.
#امام_رضا علیهالسلام
#چارپاره
🔹روضةٌ مِن ریاضِ الجنان🔹
گرچه درمانده و خستهام من
دل به مِهر رضا بستهام من
ای رضای خدا در رضایت
با وِلای تو پیوستهام من
ای غریبی که دردآشنایی
دلنواز و انیس النّفوسی
بخت بیدار مایی که اینک
خفته در توس و شمس الشموسی
ای مسیحا دمِ هاشمی خو
ای که موسی الرضا المرتضایی
قبلۀ هفتم آفرینش
کعبۀ عشق و عرفان، رضایی
آن که فرموده آتش نسوزد
سایۀ بال پروانهات را
داده بر عمره و حج، فضیلت
یک طواف حرمخانهات را
این حریم مقدس، خدا را
معرفتپرور روح و جان است
قول پیغمبر است اینکه فرمود:
«روضةٌ مِن ریاضِ الجنان» است
مشهد پاک تو تا قیامت
مهبط وحی روح الامین است
خاتم الانبیا مصطفی را
پارۀ جان در این سرزمین است
در حریمت که باغ بهشت است
در ترنّم بُوَد مُرغ آمین
هم «سلامٌ علی آل طاها»
هم «سلامٌ علی آل یاسین»
ای که سرشار جود و عطایت
دامن و دست درماندگان است
«صحن» تو صحن آزادی و عشق
«بست» تو بست درماندگان است
قدسیان صف کشیدند و گفتند:
در حریم رضا بار عام است
خوان احسان تو هر شب و روز
سفرۀ «یُطعِمونَ الطَّعام» است
این صفا را ز فیض حضورت
تو، به صبح نشابور دادی
با حدیث درخشان توحید
چلچراغی پر از نور دادی
جان فدای تو و رأفت تو
جان به قربان لطف صریحت
تا پذیرا شوی توبهام را
اشکهایم دخیل ضریحت
جبرئیل از سرِ صدق نیّت
میدهد بوسه بر تربت تو
از مدینه جدا ماندی و کرد
آسمان گریه بر غربت تو
ای مسافر! که هنگام هجرت
بر سر راه تو گریه کردند
اختران فلک شب همه شب
در «قدمگاه» تو گریه کردند
ای جگرخون و معصوم و مظلوم
روی معصومهات را ندیدی
یک گل از گلشن آرزوها
از جمال جوادت نچیدی
📝 #محمدجواد_غفورزاده
_____
.
وقتی که دورم از تو درمونم فقط اشکه
بی تو زیارتنامهی من خط به خط اشکه
میشه یه شب خوابم بیای؟
ای خوش ترین رویام
من فکر حاجت نیستم،
از تو تو رو میخوام
هر شب با پای دل،
تا مشهد اومدم
هر جای عالمم،
دلتنگ مشهدم
«دلتنگ مشهدم»
(دلم خیلی برات تنگ شده ، یا امام رضا ، تو مدینه ی منی ، تو کربلای منی، تو نجفِ منی،
من امسال که از همه جا مونده شدم بیشتر دلم تنگ شده ... یا مولا یا رضا ....)
اینجا شهیدایِ زیادی اومدن رفتن
رزق شهادت رو تو دادی،
اومدن رفتن
از این حرم رزق شهادت ساده میگیرن
اونها که میمیرن برات؛
هرگز نمیمیرن
هر شب این خونه رو،
با گریه در زدم
هر جایِ عالمم، دلتنگِ مشهدم
«دلتنگ مشهدم»
میشه نگاهم خیره به چشمای تو باشه؟
وقتی که جون میدم سرم رو پای تو باشه
میترسم اون لحظه،
تو هم باشی کنارم کاش
شبِ اول قبرم میای؟ به خودم وعده دادم...
خودت فرمودی یا امام رضا؛ ( مَن زارَنی عَلی بُعدِ داری ...هر کس با این دوری راه بیاد زیارتِ من ...
اَتیتُه فی ثَلاثهِ مَواطِن ....من امام رضا سه جا بهش سر می زنم ...اِذا تَتایِرَه کُتُب یَمینَاو شِمالا ...اون موقعی که نامه ی اعمال و دست راست و چپ من میدن....
وَ عِندَالصراط وَ عِندَ المیزان ...من منتظرتم ...
