eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
224.7K
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی صادق گل محمدی ✍شاعر:کربلایی محمد مبشری
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی صادق گل محمدی ✍شاعر:کربلایی محمد مبشری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در راه مصطفی / ( بشکسته پر شدم )2 با خنجر جفا / ( پاره جگر شدم ) 2 من شیر داورم عبد پیمبرم در خون شناورم آه و واویلتا 3 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از جور مشرکین / ( شد مثله پیکرم )2 جسم مرا ببین / ( صفیه ی خواهرم )2 بینی مرا چنین تا روز واپسین گردی دل آتشین آه و واویلتا 3 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گر چه عدو مرا / ( از مصطفی گرفت ) 2 با اشک فاطمه / ( این غم صفا گرفت ) 2 با گریه های او در خاک پای او گشتم فدای او آه و واویلتا 3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حجت الاسلام استاد میرزامحمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای شهيد ركاب پيغمبر پدر و مادرم فدای تو باد ای اُحُد شاهد شهادت تو عمر من وقف در ثنای تو باد در دلم حسرت زيارت توست كه تو محبوب مردمی ،حمزه طبق نصّ صريح آل نبی اسدالله دومی ، حمزه از سلام زيارتت پيداست كه تو ياور شدی نبوت را گر پيمبر تو را دهد رخصت خود شفيعی همه قيامت را ای علمدار غزوه های رسول كاشف الكرب مصطفايی تو وی يل ِ يكه تاز بدر و اُحُد تحت فرمان مرتضايی تو گر بنی هاشمی كنی حمله بر يمين و يسار ميتازی گر كنی قصد جان هر مشرک مركب و راكبش بر اندازی آه از آن دم كه قصد جان تو كرد هندِ ملعونه ی جگر خواره كرد قاتل پس از شهادت تو با غضب سينه ی تورا پاره عَلَمت چونكه بر زمين افتاد وای ، دندان مصطفی بشكست گفت زهرا پس از تو يا عَمّاه سر پيغمبر خدا بشكست دشمن از پيكر تو هم نگذشت مُثله شد قامت مطهر تو... خوش به حال اونایی که گریه دارند برای حضرت حمزه نه برا گرم کردن جلسه پیغمبر دید هر که داره به کشته‌های خودش گریه می‌کنه اما عمو جانش گریه کن نداره دعا کرد لذا زن‌های انصار ،کشته هاشون رها کردند اول اومدند برای حمزه گریه کردند... حالا نیمه شب جمعه می‌خواهی برای اولین سیدالشهدا گریه کنی ، بسم الله دشمن از پيكر تو هم نگذشت مُثله شد قامت مطهر تو ليک جسم پُر از جراحاتت ماند مخفی ز چشم خواهر تو درستش هم همینه داغ دیده رو باید مراعات کرد نمک به زخم دلش نپاشید پیغمبر داشت بالا سر بدن عمو جانش گریه می‌کرد گفتند صفیه داره میاد یه سفارش به زبیر کرد تا عمه جانش صفیه آمد، روایت میگه پیغمبر اول دستش رو روی قلب صفیه گذاشت فرمود فَأخاف عَلیٰ عَقلِها اگه این بدن رو اینجوری ببینه می‌ترسم عقلش زائل بشه عباش رو روی بدن عمو انداخته بود با خار و خاشاک بدن عمو رو پوشونده بود بازم نگران صفیه خواهر حمزه بود دست یداللهیش رو روی قلب خواهر گذاشت ازش تعهد گرفت جَزَع نکنه فاطمه زیر بغل عمه اش رو گرفته بود با همه این احتیاط‌هایی که پیغمبر کرد من نمیدونم این خواهر چی دید شاید رد خون رو دید روی زمین... اونقدر ناله زد جزع کرد بعضی‌ها گفتند از حال رفت بلافاصله پیغمبر به زبیر اشاره کرد مادرت رو ببر من بميرم برای آن خواهر كه تن بی سر برادر ديد.... هان بریم گودال یا نه من بميرم برای آن خواهر كه تن بی سر برادر ديد جسم هفتاد و دو گل ِ پرپر بر سر نيزه هيجده سر ديد راهِ زينب به قتلگاه افتاد... کاش یک نفر هم جلوی زینب رو می‌گرفت یه چیزی میگم و رد میشم حتی دشمن هم جلوی خواهرش رو نگرفت شاید گفت با یه تیر دو نشون می‌زنیم بزار بیاد اونم همین جا جون بدد راهِ زينب به قتلگاه افتاد قتلگاه برادر بی سر خواهر انگار با برادر خود ميشنيدند ناله ی مادر مادر انگار با پسر دارد ميزند حرفهای آخر را ان شاءالله که این خبر درست نباشه بعضی‌ها نقل کردند از قول بی‌بی دو عالم فرمود سرش روی دامن من بود که «وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه » مادر انگار با پسر دارد ميزند حرفهای آخر را ميشنيدند قاتل و مقتول ناله های غريب مادر را اين همان ناله های مادر بود قتلوک بُنیَّ عَطشانا اولين نوحه های كوثر بود ذَبَحوک َ بُنَیَّ عُريانا حسین.... مادر آب کجایی پسرت آب نخورد پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد حسین جان.... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حجت الاسلام استاد میرزامحمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از بعد شهادتدحمزه ی سیدالشهدا وحشی دیگه مکه هم نموند اومد طائف، اسلام وقتی به طائف رسید قاصد پیامبر که اومد دنبالش، اونو دعوت به توبه و اسلام کرد قبول نکرد گفت من مشرکم خدای این پیامبر فرموده همه گناهانو میبخشم غیرازشرک، مرتبه ی دوم آیه ی دیگری نازل شد قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَحمةِ الله امید پشت سرامید، گفت من هم فحشا انجام دادم هم قتل انجام دادم هم مشرکم، تا آیه ی ۷۰ سوره ی فرقان نازل شد اولـٰئِک َ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِم حَسَنات... آخرالامر قبول کرد همراه با این قاصد که بعضی ها گفتند ابن عباس بوده ، اومد محضر پیامبر، وقتی ایمان آورد پیغمبر فرمود بگو ببینم عمومو چجوری کشتی ؟ وقتی ماجرارو تعریف کرد پیغمبر فرمود دیگه تو مدینه نمون ، من نمیتونم قاتل عموم رو ببینم... چی میخواهی بگی... یا رسول الله یه لحظه هم قاتل عموتونو نتونستید ببینید اونوقت علی باید .... عمری ز دیدار مغیره رنج بردم.... نمیخواهم از آن کوچه بیایم چه سازم خانه ام یک راه دارد... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج حسن شالبافان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نور چشم پیمبری حمزه چه قدَر مثل حیدری حمزه اسدالله دیگری حمزه به خداوند، محشری حمزه ای مُلقّب به سیّدالشهدا حامی مُخلص رسول خدا هم عمو هم برادرش بودی همه جا یار و یاورش بودی تو علمدار لشکرش بودی جنگجوی دلاورش بودی تا نظر بر سپاه می کردی روزشان را سیاه می کردی بین لشکر وجود تو لازم بین میدان، حریف تو نادم افتخار قبیلۀ هاشم می نویسم برای تو دائم می نویسم کمال داری تو مثل جعفر دو بال داری تو بی سبب نیست این که "سرداری" به علی رفته ای جگر داری وقت حمله به سینه پر داری همه دیدند که هنر داری با دو شمشیر حمله می کردی وَ دمار از همه در آوردی مرحبا بر تو ای عموی رسول که چنین شد سفید، روی رسول با تو محفوظ چار سوی رسول کم نگردید با تو موی رسول کاش حمزه مدینه هم بودی دور بیت الحزینه هم بودی بیعتت با نبی چه دیدن داشت اَشهدت آن زمان شنیدن داشت عطر اسلام تو وزیدن داشت رنگ بوجهل هم پریدن داشت با کمانت سرش ز هم پاشید از تو و نام حمزه می ترسید *نمیدونی وقتی اسم حمزه سیدالشهدا میومد چقدر دل پیغمبر ما قرص میشد، هم چقدر دل دشمنانش به لرزه میفتاد .. همیشه میگفتن تا پیغمبر کسی مثل حمزه کنارش هست،تا کنارش علی هست مگه میشه به این پیغمبرنزدیک شد * ما پیاده ولی سواره، شما یکی از راه های چاره، شما روضه های پر از اشاره، شما تکّه تکّه و پاره پاره، شما اهل بیت از تو یاد می کردند بر تو گریه زیاد می کردند *خوش به حال اونایی که امشب مشکی پوشیدن برای حمزه .. پیغمبر خدا دو نفرُ خیلی دوست داشت که وقتی ازدنیا رفتن انقدر گریه کرد .. یکی از اون ها خانومش بود، اُمُ المومِنین خدیجه کبری بود که نوشتن پیغمبر سالها بعد برا خدیجه گریه میکرد .. یکی دیگه از اون اشخاص حضرت حمزه سیدالشهدا بود .. لذا امشب هرکی میتونه برا جنابِ حمزه سیدالشهدا قشنگ گریه کنه .. آخه مادرِ سادات برای عموجانش بلندبلند گریه میکرد .. بعضی ها میگن اولین تسبیح تربتُ مادرِ سادات از خاک قبر حمزه سیدالشهدا درست کرد ..