eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام . بند اول : . ای ثمرم تاج سرم رفتی و شد خاک عالم به سرم . کنار جسم تو بلند شد فریادم همه دیدن بابا به زانو افتادم . بلند بلند خندیدن بلند بلند گریه کردم نفس بکش ای عزیزم الهی دورت بگردم . علی علی الدنیا بعدک العفا . بند دوم : . قصه شده جمع شدنت کشته منو بابا خون دهنت . تنت پخش صحرا شدی ارباً اربا عصای دست من زمین خوردم بابا . نذار بخندن به حالم بگن حسین خون جگر شد نفس بکش ای عزیزم نذار بگن بی پسر شد . علی علی الدنیا بعدک العفا . بند سوم : . تا خواهرم حالمو دید از خیمه تا مقتل تو می دوید . ببین نامحرم ها همه جمعن بابا پاشو جون زینب پاشو جون لیلا . تو عمه رو برگردون خودم میام با جوونا نفس بکش ای عزیزم نفس بکش عمر بابا . علی علی الدنیا بعدک العفا
872400339 (3).mp3
1.96M
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام میلرزه‌دستام‌ ، عصا میخوام مرگمو من از ، خدا میخوام یه دونه عبا کمه واست جوونا بیاید ، عبا میخوام از بین موت از تو گلوت خونِ لخته کشیدم هی صدا زدم ولدی علی ذوق دشمنو دیدم من بلند بلند گریه کردمو پیکر تورو چیدم ولدی‌علی ولدی‌علی ولدی‌علی‌اکبر . عمه رسیده علی اکبر حالمو دیده علی اکبر سایه‌ی زینب رو تاحالا کسی ندیده علی اکبر نامرتبه بدنت چقد مثل یک گل پرپر دیدی آخرش چش زدن تورو کوفیا علی‌اکبر پهلوی تو شد مثه مادرم فرق تو مثه حیدر ولدی‌علی‌ ولدی‌علی ولدی ‌علی‌اکبر @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم زمینه حضرت علی اکبر ع . بند یک . علی اکبرم میری از حرم برو ولی آهسته شدی تو از این دنیا مثل پدر پیرت خسته . گفتم عصای پیری بابا میشی ، ولی نشد گفتم قوت زانوی بابا میشی ، ولی نشد . ارباً اربا شدی مثه دریا شدی چه بلایی سرت اومده بابا پخش صحرا شدی . ولدی یاولدی یاولدی علی اکبر . خون جگر شدم بی پسر شدم پر از علی شد صحرا عبا بیارید جوونا جمع کردن تو سخته بابا . انقد نیزه بهت خورده که غرق خونِ بدنت مردم تا لخته خونو کشیدم بیرون از دهنت . ای یل خیمه ها حیدر کربلا پاشو و ببر فقط عمه رو از بین نامحرما . ولدی یاولدی یاولدی علی اکبر @majmaozakerine
                     به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين ميان معركه آقا به درد سر افتاد مگر كه قول ندادي عصايِ من باشي؟ بلند شو پدر ِ پيرت از كمر افتاد نگاه كن علي اكبر دمي به سمتِ حرم ببين به عمه چه چشمانِ خيره سر افتاد تو نخل بودي و دستي به پيكرت كه زدم ز شاخه هاي تمام تنت ثمر افتاد الا شبابِ بني هاشم از حرم آئيد كه زانوانِ حسين از توان دگر افتاد خبر رسيد به خيمه كه ارباً اربا شد خبر رسيد كه ليلا از اين خبر افتاد 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 ________________________🌹🌹🌹🌹🌹
مؤذن کربلا یوسف آل عبا امیر و سرور دلیر و دلبر ستون لشکر حسین خَلقاً و خُلقاً شِبهِ پیمبره علیِ اکبره حسین شال خود را که بر کمر زد سمت میدان عقاب پر زد شیر صفدر علیِ اکبر چنان که حیدر به درب خیبر زد به قلب لشکر زد تیغ ابروش شمشیره ذوالفقاره مثل حیدر استاده کارزاره کل میدون از قبل میمنه تا بعد میسره با یک نگاش زیر و زِبَره علی اکبر علی اکبر **** علیٌ المرتضی شهنشه لافتی امیر عالمه وصی خاتمه شفیع محشره علی صاحب منبره یک تنه لشکره فاتح خیبره علی در زمین