفِ سلطان طوسم اگر بدترین بنده باشم که هستم میان حریمش ، سراپا خلوصم شفا میدهد خاکِ روی لبانم اگر خاکِ صحن رضا را ببوسم دهان وا نکردم به مدح بزرگی فقط حرف سلطان بوَد بر لبانم امیر عطوفم سلامٌ علیکم امام رئوفم سلامٌ علیکم آقا جان : چه خوب است پشت و پناهم تو هستی همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی اگر رو سپیدم غلام تو هستم امیدم اگر رو سیاهم تو هستی چه پیوند خوبی است بین من و تو منم رعیت و پادشاهم تو هستی خودت تا به مشهد دلم را کِشاندی غبار دلم را به لطفت تکاندی به این دل که پر زد سویت عاشقانه بده گوشه ای از حرم آشیانه رضاجان ، رضاجان ، رضاجان ، رضاجان شده ذکر تسبیح مان ، دانه دانه نوای مرا میخری از کرامت میان نواهای نقاره خانه شاعر :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا