😭😭
اشعار لطمه زنی_حسین(ع)
با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن
پیراهن وعبای تنم رابهم نزن
گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا
این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن
سالم نمانده جای دگر درتن حسین
باپای خود دگر بدنم رابهم نزن
دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار
این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن
غارت شده تمامی اعضای پیکرم
این بوریا شده کفنم رابهم نزن
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
___________________/___
.#شب_جمعه
#یا_مولا_اباعبدالله ادرکنی
شب جمعه....
مردن برای دیدن روی حسین خوش است
زنده شدن فقط سره کوی حسین خوش است
صحن وسرای تو به تبرک گزیده ام
اینجا به قطره آب وضوی حسین خوش است
آخر فراق صحن شمامی کشد مرا
تنهاشهادت سر کوی حسین خوش است
اینجا رضایت تو رضای خدا بود
گفتارحق به خلق نکوی حسین خوش است
درمجلسی که عطر هوای روضه ی بپاست
ماندن به یک تنفس بوی حسین خوش است
حبل المتین من گره کار دست توست
وابستگی به یک سر موی حسین خوش است
مارابه ناله ها ی سحرآشنابکن
ماندن به رازهای مگوی حسین خوش است
آقا معارف تو و زهرا شنیدنی است
زیرا زبان فاطمه گوی حسین خوش است
دیدار کربلای تو ارباب چه دیدنیست
مردن کنار تربت کوی حسین خوش است
شبهای جمعه صحن وسرای تو دیدنی است
بوسه به خاک وتربت و روی حسین خوش است
عمری به سید الشهدا داده ام سلام
این اشگ دیده ام به سبوی حسین خوش است
(مجنون)شبی به یادتو جان گر دهد رواست
زاری نیمه شب همه سوی حسین خوش است
#حاج_آرمین غلامی (مجنون)
#یا_حسین_ادرکنی
#شب_جمعه
_گودال _حضرت امام حسین(علیه السلام)...
درسراشیبی گودال حسین راکُشتند
دور از چشم همه یکه و تنها کُشتند
پسر شیر خدا روی زمین افتاده
زینت عرش خدارا بر ه زهرا کُشتند
آخرین مرحله درگودی مقتل این بود
..خنجر از پُشت کشیدندوخدا را کُشتند
به لبِ تشنه سرت گشت جدا ازبدنت
بدنت رابه زیر مشت ولگدها کُشتند
اینچنین راه رسیدن به تو را فهمیدند
خولی وشمرتوراگوشه ی صحرا کُشتند
تنت افتادبدست خولی وشمروسنان
همچو گرگان تن توبرلبِ دریا کُشتند
زینت دوش نبی دو سرا بودی،تو
اکبرت را پیش چشم تو و طاها کُشتند
ساقی آب آورت را پیش چشمان شما
یاکه پیش دیده یِ زینب کبری کُشتند
يك نفرمردنباشدكه كند ياري تو
لشگری بی سر و پا خون خدا را کُشتند
همه جاحرف تو وحرف تن پاره ی توست
خولی وشمرتورایکه وتنها کُشتند
_-آرمین غلامی(مجنون)
#شب_جمعه
التماس دعا
#حضرت_زهرا
امشب که ناله از لبت اُفتاده رو مَگیر
بعد از سه ماه که تبت اُفتاده رو مَگیر
دیدار تو اگرچه غم انگیز میشود
بعد از سه ماه قسمتِ من نیز میشود
دردِ عیال دارم و پیرم نمودهاند
سی و سه سال دارم و پیرم نمودهاند
این آشیانه داغِ پرستو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
امروز فضه گفت که خانم وضو گرفت
بعد از سه ماه خانهی ما رنگ و بو گرفت
گفتم که کار کم بکن اینجا عزیزِ من
ممنونِ نان تازه ام اما عزیزِ من
نان را بدونِ قوَت بازو نمیپزند
نان را که با جراحت پهلو نمیپزند
این خانه مدتیست که جارو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
اصرار میکنیم که نانی -کمی- بخور
ای پلکِ نیمه باز تکانی -کمی-بخور
رد تو از تنور به بستر هنوز هست
زینب دوید گفت که مادر هنوز هست
او دختر است حسرتِ آغوش میخورد
این سینهی شکسته-بمان-جوش میخورد
دستت شکسته است که بالا نمیرود؟
این شانهات چه دیده چرا جا نمیرود
چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
یادم نرفته تا در خانه تو را زدند
یادم نرفته با در خانه تو را زدند
چشمِ علی شکستنِ اَبرو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
امشب چقدر پیشِ حسن سوخت دخترت
امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت
گفتی وصیتت دو سه بوسه به حنجر است
گفتی لباسِ محسنِ تو قدِ اصغر است
بس کن رباب دستِ خودت را تکان نده
بر رویِ نیزه زخمِ گلو را نشان نده
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خندهی انظار میشود
حسن لطفی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خیلی دلم تنگه برام یه کاری کن
دوری عذابم داد تو منو راهی کن
من که میگم آقا فقیر و بیچاره ام
ولی حرم میخواهم خیلی دوست دارم
نمک سفره ات رو خوردم
میدونم آبرو بردم
بی تو خیلی بد آوردم یا حسین
شاید مرگم رسید آقا
چشمام شد نا امید آقا
کربلا رو ندید آقا یا حسین
حسین آقا جان ...
