نوحه حضرت علی اصغر ع #زنجیرزنی
خدا کنه که بباره
ابری ز آسمون
عطش کربلا زده
آتیش به جونمون
نیومد ساقی حرم
غممون رو سر کنه
نرسید مشک آبی که
لبمون رو تر کنه
"وای وای،،از قلب مضطرم
وای وای،،می میره اصغرم"
امید کودکان فقط
عمو عباسه خدا
ساقی تشنگان فقط
عمو عباسه خدا
خبر اومد ز علقمه
دستش جدا شده
ز ناله های تو حرم
محشر به پا شده
"وای وای،،از قلب مضطرم
وای وای،،می میره اصغرم"
میون گهواره علی
می سوزه از عطش
چشاشو بسته اصغرم
لب تشنه کرده غش
خدا کنه که بباره
ابری ز آسمون
قطره ی آبی برسه
بر طفل تشنه مون
"وای وای،،از قلب مضطرم
وای وای،،می میره اصغرم"
رو دست بابا میره تا
دشمن حیا کنه
یه جرعه آب بهش بدن
دردش و دوا کنه
سه شعبه تیر حرمله
خورده به حنجرش
خونینه قنداقه ی او
سر نیست به پیکرش
"وای وای،،از قلب مضطرم
وای وای،،می میره اصغرم"
#هادی_همتی
#علی_اصغر #زنجیرزنی
》》》》》》》》
زمان:
حجم:
801.6K
نوحه #زنجیرزنی
علی اکبر ع
ای جوانان بنی هاشم بیایید در بَرم
روی خاک کربلا افتاد علی اکبرم
تا شهیدم را رسانم خیمه ها یاری کنید
من توان بردن او را ندارم تا حرم
اربا اربا شد علی اکبرم
خاک ماتم بر سرم
دست و پا زد پیش چشمان ترم
خاک ماتم بر سرم
وای علی اکبرم وای علی اکبرم
وای علی اکبرم وای علی اکبرم
ای رفیقان علی اکبر بیایید قتلگاه
شیون و زاری کنید با گریه و با اشک و آه
میوه ی قلبم شده نقش زمین کربلا
طاقت از دل می رود وقتی کنم او را نگاه
روی صحرا اکبرم پا می کشید
قامت من هم خمید
مادرم زهرا به بالای سر اکبر رسید
قامت من هم خمید
ناله می زد از ته دل مادرم
خاک ماتم بر سرم
وای علی اکبرم وای علی اکبرم
وای علی اکبرم وای علی اکبرم
ای خدا داغ جوان سخت بر قلب پدر
ای خدا تو شاهدی از غم شدم خونین جگر
آنچنان داغ علی اکبر ز من نیرو گرفت
ناتوان زانو زدم دستم گرفتم بر کمر
کاش بابایی نبیند چشم تر
لحظه ی مرگ پسر
از دلم تنها خدا دارد خبر
لحظه ی مرگ پسر
می شود این روز روز آخرم
خاک ماتم بر سرم
وای علی اکبرم وای علی اکبرم
وای علی اکبرم وای علی اکبرم
#هادی_همتی (دلسوخته)
#علی_اکبر
.
@sabkeshermoharam
#کانال_سبک_و_شعر_محرم_مجمع_الذاکرین
زمان:
حجم:
1.78M
نازنینی سوی میدان می رود...
