#امام_حسین_شور
#مخدرات
#سربند
سلام ما به حسین و ، به اهلبیت کرامش
سلام ما به حسین و ، خیام و اهل خیامش
مخدرات کربلا ، که در پناه زینب اند
پرده نشینان حرم ، همه سپاه زینب اند
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
.....
#حضرت_حمیده نازدانه حضرت مسلم
سلام ما به حمیده به زِین و زینت مسلم
یتیمه ای که گرفته عزای حضرت مسلم
چو آب و آینه دارد به دل مصیبت مسلم
سلام آل فاطمه، به چشم خونفشان او
سلام جاودانه بر ، دو تا برادران او
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
......
سلام ما به حمیده ، شهید شام غریبان
میان آتش خیمه، دویده همره طفلان
شبیه آینه ای شد، شکسته از سم اسبان
دست نوازش امام ، هماره سایبان او
سلام آل فاطمه ، به قبر بی نشان او
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
.....
#حضرت_سکینه نازدانه امام حسین
سلام ما به سکینه ،به عصمت و به حجابش
سلام ما به کسی که ، ملک گرفته رکابش
ندیده چشم قمر هم ، دمی بدون نقابش
سلام اهل آسمان ، به عزت و مقام او
هاشمیان کشیده صف ، برای احترام او
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
.....
سلام ما به سکینه ، که نوحه خوان حسین است
حدیث شیعتی اش از ، لب و دهان حسین است
عزیز قلب عقیله ، انیس جان حسین است
بلا نهاده سر به خاک ، بر آستان صبر او
سلام بر شهر دمشق، سلام ما به قبر او
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
......
#حضرت_رقیه نازدانه امام حسین
سلام ما به رقیه ، که عالمی به فدایش
فرشته گرم طواف است ، میان صحن و سرایش
گرسنه مانده و پهن است ، چه سفره ها به عزایش
شنید بوی فاطمه ، زدامن رقیه اش
حسین با سر آمده ، به دیدن رقیه اش
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
.......
#حضرت_ام_کلثوم
سلام زینب کبری ، به روح زینب صغری
حیا و عفت او بود ، شبیه حضرت زهرا
زهیبتش شده معلوم ، که هست دختر مولا
زینب اگر که خطبه خواند ، به کوفه مثل پدرش
کلثوم خطبه خوانده است ، ولی شبیه مادرش
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
.....
#حضرت_نجمه همسر امام حسن و مادر حضرت قاسم
بگو سلام به نجمه ، عروس حضرت زهرا
مدینه یار حسن بود ، در اوج غصه و غمها
به کربلا شده یارِ ، حسین و زینب کبری
تمام افتخار اوست ، که من کنیز حسنم
جُعده ملعونه کیه ، عروس فاطمه منم
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
.......
#حضرت_فاطمه_بنت_الحسین
سلام ما به عروسی ، که تاجدار حرم شد
عزیز شاه دو عالم ، عروس شاه کرم شد
دختر فاطمه بود و ، عروس فاطمه هم شد
قاسمشو روونه کرد ، بشه فدای پدرش
میخونه با اهل حرم ، وَ اِن یَکاد پشت سرش
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
.....
#حضرت_رباب
سلام ما به رباب و ، دو پاره جگر او
گره گشای بزرگان ، به کودکی پسر او
نگو که طفل صغیر است ، علی ست شیر نر او
ریخت به هم یه لشکر و ، شد پسرش عجب یلی
به جای لالایی براش ، میگفت علی علی علی
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
.....
#حضرت_لیلا
سلام حضرت زهرا ، به روح و پیکر لیلا
حیا گرفته شرافت ، زنور معجر لیلا
جوونامون به فدای ، علیِ اکبرِ لیلا
وقتی میجنگه پسرش ، با ذکر یاعلی مدد
دعا به لیلا میکنن ، آمنه و بنت اسد
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
......