محشری به پا شد نوبت جنگ مرتضی شد کل میدان شده هراسان که شیر غُران ابوتراب آمد چه با شتاب آمد دست حیدر بازوی کردگاره خشم حیدر پایان کارزاره جنگ خندق واصل شد به دَرَک عمر ابن عبدود حیدر وقتی که به معرکه زد علی اکبر علی اکبر **** صلابت مصطفی شجاعت مرتضی نور وجودش بخشش و جودش رسیده از مجتبی قدرت و عزمشه شیوه ی رزمشه شبیه خون خدا با تَشَر سمت لشکر آمد بانگ اَینَ المَفَر بر آمد زد رجزخوان به قلب میدان شبیه طوفان اَنَا ابنُ پیغمبر علیٌ الاکبر لشکری رو کشته با یک اشاره تا نقابو از چهره بر میداره ضرب دستش مثل یه صاعقه بر قلب دشمنه یک ضربه کافیه بزنه علی اکبر علی اکبر ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"ع" 🏷 (ع) سر ظهره؛ پاشو اذون بگو اذون غروب عمر عمّه‌هارو بیا خورشید! رو خیمه‌ها بتاب نرو؛ یه نگاه کن، اشک دیده‌هارو تو برگ اوّل پاییزی که از اهل حرم می‌ریزی اذون بگو؛ اذون خزون خیمه‌هارو وای! حسرت به دل موندم عزیزم، برا صدات وای! پلکی بزن یک‌بار دیگه برا بابات همه‌ی دشت مسحور عطر تو رو دستام ،شکسته شیشه‌ی گلابم تکّه‌تکّه می‌افته روی خاک کنارش می‌افته اشک مستجابم فدای کاکل خونینت نمی‌تونم بدم تسکینت منو ببخش؛ نمونده برام یه قطره آبم وای! حیف از تو و این رشحه‌های پیغمبری وای! حیف از تو که تفسیر الله‌اکبری دست طوفان، گل‌برگ لاله رو روی داغی زمین، پراکنده پاشو بابا که قاتلت داره به حال منه شکسته می‌خنده ذبیحم‌و ببین، ابراهیم ببین که پای عهد ایستادیم ببین چطور رو دستم داره چشاشو می‌بنده وای! قربانی ما رو نگا کن ای جبرئیل وای! هذا علی اوّل قتیل از نسل خلیل ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم علی اکبرو/ دیدم جدا شدن حروف روضه همین یه مصرعه/ فَقَطَّعوهُ بِالسُّیوف اربا اربا [با هر ضربه باباش میگفت آی پسرم ، با هر ضربه عمه‌اش میگفت ای وای برادرم...] حسین تماشا میکنه [باباهای که جوون از دست دادن می‌فهمن...] حسین تماشا میکنه / زدن زمین امیدشو داره می‌بینه روی خاک / اون قامت رشیدشو اربا اربا این همه شمشیر به تنش خوردن چی به سر این بدن آوردن [آی غیرتیا...] اشک آقامونو درآوردن حسین تنِ علی رو جمع کرده قدش خمه چشاش پر از درده حیرونه که چجوری برگرده [آآآآآی ، بعضی از روضه خونا میگن اینجا زینب از خیمه ها بیرون دوید درسته ، اما میگن اومد به داد امام حسین رسید ، نه نه ، راوی میگه زینب از خیمه ها بیرون آمد ، وَ هیَ تُنَادِي وا أُخَيَّاهْ وَ ابْنَ أُخَيَّاهْ ، ای وای برادرم ای وای پسر برادرم ، وا ثَمَرَةَ فُؤادی ، ای میوه‌ی دلم ، وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَيْهِ ، اومد روی بدن پاره پاره افتاد ، این آقا خودش داغ جوون دیده ، چکرد؟ ، فَأَخَذَ الْحُسَيْنُ ، زیر بازوهای خواهر رو گرفت ، فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ ، زینب رو روانه‌ی خیمه ها کرد ، یه نگاه کرد دید توان نداره ، وَ أَقْبَلَ عَلی فِتیانِه ، برگشت سمت خیمه ها صدا زد يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ ، جوانان بنی هاشم بیایید... اینجا زینب از خیمه ها بیرون آمد راوی میگه من دیدم وَ هيَ تُنادي ، هی به سر می‌زد ، ساعتی نگذشت همون راوی میگه من میدیدم و می‌نوشتم ، یه اتفاقی گودی قتلگاه افتاد ، فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ دیدم زینب از خیمه ها بیرون آمد وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ ، میگه یادم نمیره زینب با یه قلب سوخته‌ای با یه صدای محزون و خسته‌ای شروع کرد ناله زدن ، فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق ، دست از بدنش کشیدن همه ایستادن های های براش گریه کردن ، زینب چی گفت؟ ، میگه صدا زد وا مُحمدا، هذا حُسینٌ بِالعَرا مُقَطَّعُ الأعضاء وَ بَناتُک السَّوایا... آی اونایی که جایی برا دردِ دل کردن پیدا نمی‌کنید، آی اونایی که درست تشخیص می‌دید ، میگید درد دارم غصه دارم دلم پره ، میرم به آقام میگم چرا به دیگران بگم... یه جمله‌ای خواهرش گفت ، یه جمله ای گفت عجیبه ، همینطور که نوحه گری می‌کرد، میخوند برای برادرش ، ناله می‌زد ، فرمود بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى ، وقتی سره برادرمو بریدن دلش پُره غصه بود... چی گفت امام حسین ، برگردیم کنار بدن علی...] پاشو بیا با هم بریم خیمه... [همه نوحه بخونن...] پاشو بیا با هم بریم خیمه... [حالا ما باید چی بگیم وقت این منظره رو تماشا میکنیم...] سَیِّدَنَا الغَریب حسین جانم... داری می‌بینی روبروت(۲) میخوای بگی بابا ولی / بسته شده راه گلوت بلند شو عزیزم(۲) با گوشه عبا دارم/ خونو میگیرم از لبت پاشو یه کاری کن علی/ رسیده عمه زینبت بلند شو عزیزم(۲) با یا علی بلند شو باباجون به خیمه‌ها از وسط میدون هرجوری هس عمه رو برگردون گریزِ روضه رفته اونجا که می‌بینه زینب تن صد چاکِ حسینو بی کفن روی خاک سَیِّدَنَا الغَریب حسین جانم... آآآآآی شعیب و صالح و یحیی تو را گریسته اند(۲) چقدر گریه کن کهنه کار داری تو [به ما اجازه دادی این شبا بیاییم برات گریه کنیم ازت ممنونیم ، ما حالیمونه ما می‌فهمیم چقدر داری برامون آقایی میکنی وگرنه من کجا این روضه ها کجا؟ پناهم بده پناه عالمیان پناهم بده ، آقای من...] تو همچو من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد حسییییین... ✍🏼تایپ : کربلایی محمد صادقی (ملتمس دعای خیر)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[گفتم روضه رو براتون این روضه ای که حرم چخبر بود ، حرم غوغا بود بعد از شهادت علی اکبر ، وقتی آقا به میدان هم می‌رفت حرم غوغا بود ، نوشته وقتی آمد مقابل حضرت ، فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِي الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ ، به محض اینکه اجازه خواست به مصداق آیه‌ی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ، معطل نکرد سریع اجازه داد اما أَرْخَى عَيْنَهُ وَ بَكَى ، بابا شروع کرد های های گریه کردن ، ثُمَ‏ رَفَعَ شَیْبَتَهُ إِلَى السَّماءِ به آسمان نگاه کرد صدا زد اللَّهُمَّ اشْهَدْ خدایا تو شاهد باش ، خب آماده‌ی رفتن به میدان شد یه اتفاقی افتاد ، إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه ، یه وقت دختر بچه ها اومدن دورشو گرفتن ، این کم سن و سالا به پاش چسبیده بودن ، اینا بلند صدا میزن إرحَم غُربَتَنا ، علی به ما رحم کن ، علی به بیچارگی ما رحم کن ، لَیسَ لَنا طاقَةٌ عَلی فِراقِک ، ما طاقت دوریِ تو رو نداریم‌...] (برا خدافظی همه/از توی خیمه اومدن ببین همه مخدرات/ دور علی حلقه زدن نرو ای علی جان(۲))(۲) [یه حرفی تا حالا نزدم اینجا مخدرات همه اومدن دور علی حلقه زدن ، یه جای دیگه هم مخدرات همه حلقه زدن