نوحه #زنجیرزنی
علی اکبر ع
نازنینی سوی میدان می رود
از حرم یک ماه تابان می رود
جانب لشکر شتابان می رود
عشق را در سینه و سر دارد و
شوق دیدار پیمبر دارد و
او نفس هایی مُعطّر دارد و
یاور دین خدا
دلربا و با وفا
در نبرد کربلا
می کند محشر به پا
ای علی اکبر علی اکبر علی
نوبت جنگ علی اکبر شده
با امام خویش همسنگر شده
نوبت قربانی دیگر شده
می رود فرزند زیبای حسین
تک سوار و یار رعنای حسین
می رود سرباز تنهای حسین
زور بازوی پدر
نای زانوی پدر
یار دلجوی پدر
دارد او خوی پدر
ای علی اکبر علی اکبر علی
ماه در کرب و بلا کامل شده
هر نظر مثل ابوفاضل شده
یک تنه بر لشکری نازل شده
جنگ را صاحب شده حالا علی
شیوه ی جنگیدنش غوغا علی
پهلوان است و یل بابا علی
او علی اکبر است
جلوه ی پیغمبر است
از تبار حیدر است
در شجاعت محشر است
ای علی اکبر علی اکبر علی
او ندارد یک حریف تن به تن
می کند یک لشکری را ریشه کن
این جوانی حسین است و حسن
کار دشمن فتنه و نیرنگ شد
لشکری یک جا به کار جنگ شد
عرصه بر فرزند لیلا تنگ شد
بر سر و بر پیکرش
هر کسی زد خنجرش
شد سیاه چشم ترش
بر زمین خورد پیکرش
ای علی اکبر علی اکبر علی
گل به روی خاک می زد دست و پا
وقت جان دادن که او می شد فدا
از ته دل ناله زد بابا بیا
این شهید پاره پیکر اکبر است
این که خنجر خورده بر سر اکبر است
اربا اربا یاس پرپر اکبر است
پیکرش روی زمین
خون سرخش بر جبین
بر وفایش آفرین
شد فدای راه دین
ای علی اکبر علی اکبر علی
#هادی_همتی (دلسوخته)
#علی_اکبر
.
@sabkeshermoharam
#کانال_سبک_و_شعر_محرم_مجمع_الذاکرین
زمان:
حجم:
1.25M
نوحه خداحافظی ظهر عاشوار #زنجیرزنی
الوداع الوداع،،خواهرم زینب،خواهرم زینب
عازم میدان
می شوم حالا
بر تو می سپارم
کودکانم را
کربلا ریزد
شعله در جانت
می شوی تنها
جان به قربانت
الوداع الوداع،،خواهرم زینب،خواهرم زینب
سهم تو باشد
خاک و بر سرها
سهم من باشد
ضرب خنجرها
بعد من خیمه
می شود غارت
صبر کن خواهر
با دل زارت
الوداع الوداع،،خواهرم زینب،خواهرم زینب
ای که سر تا پا
غصه و دردی
تو اسیر این
کوفیان گردی
کهنه پیراهن
روی تن گردد
پیکرم پاره
بی کفن گردد
الوداع الوداع،،خواهرم زینب،خواهرم زینب
با لب تشنه
با دلی سوزان
زیر یک خنجر
می شوم مهمان
نیزه باران هم
می شوم آخر
پیش چشمان
حضرت مادر
الوداع الوداع،،خواهرم زینب،خواهرم زینب
#هادی_همتی
#عاشورا #زنجیرزنی
@sabkeshermoharam
#کانال_سبک_و_شعر_محرم_مجمع_الذاکرین
زمان:
حجم:
1.32M
#زنجیرزنی #عاشورا
#هادی_همتی
وقت هجران و ظهر عاشورا
ای حسین من مانده ای تنها
بر زمین مانده پرچم جنگت
دست تنهایی با دل تنگت
یاورانت کو لشکرت را کو
قاسم و اکبر اصغرت را کو
کو ابوالفضل دلربای تو
آن علمداره با وفای تو
کربلا از خون می شود گلگون
آه و واویلا آه و واویلا
می روی تنها سوی قربانگاه
می کشم از دل هر نفس یک آه
می روی سوی نیزه و خنجر
سینه می کوبم می زنم بر سر
می روی تشنه سر جدا باشی
خورشید روی نیزه ها باشی
روز اجرای حکم مادر شد
کهنه پیراهن داغ خواهر شد
کربلا از خون می شود گلگون
آه و واویلا آه و واویلا
آمدم گشتم قتلگاهت را
تا ببینم باز روی ماهت را
پیکری بی سر غرق خون دیدم
زین اسبت را واژگون دیدم
گریه بر جسم پرپرت کردم
گریه بر جسم بی سرت کردم
ای شهید من پاره تن ماندی
ای غریب من بی کفن ماندی
شد ز موج خون کربلا گلگون
آه و واویلا آه و واویلا
#هادی_همتی
#زنجیرزنی #عاشورا
@sabkeshermoharam
#کانال_سبک_و_شعر_محرم_مجمع_الذاکرین
🏴نوحه شور زبانحال امام سجاد ع از هفت بلا و مصیبت شهر شام🏴
الشام... الشام... الشام...
