◾السلام علی الخد التریب◾
گودال بود و اضطراب و خواهر تو
شمشیر بود و نیزه بود و پیکر تو
دیدم زبالای بلندی دشمن دون
با هر سلاحی آمده دور و برِ تو
جان از تنم بیرون شد آنجایی که دیدی
غلتیده روی خاک سَروِ اکبر تو
آمد پیام تسلیت از عرش اعلا
از ماتم جانسوز داغ اصغر تو
در علقمه ماهی به روی خاک افتاد
سقا و سردارِ رشید لشکر تو
دیدم به هر جا لشکری آورده دشمن
خواهر بمیرد بر سپاه کمتر تو
رفتی شدم من بی برادر بین صحرا
فهمیدم این را از وداع آخر تو
عرش خدا لرزید در آنجا که دیدم
شمشیرها میریخت چون بال و پرِ تو
آن لحظه ای که شمر روی سینه ات بود
می دید آنجا ناله میزد مادر تو
حالا میان این هیاهوها حسینم
باید بگردم من به دنبال سر تو
از ساربان بی حیا قلبم گرفته
غارت نمود انگشت وهم انگشتر تو
بیزارم از از سُم ستور و نعل تازه
آندم جسارت شد به جسم اطهر تو
در قتلگه نامردمان با تازیانه
از تو جدا کردند آنجا دخترتو
یک جای سالم در تنت پیدا نکردم
بوسیدم آخر من بریده حنجر تو
((حجت اله رجب زاده جرجافکی ))
🏴🏴🏴🏴🏴
السلام علیک یا ابا عبدالله
نام زیبای تو پیوسته امان است حسین
خیمه ات امن ترین جای جهان است حسین
بارگاه تو بوَد آئینه ی عرش خدا
صحن وایوان تو چون باغ جنان است حسین
لحظه ها می گذرد عشق تو در سینه ی من
کربلا و حرمت نبض زمان است حسین
روضه ات راهگشای همه ی عشاقت
لطف بی حد تو بسیار عیان است حسین
من به این زمزمه ی عاشقی عادت کردم
ذکر تو روز وشبم ورد زبان است حسین
کل ارضِِ کربلا هر روز عاشورا بوَد
خون پاکت همه جا در جریان است حسین
آسمان اشک عزا ریخت به پای غم تو
داغ شش ماهه ی تو سخت وگران است حسین
لعن الله به قومی که دلت را خون کرد
حرف افتادن آن سرو جوان است حسین
تا رسیدی به حرم از طرف علقمه تو
چه شد آنجا که قدت همچو کمان است حسین
می روی چون که به میدان بلا زود بیا
خواهرت دیده به راه و نگران است حسین
خون پاک تو به ناحق به زمین ریخت اگر
پرچم سرخ حریم تو نشان است حسین
(( حجت اله رجب زاده جرجافکی ))
🏴🏴🏴🏴🏴
صلی الله علیک یا اباعبدالله
🏴🏴🏴🏴🏴
اربعین آمد و شد باز عزای تو حسين
خواهرت آمده در کرببلای تو حسين
خیزوبنگرکه رباب آمده با حال خراب
آمده گریه کند سیر برای تو حسين
از غم و محنت بسیار شد آزرده دلم
آمدم تازه کنم جان به هوای تو حسين
یادِ روزی که به میدان تو ز پیشم رفتی
منِ خسته چو رسیدم ز قفای تو حسين
بوسه ای نذر گلوی تو نمودم آنجا
قلبم آرام شد آنگه زدعای تو حسين
من به دروازه ی کوفه چه کشیدم زغمت
چون شنیدم سخن حق زنوای تو حسين
که چه مظلوم وغریبانه سرت بر نیزه
کاش میمُردم و می شد که به جای تو حسين
سرِ تو همسفرم بود چهل منزل ومن
جگرم سوخت از آن راس جدایِ تو حسين
من چه گویم ز رقیه که به ویرانه شام
جانِ خود کرد شبی چون به فدای تو حسين
قلب فرزند تو شد آب همانجا که شنید
می رسداز دلِ آن طشت صدای تو حسين
((حجت آله رجب زاده جرجافکی))
🏴🏴🏴🏴🏴
▪️صلی الله علیک یا اباعبدالله▪️
ای مُنتهای آرزو و عشق ما حسین
در قلب ما و ساکن کرببلا حسین
یک عمر پای روضه هایت گریه کرده ایم
ای روضه ات درمان درد بی دوا
حسین
دستِ تمام عالم و دامان پر مهرت
ای کشتی نجات ومصباح هدا حسین
دادی تمام هستی ات در راه دین و حق
آمد ندایی شد خدایت خونبها حسین
ما از همان اول حسینی گشته ایم چون
برداشتند با تربت تو کام ما حسین
خلقِ جهان در ماتمت محزون ونوحه گر
گریان برایت قدسیان وانبیا حسین