میگن مرحوم آقا شیخ مرتضی حائری همش می رفت مشهد، می اومد ترمینال به این اتوبوسها می گفت ؛ اگه جا نیست کفِ اتوبوس میشینم ،
من می خوام برم مشهد ، من اینجور شنیدم ، بعد از وفاتش در عالم رویا به یکی از شاگردانش گفت :
امام رضا وفا کرد ، هر چی من رفتم مشهد ، با همون تعداد اومد زیارتم ...
میشه نگاهم خیره به چشمایِ تو باشه ؟
وقتی که جون میدم سرم رو پایِ تو باشه
می ترسم اون لحظه
تو هم باشی کنارم کاش
وقتی که جون میدم خودت بالاسر من باش
بارون میشه برات،
اشکای بی حدم
هر جای عالمم، دلتنگ مشهدم
«دلتنگ مشهدم»
خوب یه بندم روضه بخونم ....
سر رویِ خاک حجره میذاری
تک و تنها
هی زیر لب میگی
کجایی مادرم زهرا ؟
رضا جانم ...بمیرم برات ..
آقای ما رفت دارُالعماره ..اون میوه ی مسموم رو تعارف کرد ...اون مامون ملعون ...آقایِ ما امتناع کرد ...اجبار کرد گفت مجبوری بخوری...در روایت هست دو سه دانه انگور بود یا انار بود ...دو سه دانه تناول کرد ..سریع بلند شد ....مامون ملعون صدا زد ...اِلی اَین ؟ کجا میری ؟
فرمود: اِلی حَیثُ وَجَهتنی ...به همون جایی که من و فرستادی ....
عجب سَمّی به امام رضای ما دادن...از دارالاماره تا منزل راهی نبود ...مرحوم شیخ صدوق در عیون الاخبار رضا روایت کرده : این راه کوتاه رو امام رضای ما پنجاه با نشست و بلند شد ....
مثل مار گزیده ها به خودش می پیچید ...
آخ بمیرم برات ....هی صدا می زد جگرم...
آی قربون شما برم که گریه می کنید ولی حسین حسین میگید ...دستور امام رضاست
به ریان بن شبیب، یابنَ شَبیب اِن کُنتُ باکیا لِشیِ
فَابکِ لِلحُسَین ....اگه خواستی گریه کنی برا حسین گریه کن ...
آخ بمیرم ...وارد منزل شد اباصَلت درها رو ببند
من داخل حجره میشم ...کسی رو راه نده ..
اباصلت میگه همه ی درها رو بستم ...
یه وقت دیدم یه ماه پاره ای وارد منزل شد ...
ای آقا ! ای جوان نورانی! من همه ی درها رو بسته بودم ، شما چطور وارد شدید؟
یه نگاهی کرد ، ای اباصلت ! خدایی که من رو از مدینه به طوس آورد از در بسته رد میکنه ....
وارد حجره شد جوادالائمه.....
سر بابا رو بلند کرد ، به دامن گذاشت ، دلش راضی نشد ....وَقَبَّلَ ما بینَ عَینَین...
بین دو دیدگان پدر رو بوسه زد ، دلش راضی نشد ...وَ دمَّه اِلی صَدرِه...آی بابای غریبش رو به سینه چسبانید ...
عَلی وَ صلَّ الله عَلی الباکینَ عَلیَ الحُسین ....
دلها بسوزه ...اما کربلا کار برعکس شد ...
پدر پیری آمد ..سر جوانش رو بلند کرد ...
آخه قاعده اینه ، پسر باید بیاد بالای سر پدر مثل جوادالائمه...
اما کربلا اینطور نبود ..امام حسین آمد بالای سر علی اکبر ...سر علی رو بلند کرد به دامن
گذاشت ....
فَجَعلَ یَبسَهُ الترابَ اَن وَجِهه.... خاک رو از صورت جوانش پاک کرد ...
آی نگاه کرد فرقِ پسر مثل باباش امیرالمومنین شکافته... دلش راضی نشد ..
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّه.....صورت به صورت علی گذاشت....بعد صدا زد؛ علی !عَلَی الدُنیا بَعدکَ العَفا...دلش راضی نشد..
رو کرد سمت لشکر دشمن یابنَ سعد ....قَطَعَ اللهُ رَحِمَک کَما قَطَعَ رَحِمی ...نفرین کرد خدا رَحِم تو رو قطع کنه ....
راوی میگه دیدم یه وقت برکشت سمت خیمه ها
وَ اَقبَل عَلی فِتیانِه ...یه نگاهی به جونای بنی هاشم کرد ، صدا زد؛ یا فِتیَه بنی هاشم اِحمَلوا اَخاکُم....