واویلا واویلا واویلا
ما رو احاطه کردن
با نیزه و با شمشیر
لشکری می کشیدن
داد و هوار و تکبیر
ساز و دهل می زدن
انگاری عیدشون بود
قافله سالارشون
حسابی بد زبون بود
الشام... الشام... الشام...
واویلا واویلا واویلا
به روی ناقه بودیم
حال بدی گرفتار
با دسته بسته بودیم
اونم میون انظار
تشنه بودیم و اونا
با خنده آب می خوردن
یه وقتی پیش زینب
سر بابامو بردن
سر بریده ها رو
به این بر و به اون بر
پیش سکینه بردند
سر علیِّ اکبر
وقتی که از بلندی
سرا زمین می خوردن
نامردا سُمّ اسبو
روی سرا می بردن
الشام... الشام... الشام...
واویلا واویلا واویلا
زن ها رو پشت بوما
وقتی که ما رو دیدن
آتش و خاکستر و
بر سر ماها ریختن
عمامه ام می سوخت و
یه جای دیگرم سوخت
با دسته بسته بودم
که گردن و سرم سوخت
خیلی بلا کشیدیم
شام یه محشری بود
بلا میومد و باز
بلای دیگری بود
الشام... الشام... الشام...
واویلا واویلا واویلا
هیچ به حال ماها
شرم و حیا نکردند
از خود صبح تا غروب
کوچه به کوچه بردند
هلهله بود و شادی
بریده سر می بردن
جشن بزرگی بود که
اسیر آورده بودن
وقتی میون بازار
گفتن اینا چیکاره ن
گفتند خارجی و
قومی که دین ندارن
الشام... الشام... الشام...
واویلا واویلا واویلا
هیچ به حال ماها
شرم و حیا نکردند
از خود صبح تا غروب
کوچه به کوچه بردند
هلهله بود و شادی
بریده سر می بردن
جشن بزرگی بود که
اسیر آورده بودن
وقتی میون بازار
گفتن اینا چیکارن
گفتند خارجی و
قومی که دین ندارن
الشام... الشام... الشام...
واویلا واویلا واویلا
بسته شدیم جملگی
به یک طناب و یک بند
حرمله با تمَسخُر
میزد به عمه لبخند
یه جا به عمه گفتنم
کاش اسیر نبودی
وقتی که رد شدیم از
محله ی یهودی
بغض علی رو داشتن
مُشت و لگد می خوردیم
پناه بر خدا که
رد شدیم و نمردیم
الشام... الشام... الشام...
واویلا واویلا واویلا
یه جا که خیلی بد بود
جون به لبم رسوندن
برا فروش بَرده
مرد و زن و می بردن
خدا خدا می کردن
می ترسیدن خواهرام
مشتری که میومد
می لرزیدن خواهرام
بازم خدا خودش بود
رحم به حال ما کرد
خولی و شمر و سنان
قید فروش ما زد
الشام... الشام... الشام...
واویلا واویلا واویلا
آخر درد و غم بود
خرابه ای که دیدم
فقط خدا خبر داشت
چه دردی رو کشیدم
نیمه شب رسید که
رقیه ناله می زد
خرابه مون بهم ریخت
گریه ش بند نیومد
بهونه ی بابا کرد
یه سر آوردن براش
بغل گرفت بابا رو
یه گوشه بردش یواش
حرف نگفته می زد
نشون میداد پاهاشو
دست می کشید به موهاش
توضیح میداد غماشو
رقیه بر زمین خورد
قاتل او یزید شد
آخه به کی بگم که
سه ساله هم شهید شد
گفتم به عمه زینب
بیا جنازه بردار
خواهر زجر کشیدم
برو خدا نگهدار
الشام...الشام.. الشام...
واویلا واویلا واویلا
#هادی_همتی
#سجاد_زین_العابدین #شور
زمان:
حجم:
3.12M
الشام...الشام...الشام
واویلا واویلا واویلا
زبانحال امام سجاد ع از مصیبت های شهر شام #شور
#هادی_همتی
زمان:
حجم:
2.12M
منزل به منزل می روم واویلا
با ناله از دل می روم واویلا
#هادی_همتی
#زینب_س #ایام_اسارت #شام
#زنجیرزنی #تک #واحد #زمینه #شور
زمان:
حجم:
634.4K
دستم علم بود
یادم حرم بود
ذکر لبانم
تویی امیرم
با تو بهارم
بی تو خزونم
با تو یه دریا
بی تو کویرم
ارباب و سلطان و سالار و آقایی تو
ای سرور ای برتر ای محشر مولایی تو
حسین ثارالله برات می میرم
حسین ثارالله برات می میرم
هنگام آخر
وقتی که دیگر
جان روی لب از
غم تو پیرم
یادم کن آقا
نگذرار که تنها
دور از نگاهت
غریب بمیرم
وقتی که می میرم این قلبم به شور و شینه
هنگامِ جان دادن ذکر من حسین حسینه
حسین ثارالله برات می میرم
حسین ثارالله برات می میرم
دنیا به دنیا
صحرا و دریا
یک عمری آقا
به پات اسیرم
فردای محشر
غم میشه پرپر
بال عباتو
میام می گیرم
ارباب و سلطان و سالار و آقایی تو
ای سرو ای برتر ای محشر مولایی تو
حسین ثارالله برات می میرم
حسین ثارالله برات می میرم
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #زمینه
زمان:
حجم:
1.23M
#نوحه #شور #مقتل_خوانی
#روضه_سنگین 😭🏴
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
باغ گلهایش خزون
لاله هایش غرق خون
بر زمین افتاده بود
کودک و پیر و جوون
پاره پاره شد گَلو
بر زمین و آسمون
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
غریب مادر،
حسین مظلومم ذَبَحوک
بای ذَنبً قَتَلوک
و مِنَ اَلماءَ مَنعوک
گلو بُریدند،
سر از قفا تشنه بریدند
مثال گرگ اومدن و
به قتلگاه تو رو دریدند
وا حسیناه وا حسین
وا غریباه وا حسین
وا ذبیحاه وا حسین
وا مقتولاه وا حسین
غریب مادر یا حسین
بریده حنجر یا حسین
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
ای شهید پاره تن
کشته ی دور از وطن
یوسف بی پیرهن
ای حسین بی کفن
وای من ای وای من
وای من ای وای من
شهید بی سر یا حسین
ای گل پرپر یا حسین
کشته ی خنجر یا حسین
غریب مادر یا حسین
غریب مادر یا حسین
بریده حنجر یا حسین 😭
#هادی_همتی
#شور #مقتل_خوانی #روضه
🥀نوحه خیلی سنگین هست، فقط با حال دل و آماده بودن فضا بخونید!!!🥀