#حضرت_ام_البنین
سلام شیر خدا بر ، ام بنین و وفایش
چقدر یوسف زهرا ، همیشه کرده دعایش
که چار شیر نر آورد ، برای کرب و بلایش
اگه نبود تو کربلا ، ولی سعادت و ببین
عباس سقایی میکرد ، به نیّتِ ام بنین
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
#حضرت_سکینه
#اسارت #شام
نفس چو تیغ دو دم میکشید گاهِ غضب
نداشت دست کمی خطبه هایش از زینب
نبود در پی نفرین وگرنه عمر زمین
به سر میامد اگر آه مینشاند به لب
رباب بود ربابی کز آفتاب بلا
اگر چه سوخت سرش، پای او نرفت عقب
نرفت معجرش از سر کنار، باری هم
رسد به فاطمه او را درختِ اصل و نسب
زمین توان کشیدن نداشت حجبش را
قدم به زانوی اکبر گذاشت امّ ادب
سکینه آنکه همین در مقام او کافی ست
حسین فاطمه خیرالنساش داده لقب!
کنار زینب کبری علم گرفت به دوش
رود که فتح کند شام را وجب به وجب
سزد برابر نطق فصیح او همه عمر
زبان به کام بگیرند شاعران عرب
ز تیر خطبه ی او، بعدِ باء بسم الله
به خاک تیره نشستند شامیان چون شب
سپس به تیغ سخن بر یزید وارد شد
چنان علی که بیاید به کشتن مرهب
زبان به عجز گشودند چون درِ خیبر
شکست خورد به نطقش سپاهِ جنگ طلب
به دست ناله خود میشکست بت ها را
ز پا فتاد به پا آنکه کرد بزم طرب
سوال میپرسید و سکوت حاکم بود
عزیز فاطمه را کشته اید از چه سبب
به عمه گفت بگو چوب خیزران نزنند
که جای بوسه پیغمبر ست بر این لب
آهای زاده ی هند از سرش چه میخواهی
تنش بس است که تازانده ای بر او مرکب
به نیزه شد سرِ قرآن، قسم به کهف رقیم
تو از معاویه هم بدتری، چه جای عجب
سخن تمام کنم آه از خرابه شام
که ماه در طبق آمد به دیدن کوکب
#مسعود_یوسف_پور
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5872970982431399622.ogg
زمان:
حجم:
1.75M
بسم #الله
#حضرت_سکینه بنتالحسین سلاماللهعلیها
#زمینه #شور
●بند۱
دلم خونه دلم تنگه
برا بابای مهربونم
دلم تنگه
دلم تنگه دلم خونه
تو رفتی و سکینه هم
پریشونه
بابا بیا منو
ببر که داغ تو
زده آتیشم
سرت رو نی که رفت
چشام سیاهی رفت
پر تشویشم
سکینهی حزینهی توام پدرجان
فدای پیکر تو ای شهید عریان
●بند۲
پر از داغ و پر از دردم
تو قتلگاه تن بابامو
گم کردم
چیا دیدیم توی انظار
نبود عموم که ما رفتیم
سر بازار
بگو عمو بیاد
به مجلس حرام
چرا دیر کرده؟!
غم دل رباب
رقیه و طناب
ما رو پیر کرده
سکینهی حزینهی توام پدرجان
فدا سرت که ما شدیم اسیر ویران
🌱 #مرتضی_حضرتی
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_سکینه
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرار رکن زینبی
دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
روی تو آفتاب تماشای باب بود
آئینة تمام نمای رباب بود
در منطق تو معجزة نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی
در قتلگه ز بردن چادر گریستی
در مجلس یزید که قلبت کباب بود
دیدی میان طشت طلا آفتاب بود
نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود
بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود
فریاد و آه و اشک و غم از گریة تو سوخت
حتی دل یزید هم از گریة تو سوخت
گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای
گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای
گاهی به روی خار مغیلان دویده ای
گه حنجر بریده به گودال دیده ای
در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است
الحق تو را مقاومت و صبر زینب است
ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
در راه شام راهنمایت سر پدر
منزل به منزلی تو پیامآور حسین
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضة شهر مدینه اش
تو مصحف حسین و بهشت است دامنت
بر صفحة جمال فروزنده احسنَت
پامال حرمتت شده از جور دشمنان
با تازیانه آیه نوشتند بر تنت
تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای
تو قاصد پیام گلوی بریده ای
ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو
دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو
پیوسته باد باغ شهادت بهار تو
تا روز حشر گریة "میثم" نثار تو
قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای
استاد حاج غلامرضا سازگار
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_سکینه سلام الله علیها
ای كرامت را تو مَجلای تمام!
حضرتت باب الكرم، بنت الكرام
با كلام اللهِ ناطق هم كلام
ای سكینه! بر كراماتت سلام!
مشعل روشن ز "مصباح الهدی"
در عبادت، غرق و مجذوب خدا
گوهر دردانهی ناز حسین
دختر هم راز و دم ساز حسین
جدّهات "انسیة الحورا" تو حور
چشمهی خورشید را یک لُمعه نور
زینت استی گوشوار عرش را
سرور استی بانوان فرش را
ای سكینه! مسكنت دامان عشق!
سورهی "والنّجم" در قرآن عشق
قلبِ مادر از تو تسكین دیده است
ز آن سكینه مادرت نامیده است
معرفت بُرده است در كیوان تو را
خوانده مولا "خَیرَةُ النِّسوان" تو را
برترین زن های عصرِ خویشتن
یادگار ماندگار پنج تن
در دلِ كوثر، طهارت كردهای
پنج حجّت را زیارت كردهای
در زنانِ هاشمی صاحب وقار
خاندانِ فاطمی را افتخار
آفتابی خود، كه عمری در حجاب
بودهای در سایهسار آفتاب
ای وقار از دامنت آویخته!
هر نگاهت با عفاف آمیخته
چشمت از زمزم، دهان از كوثر است
نامت از طوبی، نشان از كوثر است
مهر و ماه معرفت را كوكبی
در جلالت هم قِران زینبی
هم نشینی با امامت با امام
دیدهای ماه ولایت را تمام
ای فصاحت بی نوایت، بینوا!
صد نوا از نای تو در نینوا
ای سكینه! ای همآغوش بلا!
وی تو سكّان دارِ فُلکِ كربلا!
مرد میدانی ولیكن در حجاب
با امامِ عصرِ خود پا در ركاب
حرفِ حق، نطقِ تو را شمشیر كرد
شیرهی جانِ ربابت شیر كرد
در اسارت، نقشْ ایفا كردهای
پا به پای عمّه غوغا كردهای
در حرم، در خیمهگه، در قتلگاه
در مسیر كوفه و شام سیاه،
میدرخشد نامِ تو، گفتارِ تو
اشکِ تو، ایمانِ تو، ایثارِ تو
جامهی خون و شرف پوشیدهای
تشنگی را با پدر نوشیدهای
خورده بر جان و دلت مُهر عطش
شامِ غربت دیدی و ظُهرِ عطش
از عطش گر چه ز پا افتادهای
سهم آب خود به طفلان دادهای
در مصائب، پایداری كردهای
عمّه را با صبر، یاری كردهای
بانوان را، دلنوازِ پُرتوان
كودكان را، سرپرستِ مهربان
دختریّ و صبر و همّت این چنین!؟
مرحبا بر صبرت! ای صبر آفرین!
در وداع آخرینت با حسین
كز حرم برخاست بانگ یا حسین
اوّلین كس را كه مولا یاد كرد
نام شیرین تو را فریاد كرد
كای سكینه! حامی ایتام باش
ای دلْ آرام حسین! آرام باش
قطرههای اشک بر سیما مزن
شعلههای درد بر دلها مزن
منگرم با چشمِ گریان، دخترم!
قلب بابا را مسوزان، دخترم!
پیشتر آ نزد بابا، پیش تر
گریهها در پیش داری بیشتر
بعدِ تودیع حرم با التهاب
دست بر شمشیر زد، پا در ركاب
رفت در میدان و دیگر برنگشت
برنگشت و از تن و از سر، گذشت
رفت و پنهان از نظر شد منظرش
تا كه دیدی بر فراز نیْ، سرش
دیدی اندر خون، دو نیم است آفتاب
نیمهای بر نیزه، نیمی بر تراب
چون رسیدی در حریم قتلگاه
معجر دیگر به سر كردی ز آه
طاقت از كف داده و دل باختی
خویش را بر خاک و خون انداختی
یافتی قرآن حق را جزو جزو
جسم خونین پدر را عضو عضو
یوسفت در بین گرگان مانده بود
جسم ثارالله، عریان مانده بود
بر زیارت كردن سبط رسول
چون نبودت مهلت اذن دخول،
ز آن زیارت در فضا هنگامه شد
پارههای دل، زیارتنامه شد
پیكری دیدی ولیكن سر جدا
جمله اعضایش ز یک دیگر جدا
ز آن تنِ پامال، اثر باقی نبود
سینه و پشتی دگر باقی نبود
چارسویش حجلهی خون بسته بود
استخوان در استخوان بشكسته بود
در وداع سینهسوز خویشتن
دست بُردی زیر آن خونین بدن
تا گرفتی آن تن صد چاک را
سوخت آهت خیمهی افلاک را
زخم هایش بوسه باران ساختی
مرهمی بر جسمِ عریان ساختی
روح بیتابت ز نو در تب نشست
خاک و خون ز آن بوسهات بر لب نشست
خاک مقتل شد ز اشک تو خجل
تا سرودی این سخن از سوز دل:
این بیابان گر شود از شب، سیاه
بر كه آرد دخترت بابا! پناه؟
«این بیابان، جای خواب ناز نیست
ایمن از صیّاد تیرانداز نیست»
ماه محمل! باز انجم را بخوان
"شیعتی مَهما شَرِبتُم" را بخوان
ای تجلّای حرم! نور خیام!