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
سید بنِ طاووس نوشته راوی لشکر دشمن میگه ؛
یه وقت دیدم ..یه زنی از خیمه ها بیرون آمد ...
*فَجاءت زَینب وَ هی تُنادی یا اُخَیاه یابنَ اُخَیاه*..
میگه زینب صدا میزد ؛ وای برادرم وای پسر برادرم...
۱
motiei.emamreza.babolharam.net.mp3
7.98M
مطیعی روضه امام رضا
#امام_رضا
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ
قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود
زهر انگار ز سر تا به قدم ریخته بود
هر قدم، زیر لبش ناله ی یا زهرا داشت
دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود
گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی
وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود...
+اباصلت من میرم خونه ی مأمون لعنةالله علیه،اگر دیدی عبا به سر کشیدم با من حرف نزن،اباصلت میگه:آقا اومد بیرون از خانه،دیدم عبا به سر گذاشته، هی میان کوچه مینشینه و بر می خیزه
با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد
همهٔ عرش، کفِ حجرهٔ غم ریخته بود
مثل یک مار گزیده، بخودش می پیچید
یادِ گودال در آنجا ز قلم ریخته بود
خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد
دید بر جان پدر، زهرِ ستم ریخته بود
+یه مرتبه وارد شد ناله میزد:اَبَتا....دوید زانو گرفت سر مقدس رو به زانو قرار داد،صورت به صورت بابا گذاشت، پدر وصیت هاشو کرد،کربلا همه ی اینها برعکس شد، پدر اومد بالای سر پسر
روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد
روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود
آه، این واقعه در کرب و بلا بر عکس است
اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود
+آی حسین....
پدری پیش پسر با سرِ زانو آمد
چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود
إرباً إربا شده بود آن قد و بالای رشید
یک بدن بود ولی چند رقم ریخته بود
دست خواهر که سرِ دوش برادر افتاد
دید احوال حسینش چه بهم ریخته بود
خوب شد آمدی ای خواهر مظلومه ی من
غم عالم بخدا روی سرم ریخته بود
+نمیدونم چه جوری پا شد از رو زمین، صدا زد: یا فُتْیانَ بَنِی هاشِمٍ جوانها آمدند،اباالفضل اومد، همه اومدن،عبا رو بردن زیر بدن، از یه طرف سر آویزان بود،خون تازه از گیسوان علی می ریخت،زیر بغل حسین رو گرفتن زینب و عباس،به دنبال بدن آوردن توی خیمه، چنان ناله می زد:علی جانعَلَى الدُّنیا بَعدَكَ العَفا حسین.......
*🔻نماز چهارشنبه آخر ماه صفر:*
۱- در این روز خواندن دو رکعت نماز به شرح زیر مستحب است:
رکعت اول بعد از حمد آیات ۲۶ و ۲۷ آل عمران خوانده شود
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۲۶) تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (۲۷)»
و در رکعت دوم بعد از حمد آیهی ۱۱۰ سوره مبارکه کهف خوانده شود.
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً (۱۱۰)» و بعد از سلام گفته شود: « اللهم اصْرِفْ عَنِّی بَلیتَهُ و شُؤْمَهُ وَ ارْزُقْنِی رَحْمَتَهُ و بَرَکَتَهُ وَ جَنِّبْنِی مِمَّا أَخافُ مِن نُحُوساتِهِ و کُرُباتِهِ بِفَضْلِکَ یا دافعَ الشرورِ یا مالکَ یومِ النُشُورِ برحمتک یا أرحم الراحمین»
۲- مستحب است خواندن نمازی چهار رکعتی با دو سلام در هر رکعت بعد از حمد ۱۷ مرتبه «سوره مبارکه کوثر» و پنج مرتبه «توحید» و یک مرتبه «سوره ناس» و«فلق» و بعد از سلام این دعا را بخواند:
« اللهم یا شدیدَ القوى یا شدیدَ المِحالِ یا عزیزُ ذَلَّتْ لِعِزَّتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شرَّ جمیعِ خَلْقِک یا مُحسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُتِفَضلُ یا مُنْعِمُ یا مُتِکَرِّمُ یا کافیُ یا وافیُ یا حافظُ یا حَفیظُ ، یا مَن بِیَدِهِ مقادیرُ کلِّ شیء ، إلیکَ ألجَأُ و بِکَ اَلُوُذُ وعلیک أَتَوَکَّلُ فَاحْرُسْنِی بِحَراسِ حِفْظِک وحُلْ بَینِی و بَینَ مَن ناوانِی أَدْرَأُ بِکَ فی نحرِهِ وأَعُوذُ بِکَ مِن شَرِّهِ فَاکْفِنِی یا ربِّ بِلا إله إلا أنت برحمتک یا أرحم الراحمین وصَلِّ على سَیّدِی محمدٍ و على آله الطاهرین»
ــــــــــــــــــــــ
کتاب مرقاه الجنان، فی اعمال الشهور الاثنی عشر صفحه ۶۶ و ۶۷.
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امام رضا یه دنیا دلم تنگ شده برات
#امام_رضا
تلاش کرد نَیُفتَد ولی ز پا افتاد
شبیه ِ مادر خود بین کوچه ها افتاد
چه خوب شد که مسیرِ عبور ،خلوت بود
کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد
شبیهِ چادرِ خاکی،عبا شده خاکی
به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد
عبایِ رویِ سرش دورِ زانویش پیچید
براش روضة کوچه چه خوب جا افتاد
میانِ حجرة در بسته دست و پا میزد
چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد
کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد
به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد
میانِ آن همه قاتل ، یکی جلو آمد
به ضربِ نیزة او شاه ،ازصدا افتاد
کنارِ گودیِ گودال مادرش می دید
محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد
به اسبها همگی نعل تازه کوبیدند
به این دلیل بدن بین ِ بوریا افتاد
میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند
سرِ بریدة آقا ز نیزه ها افتاد
قاسم نعمتی
.
#آخر_صفر
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام15
#زمزمه_روضه #واحد #زمینه
خیمه به خیمه
روضه به روضه
دنبال تو می گردم ای منجی عالم
شده دل تو
راهی ِ مشهد
از غربت جدّت رضا هستی پر از غم
لَیْتَ شِعْری
أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى'
ای صاحب این روضه ها
هستی کجا آقای ما
بیا امامم
لیت شعری
أیْنَ مُعِزُّالاولیا
ای مرهم قلب رضا
شد خون جگر از کینه ها
بیا امامم
مهدی، أبانا العجل.....
🌸🌸🌸🌸🌸
از قصر مامون
تا درب حجره
خورده با صورت رو زمین، غریب زهرا
هر بار که روی
زمین نشسته
افتاده یاد راه شام،آه و واویلا
بین حجره
کاری شده زهر جفا
میپیچه به خودش رضا
شبیه مارگزیده ها
براش بمیرم
بین حجره
یاد غریب کربلا
میزاره بین ناله ها
سر روی خاک،آقای ما
براش بمیرم
مهدی أبانا العجل ...
🌸🌸🌸🌸🌸
وقتی جوادش
اومد به حجره
تو آغوشش غریبونه جون داده بابا
تو کربلا شد
قضیّه برعکس
اومد حسین پیش جوون ِ ارباً اربا
ارباً ارباست
شد پاره پاره پیکرش
از هم جداس، فرق سرش
وای از نگاه مادرش
مظلومه لیلا
ارباً ارباست
موی حسین شده سپید
روی عبا تنش رو چید
قامت مادرش خمید
مظلومه لیلا
مهدی أبانا العجل ...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ثبت کنار مزار مرحوم #حاج_حسن_جمالی در حرم حضرت رضا علیه السلام سروده شد
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
روضه شهادت امام رضا علیه السلام
شرار آه به سینه، نفس بریده بریده
برون زخانۀ مأمون شدم،خمیده خمیده
گهی نشستم و برخواستم زجای به سختی
جگر شرارۀ آتش،عبا به چهره کشیده
اِی مادر،اِی مادر...یه خوده نفس کشیدن امام رضا سخت تر شد، شاید اینجوری گفته باشه : وای مادر،وای مادر...اون لحظه های آخر نفس دیگه بالا نمی اومد،می گفت:آی مادر....