نوحه اربعین #زنجیرزنی
زبانحال زینب س با امام حسین ع
برادر برادر.. زینب شود فدایت
الهی الهی... پَرپَر شَوَم برایت
برادر حسینم... ای نور دیده گانم
شهیدم با داغت... آتش زدی به جانم
حسینم ای عزیزم، ای تشنه لب شهیدم
یک اربعین ز داغت، خَم شدم و خمیدم
به دشت کربلایی، شدی بُریده حنجر
سرت به نیزه ها رفت، در پیش چشم خواهر
ای زخمی در غربت... دار و ندارِ خواهر
ای تنها ای بی کس... عطشان غریب مادر
برادر حسینم... ای نور دیده گانم
شهیدم با داغت... آتش زدی به جانم
جانم حسین حسینم
جانم حسین حسینم
میریزم میریزم... خاک عزایت بر سر
می سوزم می سوزم... با یاد جسم پَرپَر
در مقتل در مقتل... یک محشری بپا شد
سر تو سر تو... سمت قفا جدا شد
یادمه تشنه بودی، خون گلوت و خوردی
رفتی و خیمه هات و، به خواهرت سپُردی
یادم میاد چه جوری، پَرپَری زدی به گودال
با سُمّ اسب دشمن، شد پیکر تو پامال
چهل روز چهل روز... به خاک غم نشستم
چهل روز چهل روز... از داغ تو شکستم
برادر حسینم... ای نور دیده گانم
شهیدم با داغت... آتش زدی به جانم
جانم حسین حسینم
جانم حسین حسینم
برادر برادر... بنما منو حلالم
بدون رقیه... بدون اون سه ساله م
به جای طفلانت... من تازیانه خوردم
رقیه شهید شد... کاشکی به جاش می مُردم
طفلی همه نگاهش، سوی تو بود بیایی
شبانه روز به گریه، می گفت بابا کجایی؟
یه شب که دختر تو، به آه و ناله افتاد
سرت تو رو آوردن، بغل گرفت و جان داد
یتیمِ سه ساله ت، جا مونده در خرابه
بیاد رقیه ت، عمری دلم کبابه
برادر حسینم... ای نور دیده گانم
شهیدم با داغت... آتش زدی به جانم
جانم حسین حسینم
جانم حسین حسینم
شاعر #هادی_همتی (دلسوخته)
#اربعین #امام_حسین_ع
#زینب_س #رقیه_س
زبانحال زینب س با امام حسین(ع)
#اربعین
ای غریب تشنه لب یادت بخیر
لحظه لحظه روز و شب یادت بخیر
کربلا دشت بلا شد یا حسین
راس تو از تَن جدا شد یا حسین
کربلا نور از دو چشمانم گرفت
داغ سنگین شیره ی جانم گرفت
ای شهید پاره تن یادت بخیر
ای حسین بی کفن یادت بخیر
تشنه بودی دشمن تو سیر بود
دست دشمن نیزه و شمشیر بود
در میان قتلگاه چنگت زدند
جسم عریان بودی و سنگت زدند
یوسف بی پیرهن یادت بخیر
ای حسین بی کفن یادت بخیر
خاک صحرا بوی ماتم دارد و...
هر وجب یادی ز یک غم دارد و...
هر کجایش یک نشان از یک شهید
داغ های قد شکن دل را درید
کشته ی خونین بدن یادت بخیر
نازنینم عشق من یادت بخیر
قتلگاه یعنی تو و پرپر شدن
ظهر گرما تشنه لب بی سر شدن
قتلگاه یعنی شکست استخوان
سینه ای مجروح و جسم نیمه جان
دیده بگشا ای شهید اشک و درد
تا ببینی کربلا با من چه کرد
زینب تو پیر شد از ماتمت
خواهرت می میرد آخر از غمت
ای غریب تشنه لب یادت بخیر
لحظه لحظه روز و شب یادت بخیر
کشته ی صد پاره تن یادت بخیر
ای حسین بی کفن یادت بخیر
#هادی_همتی (دلسوخته)
#امام_حسین_ع #اربعین
🔷️اشعار #هادی_همتی