چل چراغِ كوفه و قندیل شام!
سوخت این جا از غمت کِلک و كلام
عمّه جان! بر روح والایت سلام!
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#امام_حسین
#حضرت_سکینه
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را
لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
برو در نهر علقم، کن خبر آبآور خود را
ز دورادور، میدیدم گلویت عمه میبوسید
مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را
به همراه مسافر آب میپاشند، من ناچارم
به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟
استاد علی انسانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_سکینه
تابیده است از دو طرف بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هرچند آمنه ست و امینه، ولی رباب
نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب
درباره ی مقام بلندت حسین گفت:
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را
شد "فخرة النسا" لقب از "سیدالشباب"
ای ننگ بر تمام قلم های روزگار
وقتی نمانده نام تو در این همه کتاب
از آن زمان که راویه ی "شیعتی" شدی
دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب
در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم
شد قوت غالب تو فقط رنج یا عذاب
درد تو را شنیده ام از سهل ساعدی
داغ تو را گرفته ام از مجلس شراب
"بس کن که ناله ات جگرم را کباب کرد"
این حرف را شنیده ای از فاطمه به خواب
رویش سیاه باد و دودستش شکسته باد
هرکس که دست های تو را بسته با طناب
هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است
هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب
یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد
گیرم هزار بار رسیدی به اضطراب
شان تو با شکوه تر از حرف های ماست
هرکس دروغ بسته به تو خانه اش خراب
باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج
زیرا دعای خسته دلان هست مستجاب
مجتبی خرسندی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
⬛️◼️◾️▪️◼️⬛️
▪️من که ملیکه ی تموم عالمینم
▪️جان علی،سکینه ی بنت الحسینم
◾️تمام عُمْر به یادِ دشت بلایم
◼️به درد غربت از ازل مبتلایم
⬛️گریه کنِ مصائبِ کربلایم
⬛️◼️◾️▪️◼️⬛️
▪️پنجم ربیع سالروز وفات خانم #حضرت_سکینه سلام الله علیها
سکینه جان!
واسطه باش
میان دستان خالی پر از غممان
و
دامان پر از مهر پدرت
در میان روزگاران غریب غیبت...
به التماس دعای فرج ...
#وفات_حضرت_سکینه (سلام الله علیها)رابهمحضر
صاحبعصر والزمان ع و شما اعضای محترم #ابر_گروه_مجمع_الذاکرین_اهلبیت_ع
وکانال های مربوطه تسلیت وتعزیت
عرضمینمائیم🙏🖤
#مدیریت_مجموعه_مجمع_الذکرین_وخادمین_گروه
#ملتمس_دعا🤲
🏴#وفات_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمود کریمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دین و دلم برده ای ماه سکینه
بی تو چگونه روم سوی مدینه
تشنه بی دست ای علمدار
کشته سر مست ای علمدار
ای پسر سوم زهرا علمدار
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سر به روی دامن فاطمه داری
روی لبت از چه رو زمزمه داری
فرق تو پاره ای علمدار
سینه شراره ای علمدار
کعبه ای در علقمه داری علمدار
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
رفتن تو می شود اوج غم من
جسم تو افتاده دور از علم من
چشم تو بسته ای علمدار
خسته خسته ای علمدار
پای عدو و حرم من علمدار
دودمه
تو را دارم ابالفضل چه غم دارم ابالفضل چه سان نعش تو بر دارم ابالفضل
امید خواهر من پناه دختر من چه سان رو در حرم ارم ابالفضل
#حضرت_سکینه
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین