فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌸#عهد_ثابت یکشنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا ذالجلال والاکرام 👈100مرتبه
🔶 یا فتاح 👈489مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک " الرحمن " این سوره در دلمنافقین جای نمی گیرد.در روز قیامت از الرحمن میپرسند چی کسی را شفاعت میکنی واو شفاعت گر کسی است که ان را خوانده باشد و وی را وارد بهشت می کند.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز یکشنبه
2/ زیارت عاشورا
3/ دعای یستشیر
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز یکشنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و ملک بخواند،خداوند او را در بهشت در هر جا که بخواهد ساکن میکند.
#اربعین_حسینی
ره واکنید قافله سالار میرسد
یک قافله اسیرعزادار میرسد
برخیز یا حسین سری دست و پانما
دلبر برای دیدن دلدار میرسد
حالا که پیرعشق شدم ناز میکنی
باشد تو ناز کن که خریدار میرسد
سر الحسین سینه سینای زینب است
آری حقیقت همه اسرار میرسد
بالا بلند بودم و حالا خمیده ام
پرغم ترین زمانه دیدار میرسد
عباس کو که صبرعقیله سر آمده
ناموس حق زکوچه و بازار میرسد
بر روی قبر پیرهنت پهن میکنم
جانم به لب زگریه بسیار میرسد
تکرارصحنهها شده درپیش دیده ام
نیزه به دست لشگر اشرار میرسد
گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا
فریاد العطش ز لب یار میرسد
آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم
قبرت به روی سینهام این بار میرسد
هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست
زینب غمین از آن همه آزار میرسد
آه رباب و قبر بهم خورده ی علی
لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد
قاسم نعمتی
#اربعین_حسینی
بالم شكسته ، از پرم چيزی نگويم
از كوچ پُر دردسرم چيزی نگويم
طوفان سختی باغمان را زيرورو كرد
از لاله های پرپرم چیزی نگويم
حق می دهم نشناسی ام؛ اما برادر
از آنچه آمد بر سرم، چيزی نگويم
وقت وداعِ آخرت، عالم به هم ريخت
از شيون اهل حرم چيزی نگويم
آتش گرفتن گرچه رسم وسنت ماست
از دامن شعله ورم چيزی نگويم
بگذار سر بسته بماند روضه هايم
از ماجرای معجرم چيزی نگويم
كم سوتر از چشمان من، چشمان زهراست
از گريه هایِ مادرم چيزی نگويم
آن صحنه هایِ سهمگين يادم نرفته
افتادنت از رویِ زين يادم نرفته
از نعل اسب و بوريا چيزی نگويم
از آن غروب پُر بلا چيزی نگويم
در عصر عاشورا النگوهام گم شد
از غارت خلخالها چيزی نگويم
گفتم به تو انگشترت را در بياور !
از ساربانِ بی حيا چيزی نگويم
در كوچه های كوفه ناموست زمين خورد
اصلاً شبيه مجتبی؛ چيزی نگويم
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
از جامه هایِ نخ نما چيزی نگويم
شاگردهايم سنگ بارانم نمودند
از چهره هایِ آشنا چيزی نگويم
بی آبروها ! چادرم را پس ندادند
از اين به بعد روضه را... چيزی نگويم
ای خيزران خورده،لبم بی حس تر از توست
از خاك برخيز و بگو كه اين سر از توست؟
از خاطراتم همسفر چيزی نگويم
حتی كمی هم مختصر ! چيزی نگويم
منزل به منزل، محملم در تيررس بود
از سنگهایِ خيره سر چيزی نگويم
حتماً خبر داری مرا بازار بردند!
آن هم منی كه… !؟ بيشتر چيزی نگويم
از درد پهلو لحظه ای خوابم نمی برد
از گريه هايم تا سحر چيزی نگويم
من در مدينه طشت ديدم،سر نديدم!
از كاخ شام و طشت زر چيزی نگويم
طفلی سكينه داشت جان می داد از ترس
دق می كنم اين بار اگر چيزی نگويم
ديدم كه ملعون تر از آن شامی، يزيد است
از جمله ی -باشد ببر- چيزی نگويم
شرمنده ام كه درد و دل كردم برادر
بی تو چگونه خانه برگردم برادر!؟
وحید قاسمی
🏴😭جاماندگان اربعین 😭🏴
👌 کیفیت و ثواب زیارت_امام_حسین از دور🏴
❇️ حضرت صادق آل محمد علیه السلام به سَدیر فرمودند:
ای سَدیر، این حق بر تو نیست که قبر حسین علیه السلام را در هر جمعه_پنج_مرتبه و در هرروز_یک_بار زیارت کنی؟
عرض کردم: فدایت شوم بین ما و بین آن حضرت فرسخهای بسیار فاصله است.
✅ حضرت فرمودند:
بر بام_منزل برو سپس بطرف راست و جانب چپ خود توجه کن بعد سر به آسمان بلند کن، سپس سر را بطرف قبر امام حسین علیه السلام برگردان و بعد بگو:
😔( السلام علیک یا ابا عبدالله
السلام علیک و رحمه الله و برکاته.)
هر گاه چنین نمودی ثواب یک زَورَه برایت منظور میشود.
زوره یعنی یک حج و یک عمره.
💠 سدیر میگوید:
بسی روزها بیش از بیست مرتبه حضرت را این طور زیارت میکردم.
📚کامل الزیارات باب ۹۶ حدیث ۲
📡 نشر_حداکثری تا برسد به میلیونها زائر از راه دور انشاءالله...
🌑فراق_الاربعین
یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(عج)
راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعا فرج
🤲«اللهم ارزقنا توفيق الشهاده في سبيلك»🤲
AUD-20201004-WA0001.
2.97M
# نوحه واحد یا سنگین اربعین
سبک کریمی : گریه نکن ایشالا
بارون می باره
رسیده خواهرت با کمر خمیده
نمیشناسه دیگه هرکسی من رو دیده
چهل روزه مهمون شامیا شدم
چهل روزه با غربت آشنا شدم
چهل روزه با چادری خاکی شده
پناه و تکیه گاه بچه ها شدم
برادرم غریب کربلا حسین
آسمون چشام پر از غبار و دوده
کاش میشدببینی سرتابه پام کبوده
واویلتا از شامیا و طعنه ها
واویلتا خارجی می گفتن به ما
واویلتا از بُغض کوفیایِ پست
زنده شده تو کوچه داغ کربلا
برادرم غریب کربلا حسین
از غم ربابت ببین در التهابم
داغ دختر تو می بینی کرده آبم
ازمن مپرس زینب معجرت چی شد
به من بگو برادرم سرت چی شد
از من بپرس شرح تمام سفرو
اما نپرس تو شام دخترت چی شد
برادرم غریب کربلا حسین
یه دنیا درد و دل آوردم از اسارت
سیلی و شادی و هلهله و اسارت
زَدَن حسین پرستوهای خسته رو
زدن حسین قلب بخون نشسته رو
با غلاف و با تازیانه دشمنا
زدن حسین طفلای دل شکسته رو
برادرم غریب کربلا حسین
ذاکر و شاعر اهلبیت (ع)
کربلایی مرتضی شاهمندی
4_5906608290120336506.mp3
6.16M
⇦🕊سینه زنی سنگین _ ویژۀ ایام اربعین _ حاج میثم مطیعی ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
(من و اربعین، کربلایت
مگر می شود باور من؟)۲
مگر میشناسم سر از پا
به راهِ تو ای سرور من؟
( سلام ای شکوهِ شگفتیها باتو ۲
سلام ای قرار دل زهرا با تو
رسید اربعین و قرار ما با تو )۲
جهان شد ... زائر تو
به پاشد ... محشر ما
بنفسی انت مولا ...
حسین ای جانِ عالم ...
(به سرنیزه ها این سرِ کیست؟
که روشن تر از مهر و ماه است)۲
عجب آیه هایِ شگفتی
که در مصحفِ آن نگاه است
(پس از این همه سال جهان مانده محزون ۲
میآیند به سویت همه عالم، مجنون
هنوز از گلویت مگر می آید خون؟!)۲
جهان شد ... زائر تو
به پاشد ... محشر ما
بنفسی انت مولا ...
حسین ای جانِ عالم ...
{(گمان می کنم هر پیمبر
در این جاده موکب به پا کرد)۲
بهشت برین را خداوند
رویِ این ستونها بنا کرد}۲
شگفتا حسین و شگفتا اربعین ۲
بیا موجِ دریا ، در این جاده ببین
شده آسمان سرخ ... دلِ زینب است این
جهان شد ... زائر تو
به پاشد ... محشر ما
بنفسی انت مولا ...
حسین ای جانِ عالم ...
نغمه پرداز : یوسف رحیمی
شاعر : میلاد عرفان پور
@majmaozakerine
#حسین_جانم ❤️
این دوری و دوستی...
دارد به درازا می کشد!
این فراق...
دارد سخت می گذرد!
این امروز و فرداها
دارد زیاد می شود!
این دلتنگی...،
امان از این دلتنگی
#اربعین
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
💫 #حسین_جانم
🍃با تو بودن گاه گاهی
که مقدر میشود
خیمه گاه سینه عاشق مسخر میشود
🍃بوی عطر سیب
وقتی که می آید از حرم
روح من در #کربلا مثل کبوتر میشود
🌷اللهم ارزقنا توفیق زیارت #اربعین
آمدن جابر
🏴🕯آمدن جابر بن عبد الله انصاری در اربعین به کربلا و کیفیت زیارت او
در كتاب بشارة المصطفی آمده است:
عطیه عوفی میگوید، به همراه جابر بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین(ع) وارد كربلا شدیم. جابر نزدیك شریعه فرات رفت. غسل كرد و لباسهای نیكو پوشید ... سپس به طرف قبر مطهر حركت كردیم. جابر هیچ قدمی را بر نمیداشت، الا اینكه ذكر خدا میگفت. تا به نزدیك قبر رسیدیم. سپس به من گفت مرا به قبر برسان.
من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش كرد. سپس من مقداری آب روی صورتش پاشیدم وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمیدهی؟! سپس به خودش گفت: چگونه میتوانی جواب دهی در حالی كه رگ های گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم كه تو فرزند خاتم النبین و سید المؤمنین ... و پنجمین فرد از " اصحاب کساء " هستی ...درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین(ع) حركت كرد و گفت: السلام علیكم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین ... اشهد انكم اقمتم الصلاة و آتیتم الزكاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنكر...»
📚منبع:
بشارة المصطفی؛ ص ۱۲۶
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
🏴🕯اربعین و حضور قافله اهل بیت علیهم السلام در کربلا
اهل بيت عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهى جاده عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مكان رسيدند، از امير كاروان خواستند تا آنان را به كربلا ببرد، و او آنان را به سوى كربلا حركت داد. چون به كربلا رسيدند، جابر بن عبد الله انصارى را ديدند كه با تنى چند از بنى هاشم و خاندان پيامبر براى زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به كربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زارى كردند و بر صورت خود سيلى زده و ناله هاى جانسوز سر دادند و زنان روستاهاى مجاور نيز به آنان پيوستند(۱) زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاك زد و با صوتى حزين كه دلها را جريحه دار مى كرد مى گفت: «وا اخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول الله و ابن مكة و منا! و ابن فاطمة الزهراء! و ابن علي المرتضى! آه ثم آه!» پس بيهوش گرديد.
آنگاه ام كلثوم لطمه به صورت زد و با صدايى بلند مى گفت: امروز محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا از دنيا رفته اند و ديگر زنان نيز سيلى به صورت زده و گريه و شيون مىكردند.
سكينه چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بيت تو كرده اند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! (۲)
📚منابع:
(۱): اللهوف؛ ص ۸۲
(۲): الدمعة الساكبة؛ ج ۵؛ ص ۱۶۲
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
ای برادر جان رسیده خواهر تو از سفر
آمدم اما ببین در هم شکسته بال و پر
بعد تو جان برادر روز خوش چشمم ندید
از غم داغت شده موی سر زینب سفید
مانده بر روی تنم از تازیانه بس نشان
زیر این بار گران زینب شده قامت کمان
با سر پاکت شدم منزل به منزل همسفر
ماه را دیدم به روی نیزه با چشمان تر
هر چه از شام بلا گویم برادر جان کم است
از مصیبتهای آن داغی به قلب عالم است
کوچه و بازار شام آتش زده بر پیکرم
سوخت از زخم زبان شامیان پا تا سرم
از خجالت مانده ام با تو چه گویم یار من
مانده یک داغ از سفر بر روی قلب زار من
در خرابه لاله ات پر پر شده ای هست من
جسم پاک دخترت ماند روی هر دو دست من
وحید زحمت کش شهری
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
mahmoudkarimi-@yaa_hossein.mp3
25.48M
رحلت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
🎵ای ملائک همه سوی یثرب پرواز کنید
🎤محمود #کریمی
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_33095025.mp3
10.44M
رحلت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
🎵ملک وجود غرق در اندوه و در عزاست...
