eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.5هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
376 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( زبان حال امام حسن با پدر علیهما السلام) غسل شبانه دوباره واویلا دستم رسیده به زخم توبابا آمد به یادم غسل مادر ناله زدی با دیده ی تر گفتی به اسماء دست من خورد بر زخم های کوچه و در یاحیدر ای بابای مظلوم.. یا یامرتضی ،مظلوم عالم... یا یاحیدر ای مظلوم، بابا... یا واویلتا ،آه و واویلا... ▪️▪️▪️▪️ شویم سری راکه ازخون خضاب است دستی که جای جفای طناب است بین دو ابرویت گسسته کرده مراغسل تو خسته از کیسه های نان وخرما برپشت تو صد پینه بسته ▪️▪️▪️▪️▪️ گرچه غریبی پناهت حسن شد رفتی وجسم تو غسل وکفن شد اما کفن در کربلا نیست جز،چندتکه بوریا نیست سایه سر این دخترانت جز رأس روی نیزه ها نیست ای بی کفن،مظلوم حسین جان 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
(زبان حال حضرت امام حسن با امیرالمؤمنین علیهماالسلام) گریز به روضه ی امام حسن علیه السلام بازم غریب و ، غسل شبونه دریای اشک ِ ، زینب روونه مادربه طفلی،ازپیش ما رفت حالا تو بابا ، میری شبونه می ریزم آب غسل،به روی رأس بشکسته روی جای ِ طناب ، یادگار ِ دست بسته ببین از غسل تو ، حسنت گردیده خسته آه و واویلتا،امون از درد غریبی..... یا امیرالمؤمنین،اول مظلوم مدینه.... یا امیرالمؤمنین،شهید محراب الوداع..... ▪️▪️▪️▪️▪️ آروم گرفتی ، از درد مادر هجران محسن،دیگه شد آخر جانت نه امروز،بگرفته آن تیغ جان داده ای تو،درپشت آن در شدی بابا تو هم ، شهید ِ کوچه و بازو دیدی که همسرت،همش میگیره ازتو رو برای پا شدن ، می گیره یه دست به پهلو آه و واویلتا،امون از درد غریبی....... یا امیرالمؤمنین،امام متقین یاحیدر....... یا امیرالمومنین شهید محراب الوداع..... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ جواب مولا😭 غسلم نمودی،با زخم سینه خاکم سپردی،دور از مدینه اما صبوری ، کن چون به زودی آیی تو پیشم ، از زهر کینه یه روزی حسنم ، جگر ِ تو میشه پاره به جسم بی جونت،بارونی ازتیرمیباره با قامت کمون ،حسینم میشه بیچاره آه و واویلتا،امون از درد غریبی..... یا امام مجتبی،غریب فاطمه یامظلوم.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•امشب خونه ی دخترش.... و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امشب از سر شب دلم توحول و ولاست امشب میدونی دلت چرا نگرانه؟ امشب دل همه کائنات نگرانه فقط دل یه نفر آرومه... وارد مسجد شد همین روزها، مولی الموحدین شروع کرد خطبه خواندن بعد جنگ نهروان، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر بود یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر، حسینم! روایت میگه با این لفظ صداش زد یااباعبدالله! ابی عبدالله فرمودند: جانم یاامیرالمومنین، صدا زد حسین جان چند روز از این ماه رمضانی که هستیم مانده؟صدا زد: یا امیرالمومنین هفده روز مانده، میگن امیرالمومنین تا شنید دست کشید به اون محاسنش. راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون روز دقت کردم همه اش سفید بود، مگه امیرالمومنین چند سال سن داره؟ شصت وسه سال، باور کن شصت وسه ساله همه محاسنش سفید نمیشه.. اونم بنی هاشم که دیر پیر میشدن. صدا زد چیزی دیگه نمونده این محاسن به خونم خضاب بشه... امشب خونه ی دخترش بود تا خود صبح هی بلند میشد مینشست. امام حسن میگه رفتم محضر بابام ، دیدم نشسته خوابیده.. صدا زدم بابا بیداری؟صدا زد حسن جان بیدارم گفتم بابا چته؟ گفت حسن جان همینجوری که نشسته بودم خواب به چشمم اومد حسن جان پیغمبرو خواب دیدم...