بارون که میباره دلم عزاداره
حرم شما رو آقا به یادم میاره
دیشب که خواب دیدم که اربعین بازم
تو راه مشایه خاطره میسازم
تویی آب حیات آقا
تویی رمز نجات آقا
تو کشتی نجات آقا یا حسین
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#معارف_فاطمی
🔹 مقام نوکران حضرت زهرا «سلام الله علیها»...
در روایت آمده است:
وقتی حضرت فاطمه علیها السلام به شهادت رسید ، امّ ایمن سوگند خورد که در مدینه نماند؛ زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محلهایی که حضرت فاطمه علیها السلام را در آنجا دیده بود نداشت. از مدینه خارج شد و به سوی مکّه حرکت کرد. در بین راه، آب او تمام شد و تشنگی شدیدی بر او غلبه کرد، پس دستان خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
یَا رَبِّ أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِی عَطَشاً؟!
▪️ پروردگارا، من خادم حضرت فاطمه علیهاالسلام بودم. آیا میخواهی مرا به واسطۀ عطش و در حال تشنگی قبض روح کنی؟!
در این حال خداوند متعال دلوی آب از آسمان برای او فرستاد. او از آن آب نوشید و هفت سال از آب و غذا بی نیاز گردید. به طوریکه مردم او را در روز بسیار گرم به دنبال کارهایی میفرستادند ولی هرگز تشنه نمی شد.
📚 خرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج۲، ص۵۳۰
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
.
#امام_حسین
#واحد #مرقیه
#سیب_سرخی 🎤
پناه قلب سوزانم حسین جانم، حسین جانم
دلیل چشم گریانم حسین جانم، حسین جانم
به یاد خشکی لب های تو هر لحظه می سوزم
به یاد تو پریشانم حسین جانم، حسین جانم
قرار قلب زار من، تویی دار و ندار من
تویی آرامش جانم حسین جانم، حسین جانم
تمام افتخار من همین باشد که با لطفت
برایت دیده گریانم حسین جانم، حسین جانم
تویی عشقم، تویی جانم، تو هستی دین و ایمانم
بوَد نام تو درمانم، حسین جانم، حسین جانم
به روی شانه ام سنگین شده بار گناهانم
سراپا عیب و نقصانم، حسین جانم، حسین جانم
در این تاریکی و ظلمت سرای بی کسی و غم
تو هستی ماه تابانم حسین جانم، حسین جانم
شکوه عشق پاک تو گرفته کل دنیا را
الا سلطان خوبانم حسین جانم، حسین جانم
فراق کربلا آخر مرا از پا می اندازد
ز هجرانت پریشانم حسین جانم، حسین جانم
مرا دعوت کن آقا جان شب جمعه حرم باشم
ضریح توست درمانم حسین جانم، حسین جانم
به یاد روضه های تو لب مشک است اشک من
شبیه ابر بارانم حسین جانم، حسین جانم
سر تو روی نیزه آیه ی کهف و رقیم می خواند
الا قاری قرآنم حسین جانم، حسین جانم
✍ #مهدی_شریفی✍
#امام_حسین_علیه_السلام
.┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین