4_6019193564930507443.mp3
539.3K
*شور امیرالمومنین(ع)امام حسن(ع)حضرت زینب(س)امام حسین(ع)حضرت رقیه(س)*
*بند اول*
عشق تنها یک کلام/حیدره والسلام
ای فخر شیعه ها/شاه ای عالی مقام...
ذکر دلهای آگاه
هر لحظه ای و هرگاه
اشهد ان حیدر
یا علی ولی الله...
///شاه یا حیدر مدد...///
*بند دوم*
ای شاه بی بدل/روو لب رزمت مثل
از تو گفتن برام/میشه خیر العمل...
حبل الله المتینی
تک یل رو زمینی
کوریه چشم دشمن
امیرالمومنینی...
///شاه یا حیدر مدد...///
*بند سوم*
ای سلطان کرم/اربابه بی حرم
با افتخار میگم/شاه سنه نوکرم...
غریب آشنامی
همیشه تو باهامی
یا حسن جان دمادم
ترنم صدامی...
///شاه یا حسن مدد...///
*بند چهارم*
ای دخت بوتراب/زینب عالیجناب
توو کوفه توی شام/خطبه ت کرد انقلاب...
طوفانه هر کلامت
خیلی والاست مقامت
له کردی دشمناتو
بی بی جون زیر گامت...
///یا بنت المرتضی...///
*بند پنجم*
عشق بی تو باطله/از تو میخوام صله
کربلا میرسم/با شور و هروله...
ثارالله ای امیرم
ارباب بی نظیرم
مادرم توی روضه
با گریه داده شیرم...
///شاه ثارالله مدد...///
*بند ششم*
حیفه از تو نگم/بر درگاهت سگم
رقیه پای تو/من میدم شاهرگم...
خوشبوترین گل یاس
بانوی عشق و احساس
یا رقیه تو هستی
زینت دوش عباس...
///یا رقیه مدد...///
*مهدی ندرخانی-کرج*
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠
🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶
سبک زمینه شب پنجم محرم
حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام
#زمینه_حضرت_عبدالله_ع
#دستمو_رها_کن_عمه
بند🌹
دستمو رها کن عمّه
بذار تا برم تو گودال
عمو بی یاور و یاره
ببین که سرش هست جنجال
جسم عمو پر خون رو خاک صحرا
افتاده میون جمعی از اعدا
از روی جفا و کینه هی داره
بالا میره پایین میاد شمشیرا
دیگه بی جونه و رمق نیس به تنش
پاره پاره کرده عدو پیرُهنش
بسکه هی زدن سنگ و تیر و تیغ و نی
شده جاری خون از گوشه ی دهنش
📿 آه و واویلتا یاحسین یاحسین 📿
بند🌹🌹
نمیتونم که ببینم
عمّه جون این صحنه ها رو
گرگای وحشی و نامرد
میزنن خون خدا رو
داره میکوبه روی خاک دست و پا
نیزه ای گذاشتن رو سینش این ها
تو هجوم خنجرهای بی احساس
صدای نالش پیچیده تو صحرا
بی کس و یاور افتاده میکشه آه
واسه ی کشتنش اومده یه سپاه
دستمو رها کن عمّه جون تا برم
بشه آغوش اون واسه من قتلگاه
📿 آه و واویلتا یاحسین یاحسین 📿
بند🌹🌹🌹
سرتو با سنگ شکستن
پُره خونه شیب گودال
با تن زخمی عمو جون
افتادی خسته و بیحال
اومدم عمو تا که مثل اکبر
تو راه تو بگذرم از جون و سر
بمیرم توی آغوشت بی پروا
مثل طفل شیرخوارت علی اصغر
سر به تن زیاده بدون تو عمو
توی خون میگیرم برای تو وضو
دستمو سپره دست تو میکنم
بدنم میشه با سم اسب زیر و رو
📿 آه و واویلتا یاحسین یاحسین 📿
«التماس دعای خیر»
🖋🎼 #محمد_رحیمی ۱ #علیرضا_پناهیان ۲و۳
💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
|⇦•هر کس از دل دعا دارد...
#قسمت_اول توسل به امام زمان عجل الله و #روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر کس از دل دعا دارد
امیدی بر شفا دارد
درد ما را تویی درمان
درد دوری دوا دارد
چشمم به در است بیا مهدی
وقت گذر است بیا مهدی
با چشمم راهت را جارو زده ام
من منتظرم من منتظرم
با دست خالی بر تو رو زده ام
من منتظرم من منتظرم
بیا آقای من...
↫『
|⇦•کنون که راه نداریم از حرم...
#قسمت_دوم #روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کنون که راه نداریم از حرم به حسن
سلام میدهم از دور دم به دم به حسن
بدان که دم زدن از او به عزم شاعر نیست
به اذن وحی ادب می کند قلم به حسن
من از قدیم خدا را چنان که یادم هست
همیشه وقت دعا داده ام قسم به حسن
به دلبرانِ زمان یک کلام گفتم لا
هزار بار ولی گفته ام نَعَم به حسن
بهشت محو تماشای خود نخواهد کرد
مرا که هم به حسین است چشم هم به حسن
*یا امام حسن مجتبی! میدونم غریبی، میدونم زائر نداری، میدونم حرم نداری، میدونم حتی یه شمع بالای قبرت روشن نکردن، اما آقا جان اگر هر زائری بیاد بقیع بهش نشون میدن میگن این قبر چهار امام غریبِ، اما من بمیرم گفت: آنگونه میکُشند که از یک زن حتی نشان قبر نمیماند به یاد زائرای مدینه...*
یا فاطمه من عقدهی دل وا نکردم
*میخوای زائر مدینه باشی؟ اونایی که مدینه رفتن میدونن، اونایی که مدینه میرن، موقع برگشتن مداح کاروان یه مرتبه تو اتوبوس شروع میکنه خوندن، میخوام شما هم بخونی...*
یا فاطمه من عقدهی دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تورا پیدا نکردم
*دستت رو بیار مؤدب بالا فریاد بزن یا زهرا!...*
Banifateme_moharam1400_shab5_2.mp3
1.13M
|⇦•کنون که راه نداریم از حرم...
#قسمت_دوم #روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#آیت_الله_فاطمی_نیا_ره:
4_5998895321856347078.opus
99.8K
نوحه... عبدالله بن الحسن
می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه
چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه
بر لبانش دم بدم
ای عموجان امدم
ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو۲
____
دشمن از پیر وجوان هستند سوی او دوان
مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان
دور او غوغا شده
محشری بر پا شده
ای عمو جانم عمو.....
____
چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش
او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش
عاقبت تیر عدو
داد او را آبرو
ای عمو جانم عمو
_____
همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل
شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل
عمه اش در خیمه گاه
می کشد از سینه آه
ای عمو جانم عمو..
شعر:اسماعیل تقوایی
#سنتی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5998895321856347077.opus
172.7K
زمزمه شهادت عبدالله بن الحسن
عمه عموی من، نشسته بر خاک است
ببین تن پاکش، خونی وصد چاک است
نگاه او باشد سوی حرم عمه
حالت روی او، عمه چه غمناک است
وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم۲
____
عمو شده تنها، مقابلش لشگر
حلقه زده دورش، تیغ ونی وخنجر
عمه رهایم کن، روم سوی میدان
فدا کنم جانم، بر پسر حیدر
وای عمو جانم....
_____
کشید دست خود، روانه شد میدان
عمو گرفت اورا، در بغلش چون جان
مثل عموعباس، بشد جدا دستش
گشت فدا جانش، در بغل جانان
وای عمو جانم
شعر:اسماعیل تقوایی
#زمزمه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5998895321856347073.opus
125.4K
نوحه شهادت عبدا..بن حسن
دست عبدالله،دردست عمه،داردنظاره،حال عمو جان
می بیندعمو،بنشسته برخاک،روسوی خیمه،با چشم گریان
ای عمو جانم ای عمو جانم، ای عموجانم،ای عمو جانم۲
__
گوید ای عمه،کن رها دستم،تا کنم یاری،عمو حسینم
بشنو صدای، هل من معینش،یاری ندارد،نور دو عینم
ای عمو....
__
دشمن از هر سو،حمله آورده،با تیغ ونیزه،برعمو جانم
ترسم ای عمه،من که یتیمم،در کرببلا،بی عمو مانم
ای عمو...