ای پیکرت زیر سُم اسبان لگد مال
ای که سرت رفته به روی نیزه ها حسین
سقای تو با کام عطشان جان فدایت کرد
آموخته در مکتبت درس وفا حسین
بر روی دستت اصغرت لب تشنه پرپر شد
حلقوم طفلت پاره از تیر جفا حسین
چهل جا سرت بالای نی همراه خواهربود
از کربلا تا کوفه و شام بلا حسین
کُنج خرابه دخترت شد روضه خوانِ تو
زد ناله ی یا ابتا یا ابتا حسین
بیچاره ایم از درگهت ما را نرانی تو
ای که تویی آقای ما در دو سرا حسین
(( حجت اله رجب زاده جرجافکی ))
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
السلام علیک یا مُعِزّالمؤمنین
با زبان گریه ها واشک ها گفتم حسن
هر کجا ماندم میان غصهها گفتم حسن
دل سپردم من به دریای کریم اهل بیت
عاشقانه لحظه ی سبز دعا گفتم حسن
حرف تیر ونیزه وشمشیر شد گفتم حسین
هرکجا شد صحبت زهر جفا گفتم حسن
یاد کردم از مدینه ،قبر خاموش بقیع
زیر نور گنبد کرببلا گفتم حسن
هم به یاد غربت و مظلومیِ آن بی حرم
در شلوغی های هر صحن رضا گفتم حسن
آنقدر مهر حسن در سینه دارم وین عجب
در نجف هم رو به ایوان طلا گفتم حسن
رنج کوچه، غصه ی مادر حسن را پیر کرد
من به یاد مادر و این ماجرا گفتم حسن
کوچه ای که تنگ بود و صورتی چون برگ گل
از غم سیلیِ سخت و بی هوا گفتم حسن
دیده آنجا مادرش نقش زمین افتاده است
همنوا با ناله ی ارض و سما گفتم حسن
تا شوم من شامل لطف و عطای مادرش
در بساط روضه و در هر کجا گفتم حسن
مادرم حرز حسن انداخته بر گردنم
تا نمانم من از این آقا جدا گفتم حسن
(( حجت اله رجب زاده جرجافکی ))
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
السلام علیک یا ابا محمد یا حسن ابن علی
بین بستر قمرت ریخت بهم میدانم
زَهر بود وجگرت ریخت بهم می دانم
گفته بودند که این زَهر تو را خواهد کشت
زین سخن بس پسرت ریخت بهم می دانم
پیش رویت همه جا تیره وتار است یقین
روشنیِ بصرت ریخت بهم میدانم
رنگ رخسار تو از سِرّ درون می گوید
که همه بال وپرت ریخت بهم میدانم
زهر ملعونه چنان بود جگر سوز و قوی
که ز پا تا به سرت ریخت بهم میدانم
به جنان فاطمه از غصه ی تو محزون شد
به نجف هم پدرت ریخت بهم میدانم
گفته بودی به کنار تو بیاید زینب
خواهر از این خبرت ریخت بهم میدانم
گریه ها کرد برای تو حسینت اما
غربتش بیشترت ریخت بهم میدانم
عرش لرزید در آندم که طلب کردی طشت
ناگهان دور و بَرت ریخت بهم میدانم
(( حجت اله رجب زاده جرجافکی ))
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
.
#شور
#امام_حسین علیه_السلام
متن:عشق تو...
#کربلایی_رضا_شیخی
🍃🍃🍃
عشق تو اولویتمه ، هویتمه
اعتبارمه ، افتخارمه
اسم تو رو زبونمه ، آب و نونمه
بهترین دمه ، نقش پرچمه
یا حسین حسین حسین حسین
نوای اهل عالَمه
قرارته عشق تُو تو دلمه
سجی ات و کن عشق و کرمه
روایته مجلس روضهی تو
یه شعبهی دیگه ای از حرمه
بهشتم حسین خاک و سرشتم حسین
من عاشقونه از تو نوشتم حسین
کلید واژهی ناب و دقیقم حسین
لذت همینه با تو رفیقم حسین
ابی عبدالله
☘☘☘
تو شاه و ما خدمشم ، قربونت بشم
آقای همه ، جان فاطمه
دنیا بی تو تباهیه ، رو سیاهیه
هر چی جز شما ، آره فانیه
یا حسین حسین حسین حسین
ذکریه که جهانیه
تو جاده بیا عظمت رو ببین
که از کرم یل ام بنین
یه لشگر میلیونی عازمه تا
تو کربلا باشه روز اربعین
ملاکم حسین نقش پلاکم حسین
من واسهی غم تو هلاکم حسین
عیارم حسین دار و ندارم حسین
لذت همینه باشی کنارم حسین
یا اباعبدالله
.
1402 04 28شب دوم محرم_شور (عشق تو) کربلایی رضا شیخی - گروه صدابرداري صوت الحزين ((ضياء)) 09394703347.mp3
6.54M
#شور
عشق تو اولویتمه...
کربلایی رضا شیخی
با دم یا حسین به شور.mp3
1.28M
#دودمه_اربعین
شماره 733
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
با دمِ یا حسین یه شور و شوق وِلا
از نجف می رویم پیاده تا کرببلا
راهمان تا حسین،ذکرمان یا حسین
▪️ای حسین جان ای حسین جان
ای حسین جان فدای زائرانت شوم
من فدای تو و سینه زنانت شوم
در رَهِ کربلا،کن مرا هم فدا
▪️ای حسین جان ای حسین جان
ای که در کربلا فدای دلبر شدی
با لبِ تشنه چون لاله ی پرپر شدی
کشتهٔ سرجدا،انتَ نورُ الهُدیٰ
▪️ای حسین جان ای حسین جان
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیهیِ امام حسن علیه السلام
تو کریمی و منم نوکرِ دربارِ کریم
شک ندارم که حسین است علمدارِ کریم
فاطمه مِهرِ تو را بر دلم انداخته است
هر دلی نیست به وَاللّه سزاوارِ کریم
یوسفِ حضرتِ کوثر پسرِ سرداری
خالقت مشتریِ دائمِ بازارِ کریم
گِرهیِ کورِ مرا باز کند این گریه
گِره در کار ندیدهست گرفتارِ کریم
هرکه دارد هوسِ کربوبلا بسمِاللّه
میشود زائرِ ششگوشه عزادارِ کریم
بیحرم نیست کسی که حرمَش سینهیِ ماست
ندبه آباد کند بُقعهیِ آوارِ کریم
#غزل #مدح_مرثیه #مدینه #شهادت #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مربّع شهادت امام حسن علیه السلام
ای کریمانهترین جلوهیِ معبود حسن
همهیِ دلخوشیِ حضرتِ محمود حسن
از غلامِ حَرمت فاطمه خشنود حسن
ریشِ خصمِ تو خداوند دَهد دود حسن
تو کریمی و منم نوکرِ دربستِ حرم
نذرِ تو جانِ پدرْ مادر ُو عمرِ پسرم
نفَسِ مادری و ضربهیِ قلبِ بابا
پرچمِ سبزِ تو تا صبحِ قیامت بالا
ما جُوزامی و نشستی سرِ سفره با ما
دستِ ما را تو همِه جوره گرفتی آقا
شکرُلِلَّه همگی بر سرِ خوانِ حسنیم
سائلِ دائمیِ روضه و نانِ حسنیم
نانِتان قُوتِ شبَم نامِ شما وِردِ لبم
یاحسین است دَم و یادِ حسن تابوُتبم
خادمی در حرمِ کوثر و شاهِ عربم
من کجا و عَلمِ یار کجا؟! در عجبم
نانخورِ سفرهیِ تو آدم و عالم باشد
روضهخوانِ صَفرت شاهِ محرّم باشد
جگرت پاره شد و جانِ حرم غارت شد
زار زد شاهِ کرم برگ وُ بَرم غارت شد
تو زمین خوردی و نورِ بصرم غارت شد
آخرِ روضه چهها پایِ سرم غارت شد
سخن از غارتِ انگشتر و معجر شده است
حرفِ آب و عطش و مَشکِ برادر شده است
کفنِ تو پُرِ تیر و بدنِ او پُرِ تیر
عَلم افتاده زمین کودکِ خیمه بیشیر
به پَر ُو بالِ حرم بود طناب و زنجیر
ذکرِ هفتاد و دو سر نوحهیِ هشتاد اسیر
کوفه و شامِ بلا مثلِ تنِ بیکفن است
روضهیِ ندبهسراهایِ حرم یاحسن است
#روضه #مدح_مرثیه #مدینه #شهادت #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام #بقیع #حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت شهادت امام حسن علیه السلام
میبرم نامِ تو را روضه بههم میریزد
مادری هستم و مثلِ تو دلم میریزد
قصّهیِ کوچهیِ غم روضهیِ هر روزم بود
یاسِ نیلی شدهای دور وُ بَرم میریزد
بیهوا زد به تو سیلی که دلم میلرزد
حرفِ سیلی شده خون از دو لبم میریزد
خونِ دل خوردم و این زهر نجاتم داده
آتش از زخمِ زبانِ مَحرمم میریزد
جگرم سوخت شبیهِ پَر وُ پهلویِ او
مادرم آب شده در بغلم میریزد
چشمِ کمسو شدهاَش روضهیِ روزانه شده
ندبه میخوانم و اشکِ خواهرم میریزد
#غزل #شهادت #روضه #مدینه #فاطمیه
#حسین_ایمانی