eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات با حضرت رب‌الارباب -(از دست نفس خسته شدم آبرو بخر) مناجات با حضرت رب‌الارباب از دست نفس خسته شدم آبرو بخر من را به‌پیش حضرت ارباب خود ببر من تشنه‌ی شراب وصال تو گشته‌ام آیم به سوی حضرتتان پابه‌پا به سر در این صیام وقت تماشا دلبر است کی میشود به سر برسد حال من دگر باری بدوش دارم و ذکر لبم مدام یا ربّناست حاصل عشاق خونجگر یارب مرا ببخش پشیمان و نادمم چشمم برای دیدن رخسارتان به‌در لایق برای دیدن رویت نبوده‌ام بایدبه‌اذنتان کنم‌ازخویشتن سفر @majmaozakerine
مناجات باخدا می شود از منِ افتاده ز پا در گذری معصیت کارم و از جرم و خطا در گذری تو مگر دوست نداری که شوم پاک و زلال کافی است از همه ی عُجب و ریا در گذری بخشش از نامِ تو پیداست خداوندِ کریم جای دارد که از این بی سر و پا در گذری تو خدایی..تو بزرگی تو پناهی به همه.. آمدم گردنِ کج ...تا ز وفا در گذری رجبیّه است منم غافل از این ماهِ عظیم می شود خالقِ هستی ز گدا در گذری وَ به مولودِ همین ماه قسم خسته شدم به علیآً چه شود باز خدا در گذری؟ آبروی منِ بیچاره الهی نرود یاالله... می شود از منِ افتاده ز پا در گذری شاعر:
اشعار مناجات با خدا از سازگار -(خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی) خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی دریای عفو جوشد از اشگ دردمندی اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی ای وای اگر برای افشای هر گناهم گردند روز محشر هر عضو من گواهی هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی تن خسته پا شکسته درها تمام بسته جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی عمری گناه کردم دل را سیاه کردم من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی آلودگی دل را با اشگ تو به شویم تا در دلم نماند آثاری از گناهی با کثرت گناهم مپسند روسیاهم کاورده ام علی را در عین روسیاهی مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم بی حب او نباشد طاعات جز تباهی ✍
متن شعر امام حسین (ع) در ماه مبارک رمضان -(توشه‌ای هر‌چند از جرم‌و‌گناه آورده‌ام) توشه‌ای هر‌چند از جرم‌و‌گناه آورده‌ام باز بر درگاه عفو تو پناه آورده‌ام عمر‌من رفت و به‌جز حسرت ندارم کوله‌بار دست‌خالی‌آمدم پیش‌تو؛ آه آورده‌ام یوسف خود را نشد بیرون کشم از چاه‌نفس امشب اما خویش را تا پای‌چاه آورده‌ام عاقبت از چشم عاصی، قطره‌اشکی هم چکید آخرش این چشم سرکش را به راه آورده‌ام تا تو پای نامه‌‌ی‌من مُهر "بخشیدم"‌زنی مِهر شاه بی‌کفن را زاد‌راه آورده‌ام ای خدای مهربان، جان حسین و جون او روسفیدم کن که من رویی‌سیاه آورده‌ام شرمسارم باز پای روضه‌خوانی حسین نام زینب را کنار قتلگاه آورده‌ام ای ملائک! بار‌دیگر روی در هامون کنید عمه‌ی سادات آمد، شمر را بیرون کنید شاعر:
شعر رباعی مناجات ماه رمضان -(ای سرّ تو در سینۀ هر محرم راز) ای سرّ تو در سینۀ هر محرم راز پیوسته درِ رحمت تو بر همه باز هرکس که به درگاه تو آورد نیاز محروم ز درگاه تو کی گردد باز؟ ای در سر هر کس از خیالت هوسی بی‌یاد تو بر نیاید از من نفسی مفروش مرا به هیچ و، آزاد مکن من خواجه یکی دارم و تو بنده بسی یارب! یارب! کریمی و غفّاری رحمان و رحیم و راحم و ستّاری خواهم که به رحمت خداوندیِ خویش این بندۀ شرمنده فرو نگذاری از بار گنه شد تن مسکینم پست یارب چه شود اگر مرا گیری دست گر در عملم آنچه تو را شاید نیست اندر کرمت آنچه مرا باید هست ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست درد تو به جان خسته داریم ای دوست گفتی که به دلشکستگان نزدیکم ما نیز دل شکسته داریم ای دوست گر فضل کنی ندارم از عالم باک ور عدل کنی شوم به یک‌باره هلاک روزی صد بار گویم ای صانع پاک مشتی خاکم چه آید از مشتی خاک؟ یارب چو به وحدتت یقین می‌دارم ایمان به تو عالم‌آفرین می‌دارم دارم لب خشک و دیدۀ تر بپذیر کز خشک و تر جهان همین می‌دارم دانی که چه‌ها، چه‌ها، چه‌ها می‌خواهم وصل تو منِ بی‌سروپا می‌خواهم فریاد و فغان و ناله‌ام دانی چیست یعنی که تو را، تو را، تو را می‌خواهم یارب به رسالت رسول الثَّقَلین یارب به غزا ‌کنندۀ بدر و حُنَین عصیان مرا دو حِصّه ‌کن در عرصات نیمی به حَسن ببخش و نیمی به حسین شاعر:
زباده ی می فطرت پیاله ام دادی تو عاشقانه دلی رنگ لاله ام دادی شبی به سوز درونم توراطلب کردم نگاه حضرت جل جلاله ام دادی شکسته دل پی این عیدفطر آمده ام ز جلوه های نگاهت تو هاله ام دادی برای پارگی این حجاب جسمانی سلاح گریه و افغان وناله ام دادی گناه من به شب عیدفطربخشیدی حواله ام تو به نام سه ساله ام دادی مراچو ماهی زخمی در عمق اقیانوس برای سیر در امواج ناله ام دادی تمام خواهش من عیدفطر میباشد دلی برای زیارت حواله ام دادی دوباره واسطه ی عیدفطر آمده است دمی عنایت دست سه ساله ام دادی زجام عشق تویارب به عیدمدهوشم برای خستگی ام صد رساله ام دادی ببین به پنجه غفلت دگرمچاله شدم مرابه فطر نگاهت حواله ام دادی -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) -عیدفطر @ewwmajmamolodi
زمینه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها (مناسب شب سوم رمضان) -(حیف، نشد باز کنی چشمتو واسه من) (مناسب شب سوم رمضان) ◾️◽️◾️◽️◾️ حیف، نشد باز کنی چشمتو واسه من حیف، که رفتی خداوند احساس من ، حیف که تنهام گذاشتی حیف، که سوخته موهای زیرِ معجرم حیف، گلِ سر دیگه واینمیسته سرم، حیف که تنهام گذاشتی بابا، توی صحرا تنم میسوخت گلهای روی گلشنم میسوخت بابا بگم واست تو این گرما زخمِ زیر پیراهنم میسوخت از گریه پلکای چشام میسوخت حتی، دل شمرم برات میسوخت بابا ندیدی که چه جور عمه زیرِ، نگاهای حرام میسوخت (بابا چرا رفتی بابا بابا بی من کجا رفتی بابا بابا) ◾️◽️◾️◽️◾️ آه، نبودی یه کم حالمو خوب کنی آه، نشد زخمای بالمو خوب کنی، آه ، نبودی ببینی آه، ندیدی منو تو سراسیمگی آه، نبودی تا یه چیزی به زجر بگی، آه ، نبودی ببینی بابا دلم تنگه بغل میخوام اما نمیرسه به تو دستام بابا نمیتونم رو پا وایستم آخه ببین تاول زده پاهام بابا ، شکستن هر دو پهلومو دیدی رد شلاق رو بازومو؟ راستی یه دختر بودی توی کوفه دیدم توی دستاش النگومو (بابا چرا رفتی بابا بابا بی من کجا رفتی بابا بابا) ◾️◽️◾️◽️◾️ حیف، دیگه رنگ و رویی نمونده برام حیف، که دیگه عمویی نمونده برام، حیف ، که پیشم نموندی حیف، همینکه میفتم میخندن به من حیف، چقد حرف بی ربط میبندن ، حیف که پیشم نموندی بابا، رقیه ت خیلی غم داره اینجا فقط عمه دوسم داره گوشام نداره دیگه گوشواره لبهام مثه لبهات شده پاره موهام مثه موهات به هم ریخته تازه چقد موی سرم ریخته حالا که من بال و پرم ریخته چشم حرام دور و برم ریخته (بابا چرا رفتی بابا بابا بی من کجا رفتی بابا بابا) ◾️◽️◾️◽️◾️ شاعر:
مناجات با قاضی‌الحاجات -(آلوده دامانم خدا پاکم کن و خاکم نما) مناجات در ماه رمضان الکریم آلوده دامانم خدا پاکم کن و خاکم نما من‌را زطغیان‌کن‌جدا پاکم کن و خاکم نما بر درگه‌ات باز آمدم با سوز و با ساز آمدم شوری شده در دل به پا پاکم کن و خاکم نما من مستجیر تو مستجار من بیقرارم تو قرار من آمدم گفتی بیا پاکم کن و خاکم نما ستار تو غفار تو عاصی منم دلدار تو من را توبی‌چون‌وچرا پاکم کن و خاکم نما هستی‌من‌دردست‌توست درسینه‌دل پابست‌توست بر بنده‌ی خود رونما پاکم کن و خاکم نما گفتا ستاره تا سحر چشمک زنان با هرقمر من را ببر در کربلا پاکم کن و خاکم نما یاربنا اغفرلنا یارب به حق مصطفی بنما عنایت از وفا پاکم کن و خاکم نما من دست خالی آمدم بین با چه حال آمدم منما تو دستم را رها پاکم کن و خاکم نما گریه کن زهرا منم سینه زن سقا منم گریم به صد شور و نوا پاکم کن و خاکم نما شاعر:
WWW.EMAM8.COM4_5828856368311829525.mp3
زمان: حجم: 324.3K
سبک زمزمه مناجات با خدا ماه مبارک رمضان -(یارب یارب یارب من بندهٔ شرمنده ) بند اول یارب یارب یارب من بندهٔ شرمنده تو خالق بخشنده یارب یارب یارب من عبد سرافکنده تو خالق بخشنده دارم به تو امید،ای خالق یکتا با روی سیاهم،از جرم و خطاها (العفو خدایا) بند دوم یارب یارب یارب من عبد پشیمان و تو خالق بخشنده یارب یارب یارب من بندهٔ شیطان و تو خالق بخشنده دارم به تو امید،ای حاکم دنیا با روی سیاهم،از جرم و خطاها (العفو خدایا) بند سوم یارب یارب یارب من عبد گنهکار و تو خالق بخشنده یارب یارب یارب من عبد ستمکار و تو خالق بخشنده دارم به تو امید،ای مالک فردا با روی سیاهم،از جرم و خطاها (العفو خدایا) بند چهارم یارب یارب یارب من بندهٔ مغرور و تو خالق بخشنده یارب یارب یارب من وصلهٔ ناجور و تو خالق بخشنده دارم به تو امید،ای عالیِ اعلا با روی سیاهم،از جرم و خطاها (العفو خدایا) شاعر: @majmazakerinee
اگر عبد گنه کارم تو را دارم چه غم دارم اگر مرغ گرفتارم تو را دارم چه غم دارم اگر آلوده و پستم و گر خالی بود دستم و گر سنگین بود بارم تو را دارم چه غم دارم اگر آتش برافروزی تن و جان مرا سوزی چه باک از شعلۀ نارم تو را دارم چه غم دارم هم از لطفت بود هستم هم از جام تو سرمستم هم از شوق تو سرشارم تو را دارم چه غم دارم چه در صحرا چه در دریا چه در پایین چه در بالا به هر جانب که رو آرم تو را دارم چه غم دارم کیم من عبد شرمنده سیه روی و سرافکنده که با این جرم بسیارم تو را دارم چه غم دارم تهی از برگ و از بارم میان لاله ها خارم نباشد کس خریدارم تو را دارم چه غم دارم قرار من شکیب من طبیب من حبیب من دوایم ده که بیمارم تو را دارم چه غم دارم تو ستّار العیوب استی تو غفّار الذّنوب استی الا ستّار و غفّارم تو را دارم چه غم دارم سیه رویم سیه بختم بدین پروندۀ سختم بدین اشکی که میبارم تو را دارم چه غم دارم نه آبی در صبو دارم نه نائی در گلو دارم نه بر رو آبرو دارم تو را دارم چه غم دارم منم (میثم) که پیوسته به احسان تو دل بسته بغیر از تو که را دارم تو را دارم چه غم دارم شاعر:
ورود به ماه رمضان‌الکریم در آستانه ورود به ماه رحمت و مغفرت ماه رمضان الکریم ماه مناجات و دعا ماه صیام است ماه نماز و روزه و ماه قیام است ماه تضرع ماه قرآن تمام است ماه ولا ماه تحیتات و سلام است بخشیده میگردد گنهکار از عنایت داریم در قرآن از این بخشش روایت ای روزه‌داران میزبان ما خدا شد مهمان این سفره علی مرتضی شد در این ضیافت ذکر ما قالوا بلی شد دست دعا دست نیایش ربنا شد یا ربنا اغفرلنا ورد زبانم بخشد گناهان عیان و در نهانم امیّد حرف اول ماه صیام است راضی خدا از بنده‌اش حسن ختام است در بارگاه قرب این آخر کلام است توبه به زخم سینه‌ی من التیام است یارب ز درگاهت کنم من این تمنا من بنده‌ی آلوده دامانم ببخشا من آمدم از لطف تا دستم بگیری من بنده‌ی سرگشته تنها تو امیری آنگونه کن بر من ترحم چون اسیری افتاده‌ام از پای، من مانند پیری عصیان‌مرا چون‌طفل نوپا برزمین زد چون‌سارقی‌در‌نیمه‌شب برمن‌کمین زد من با ابوحمزه بدنبالت دویدم من با کمیل سوی شما خود را کشیدم از بار عصیان و گنه اینسان خمیدم با لیله القدر عاقبت بر تو رسیدم نور تو تا در سینه‌‌ی من منجلی شد ذکرم علیا یاعلیا یا علی شد شاعر: محمود پور
زمينه ماه رمضان شب قدر -(تو اين شباي قدر) تو اين شباي قدر دل اسير روضته ميگن اين شبا آقا تو حرم قيامته عجب قيامتي به پا شده ميون قتلگاه داره مياد يه مادري با اضطراب و اشك و آه ميگه حسين جان فداي خشكي لبات ذبيح العطشان برات بميرم رو خاك كربلا تن تو مونده عريان ذبيح العطشان " غريب مادر آقام...حسين... " ———————————- تو اين شباي قدر آرزومه كربلا توي هيئتم ولي روبه رومه كربلا عجب شكوه و عزتي معلومه پرچمه حرم مياد صداي خواهري شلوغ شده دمه حرم سالار زينب برس به داد قلب بي قرار زينب از وقتي رفتي بازم فلك داره سر آزار زينب سالار زينب " غريب مادر آقام... حسين... " ———————————— تو اين شباي قدر بي قراره آسمون آخه اين شبا خوده خدا ميشه روضه خون پيچيده توي آسمون شهيد كربلا حسين سر از تنت شده جدا ذبيح بالقفا حسين كو بگو سرت كو عباس و قاسم و عليه اكبرت كو تو قتلگاهت اومد سكينه گفت بابا انگشترت كو بگو سرت كو " غريب مادر آقام... حسين... " ———————————— شاعر: