#شور
#شب_پنجم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
افتادم تو قتلگاه یوماه یوماه یوماه
موندم زیر دست و پا یوماه یوماه یوماه
حال و روزمو نگاه یوماه یوماه یوماه
کجایی ببینی تو مقتل حسینت غریبه
عزیز بوتراب روی خاک و خدالتریبه
یوماه انا المظلوم
****
گیر افتادم به خدا یوماه یوماه یوماه
تیر میاد هی بی هوا یوماه یوماه یوماه
با سنگ و چوب و عصا یوماه یوماه یوماه
دورمو گرفتن یه عده لااُبالی مست
قراره سر من بینشون بچرخه دست به دست
یوماه انا المظلوم
****
اومد شمر بی حیا یوماه یوماه یوماه
مادرجان جلو نیا یوماه یوماه یوماه
نگاه نکن تو رو خدا یوماه یوماه یوماه
برو که موقع سر بریدنِ من الآنه
لباسی که دوختی تیکه هاش تو دست سنانه
یوماه انا المظلوم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1.11M
نوحه حضرت عبدالله بن حسن ع
گل می شود پرپر
شد کربلا محشر
یک طفل نه ساله
شد کشته با خنجر
عبدالله بی جان
در خاک و خون غلطان
در قتلگاه جان داد
با یک لب عطشان
"ای آه و واویلا،،،شد کربلا غوغا"
این طفل رزمنده
از خیمه دل کنده
یار حسین آمد
با آه سوزنده
این مرد میدونه
طفلی رجز خونه
دستهای کوچیکش
افتاده از شونه
"ای آه و واویلا،،،شد کربلا غوغا"
با ناله و فریاد
طفلی زمین افتاد
عبدالله زخمی
پیش عمو جان داد
پایان طاقت شد
شور قیامت شد
حالا حسین تنهاست
وقت شهادت شد
"ای آه و واویلا،،،شد کربلا غوغا"
یک زخمی عطشان
در خاک و خون غلطان
شد پیکرش بی سر
با خنجر بران
زهرا به اشک و آه
آمد به قربانگاه
هی دست و پا می زد
حسین ثارالله
"ای آه و واویلا،،،شد کربلا غوغا"
#هادی_همتی (دلسوخته)
#عبدالله #زنجیرزنی
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
4_5814663734781544702.mp3
10.31M
نوحه #واحد
باز این دل تنگم مست و هوایی شد
بر سینه کوبید و کرب و بلایی شد
ما خانه زادِ روضه های پور زهراییم
چون مهدی صاحب زمان مجنون لیلاییم
حسین ثارالله ثارالله ، حسین ثارالله
عمری نمک خوردم تو محفلت ارباب
لعنت فرستادم بر قاتلت ارباب
الحمدلله از ازل وقف شما هستم
یک دل نَه صد دل عاشق کرب و بلا هستم
حسین ثارالله ثارالله ، حسین ثارالله
آماده گردیده قلبم خدایی شِه
بار سفر بسته کرب و بلایی شِه
لحظه شماری گشته کار هر شب و روزم
تا کِی بشینم از غم کرب و بلا سوزم
حسین ثارالله ثارالله ، حسین ثارالله
بنگر بر این قلبم از غصه بشکسته
من کربلا میخوام وا کن درِ بسته
امضا کن آقا که دگر صبر و قرارم نیست
این کار خیره حاجت هیچ استخاره نیست
حسین ثارالله ثارالله ، حسین ثارالله
تا از تو میخونم دل میشه پُر احساس
پَر میزنه قلبم تا گنبد عباس
من عمرمو زیر لوای سبز سقایم
من اعتقادم اینه که مهمون زهرایم
حسین ثارالله ثارالله ، حسین ثارالله
این شور و حال من از گریه و اشکه
روزیِ هر روزم از میدون مشکه
از بَدو میلادم به این و آن بنازم من
تا با اباالفضلم زِ دنیا بی نیازم من
حسین ثارالله ثارالله ، حسین ثارالله
لیلای قلب من بانوی محمل هاست
سربند پیشونیم یا زینب کبراست
از نونهالی تا به مرگم خاک پاهاشم
قول شرف میدم همیشه زینبی باشم
حسین ثارالله ثارالله ، حسین ثارالله
تو عزتم دادی کین گونه خوشنامم
آخر زِ عشق تو محکوم اعدامم
از بَدو میلادم به این و آن بنازم من
تا با اباالفضلم زِ دنیا بی نیازم من