* در کمین بود، نیزه را انداخت پیکرت را چه بی هوا انداخت تا نبی روی تو عبا انداخت همه را یاد بوریا انداخت @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ نور چشم پیمبری حمزه چه قدَر مثل حیدری حمزه اسدالله دیگری حمزه به خداوند، محشری حمزه ای مُلقّب به سیّدالشهدا حامی مُخلص رسول خدا هم عمو هم برادرش بودی همه جا یار و یاورش بودی تو علمدار لشکرش بودی جنگجوی دلاورش بودی تا نظر بر سپاه می کردی روزشان را سیاه می کردی بین لشگر وجود تو لازم بین میدان، حریف تو نادم افتخار قبیله ی هاشم می نویسم برای تو دائم می نویسم کمال داری تو مثل جعفر دو بال داری تو بی سبب نیست این که "سرداری" به علی رفته ای جگر داری وقت حمله به سینه پر داری همه دیدند که هنر داری با دو شمشیر حمله می کردی وَ دمار از همه در آوردی مرحبا بر تو ای عموی رسول که چنین شد سفید، روی رسول با تو محفوظ چار سوی رسول کم نگردید با تو موی رسول کاش حمزه مدینه هم بودی دور بیت الحزینه هم بودی بیعتت با نبی چه دیدن داشت اَشهدت آن زمان شنیدن داشت عطر اسلام تو وزیدن داشت رنگ بوجهل هم پریدن داشت با کمانت سرش ز هم پاشید از تو و نام حمزه می ترسید ما پیاده ولی سواره، شما یکی از راه های چاره، شما روضه های پر از اشاره، شما تکّه تکّه و پاره پاره، شما اهل بیت از تو یاد می کردند بر تو گریه زیاد می کردند در کمین بود، نیزه را انداخت پیکرت را چه بی هوا انداخت تا نبی روی تو عبا انداخت همه را یاد بوریا انداخت اوّلین رکن پنج تن می خواند روضه ی شاه بی کفن می خواند ته گودال پیکرش افتاد جلوی چشم خواهرش افتاد جای خنجر به حنجرش افتاد ناله ای زد وَ مادرش افتاد یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم یا بُنَیَّ قتیل عریانم شاعر : محمد فردوسی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی امیر برومند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حدیثی میگم من ازکلامہ حضرت هادی که خیلی نابہ زائر عبدالعظیم توی رِی جزء زوار الحسین حسابہ وسط صحنش دل هوایی میشہ،نینوایی میشہ،کربلایی میشـــــــہٓ وسط صحنش دل کنار حسینہ،در جوارِ حسینہ،بی‌قرار حسینـــــــہٓ ‌ ‌در مقامش دختر ،یارِ امامش بوده هم کلامش بوده در پناهِ لطفِ مستدامش بوده از فقیهان بوده ،اهل ایمان بوده ولی برحقِ نور یزدان بوده مولا یا عبدالعظیم... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ‌‌وسط جنگ اُحُد تو میدون اونی که خسته نشد یه لحظه وکناره مرتضی می جنگید کسی نیست به جزجناب حمزه حضرت حمزه افتخاره نبی شد آخه یاره نبی شد جان نثار نبی شد حضرت حمزه غرق نور خداشد،واسه مولا فداشد،سیدالشهداشد درمقام شهدا که کاشف الکرباتہ فاعل الخیراتہ یاورپیغمبر اکثر اوقاتہ ازدلیران بوده،مرد میدان بوده طبق حرف معصوم شیر غُران بوده @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللّٰه صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ الشُّهَداءِ ◼️شهادت مظلومانه حضرت حمزه سيدالشهداء علیه السلام تسلیت باد 〰〰〰〰〰〰〰 *دلم محزون داغی از قدیم است* *عزای حمزه و عبدالعظیم است* *کشد پر مرغ دلهامان ز سینه* *گهی سوی ری و گاهی مدینه* 🏴 *فرارسیدن وفات حضرت* *عبدالعظیم حسنی، یادگار پر* *برکت امام حسن مجتبی(علیهم* *السلام) و شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا، تسلیت باد*🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سالروز وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام تسلیت باد 🏴 ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ ‌‎‎‎‎•••┈✾~🍃🖤🍃~✾┈•••
هر جا امام حسین می‌رفت شهیدی رو بغل می‌گرفت با یه دست ، دست می برد زیر سر اون شهید سر رو بالا می‌آورد. اما فقط برا عباس که رسید دیدن دو دستش رو کرده زیر بدن ، دید هر کاری میکنه نمیتونه عباسُ بلند کنه... یه نگاه کرد خیمه ها رو دید سکینه بیرون خیمه ایستاده ، یه وقت دیدن ابی عبدالله عباسُ رها کرد رفت سمت لشگر دشمن... {مثه بچه ها گریه میکرد امام حسین کنار بدن ، با سر آستین اشکشو پاک می‌کرد...} آقای ما برا عباس عین بچه ها گریه کرد ، شما رو نمیدونم چجوری ، بابا با غیرتا مشتیا گریه کنا آقای ما عین بچه ها برا عباس گریه کرد... رسید دم خیمه ، دیدن با این وضع داره میاد ، زینب بگو گره مقنعه ها رو محکم کنن ، هر کاری کردم نتونستم عباسُ بیارم... وای از اون لحظه ای که این زن و بچه ریختن تو نهر علقم ، شمر و سنان هر چی عقده داشتن خالی کردن رو سره این زن وبچه... گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت ترست نگران حرمم آبرویم در خطر است به تو از فاصله یک قدمی تیر زدن قد و بالای رسا هم سبب دردسر است تیر باران که شدی یاد حسن افتادم... ➖➖➖➖➖➖➖