شهادت جوادالائمه..
دیدم تنی سری جگری پهلویی پری.
.اینهاهمه بوداثر زهرپیکری.
.زهرجفاتمام تنش آب کرده است..
بایدکه ناله های لب یار بشمری.
نایی نمانده درتن ابن الرضاع دگر
.
ازاوچه مانده است تنهایک پسری.
ازبامهافتاده وجانش گرفته شد.
.از اونمانده است بجزیک تن وسری.
افتادواستخوان تن او شکسته شد..
گویابه پیش چشم همه له شده سری.
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهى)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شهادت حضرت جواد(ع)
تاقاتلم زآمدنم باخبرشده.
.باچشم های خیره سرش خیره ترشده.
درازدحام بودن انبوهی ازکنیز
.رفتن زخانه بین همه دردسرشده.
افتادم ازجفای زن وزهر پرشرر
..میسوزم وتمام جگرشعله ورشده
..ازپشت بام خانه مراپرت کرده اند..
بشکسته استخوان وتنم درنظرشده..
افتادم وتمامی صورت له شده بود
.گویانظاره گر به من هر رهگذرشده
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
روضه و توسل بسیار جانسوز
_ ویژۀ ایام شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام _
حاج آرمین غلامی(مجنون)
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
شهادت امام جواد(ع)
شدبپاروضه ی ارباب بیاگریه کنیم.
.چونکه اینجاهمه زوارجوادیم جواد
..روزگاریست که درمان من این اشک عزاست.
.بی سبب نیست که بیمارجوادیم جواد
..زن قاتل تن نازت به سر بام کشید
..ولی ما یارومددکارجوادیم جواد.
.گرشدم سائل او ازکرم فاطمه است..
روزمحشرپی دیدارجوادیم جواد.
.
*هی دارم این در و اون در می زنم قبلِ محرم یه کربلا ... هی دارم به این ور اون ور متوسل میشم،اون اهلِ منبر میگفت علی بن موسی الرضا علیه سلام به آقازاده اش امر کرد پسرم به دِینی که من گردنت دارم کسی رو نزار از درِ خونت بره ...
یا جواد الائمه،من کربلا میخوام ... دیگه خسته شدم،تکراری شده خواستم ... من هوایِ بین الحرمینُ میخوام ... من دلم تنگ شده عقب عقب از بالا سر بیام ... دیدی،دستتُ میزاری رو سینه ات هی مگی السَلامُ علیکَ یا ابا عَبدِالله ... حسین ...*
به گریۀ شبِ هجران کشیدگان سوگند
اگر دمی تو بِخندی غمی نمی ماند
*گفت حاج عباس کِشوانیه،تو عراق کلید دارِ حرمِ عباسِ،گفت با یه سیدِ بزرگوار نشسته بودیم کنارِ ضریح،یه عرب پا برهنه درب و داغون خیلی بهم ریخته معلومه از این چادرنشیناست ، بیابونا ، عشایر " راس اومد تو حرم،اومد کنارِ ضریح نشست شروع کرد به حرف زدن ..
اومدم بگم،برو یه حمامی بعد بیا زیارت،یهو دیدم پاهاشو آورد چسبوند به ضریح ... حرف میزد این سید بزرگوار هم همینطور نگاش میکرد گفت دیدم اومد عقب بلند شد یه تشکر هم کرد و رفت" دویدیم صداش زدم چکار کردی؟ اول حرف زدی بعد پاتو چسبوندی رو ضریح از کی تشکر کردی ؟...
گفت بابا چند وقتی بود پاهام زخم شده بود،هرکاری کردم خوب نشد اومدم حرم به عباس گفتم،گفت بیار پاهاتو بالا ... پاهامو دست کشید مرحم گذاشت ... خوب شد ... پاشدم مگه عباس و نمی بینید شما ؟... گفت زدیم تو سرمون واویلا ...
آقا یه عرب پیرِ عشایرِ راه دلت نیومد زخم هایِ پاشو ببینی،مرحم گذاشتی روش ... تو که مرحم داشتی،پاهایِ پر آبله،هرچی زینب مرحم گذاشت خوب نشد ... آخ بمیرم اینقده خار تو پاهاش رفت ...*
هزار بار شهادت دهد قبیلۀ طی
دیگه برم تو روضه دیگه مدح نمیخونم ... امروز کار کارِ زن هاست برن کاظمین ... برن وسطِ حیاط حرم ضَجه بزنن ... به زن هایِ بغداد بگن یه جوون داره بال بال میزنه نمی خندن ... یه جوون داره جون،میده کسی کف نمیزنه ... بده یکی گریه کنه،صدا گریه شو با رقصیدن پنهان کنند ... ای وای مادرم برات بمیره ...
برخیز ای جوان سرِ خود بر زمین نکش
تو زخم خورده ای پَر خود را زمین نکش
*سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم ...*
ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن
*من دستُ پا زدنِ بغدادُ میگم ... من دستُ پا زدنِ کربلا رو نگفتم ... یه زن بیاد بینِ مردا به برادرش التماس کنه ... کم دست و پا بزن ... الله اکبر ... آقاجان من معذرت میخوام ، من هر وقت برا بچه هایِ زهرا گریه میکنم دلم باز میشه ... هی فک میکنم تو حرمم ... من برات روضه میخونم انگار حرمتم ...*
ای مادری تر از همه کم دستُ پا بزن
پهلو شبیهِ مادرِ خود بر زمین نکش
اسبابِ رقص و شادیِ زنها شدی چرا
صورت به پیشِ همسر خود بر زمین نکش
*بزار روضه بگم،کنیزه ته دلش هنوز یه خرده رحم هست،اونا می زدن و می رقصیدن. دید صدا نفسایِ آقا خس خس افتاده،گفت من فردا جوابِ مادرشُ چی بدم؟ دوید یه ظرف آب آورد،گفت الان دلِ زهرا رو شاد میکنم ... دمِ در اُم فضل رسید گفت کجا داری؟ گفت آب میبرم براش،بد خندید ... گفت بده خودم براش میبرم ... اومد داخل حجره ... دید دوردونۀ امام رضا رو زمین افتاده،پا رو زمین می کشه یه گه گدار میگه جیگرم،یه گه گدار میگه ای وای حسین ...
اما هر کی دیگه بود بابا بی رحم ترین آدم خب آب نمیخوای بدی،چرا این کارا رو میکنی ... ظرفِ آبُ گرفت جلوش ریخت رو زمین گفت تشنته؟ ... نمیزارم یه قطره اش به لبت بخوره ... آقا شما آبُ دیدی،یه جا دیگه هم یه امام صدا نفس هاش خس خس افتاد ...
هلال دلش سوخت،سپرشُ آب کرد دیر رسید یه خرده دیر رسید ... دید شمر داره بیرون میاد ... سر تا پاهاش خونی ... گفت دیر اومدی هلال ... الان آبش دادم*
حسین ...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
نمونه هايي از معجزات و کرامات حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ:
1. «هنگامي که امام جواد ـ عليه السّلام ـ با ام الفضل همسر خود از بغداد به مدينه مراجعت مي فرمود در کوفه به خانه مسيّب رسيد و آن هنگام غروب آفتاب بود پس حضرت داخل مسجد شد و در صحن مسجد درخت سدري بود که ميوه نمي داد, حضرت کوزه آبي طلبيد و در زير آن درخت وضو گرفت و نماز مغرب را به صورت جماعت به جا آورد... سپس وقتي که مردم کنار درخت آمدند و ديدند که ميوه بسيار خوبي دارد تعجب کردند و از سدر آن خوردند, ديدند که شيرين است و دانه ندارد, سپس مردم با آن حضرت وداع کردند و ايشان به مدينه تشريف بردند».[8]
2. از حسين مکاري نقل شده که گفت زمانيکه امام محمد تقي ــ عليه السّلام ــ در بغداد بود وارد بغداد شدم, ديدم که حضرت نزد خليفه در نهايت جلالت است با خودم گفتم که حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ با اين مقام و مرتبه اي که اينجا دارد و از حيث جلال و طعام هاي لذيذي که در اختيار دارد, ديگر به مدينه بر نخواهد گشت, همين که اين خيال در خاطر من گذشت ديدم آن جناب سر به زير افکند, سپس سر بلند کرد در حالي که رنگ مبارکش زرد شده بود فرمود: اي حسين نان جو با نمک نيم کوب در حرم رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ نزد من بهتر است از آن چه که در اينجا مشاهده مي کني».[9]
3. «از اسماعيل بن عباس هاشمي نقل شده که گفت: روز عيدي خدمت حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ رفتم و از تنگي معاش خود نزد حضرت شکايت کردم, آن حضرت از محل نماز خود يک مشت خاک برداشت, خاک به برکت دست آن حضرت پاره طلايي گداخته شد پس آن را به من عطا کرد و من به بازار بردم که 16 مثقال بود».[10]
درباره فضائل و مناقب و کرامات امام جواد ـ عليه السّلام ــ کتابهاي زيادي نوشته شده است و به تعداد بيشتري اشاره گرديده که در اين نوشته مجال ذکر آنها نيست, براي اطلاع بيشتر به کتب تاريخي مراجعه شود.
پینوشتها:
[1] . يحيي يکي از دانشمندان نامدار زمان مأمون, خليفه عباسي, بود که شهرت علمي او در رشته هاي گوناگون علوم آن زمان زبانزد خاص و عام بود.
[2] . شيخ مفيد, الارشاد, کنگره جهاني شيخ مفيد, چاپ اول، 1413ق، ج2، ص283.
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
.
#زمزمه
#منم ابن الرضا
#نوحه #شهادت_امام_جواد(ع)
#محمدی(ناعــم) #سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
🔘🔘
منم ابن الرضا آلاله ی باغ رسولم
عزیزحیدرونوردوچشمان بتولم
گل باغ رضایم عزیزمصطفایم
زجورهمسرخود اسیرابتلایم
ززهرجفا تن خسته ام
چنین میسوزد امشـــــــــب
اسیرغمم دل زار من
چنین میسوزد امشـــــــــــــــــــــب
من غریبم ٤
🔲
اسیردست ظالم گشته ام من درجوانی
سیه گشته به چشمم درجوانی زندگانی
منم روح معانی امام آسمانی
زدنیاگشته ام سیر درایام جوانی
بیامادرم به بالین من
که راحت جان سپـــــــــــــارم
به یادحسین به روی زمین
دگر سر میگـــــــــــــــــــــــــــــذارم
من غریبم٤
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
سالوب غربتده غملرجانیمی دردوبلایه
گجه لرصبحه جک بو ائوده گلم من نوایه
الهی عبدزارم غمینم بیقرارم
سالوب غملر ایاقدان بئله درده دچارم
یوروب غم منی سالوب محنته
حیاته دویمیشـــــــــــــــام من
منم غم نصیب غریبم غریب
حیاته دویمیشـــــــــــــــــام من
من غریبم۴
.👇