🎤سیدمهدی #میرداماد
#روضه
@majmaozakerine
عنوان : روضه رحلت رسول اکرم (ص) - از سراپای مدینه گِل غم می ریزد -
-------------------------------------
از سراپای مدینه گِل غم می ریزد
اشک از دیده ی غم بار حرم می ریزد
از نگاه نگران برق اِلم می ریزد
خوب پیداست که باران ستم می ریزد
آه آرامش زهراست بهم می ریزد
سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود
یا قرار است که پیغمبر اکرم برود
نور از خنده لبهای ترش می بارید
از گرفتاری امت به جزا می ترسید
گفت :شیعیانم، امتم؛ قربونت برم که یک بار مارو نفرین نکردی. انبیاء همه نفرین که کردن، زیرو رو شد عذاب اومد، گرفتار شدن؛ اما رسول اکرم، خدا فرمود: نفرینشون کن؛ گفت :گناه دارن نمی فهمن، پیشنهاد نفرین رو خدا به پیغمبر داد. همونطور که امیرالمومنین، دیگه علی فاطمه رو از دست داده بود، عطر نزد بعد از بیست و پنج سال، گفتن آقا عطر می زنی؟ فرمود: نه من عزادارم فاطمه رو از دست دادم. نفرین امیرالمونینم گوش بکنید، میگه پیغمبر رو در عالم رویا دیدم ،علی جان چطوری؟ گفتم: آقا جان خسته شدم از دست اینا. اینقدر لجبازن؟ فرمود: نفرینشون کن؛ خدا منو از اینا بگیره یکی مثل خودشون بهشون بده. این کوفه به همین نفرین دچار شد، یعنی امیرالمومنین ظرفیت همه بلاهای دنیا رو داره
نور از خنده لبهای ترش می بارید
از گرفتاری امت به جزا می ترسید
در به در درپی ارشاد بشر می گردید
مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید
در دلم شور عجیبی است، نمی دانم چیست
در گلو بغض غریبی است، نمی دانم چیست
دخترت زار به سر می زند، ای وای دلم
در دلم غصه شرر می زند، ای وای دلم
پدرم حرف سپر می زند، ای وای دلم
حرف از داغ پسر می زند، ای وای دلم
یک نفر آمده در می زند، ای وای دلم
دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست
بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست
این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
در زدن جوان رعنا و زیبا رویی پشت دره، حضرت عزرائیل بود، عزرائیل هم در این خونه رو میزنه بی اذن وارد نمی شه....
این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
غصه داخل شده و خنده ز لب شد زائل
آه یا رب شده انگار صبوری مشکل
گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل
با اجازه بگذارید بیایم داخل
با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد
پرده از صورت پوشیده خود یک سو زد
مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است
ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است
شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است
به علی هم برسان روز خطر نزدیک است
و قت آتش زدن یاس و تبر نزدیک است
پدر آماده رفتن به سماوات ولی
نگران است برای غم فردای علی
تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد
نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد
آه از سینه ی افلاک بر آمد هیهات
به علی فاطمه را باز امانت می داد
داشت اما خبر از قصه زهرا ای داد
این همه بی کس ای وای سرم درد گرفت
دل سرشار غم و شعله ورم درد گرفت
او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر
از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر
ازبه آتش زدن یاسمنش داشت خبر
از غم حیدر خیبر شکنش داشت خبر
از حسین و بدن بی سرش داشت خبر
اشک از دیده فرو ریخت و روحش پرزد
پر زد و دختر مظلومه او بر سر زد