حسین ثارالله ثارالله ، حسین ثارالله
#رضاابوالحسنی
#بر_داغ_تو_ای_جان_جانان_گریه
#امام_حسین_ع_گریه_کردیم
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
برداغ توای جانِ جانان گریه کردیم
خیلی برای غربت تان گریه کردیم
بــایــاد مظلومیتت مــاتـم گـرفتیم
گفتیم به هرجایاحسین جان گریه کردیم
از کودکی در مجلس روضه نشستیم
با سوز اشک مادر مان گریه کردیم
در روضه تاگفتندای مظلوم عطشان
برکام عطشان تواز جان گریه کردیم
تو باعزیزانت همه درخون تپیدید
ما درعزایت با عزیزان گریه کردیم
دربطن مادرروضه ات آتش به جان زد
برآن اَناالمظلوم وعطشان گریه کردیم
روزی که خنجرهابحالت خون گریستند
با سوز دل همپای آنان گریه کردیم
ای میهمان، باتوچه کرده میزبانت؟
براین غریبی ات به قرآن گریه کردیم
با توچه کردندکه تورانشناخت زینب
با روضـۀ سُـمِ ستوران گریه کردیم
با واحسیـناهـای زینب دَم گرفتیم
با یـا اَبـتای یتـیمان گـریه کردیم
آندم که اَسب با وفا سربر زمین زد
دیگریتیمانه چو طفلان گریه کردیم
تا دربغل بگرفت زینب نعش بی سر
درشام جانسوز غریبان گریه کردیم
«مداح» جانسوزانه می نالیدوماهم
باسوزاشک مرثیه خوان گریه کردیم
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
#حضرت_عبدالله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#زمینه و
#زنجیر_زنی
#شب_پنجم
#محرم_الحرام
#اجرا_نشده
💠💠💠💠💠💠💠💠
✔️بنداول
اشک غم توی چشمامه
دست عمه تو دستامه
میروم من سوی میدون
خون حیدر تو رَگهامه
تا که ناله ی غربتت عمو شنیدم
بسوی قلتگاهِ خود عمو دویدم
دوروبَرت یه لشکر
میادصدای مادر
تودستاشون میبینم
نیزه و تیر و خنجر
( یاحسین ای عموجونم )۳
💠💠💠💠💠💠💠💠
✔️بنددوم
غرقِ در سوزم وآهم
کن قبول ای عموجونم
من فدائی این راهم
کن قبول ای عموجونم
همونی که یارمه عمو حسینه
همه ی کس وکارمه عموحسینه
تیر ازِتنت درنَیومد
عمو حلال کن
کاری اَزَم بَرنَیومد
عموحلال کن
( یاحسین ای عموجونم )۳
💠💠💠💠💠💠💠💠
✔️بندسوم
غرقِ درخونه خود گشتم
من یتیمه حسن هستم
نیمه جون توی میدونی
در رهت میدهم دستم
چقدر اِزدِحام شده ، میون گودال
تنت زخمی وکبود ، خونی و پامال
ازخیمه ها تا به عمو
باسر دویدم
صدبارزمین خوردم عمو
تاکه رسیدم
( یاحسین ای عموجونم )۳
💠💠💠💠💠💠💠💠
✍شعروسبک
#کربلایی_سعید_نوروزیان (خادم الحسین
#دو_دم
#هتک_حرمت_قرآن
در محرم بار دیگر شد عزا
العجل مهدی بیا
هتک حرمت شد به آیات خدا
العجل مهدی بیا
#سید_روح_الله_موید
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم و آتش زدن این صحیفه آسمانی از تمام مادحین و میان داران گرامی تقاضا دارم در این دهه یک شب هم که شده در جلسات با غیرت دینی و الهی خویش صراحتا به این مسئله پرداخته و مواضع شفاف و اعتراض خویش را به گوش تمامی مردم برسانند .
به همین بهانه چند بیتی با ارتباط قرآن و آل الله تقدیم می کنم انشاءالله با نشر این شعر قدری ارادت خود را با این امانت الهی اداکنیم .
باید زند فریاد هر صاحب کلامی
بر پاشود هر گوشه از عالم قیامی
گشته جریحه دار قلب اهل ایمان
بر ساحت قرآن شده بی احترامی
تاریخ ثابت کرده گر کوتاه آییم
هرگز ندارد بی حیایی ها تمامی
یک روز قرآن روی نیزه رفت بالا
یک روز شد نیزه نشین راس امامی
آغاز این بی حرمتی ها قتلگاه و
پایان آن هم می شود دشنام شامی
آیا مهیای ظهور یار هستیم؟!
