۴۸
(امام علی ع)
(شب بیست و یک رمضان)
امشب شب شهادت مرتضاست
امام ما کشته ی تیغ جفاست
زینب و عباس و حسین در عزاست
موسم ماتم است
خون دل عالم است
علی رود به سوی زهرا
راحت شود از رنج و غم ها
واویلتا آه و واویلا۲
حسین و زینب و حسن بی شکیب
گوید حسن چنین سخن با طبیب
بنگر طبیبا تو به یار غریب
خون دل ما مکن
زخم او وا مکن
بنگر که مظلوم و غریب است
ذکر همه امن یجیب است
واویلتا آه و واویلا۲
مظلوم عالم مرتضی خموش است
کوفه ز داغ علی در خروش است
ناله ی زینب علی به گوش است
زین الم دخترش
می زند بر سرش
بابا مرو به حق زینب
جانم دگر آمده بر لب
واویلتا آه و واویلا۲
خانه ی حیدر غرق در محن شد
ماتمزده از داغ او حسن شد
علی به دست مجتبی کفن شد
آمده نور عین
دیده گریان حسین
گوید پدر غم شد نصیبم
بعد از تو بابا من غریبم
واویلتا آه و واویلا۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_حاج_اکبر_ناظم
#امام_علی_ع
۵۰
(امام علی ع)
(شب بیست و یک رمضان)
مولای مظلومان علی،بهر تو گریانم
مولی علی جانم
مولای من از داغ تو،گریان و نالانم
مولی علی جانم
طبیب تو خون گریه کرد،تا دید رخ زردت
می سوخت از دردت
رفتی و گریان دیده هاست،فدای تو جانم
مولی علی جانم
ای نور چشم مصطفی،از داغ تو زینب
گردیده جان بر لب
گریم به یادت روز و شب،با قلب سوزانم
مولی علی جانم
کنار جسم پاک تو،گرید حسین تو
نور دو عین تو
بعد از تو ای مولای من،یاد یتیمانم
مولی علی جانم
با کینه های آن لعین،افتاده ای از پا
ای همسر زهرا
با یاد غربتت علی،سر در گریبانم
مولی علی جانم
با اشک مجتبی شده،غسل و کفن حیدر
جان حسن حیدر
اشک غمت مولای من،ریزد ز چشمانم
مولی علی جانم
چون فاطمه در نیمه شب،رفتی تو از خانه
اما غریبانه
یاد غم دیرینه ات،از غم پریشانم
مولی علی جانم
#رضا_یعقوبیان
#سبک_ای_ساقی_لب_تشنگان
#امام_علی_ع
واحد؛ قدر و قرآنم.mp3
2.85M
#امام_حسین علیهالسلام
#شبهای_قدر
#واحد
🔹قدر و قرآنم🔹
با تو معنا میگیره شبای بندگیمون
تویی که نور میدی به خونه زندگیمون
تویی اون آقایی که بندهنوازی میکنی
تو همیشه برای ما چارهسازی میکنی
با دعاهات خدا رو از ماها راضی میکنی
تویی واسطهٔ رحمت، ای ناجی اُمّت
حتی مُهر تربت، داره بوی جنت
تویی تو قدیم الاحسان، روی سرا قرآن
داریم یا حسین جان، با شوق شفاعت
نور ایمانم يا ثارالله
قدر و قرآنم یا ثارالله
جان و جانانم یا ثارالله
«اباعبدالله، یا ثارالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو مقدر میکنی رزق امسال منو
با غم عشقت آقا احسن الحال منو
آقا جون خوب میدونی آرزوی نوکرتو
جوونیم کاشکی بشه نذر علی اکبر تو
تا که محشر روسفید شم جلوی مادر تو
چی میشه مثه شهیدا، تو شبهای اِحیا
از دست تو آقا، رزقم رو بگیرم
تو دلمه غم و حسرت، دارم آقا حاجت
با شوق شهادت، تا کربلا میرم
تا حرم میرم یا ثارالله
تویی تقدیرم یا ثارالله
بیتو میمیرم یا ثارالله
«اباعبدالله، یا ثارالله»
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات
#ماه_رمضان
من و این نَفسِ گرفتار الهی العفو
تویی و این دل بیمار الهی العفو
عوضم کن عوضم کن عوضم کن اینبار
خستهام زینهمه تکرار الهی العفو
روبروی حرم و چشم به گنبد دارم
سرم و شانهی دیوار الهی العفو
نکند بگذرد این ماه و نبخشی ما را
بُگذر ای حضرت غفار الهی العفو
دلِ ما را بتکان تاکه بریزد جز تو...
