eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•هر کس از دل دعا دارد... توسل به امام زمان عجل الله و ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر کس از دل دعا دارد امیدی بر شفا دارد درد ما را تویی درمان درد دوری دوا دارد چشمم به در است بیا مهدی وقت گذر است بیا مهدی با چشمم راهت را جارو زده ام من منتظرم من منتظرم با دست خالی بر تو رو زده ام من منتظرم من منتظرم بیا آقای من... ↫『
|⇦•کنون که راه نداریم از حرم... ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کنون که راه نداریم از حرم به حسن سلام میدهم از دور دم به دم به حسن بدان که دم زدن از او به عزم شاعر نیست به اذن وحی ادب می کند قلم به حسن من از قدیم خدا را چنان که یادم هست همیشه وقت دعا داده ام قسم به حسن به دلبرانِ زمان یک کلام گفتم لا هزار بار ولی گفته ام نَعَم به حسن بهشت محو تماشای خود نخواهد کرد مرا که هم به حسین است چشم هم به حسن *یا امام‌ حسن مجتبی! میدونم غریبی، میدونم زائر نداری، میدونم حرم نداری، میدونم حتی یه شمع بالای قبرت روشن نکردن، اما آقا جان اگر هر زائری بیاد بقیع بهش نشون میدن میگن این قبر چهار امام غریبِ، اما من بمیرم گفت: آنگونه میکُشند که از یک زن حتی نشان قبر نمی‌ماند به یاد زائرای مدینه...* یا فاطمه من عقده‌ی دل وا نکردم *میخوای زائر مدینه باشی؟ اونایی که مدینه رفتن میدونن، اونایی که مدینه میرن، موقع برگشتن مداح کاروان یه مرتبه تو اتوبوس شروع میکنه خوندن، میخوام شما هم بخونی...* یا فاطمه من عقده‌ی دل وا نکردم گشتم ولی قبر تورا پیدا نکردم *دستت رو بیار مؤدب بالا فریاد بزن یا زهرا!...*
Banifateme_moharam1400_shab5_2.mp3
1.13M
|⇦•کنون که راه نداریم از حرم... ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجیدبنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ :
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5998895321856347078.opus
99.8K
نوحه... عبدالله بن الحسن می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه بر لبانش دم بدم ای عموجان امدم ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو۲ ____ دشمن‌ از پیر وجوان هستند سوی او دوان مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان دور او غوغا شده محشری بر پا شده ای عمو جانم عمو..... ____ چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش عاقبت تیر عدو داد او را آبرو ای عمو جانم عمو _____ همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل عمه اش در خیمه گاه می کشد از سینه آه ای عمو جانم عمو.. شعر:اسماعیل تقوایی @majmaozakerine
4_5998895321856347077.opus
172.7K
زمزمه شهادت عبدالله بن الحسن عمه عموی من، نشسته بر خاک است ببین تن پاکش، خونی وصد چاک است نگاه او باشد سوی حرم عمه حالت روی او، عمه چه غمناک است وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم، وای عمو جانم۲ ____ عمو شده تنها، مقابلش لشگر حلقه زده دورش، تیغ ونی وخنجر عمه رهایم کن، روم سوی میدان فدا کنم جانم، بر پسر حیدر وای عمو جانم.... _____ کشید دست خود، روانه شد میدان عمو گرفت اورا، در بغلش چون جان مثل عموعباس، بشد جدا دستش گشت فدا جانش، در بغل جانان وای عمو جانم شعر:اسماعیل تقوایی @majmaozakerine
4_5998895321856347073.opus
125.4K
نوحه شهادت عبدا..بن حسن دست عبدالله،دردست عمه،داردنظاره،حال عمو جان می بیندعمو،بنشسته برخاک،روسوی خیمه،با چشم گریان ای عمو جانم ای عمو جانم، ای عموجانم،ای عمو جانم۲ __ گوید ای عمه،کن رها دستم،تا کنم یاری،عمو حسینم بشنو صدای، هل من معینش،یاری ندارد،نور دو عینم ای عمو.... __ دشمن از هر سو،حمله آورده،با تیغ ونیزه،برعمو جانم ترسم ای عمه،من که یتیمم،در کرببلا،بی عمو مانم ای عمو... __ آمدم عمو، تا مثل قاسم،شهد شهادت ،نوشم برایت همچو عمویم،در رهت افتد،دستم از پیکر،گردم فدایت ای عمو.... _____ آه وواویلا،حسین مظلوم،پیکری بی جان،دارد درآغوش کنار خیمه،زینب از غم،یتیم حسن،گردیده مدهوش شعر:اسماعیل تقوایی @majmaozakerine