مانند تیغ ذوالفقارِ در نیامی
گمراه خواهد شد کسی که رو بتابد
از انقلاب و رهبرش از روی خامی
آنروز که خونخواه مظلومان بیاید
می گیرد از اهل ستم چه انتقامی
دست ادب بر سینه بگذاریم و داریم
بر محضر آقای مظلومان سلامی
ای انتقام غربت شیعه کجایی
ای کاش جانِ مادرت زهرا بیایی
🖌قاسم نعمتی
#اهانت_به_قران
﷽
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن_سلام_الله
.
ای همراه من،عبدالله من
خوش آمدی بر قربانگاهِ من
آه - دل غرق غم شد
دستت قلم شد - بنگر آه من
.
گفتی عمو جان - با تو همرازم
گفتم بیا ای - سرباز نازم
شد قتلگاهت - آغوش بازم
خونت روان شد - ای خونخواه من
.
بنشین کنارم - ای گل زیبا
تا گیرم از تو - بوی حسن را
منتظر ماست - مادرم زهرا
سوز دل باشد - شمع راه من
.
دست بریده - داد آبرویت
آخر رسیدی - بر آرزویت
همسنگری با - عباس عمویت
تو کوکبی و سقا ماه من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مأخذ: پناهگاه کلامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴زمینه شب پنجم- عبدالله ابن حسن(ع)
به زیر تیغ و- نیزه هایی- بی پناهی/ بی پناهی
عمو بمیرم- روی خاک- قتلگاهی قتلگاهی
عمه گناهه عمو چیه-که ریختن اونجا دور و برش
یه عده با شمشیر میزنن- یه عده نیزه به پیکرش
صداش بریده امونم و سخته تو خیمه بمونم و
ببینم این صحنه هارو من
بذار که از غم رها بشم بذار تو راهش فدا بشم
جدا بشه دستم از بدن
(عمو عمو جان عمو حسین)۴
----------
دارم میبینم- از روی تل- با یه خنجر/ با یه خنجر
میخواد ببُره- شمر ملعون- از عمو سر/ از عمو سر
اگه نرم یا دیر برسم- نوبت اون بی حیا میشه
اگه تعلل کنم سر از- تنش جدا از قفا میشه
گرفته عمه حال و هوام بابامه که میزنه صدام
میخوام برم من پیش بابام
خدا گواهه که بی عمو حرومه این زندگی برام
عذابه موندن دیگه برام
(عمو عمو جان عمو حسین)۴
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
voice-changer-۲۰۲۳-۰۷-۲۲-۱۴-۴۲.mp3
4.35M
🔘نوحه ترکیبی عربی فارسی🔘
یا شفیع المذنبین
یا حسین مولانه
اشفع النه اجمعین
یا حسین مولانه
سیدی و مولای کلنه ابخدمتک
وانته تعلم های کلهه شیعتک
شی تعازی و شی تنوح الذبحتک
یا سفینت النجاة یاحسین مولانه
مهر تو درجان من گشته عجین
درغم کرب و بلات گشتم غمین
ای که هجرکربلات شد داغ من
نور چشم مصطفی یاحسین مولانه
سیدی هذه عزانه کل سنه
من اهلنه انوب احنه و نسلنه
تستمر های المحبه ابذاتنه
یا قتیل العبرات یا حسین مولانه
من بنالم همچو نی در نینوات
مرده ام در آرزوی کربلات
جان من جانان من شود فدات
ای عزیز فاطمه ای حسین مولانه
سیدی بگلوبنه حبک شدید
اوبعدیکثر یا امامی بلمزید
والیحبک بعد کلشی مایرید
یا اسیر الکروبات یا حسین مولانه
نور چشم کائنات یا حسین
نورو کشتی نجاتی یا حسین
من بقربان لبان تشنه ات
ساقی آب حیات یا حسین مولانه
سیدی های النساء المومنات
ویه زینب ویه زهرا باکیات
ویه دمعه امک احنه محزنات
الک تبچی اهل السمات یا حسین مولانه
🎙شیخ علی احمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری ویژه شب پنجم محرم
عبدلله ام حسین آبرویم ....
جدا نمیشوم من از عمویم ...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
|⇦•در راه هجرانت، سرم گرم...
#قسمت_اول توسل به امام زمان عجل الله و #روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
در راه هجرانت، سرم گرمِ بیابان است
خاک کویر چشم من، محتاج باران است
شب تا سحر جای گلایه، اشک می ریزم
حاجت رواتر میشود هرکس که گریان است
مَردم که عاشق بودن من را نمی فهمند
در هجر، وصل است و میان وصل، هجران است
*یابن الحسن!...*
منّت سرم نگذاشتی! حق گردنم داری
چون در بساط تو غریبه مثل مهمان است
*اصلاً امام حسن مجتبی هم همینجور بود، همچین که اومد اون مرد شامی توی مدینه، تا اومد شروع کنه به امام حسن توهین کردن، آقا امام حسن اومد جلو، گفت: ببینم انگار تویِ این شهر غریبی، کسی رو نداری؟ از لهجه ات مشخصِ مال اینجا نیستی، مارو هم نمیشناسی که داری اینجور توهین میکنی، مهمونش کرد، بردش خونه، روایت میگه: غذا بهش داد، جایِ خواب بهش داد...*
یک شب قدم بگذار بر چشمِ گنهکارم
یک شب قدم بگذار بر این دل که ویران است
*گُلِ نرگس! یوسفِ فاطمه!...*
امروز حرف فاطمه روی زمین مانده
هرکس نباشد روضه خوان، فردا پشیمان است
من نذر کردم در مُحرّم سینه زن باشم
وقتی که دورم از حرم، جان دادن آسان است
کربلا را از نزدیک مهمان چشمانم کن
نوکر بدون کربلا در کُنج زندان است
در محملش محکم گره زد معجر خود را
این زینب است که بعدِ تو، حالش پریشان است
#شاعر رضا دین پرور
14000521-narimani-monajat.mp3
1.96M
|⇦•عمه محکم گرفته دستش را...
#قسمت_دوم #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*اصلاً هر کسی غریبیِ امام حسنِ مجتبی رو ببینه اشکش جاری میشه،امشب میخواهیم بریم دَرِ خونه ی یک کریم رو بزنیم... " اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَبْدِاللَّهِ بْنِ الحَسَن" دَمِ در خیمه ایستاده، داره صحنه هارو با چشمش میبینه، ابی عبدالله به خواهرش فرمود: خواهرم! من دارم میرم، همه ی این زن و بچه ها، حفاظتشون با توئه خواهرم، مخصوصاً سفارش عبدالله رو کرد، سن وسالی نداشت پدرش رو از دست داد، ابی عبدالله حکم پدری برا عبدالله رو داره، هر جا امام حسین میره عبدالله دنبالشه، سپرد به زینب عبدالله رو، همچین که ابی عبدالله با همه خداحافظی کرد و رفت، قربونِ وداعت برم آقا...خیلی عجیبِ میگن: طول کشید وداعِ ابی عبدالله دَمِ خیمه، همه ی این زن و بچه ها ریختن دورِ حسین، هر کسی یه جوری دامنِ حسین رو گرفته، میگن: نرو، یکی میگه: بابا! نمیخواد بری، یه میگه: داداش! نمیخواد بری... یکی از دشمن میخواست طعنه بزنه، اذیت کنه از دور صدا زد: چی شده حسین! رفتی بینِ زن و بچه ها خودت رو پنهان کردی؟ چرا نمیآیی از بین خواهرات بیرون؟...
همچین که حسین اومد تویِ گودال، اینقدر این بدنش شمشیر و نیزه خورده، همه ی این صحنه هارو از دَمِ دَرِ خیمه بچه ها دارن میبینن، مگه زینب چند نفر رو میتونست جلویِ چشماشون رو بگیره؟ عبدالله داره از دور میبینه، پسربچه با دختر بچه خیلی فرق داره، شما اگه با یه پسر بچه بیرون بری دوره ات کنن، کتکت بزنن، پسر یه جوری میاد بلاخره هر جوری شده اونم یه کاری میکنه، اما دختر فقط میایسته، داد میزنه، توی سر و صورتش میزنه، میگه: نزنیدش...بچه ها دَمِ خیمه ایستادن، دخترا هی دارن تویِ سر و صورتِ خودشون میزنن... تویِ کوچه ها هم که امام حسن دنبالِ مادرش بوده، همچین که اون نامردا اومدن جلو، یه قدم میرفت جلو، برید عقب، از این کوچه برید بیرون، نمیذارم به مادرم جسارت کنید، دَرِ خونه شون رو که آتیش زدن، اونجا هم زینب بود، اونجا هی زینب تویِ صورتش میزد، نزنید اینقدر مادرِ من رو...*
عمه محکم گرفته دستش را
داشت اما یتیم تر می شد
لحظه لحظه عمو در آن گودال
حال و روزش وخیم تر می شد
باورش هم نمی شد او باید
بنشیند فقط نگاه کند
بزند داد و بعدِ هر تیری
ای خدا کاش اشتباه کند
*آخه میدید: هر کی یه نیزه بر میداره، میره تویِ گودال و برمیگرده...*
یادش افتاد روضه هایی را
که عمویش کنار او می خواند
حرف مادر بزرگ را می زد
روضۀ شعله را عمو می خواند
مادرش پشتِ در که در افتاد
نفسی مادرانه بند آمد
شیشه ای خورد شد به روی زمین
راه کوچه به خانه بند آمد
دستهای پدر بزرگش را
بسته و می کشند اما نه
دست مادر به دامنش افتاد
گفت تا زنده است زهرا نه
چل نفر می کِشند از یک سو
اما دست یک بار دار سَد می شد
بین کوچه علی اگر می ماند
که برای مغیره بد می شد
کار قنفذ شروع شده اما
پدرِ من حسن آنجا بود
خواست تا سمت مادرش بدود
آنکه دستش گرفت بابا بود
ته گودال،کوچه را می دید
همه افتاده بر سَرِ مادر
به کمر بسته چادرش اما
به زمین خورده معجر مادر
تا ببیند چه می شود باید
به نوک پای خویش قد بکشد
شرط کردند هرکه می آید
از تنش هر که نیزه زد بکِشد
*برای اینکه بیشتر به این بدن نیزه بزنن، هرکی میرفت، نیزه اش رو درمیآوُرد، دوباره نیزه میزد...*
از همانجا به سنگ اندازان
داد می زد تو رو خدا نزنید
وای بر من مگر سر آورید
اینقدر سخت نیزه را نزنید
زره اش را که کندید از تن
اینکه پیراهن است نامردا
از روی سینه چکمه را بردار
وقت خندیدن است نامردا؟
دست خود را کشید تا گودال
یک نفس می دوید تا گودال
از میان حرامیان رد شد
بدنش را کشید تا گودال
↫
|⇦•صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان
مقتل میگه افتادی آقا جان
از روی زین رو خاک و خون غلتان
آقایِ من!
مقتل میگه از مادر آب خواستی
آقا بردند پیرُهنت رو راستی
آقایِ من!
تنها نذار اُمُّ المَصائب رو
خیمه نفرست اسبِ بی صاحب رو
مقتل میگه پنجه تو موت کردن
بی پیرُهن هی زیر و روت کردن
خواهرت به نفس نفس افتاد
خیمه دست شمر و شَبَس افتاد
ــــــــــــــــــــــــ
باید برم عمه جون! شده تنش غرقِ خون
طاقتِ من شد تموم، بازم نگو که بمون
از این بالا ببین چطور، شد بی کس و تنها عموم
یه نفرم تو خیمه نیست، سپر بشه برا عموم
میزننش، سالم نموده بدنش
چند دقیقه که بگذره، دعواست سر پیراهنش
وای عموم، غریب نشسته روبروم
نمی گیره دلم آروم، وای عموم، وای عموم
ــــــــــــــــــــــــ
من یادگارِ حسنم، خونِ بابامِ تو تنم
با دست خالی هم باشم، لشکر رو بر هم میزنم
از دستِ عمه کشیدم دستمو تا پیشت باشم
تو غمِ غربت میسوزی، آبِ رو آتیشت باشم
رهاش کنید، نگا به بچه هاش کنید
یا لااقل دور از حرم، شهیدِ کربلاش کنید
عمه بیا، دستم شده از تن جدا
راضی شده ازم بابا، عمه بیا
*خودش رو انداخت رویِ بدنِ حسین، روایت میگه: همون لحظه اون نامرد شمشیر رو بالا برد به ابی عبدالله بزنه، عبدالله دستش رو آوُرد جلو، همچین که دست رو دراز کرد، شمشیر به دست مبارکش خورد، جلویِ چشم ابی عبدالله دست عبدالله از بدن قطع شد، یهو دوتایی با هم نالشون بلند شد، با هم گفتن: آه مادر!...
تویِ کوچه ها هم فاطمه اومد از علی دفاع کنه، دستش رو زدن...
عبدالله همچین که تویِ بغل حسین قرار گرفت، میگن: همون جا سر از بدنِ عبدالله جدا کردن...دوم شهیدی که روی سینه ابی عبدالله جان داده، یکی علی اصغر بود که روی سینه ی حسین جون داد، یکی هم عبدالله همینجور که تو بغل حسین بود دست و پا زد و جون داد...ناله بزن: حسین...
↫
14000521-narimani-roze.mp3
5.53M
|⇦•عمه محکم گرفته دستش را...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