آه از غلفت غمبار الهی العفو
چند شب مانده از این سُفره ، الهی ارحم
چند شب مانده به دیدار الهی العفو
نکند آدمِ قبل از رمضان باز شوم
باز نااهل و گنهکار الهی العفو
نگذاری بروم ، رو بزنم بر غیرت
آه از خاری اصرار الهی العفو
به همان حامی تنهای علی در کوچه
به همان مادر تبدار الهی العفو
به همان دست که از شال علی کنده نشد
مگر از ضربهی بسیار الهی العفو
به همان چادر خاکیِ در آتش مانده
در میان در و دیوار الهی العفو
به نفَسهای حسن ، آه حسن داد حسن
-آی لعنت به تو مسمار - الهی العفو
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۲/۰۹)
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات
#شب_قدر
#ماه_رمضان
منم و این شب میقات الهی العفو
تویی و اینهمه حاجات الهی العفو
شب قدر است الهی به رسولالله ات
شب عفو است و ملاقات الهی العفو
به صحیفه به مفاتیح به قرآن عظیم
به زُمر ، غافر و صافات الهی العفو
به ابوحمزه ، کمیل و به دعاهای سحر
به شب اهل خرابات الهی العفو
مَسَّنا الضُّر فَتَصَدَّق به علیٍ به علی
آه جِئناک بِمُزجاة الهی العفو
قدر زهراست الهی به پَرِ چادر او
به دلِ مادرِ سادات الهی العفو
به کریمی به غریبی به یتیمیِ حسن
به کَرَمخانهی حاجات الهی العفو
به حُسینت به حُسینت به حُسینت به حسین
زیر رگبارِ جراحات الهی العفو
به دو دستان گره خوردهی سجاد میان زنجیر
به اهالی مناجات الهی العفو
به غم خاطرهی کرببلای باقر
توبه از اینهمه آفات الهی العفو
عمرِ من رفت الهی به امام صادق
خط بکش بر همه مافات الهی العفو
من و زندان خطاهام به موسیالکاظم
من و زنجیرِ مجازات الهی العفو
به همین پنجرهفولاد به زوارِ رضا
به تمامیِ زیارات الهی العفو
هیچ جز شرم نداریم الهی به جواد
جان این کعبهی خیرات الهی العفو
به دل محترم حضرت هادی یارب
که نکردند مراعات الهی العفو
و الهی به حسن از همه کوتاهیها
یا که از اینهمه افراط الهی العفو
همه گفتیم بگوییم به مهدی الغوث
به همین صاحب اوقات الهی العفو
آه بر گریهی صبح و شبِ او بر زینب
پشتِ دروازهی ساعات الهی العفو
به رُباب و به سکینه به غم گهواره
موقع غارت و سوغات الهی العفو
به زمین خوردن بی دست علمدار حرم
وای از خیمهی سادات الهی العفو
به شهیدان حرمها به سلیمانیها
میرسد روز مکافات الهی العفو
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۲/۰۴)
روضه جانسوز_شهادت امیر المومنین علی علیه السلام_گریز حضرت ابوالفضل علیه السلام و حضرت زینب سلام الله
خدا نگهدار گریه های نیمه شب
خدا نگهدار ای یتیمای عرب
خدانگهدار بچه هایی که بودین
منتظره سفره های نون و رطب
خداحافظ سفره ی نون و نمک
خداحافظ غصه ی تلخ فدک
خدا حافظ چاه غم های علی
خداحافظ کوچه و صبر و محن
خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار
خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار
بابا حیدر بابایی …
پلک های بستت تنمو میلرزونه
فرق شکسته ات تنمو میلرزونه
صدات میلرزه تا با من حرف میزنی
صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)۲
خداحافظیت جوابم میکنه
*امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد*
دوباره خونه علی غوغا شده
زخم سر مولای کوفه وا شده
صدای ناله ضعفش نیمه شب
مثل شبای آخر زهرا شده
*هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهری که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچین شبی صورت
علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچههای
زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید
فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست …
اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی …” اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا
بیار” دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد … یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد
عباس حسین و به تو میسپارم …” یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه
جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت میخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه ….
زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبینه،عباس کربلا حواست به زینب باشه … خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره” یه جا زینب عباس و صدا زدم من از
امام رضا معذرت میخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما ….
#شب_بیست_و_یکم_ماه_رمضان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