بسم الله الرحمن الرحیم من و تو بین کربلا باهم جان سپاریم هر دو تا باهم در هجوم سپاه ، پیکرمان میرود زیر دست و پا باهم میشود زیر ضربه ها تنمان قطعه قطعه جدا جدا باهم ای عمو ساعتی دگر سرمان میرود روی نیزه ها باهم عمه زینب به دست میگیرد پروبال شکسته راباهم به تن زخم دیده ی من و تو میخورَد نیزه و عصا باهم "کوفه شرمی ز روی ما نکند از تو و مادرت حیا نکند" دست من شدسپر عموجانم جگرم پر شرر عموجانم فرقهُُ بالسیوف آمده اند فرقهُُ بالحجر عموجانم مثل بابای خود در آغوشت میزنم بال و پر عمو جانم آمده بر لبان خشکیده پاره های جگر عمو جانم شده در بین قتلگاه چقدر پیکرت مختصر عموجانم ضربه خورده درین میانه کمی پهلویت بیشترعموجانم "عمل این سپاه ننگین است دستهاشان چقدر سنگین است" بعد ازین تیرحرمله بامن بعد ازآن نیزه ی سنان باتو دستِ از تن جداشده بامن خاتم وظلم ساربان باتو برزمین دست وپازدن بامن پیکرغرق درنشان باتو بارش سنگ بیشتر با تو خوردن چوب خیزران باتو بین خورجینِ دشمنان رفتن ماندنِ درتنورشان با تو ازسرنیزه ها زمین خوردن درمیان حرامیان باتو "سرمان روی نی رود با هم چه میاید به روز اهلِ حرم" بعد ازینها قیام با عمه غربت صبح و شام با عمه دیدن ناسزای این مردم بینِ بازار شام با عمه آتش و دود و خاک و خاکستر خوردنِ سنگِ بام با عمه خوردن تازیانه های شدید وسط ازدحام با عمه دیدنِ خیزران روی لب تو گریه ی مستدام با عمه جسم و دست سر کبوده شده همه اش یک کلام با عمه "آه مظلومه ی جهان زینب عمه ی صاحب الزمان زینب" امیر قربانی فر:
بسم الله الرحمن الرحیم آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست و علی است صلاة و صلوات است حسن حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است بی نهایت‌تر از آفاقِ حیات است حسن چه بخواهند و نخواهند حسن شرحِ خداست وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن جاری است عشق حسن در رگ و در ریشه‌ی ما کوثرِ جاری صد رشته قنات است حسن هرچه دشنام به او داد تبسم می‌دید دید دریاست ، همه صبر و ثبات است حسن نصفی از زندگی‌اش را دو سه باری بخشید در کرامات هم آئینه‌ی ذات است حسن چشمِ گریان به حسن مَحرمِ زهراست به حشر فاطمه گفت : فقط راه نجات است حسن ای صراط الله ما نامه‌ی ما سنگین است گریه بر بی کسی‌ات برگ برات است حسن حسنی‌های حرم آبرو داری کردند آنچنان غرق حسین‌اند که مات است حسن (حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰)
عبدالله بن حسن زدست عمه دست او رها شد روانه سوی میدان بلا شد به لب او داشت ذکر لا افارق زمین تا عرش پر ازاین نوا شد هدف بودش آغوش عمویش رسید عبدا..وحاجت روا شد گشودی بهر او آغوش مولا پذیرای یتیم مجتبا شد بود مه پاره در آغوش خورشید عجب نورٌ علی نوری بپا شد چو آمد نانجیبی تیغ در دست به دستش ناجی خون خدا شد بمیرم از برای کودکی که بدینسان دست از پیکرجدا شد زدردی سخت یا عماه گویان درآغوش عمویش بیصدا شد لعین آن حرمله انداخت تیری زپیکر روح او سوی خدا شد بسوزد جان ما بهر عمویش که شرمنده زمولا مجتبی شد پس از آن زاده زهرا مهیا برای نوشش از آب بقاشد شعر :اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخن اهل عشق این سخن است کربلا در احاطه‌ی حسن است هر کسی رو به کربلا کرده باطناً رو به مجتبی کرده بزم ما را حسن فراهم کرد او حسین را عزیز عالم کرد اینهمه مجلس مصیبت‌ها پرچم یا حسین هیئت‌ها خیرها را به ما حسن داده او به ماإذن سوختن داده میوه‌ی نور می‌دهد شجرش ای به قربان هر دو تا پسرش با حسن جانِ تازه می‌گیریم امشب از او اجازه می‌گیریم که بگویم ز جلوه‌ی آن ماه مددی یا جناب عبدالله ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ز خیمه ها اومد،به یاری عموش میبینه شمر چطور، رسیده روبروش میگه چیکار داری، با تن زیر و روش باید که برداری چکمه رو از گلوش میشه که نعل اسب سراغ من بیاد اونو رها کنه میشه که ساربون دست منو جای عمو جدا کنه اما نشد اونی که من می‌خاستم تنش رو مرکب خاک کربلا کرد تنم تو گودال با عمو یکی شد ساربونم انگشتش و جدا کرد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🥀سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا 🥀یک نفس آمده‌ام تا که عمو را نزنی 🥀که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی   🥀ذکر لا حول و لا از دو لبش می‌بارد 🥀با چنین نیزۀ سر سخت به لب‌ها نزنی   🥀عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ 🥀می‌شود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟   🥀نیزه‌ات را که زدی باز کشیدی بیرون 🥀می‌زنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟   🥀من از این وادی خون زنده نباید بروم 🥀شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی   🥀دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن 🥀فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی 🥀السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ 🥀الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی 🥀🍃 @majmaozakerine
57203رها-کن-عمه-مرا-باید-امتحان-بدهم.mp3
11.46M
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم رسیده موقع آنکه خودی نشان بدم عمو سپاه حسن می‌رسد به یاری تو من آمدم که حسن را نشانتان بدهم شلوغی گودال بیش از اندازه‌اس خدا کند بتواند نجاتتان بدهم عمه زینب شلوغه دور ذوالجناح چرا نمی‌زنه به قلب این سپاه گرد و غبار خوابید ببین خالیه زین تو شیب گودال عموم افتاد رو زمین بزار برم رها کن دست من و جمع شدن و عموم رو میزنن و چطور آخه فردا نگاه کنم و تو چشمای بابام حسن و از زیر پلک های پر خون دیدم دویدی تو میدون گفتم که زینب ای خواهر امانتیم رو برگردون بَرِش گردون اینجا پره تیره بَرِش گردون باباش رو به رومه بَرِش گردون کار من تمومه @majmaozakerine
محرم کجا اومدی تو این شلوغیا مگه آشوبو ندیدی پسرم عزیز عمو اگه طوریت بشه چجوری تو رو تا خیمه ببرم یه کاری کردی تو این شلوغی محو محبتت بشم نموندی توی خیمه ها فدای غیرتت بشم تو این همه برو بیا میمونی زیر دست و پا سرت رو میکنن جدا آه و واویلا اومدی تا تک تک این قاتلا برا کشتن تو خوشحالی کنن اسم باباتو میاری و میخوان کینه هاشونو سرت خالی کنن یه بار دیگه نگام کن عموجان تا باز دلم رو ببری تو بغلم می‌گیرمت این لحظه‌های آخری تو حلقه ‌ی حرومیام نمیرسه بهت صدام میزننت پیش چشام آه و واویلا رسیدی به آرزوت عزیز من آخرم برام سپر شدی گلم داغ تابوت پر از تیر تازه شد هرچقد که زخمی تر شدی گلم برای کشتن تو حریصن اینجا هزارتا قاتله سهم تو هم شد یکی از سه شعبه‌های حرمله جونی نمونده تو تنت غرق به خون شد بدنت جلوم دارن میکشنت آه و واویلا
... طاقت ندارم من. تو خیمه بمونم٣ می‌خوام برم میدون. بزار عمه جونم٣ عمو تنها مونده بین یک لشکر رها کن دستم رو که شده پرپر دلم خون شد دلم خون شد دست نذار روی دلم. شدم خون‌جگر٢ عمه لشکر رو ببین. شدن حمله‌ور٢ تنها تو میدونِ. تمومِ امیدم٣ اونقد دلم خونه. که دیگه بریدم٣ عموم و تنها دیدن توی میدون تنش رو کردن با نیزه‌ها پرخون دلم خون شد دلم خون شد پیکرش روی زمین. زیر دست و پاست٢ نیزه‌ی شمر و سنان. چقد بی حیاست٢ تو دستای قاتل. موهای عمومه٣ باید برم من هم. پای آبرومه٣ نشسته رو سینش شمر و خوشحاله عمو جونم تو گوداله بد حاله دلم خون شد دلم خون شد دارن از تن می‌بُرن. سر هستم و٢ هر جوری هست میرم و. میدم دستم و 〰〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افتادم تو قتلگاه یوماه یوماه یوماه موندم زیر دست و پا یوماه یوماه یوماه حال و روزمو نگاه یوماه یوماه یوماه کجایی ببینی تو مقتل حسینت غریبه عزیز بوتراب روی خاک و خدالتریبه یوماه انا المظلوم **** گیر افتادم به خدا یوماه یوماه یوماه تیر میاد هی بی هوا یوماه یوماه یوماه با سنگ و چوب و عصا یوماه یوماه یوماه دورمو گرفتن یه عده لااُبالی مست قراره سر من بینشون بچرخه دست به دست یوماه انا المظلوم **** اومد شمر بی حیا یوماه یوماه یوماه مادرجان جلو نیا یوماه یوماه یوماه نگاه نکن تو رو خدا یوماه یوماه یوماه برو که موقع سر بریدنِ من الآنه لباسی که دوختی تیکه هاش تو دست سنانه یوماه انا المظلوم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️