__
آمدم عمو، تا مثل قاسم،شهد شهادت ،نوشم برایت
همچو عمویم،در رهت افتد،دستم از پیکر،گردم فدایت
ای عمو....
_____
آه وواویلا،حسین مظلوم،پیکری بی جان،دارد درآغوش
کنار خیمه،زینب از غم،یتیم حسن،گردیده مدهوش
شعر:اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#مرثیه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
من و تو بین کربلا باهم
جان سپاریم هر دو تا باهم
در هجوم سپاه ، پیکرمان
میرود زیر دست و پا باهم
میشود زیر ضربه ها تنمان
قطعه قطعه جدا جدا باهم
ای عمو ساعتی دگر سرمان
میرود روی نیزه ها باهم
عمه زینب به دست میگیرد
پروبال شکسته راباهم
به تن زخم دیده ی من و تو
میخورَد نیزه و عصا باهم
"کوفه شرمی ز روی ما نکند
از تو و مادرت حیا نکند"
دست من شدسپر عموجانم
جگرم پر شرر عموجانم
فرقهُُ بالسیوف آمده اند
فرقهُُ بالحجر عموجانم
مثل بابای خود در آغوشت
میزنم بال و پر عمو جانم
آمده بر لبان خشکیده
پاره های جگر عمو جانم
شده در بین قتلگاه چقدر
پیکرت مختصر عموجانم
ضربه خورده درین میانه کمی
پهلویت بیشترعموجانم
"عمل این سپاه ننگین است
دستهاشان چقدر سنگین است"
بعد ازین تیرحرمله بامن
بعد ازآن نیزه ی سنان باتو
دستِ از تن جداشده بامن
خاتم وظلم ساربان باتو
برزمین دست وپازدن بامن
پیکرغرق درنشان باتو
بارش سنگ بیشتر با تو
خوردن چوب خیزران باتو
بین خورجینِ دشمنان رفتن
ماندنِ درتنورشان با تو
ازسرنیزه ها زمین خوردن
درمیان حرامیان باتو
"سرمان روی نی رود با هم
چه میاید به روز اهلِ حرم"
بعد ازینها قیام با عمه
غربت صبح و شام با عمه
دیدن ناسزای این مردم
بینِ بازار شام با عمه
آتش و دود و خاک و خاکستر
خوردنِ سنگِ بام با عمه
خوردن تازیانه های شدید
وسط ازدحام با عمه
دیدنِ خیزران روی لب تو
گریه ی مستدام با عمه
جسم و دست سر کبوده شده
همه اش یک کلام با عمه
"آه مظلومه ی جهان زینب
عمه ی صاحب الزمان زینب"
امیر قربانی فر:
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم_محرم_اول_جلسهای
آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن
اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن
ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست
و علی است صلاة و صلوات است حسن
حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است
بی نهایتتر از آفاقِ حیات است حسن
چه بخواهند و نخواهند حسن شرحِ خداست
وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن
جاری است عشق حسن در رگ و در ریشهی ما
کوثرِ جاری صد رشته قنات است حسن
هرچه دشنام به او داد تبسم میدید
دید دریاست ، همه صبر و ثبات است حسن
نصفی از زندگیاش را دو سه باری بخشید
در کرامات هم آئینهی ذات است حسن
چشمِ گریان به حسن مَحرمِ زهراست به حشر
فاطمه گفت : فقط راه نجات است حسن
ای صراط الله ما نامهی ما سنگین است
گریه بر بی کسیات برگ برات است حسن
حسنیهای حرم آبرو داری کردند
آنچنان غرق حسیناند که مات است حسن
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰)
عبدالله بن حسن
زدست عمه دست او رها شد
روانه سوی میدان بلا شد
به لب او داشت ذکر لا افارق
زمین تا عرش پر ازاین نوا شد
هدف بودش آغوش عمویش
رسید عبدا..وحاجت روا شد
گشودی بهر او آغوش مولا
پذیرای یتیم مجتبا شد
بود مه پاره در آغوش خورشید
عجب نورٌ علی نوری بپا شد
چو آمد نانجیبی تیغ در دست
به دستش ناجی خون خدا شد
بمیرم از برای کودکی که
بدینسان دست از پیکرجدا شد
زدردی سخت یا عماه گویان
درآغوش عمویش بیصدا شد
لعین آن حرمله انداخت تیری
زپیکر روح او سوی خدا شد
بسوزد جان ما بهر عمویش
که شرمنده زمولا مجتبی شد
پس از آن زاده زهرا مهیا
برای نوشش از آب بقاشد
شعر :اسماعیل تقوایی
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#روضه
#شب_پنجم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطهی حسن است
هر کسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین را عزیز عالم کرد
اینهمه مجلس مصیبتها
پرچم یا حسین هیئتها
خیرها را به ما حسن داده
او به ماإذن سوختن داده
میوهی نور میدهد شجرش
ای به قربان هر دو تا پسرش
با حسن جانِ تازه میگیریم
امشب از او اجازه میگیریم
که بگویم ز جلوهی آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ز خیمه ها اومد،به یاری عموش
میبینه شمر چطور، رسیده روبروش
میگه چیکار داری، با تن زیر و روش
باید که برداری چکمه رو از گلوش
میشه که نعل اسب سراغ من بیاد اونو رها کنه
میشه که ساربون دست منو جای عمو جدا کنه
اما نشد اونی که من میخاستم
تنش رو مرکب خاک کربلا کرد
تنم تو گودال با عمو یکی شد
ساربونم انگشتش و جدا کرد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🥀سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا
🥀یک نفس آمدهام تا که عمو را نزنی
🥀که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی
🥀ذکر لا حول و لا از دو لبش میبارد
🥀با چنین نیزۀ سر سخت به لبها نزنی
🥀عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
🥀میشود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟
🥀نیزهات را که زدی باز کشیدی بیرون
🥀میزنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟
🥀من از این وادی خون زنده نباید بروم
🥀شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی
🥀دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن
🥀فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی
🥀السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ
🥀الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی
🥀🍃
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
57203رها-کن-عمه-مرا-باید-امتحان-بدهم.mp3
11.46M
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدم
عمو سپاه حسن میرسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
شلوغی گودال بیش از اندازهاس
خدا کند بتواند نجاتتان بدهم
عمه زینب شلوغه دور ذوالجناح
چرا نمیزنه به قلب این سپاه
گرد و غبار خوابید ببین خالیه زین
تو شیب گودال عموم افتاد رو زمین
بزار برم رها کن دست من و
جمع شدن و عموم رو میزنن و
چطور آخه فردا نگاه کنم و
تو چشمای بابام حسن و
از زیر پلک های پر خون
دیدم دویدی تو میدون
گفتم که زینب ای خواهر
امانتیم رو برگردون
بَرِش گردون اینجا پره تیره
بَرِش گردون باباش رو به رومه
بَرِش گردون کار من تمومه
#حاج_مهدی_رسولی
#عبدالله_ابن_حسن
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#واحد
#شب_پنجم محرم
#کجااومدیتواینشلوغیا
#سعیده_کرمانی
#حلقه_ادبی_ریان
#بندسوم
کجا اومدی تو این شلوغیا
مگه آشوبو ندیدی پسرم
عزیز عمو اگه طوریت بشه
چجوری تو رو تا خیمه ببرم
یه کاری کردی تو این شلوغی
محو محبتت بشم
نموندی توی خیمه ها
فدای غیرتت بشم
تو این همه برو بیا
میمونی زیر دست و پا
سرت رو میکنن جدا
آه و واویلا
#بنددوم
اومدی تا تک تک این قاتلا
برا کشتن تو خوشحالی کنن
اسم باباتو میاری و میخوان
کینه هاشونو سرت خالی کنن
یه بار دیگه نگام کن عموجان
تا باز دلم رو ببری
تو بغلم میگیرمت
این لحظههای آخری
تو حلقه ی حرومیام
نمیرسه بهت صدام
میزننت پیش چشام
آه و واویلا
#بندسوم
رسیدی به آرزوت عزیز من
آخرم برام سپر شدی گلم
داغ تابوت پر از تیر تازه شد
هرچقد که زخمی تر شدی گلم
برای کشتن تو حریصن
اینجا هزارتا قاتله
سهم تو هم شد یکی از
سه شعبههای حرمله
جونی نمونده تو تنت
غرق به خون شد بدنت
جلوم دارن میکشنت
آه و واویلا
#حلقه_ادبی_ریان