این اسلام با محرم و صفر زنده است، یهود می دونست اسلام میاد و همه دنیا رو می گیره یهود میدونست یه پیغمبر می یاد خاتم پیغمبرانه، این پیغمبر کاری می کنه کارستون، همه دین ها در دینش خلاصه می شه ،این رو می دونستن بشارت ها در تورات و زبور داده شده بود؛ می دونستن پیغمبر فعالیتش تو مکه نمی گیره چند صد سال قبلش رفتن دو مدینه جا گرفتن، اینا آماده بودن به موقع ضربه رو بزنن. از علی هم نقره داغ شده بودن، در خیبر کنده بود، بعضی ها می گن چرا روز دوشنبه، اینقدر برنامه ریخته بودن، با هوچی گری اومدن بیعت گرفتن، چون بیشترین جمعیت یهود روز دوشنبه، دوشنبه بازارشون تو مدینه بود، همه جمع شدند اون روز رفتند در خانه رو آتش زدند. مهربانترین مادر عالمه، مادر اربامه، مادر امام زمانه، همه زندگیمه فاطمه، آی خدا تو شاهد باش، منو تیکه تیکه کنن یه ذره از محبت فاطمه دست نمی کشم، من با محبت زهرا
زنده ام ؛ جمعیت زیادی از یهود جمع شدند دیدن علی رو دارن می برن، همین که کمبرند علی رو کشید حریف نشدن، از یه طرف فاطمه با قوت الهی نه قوت بشری، کمربند مولا رو کشید. همه نامردا رو زمین ریختند، آی کینه به دل گرفتن علی رو رها کردند، با قلاف و تازیه با تمام کینه ها زدند، مادر زیر دست و پا گم شد. اینجا یه جا یهود داشتند نگاه می کردند، یک جا هم زینب تو محله یهودیا همه سنگ برداشتند ای حسین...
امام سجاد فرمود: هفت تا مصیبت به ما وارد شد تو شام، بالاترینش این بود ما رو از محله ی یهودی ها بردن، اونقدر سنگ زدن سر بابام از رو نیزه افتاد، حسین....
#رحلت_پیامبر_ص #روضه #کریمی
-------------------------------------
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5872957311550490340.mp3
5.49M
عنوان : روضه رحلت رسول اکرم (ص) - از سراپای مدینه گِل غم می ریزد - محمود کریمی
4_6039353733396039805.mp3
3.5M
🎼 خودتبهمبگوکهاربعینکجابرم ...
🎙 #کربلایینریمانپناهی
🎧 شوراحساسیبسیارزیباودلنشین
@majmaozakerine
4_6037531627880450016.mp3
9.11M
🎼 حالا که ما تو حسرتیم ...
🎙 #حاجمهدیرسولی
🎧 زمینهاحساسیبسیارزیباودلنشین
*@majmaozakerine
روضه اربعین
خوش به حال اونایی که الان کربلان" خوش به حال اونایی که با پای پیاده رسیدن کربلا"خوش به حال اونا که حسین حسین گفتن و سینه زدن و راه رو پیاده رفتن کربلا،نوبت ما هم میرسه*
خواستم این اربعین را کربلا باشم،نشد
از نجف پای پیاده کربلا باشم،نشد
رفقا ما جا موندیم اونایی که باید اربعین برن کربلا رفتن،امشب به حال خودمون گریه کنیم،چاره چیه؟باید چی کار کنیم؟
میروم مشهد وبا آقام درد و دل کنم
میرم به امام رضا میگم؛چی میگی به آقا؟
خواستم این اربعین را کربلا باشم
حسین*
*شب اربعین رسید،از دهه محرم که شبا التماست میکردم ما رو ببر کربلا از همین امشب میترسیدم،همه رفقام رفتند کربلا، عجب غوغاییه،من که به این نتیجه رسیدم غیر کربلا خبری نیست،کربلا نری باختی...ولی امشب به ماهم یه نگاهی کن...تو که ملیون ملیون زائر رو راه دادی،مارم زائر اربعینت محسوب کن*
ای کاش میشد من همین شب ها
در گوشه ای دنج از حرم باشم
یا نوحه ای پرشور باشم
یا ترکیب بند محتشم باشم
*بودند دیو و دد همه سیراب و
زینب آمده کربلا،حسین جان*
میشد شبیه پرچم سرخی برروی بیرق ها رهابودم
دردسته های سینه زن گاهی درهیات زنجیرها بودم
میشد که تامرز شلمچه رفت
میشد که زد دل را به جاده
*ناشکریه ها ولی ای کاش کربلاتو نمیدیدم حسین جان،این زائرا چشمشون که به گنبد میفته چه حالی دارن من با خودم میگفتم اگر پیاده برم این بیت رو میخونم:
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
آقاجونم زائرات که با پای پیاده میان کربلا چقدر بهشون عزت و احترام میکنند؛اینقدر خدمت میکنند؛محبت میکنند؛زائر رو شرمنده میکنند دلا بسوزه برا خواهرت که وقتی روز دوم محرم رسید کربلا با یه عزت و احترامی پیاده شد،یکی پرده ی محمل رو کنار زد،یکی خم شد،یکی زیر بغلای عمه رو گرفت؛ قاسم خم شد برا عمه رکاب گرفت؛یه روزم زینب میخواست از کربلا حرکت کنه،همه ی بچه ها رو سوار بر ناقه های عریان کرد،زین العابدین رو سوار کرد؛همه دارن زینب رو تماشا میکنند دختر علی میخواد چه کنه؟
اگه کربلا نرفتم تقصیر خودمه،اگه منو راه ندادن برا گناهای زیاده که انجام دادم؛کربلا توفیق میخواد آقا امشب دلم بین زائراته عجب شوری برپاست کربلا...
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا...
بر دلم ترسم بماند ...
نکند مارو کربلا نبری،سال بعد اربعین ما میایم کربلا*
میشد که تا مرز شلمچه رفت
میشد که زد دل را به جاده رفت
میشد شبیه خیل مشتاقان
تا کربلا پای پیاده رفت
با تو محرم را صفر کردم
با تو چهل شب را سحر کردم
*این حرف زینبم هست
با تو محرم را صفر کردم
با تو چهل شب را سحر کردم
حسین جان!
خبر داری ما را تا سر بازار بردند
خبر داری چی به سر ما آوردند؟ما امشب آمدیم ادای کربلاییا رو در بیاریم
امشب روضه میخوننا،میگن حسین جان وقتی بچه هات اربعین اومدن کربلا از بالای اسب و شتر خودشون رو پرتاب کردند رو زمین؛سابقه داشت،حسین جان موقعی که اینا رو اومدن از کنار قتلگاه عبور بدن اینا طاقت نیاوردن*
با تو محرم را صفر کردم
با تو چهل شب را سحر کردم
هر وقت یاد زینب افتادم
خون گریه ها را بیشتر کردم
هر وقت یاد زینب افتادیم
معجر دوباره یادمان آمد
از خیزران، از شام، از غربت
از گوشواره یادمان آمد
می خوانم از چشم عزاداران
مقتل به مقتل از لهوفت را
تا دین جدت را بفهمم، باز
می خوانم امشب "یا سیوفَت را
*ان کان دینُ محمد اَن لم یَستَقِم الا بقتلی فیا سیوف خذینی*
حال خوشی دارم اگر چه اشک
در سطرسطر شعر من جاریست
این چشم و روی خیس در عالم
تنها مسیر آبرو داری ست
*آقا ما رو جواب نکنی،ما به دردی نمیخوریم حسین جان....
میگه از نجف پای پیاده حرکت کردم برم کربلا،دیدم یه مرد عراقی سایه به سایه دنبال من میاد،هر جا که روی زمین میشینم میاد جلوی من می ایسته،تعجب کردم ولی چیزی نگفتم به مسیرم ادامه دادم،دوباره خسته شدم نشستم،اومد جلوی من ایستاد؛گفتم آقا چه میکنی هدفت چیه دنبال من راه افتادی؟گفت:کاری ندارم،مزاحمت نمیشم،گفتم پس هدفت چیه؟گفت:راستش رو بخوای من حرکت کردم گفتم حسین جان پول ندارم به زائرات خدمت کنم،حتی ندارم چند بطری آب بخرم دستشون بدم؛حسین جان من راه میفتم تو این گرما سایه بون زائرات بشم؛حسین جان آفتاب به من بخوره به زائرات نخوره؛میگه بلند شدم سر و صورتش رو بوسیدم،یه جمله بهش گفتم دوتایی شروع کردیم گریه کردن؛گفتم کجا بودی عصر عاشورا؟سایه بون تن بی سر پسر فاطمه بشی*
"السلام علی الاجساد العاریات"سلام بر اون بدن های برهنه"السلام علی الجسوم الشاحبات"سلام بر اون بدن های رنگ پریده از آفتاب"
صدات رو برسون کربلا،حسین جان از ما قبول کن به پهلوی شکسته ی مادرت زهرا(س) به برادرت بگو ابالفضل اسم اینارم بنویس،اینام زائر اربعینند