حسن جان عرض کردم به پیغمبر گلایه ی این مردمو کردم گفتم یا رسول الله! خستم کردن... میگه پیغمبراکرم صلوات الله علیه فرمود: سبحان الله! علی جان نفرینشون کن. عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم خدا منو ازشون بگیره یکی مثل خودشونو بر خودشون مسلط کنه.. میگه بعد پیغمبر فرمود:علی دیگه چیزی نمونده عزیزم.. امشب تا صبح میگفت سی ساله غصه میکشم. سی ساله حرفمو دارم به چاه میزنم، دیگه بسه، دیگه خسته شدم دیگه از زندگی بدون زهرا خسته شدم... امشب تا نزدیک سحر شد..صبح از منزل خارج شد وارد مسجد شد. صدا می زد «الصلاة الصلاة»همه رو بیدار کرد به اون نانجیبم رسید زد به پاش بلند شو نمازتو بخون، میگن مولا آرام آرام وارد مأذنه شد قدم رو این پله های مأذنه ی مسجد کوفه میذاشت صدا میزد: الله اکبر الحمدلله رب العالمین ،سبحان الله..سیاهی شب، زینب تو خونه، کلثوم تو خونه، یهو دیدن صدای اذان علی از مسجد بلندشد، الله اکبرالله اکبر...اشهدان لا اله الاالله..اشهدان محمد رسول الله... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ زینب صدا میزنه بابا یه بغضی تو صداته بابا چقدر لحن اذان‌ گفتنت، شبیه اون قرآن خوندن تو مدینه شده بابا،کدوم قران خوندن؟ بابا یادت میاد سرش تو بغلت بود یهو با نگاهش به تو نگاه کرد صدا زد علی بگو بچه هامو از حجره ببرند. بابا یادت میاد مادرم بهت گفت علی برام قرآن بخون... بابا یادت میاد شروع کردی قرآن بخونی اعوذبالله من الشیطان الرجیم...بسم الله الرحمن الرحیم..یس و القران الحکیم یه بزرگی اینجوری روضه میخوند میگفت مولا کأنه به دلش افتاد فاطمه عمرش به اندازه ی یه یس مونده، لذا امیرالمومنین تا وسط سوره میخوند یهو برمی گشت میگفت: یس و القران الحکیم.... اذان تمام شد آمد پایین، ایستاد برا نماز، بعضیا میگن نماز نافله ی صبح بوده.آقام وارد سجده شد نانجیب شمشیر و بالا آورد مولا میخوادسر از سجده بر داره.نانجیب شمشیر و بالا گرفت.. زمینیا میگن نزن، آسمونیا میگن نزن،فرشته ها میگن نزن، یه خانومی هم معجر دست گرفته، فاطمه میگه نزن، هم مولا حرکت کردسر و بالا اورد هم نانجیب شمشیر و پایین آورد چنان ضربه به سر مبارک خورد صدای ضجّه آسمان علی رو زدن... روایت میگه: وقتی زمین خوردن آقا امام مجتبی بدو بدو دوید سر بابا رو بغل گرفت مردم ریختن دور علی، خون از سرش داره میره، عمامه رو سفت بالا سرش بستن، میگه همین جور سرش تو بغل حسن و با گوشه ی چشمش آسمونو نگاه میکرد حمد میگفت الحمدلله سبحان الله... وقت جان دادن سرش تو بغل حسن بود.حسین پایین پاش بود ..عباس چنان ناله میزد بابامو زدن..آقا با صورت زمین‌ خورد موقع افتادن یا حضرت زهرا افتاد.. اما سلام بر اون آقایی که تو‌گودی قتلگاه افتاده بود با گوشه ی چشمش به آسمون‌ نگاه می کرد..یه دفعه نانجیب دست انداخت به محاسنش ..آقا رو به صورت برگردوند..دیدن حسین با گوشه ی چشمش به آسمون نگاه میکنه ..صدای پای اسبا میاد..امام صادق علیه السلام فرموده:جدم چشمش به خیمه ها بود جان داد.. چوخ خیمه ی باخما من ئوزدم حسینچیم تو‌کلدور خیمه لره وای اباالفضل اویان ┅═┄⊰༻↭༺⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه دفتری
◾دو دمه های ◾شهادت امیرالمومنین (ع) ◾بنداول با زبان روزه حیدر میرود در قتلگاه میکند زینب نگاه (۲) ◾بنددوم کشته‌گردد بین محراب‌دعا در صبحگاه میکند زینب نگاه (۲) ◾دو دمه های ◾شهادت حضرت علی (ع) ◾بنداول حیدر یون در نماز صبح حیدر کشته شد صورت نورانیش از خون سر آغشته شد آه واویلا علی (۲) ◾بنددوم ناله فزت و رب الکعبه میآید بگوش ضربتی زد ابن ملجم نورحیدر شدخموش آه و واویلا علی(۲) ◾دو دمه ی سینه زنی ◾شب بیست و یکم ◾بنداول یاعلی بنگر طفلان یتیم کوفه را کرده غوغایی به پا (۲) ◾بنددوم شیر آوردن برایت یا علی مرتضی کرده غوغایی به پا (۲) @roze_daftari