وقتی زینب پاش به قتلگاه باز شد ، همه از حرم بیرون دویدن...] علی اصغرو ببین/ تو بغل برادرش ببین سکینه اومده/ برا وداع آخرش نرو ای علی جان(۲) [همش یه چیزایی یادم میاد ، اینجا سکینه اومد باهاش وداع کنه ، ساعتی نگذشت این جمله یادت باشه هر وقت سر دو راهی موندی ، اگه یه سمت خدا بود یه سمت شیطان بود یاد این دو سه جمله بیفتی حتما متوقف میشی ، اون لحظه ای که راوی گفت ، وَ عَزَمَ عَلی لِقاءِ القوم بِمُهجَتِه ، دیگه آقا آماده‌ی میدان شد ، دید اسب تکون نمیخوره ، یه نگاه کرد دید دختر اومده دستارو دور دستای اسب حلقه کرده... ای حسییییییین... یه سوالی از بابا کرد ، عرضه داشت یا أبَه أَسْتَسْلَمتَ لِلْموت؟ ، آیا تسلیم مرگ شدی؟ ، یه نگاهی به دختر انداخت فرمود دخترم ، كَيْفَ لا يسْتَسلم للموت مَن لا ناصِرَ لَه و لا مُعين ، اون کسی که دیگه یاری نداره تنها شده ، آی غیرتیا آی هیئتیا ، علی اکبر رفت فکر دل بابا بودی یا نه ، آخه یه ساعتی رسید مقاتل نوشتن ، وَ بقِیَ الحُسَینُ فَرِیدًا وَحیِدًا ، دیگه کسی براش نموند ، فَنَظَرَ یَمیناً و شِمالاً ، یه نگاه به راست و چپ انداخت ، و لَم یَرَ مِن أصحابِه أحَدا ، دیگه کسی رو ندید ، دخترم عزیز دلم میوه‌ی دلِ بابا چطور تسلیم مرگ نشم؟ کسی رو ندارم ، دخترش یه جمله‌ای گفت ، از کجا به کجا رفتیم ، شب پریشون خوندنه ، شهید امشب اربا اربا شده ، امشب به روضه خوناتون اشکال نگیرین ، دخترش یه جمله گفت وقتی مطمئن شد الان بابا میره میدان قبول کرد ، گفت بابا رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا ، ما رو برگردون مدینه ، فَبَکَ الحُسَین بُکاءً عالیاً ، آقا شروع کرد های های گریه کردن...] علی اصغرو ببین/ تو بغل برادرش ببین سکینه اومده/ برا وداع آخرش نرو ای علی جان(۲) جوون رعنای حسین میره از جلو چشمای حسین میره [برو خدا به همرات... ، آآآآآی هر شب صاحب عزا مادرشه ، دمه در که میای هر شب روضه‌ی پسرشو بشنوی ، همچین که وارد این فضاها میشه ، همچین که سیاهیا رو میبینی ، دستِ ادب به سینه‌ می‌ذاری وگرنه بهت این رزق گریه رو نمیدن ، صدا میزنی صَلَّی الله عَلَیکِ یا سَیِّدَتی وَ یا مَولاتی یا فاطِمةُ الزَّهرا ، صِدام به صِداتون برسه این دو سه جمله رو گوش بده بعد داد بزن ، همچین که میای داخل روضه سلام که به بی‌بی میدی میگی بی‌بی جان لَعَنَ الله ظالِمیکِ وَ غاصِبیکِ و ضارِبیکِ و غاصِبی حَقِّکِ ، حالا امشب یه فرق داره غیر از مادرش خودِ اباعبدالله دم در ایستاده ، جوونا میان سر سلامتی میدن میگن آقا جوون از دست دادی ، اااااااای...] جوون رعنای حسین میره از جلو چشمای حسین میره داره نفس‌های حسین میره ای اَشبَهُ النّاس نبی رفتی با چه وَقار و ادبی رفتی قرار قلب زینبی رفتی ای وارث حیدر علی اکبر [دستتو بلند کن ، ما الان پایین شش گوشه ایستادیم داریم صدات میزنیم آقازاده ای شاهزاده وعده‌ی ما اربعین کربلا پایین پای امام حسین...] ای وارث حیدر علی اکبر(۲) گفتم علی اکبرو(۲) / دیدم جدا شدن حروف روضه همین یه مصرعه / فَقَطَّعوهُ بِالسیوف [یه جمله‌ای داره ، وقتی اسب راهو اشتباه رفت وقتی خون جلو چشمای اسبو گرفت ، مسیر رو که اشتباه رفت مقاتل نوشتن وَحْتَبَشو ، همه‌ی وحشیانه دورشو گرفتن کوچه باز کردن ، فَقَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم إِرباً إِربا ، يا زهرا این مردم امشب به یه آرزو و امیدی اومدن... ✍🏼تایپ :کربلایی محمد صادقی (ملتمس دعای خیر) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای شروع بندگی ضربان زندگی همه‌ی هستم حسین به تو دلبستم ای روضه‌ات به پا تا شام ابد دل من همراهت می‌ماند عشقت دمی از این دل کم نشود دل من همراهت می‌ماند تا ابد به دو عالم دل ما هم به تو تکیه خواهد داد خوشبحال کسی که روز اول مسیرش به حسین افتاد (با توام به نگاه تو قسم تا به قافله‌ی تو برسم)2 (سیدنا المظلوم سیدنا العطشان)2 با نسیم پرچمت زیر باران غمت دلم از زوار توست عطشم دیدار توست ای ماه آسمان عاشقی‌ام بنگر دلتنگی‌هایم را چشم ترم نشان عاشقی‌ات بنگر دلتنگی‌هایم را به نگاه خود ای کاش بپذیری دل سرگردانم را به سپاه خود ای کاش بپذیری من و فرزندانم را (تو بخوان سوی لشکر وفا منو نسل حسینیه مرا)2 (سیدنا المظلوم سیدنا العطشان) آه به حق آه عشق که رسد خونخواه عشق شده عالم غرق نور ز علامات ظهور ای آخرین مناجات شهدا به لب آمدجان بی‌طاقت نذر تو شد جوانی‌ها به خدا به سر آمد صبر عشاقت منو آه دمادم منو این غم منو عشق و هم عهدی منو حسرت دیدار به ره یار منو ذکر یا مهدی (که فدایی راه تو شوم که شهید نگاه تو شوم)2 (ای یوسف زهرا سیدی ادرکنا) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بخوان به گوش سحرها اذان، علی اکبر بخوان دوباره برایم بخوان، علی اکبر لب تَرَک تَرَکت را به هم بزن اما تکان نخور که نپاشد جهان، علی اکبر دوباره داغ پیمبر تحملش سخت است نرو جوانیِ حیدر، بمان علی اکبر به دست غصه نده چشم دخترانم را تمام دل‌خوشیِ کاروان، علی اکبر ببین که تیر فراقت نشسته بر جگرم ببین قدم ز غمت شد کمان، علی اکبر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
07-dodame.mp3
4.19M
خدا داند که من طاقت ندارم!!! علی را بر در خیمه رسانم ♫♫♫ جوانان بنی هاشم بیایید… علی را بر در خیمه رسانید ♫♫♫ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به زانو می‌رسم پیشَت، نفَس دیگر نمی‌آید خودت را بر عبایم ریز، از من بر نمی‌آید تو را گم کرده‌ام، این را حتی رکابم را بابای تو بودن، دگر بر من نمی‌آید جوانم دست و پا میزد، جوان‌هاشان مرا دیدند چه کردند این مسلمان‌ها، که از کافر نمی‌آید تو را روی عبایم، با مصیبت جمع کردم وای علی اکبرم یارب، به این اکبر نمی‌آید سر انگشت‌هایم را، فرو در حنجرت کردم چرا این تیغ مانده در گلویت، در نمی‌آید؟ تو داری میدهی جان و، تماشا می‌کنم ای وای پدر هستم ولی کاری، ز دستم برنمی‌آید عزای بردن تو بود، بابا هم اضافه شد به خیمه بردن ماها، به این خواهر نمی‌آید همین که کوچه وا کردند، فهمیدم از این اوضاع علی زنده بیرون از آن معبر، نمی‌آید کمی از پاره‌هایت، گم شده در وسعت صحرا تو را پاشیده صد لشکر، به یک لشکر نمی‌آید اگر بیرون کشم این تیغ را، می‌پاشید از امحا تنی که دوخته نیزه به یک پیکر نمی‌آید از این سو نیزه خوردی و، از آن سو نیزه بیرون زد از این سو در نمی‌آید، از آن سو در نمی‌آید تازه جوان لیلا، آرام جان لیلا تازه جوان، روح و روان، آرام جان علی جان مرا تو همزبانی، شبیه قرص ماهی شکسته استخوانی زیبا پسر، قرص قمر، مرا جگر، علی جان علی علی علی علی علی علی علی جان به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من، سر تو رو بردن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️