میان حجره فتادم در انتظارِ جواد
جوادِ من نرسید و اَجل ز راه رسیده
چو شمعِ سوخته در حجره قطره قطره شدم آب
صدایِ ناله و آهِ مرا کسی نشنیده
خدا گواست که بعد از حسین،جَدِّ غریبم
غریب تر زمنِ خسته دل، زمانه ندیده
غریب کیِ؟ اونیِ که لحظه آخرِ عمرش،مادری،پدری،فرزندی بالا سرش نباشه...هی مثل مار گزیده به خودش می پیچید،نگاه به دَرِ حجره می کرد،جوادم!بابا!...دستور داد،فرش حجره رو اباصلت جمع کرد،رویِ خاکِ حجره اول پا کشید،هی پا کشید،پاشنه ی پایِ مبارک رو رویِ زمین می کشید...وقتی امام جواد رسید،اون ساعتی رسید که مثل مرغِ بسمل،مرغ بسمل چیه؟ کارد رو کشیدن رویِ گلوی مرغ،یهو یه نصفی از گردن بریده شده،مرغ از زیر کارد در اومده،حالا باید بگیرنش...هی امام رضا دست و پا می زد،ماهی دیدی از آب بیرون می اُفته؟ امام رضا همین طوری به خودش می پیچید،امام جواد با همچین صحنه ای مواجه شد...این غریبِ...اون وقت چه زهری...همچین که زهر رفت پایین جگر رو آب کرد...
شرار زهرِ ستم از دلم قرار گرفته
به خود هماره بپیچم شبیهِ مار گزیده
به وقتِ مرگ بُوَد یا حسین وِردِ زبانم
حسین گویم و اشکم روان بُوَد ز دو دیده
به غیرِ رأسِ مُنیرِ حسین، جَدِّ غریبم
گلویِ تشنه سری از قفا که بریده؟
ساعتی نگذشت،امام رضا علیه السلام بدن مبارکشون از تحرک و دست و پا زدن ایستاد...اما...
ظهر رفته است شمر در گودال
سر بریدن چقدر طول کشیده
صدایِ مادرش داره میاد" بُنَیَّ! بُنَیَّ!..." ای حسین
روضه شهادت امام رضا (ع) - شرار آه به سینه، نفس بریده بریده - حاج محمود کریمی.mp3
2.65M
روضه شهادت امام رضا علیه السلام
محمود کریمی
دلتنگ حرم:
روضه شهادت امام رضا علیه السلام
خاک حجره مثل خاک کربلا سوزان نبود
لااقل تا لحظه ی آخر تنت عریان نبود
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظرراه می روی !؟
مانند مادرت چقدر راه می روی !
خون ِجگربه سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
درکوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
*نمی دونم با این بیت دل شما كجا میره، نمی دونم شما الان ذهنتون كجا میره، یكی مدینه میره، یكی گودال میره، یكی میره پهلو عمه جانش زینب، یكی میره مجلس ِ شام، نمی دونم حقش رو ادا می كنی یانه؟*
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو ازکینه علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه خواهرت نرفت
ای حسین....
*فردا مردم نیشابور خیلی با احترام آقا رو تشییع می كنند،آقا بمیرم برات امام رضا، آقا جان شما رو كفن كردن، رو تابوت شما گل ریختن، با احترام بردن، لایوم كیومك یا اباعبدالله، آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا، اسباشون رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین تاختند، نبودی ببینی غروب عاشورا جلوی زن و بچه اش، لباساش رو كندن، آقا نبودی ببینی شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، خانم زینب بالای گودال ایستاده، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسین...*
ای تشنه لب حسین جان
ای بی كفن حسین جان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 اسطوری_#وضعیت_واتساپ| #وضعیت_تلگرام
خاطرههای خوبی تو حرم تو دارم💔
تموم زندگیمو از کرم تو دارم💚
#شهادت_امام_رضا(ع)🍂🖤
#تسلیت_باد 🥀
《 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 》
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین ( ع )
* السلام علیک یا شمس الشموس و یا *انیس النفوس المدفون بارض طوس
*السلام علیک یا غریب الغربا یا معین *الضعفاء و الفقرا السلطان یا ابالحسن
*یا علی بن موسی ایها الرضا و رحمه الله و برکاته.🕊🖤
💔🕊💔🕊💔🕊
لب خشک و داغی که در سینه دارم💔
سبب شد که گودال یادم بیاید💔
اباصلت! آبی بزن کوچهها را💔
قرار است امشب جوادم بیاید💔
#محسن_بلنج
🏴🏴🏴🏴
باعرض سلام به پیشگاه قطب عالم
امکان، ولی عصر آقا امام زمان ((عج))
فرا رسیدن،،سالروز شهادت ،
(( شمس والشموس، انیس و النفوس، حضرت سلطان ، امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ))
را محضر؛
شریف حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه، و به تمام شیعیان جهان و دوستداران حضرتش و شما اعضای محترم #ابر_گروه_مجمع_الذاکرین و زیر مجموعه کانالهای مربوطه تسلیت و تعزیت عرض مینماییم ..
#صلوات_خاص_امام_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
🏴🏴🏴🏴
*مزد عزاداری شما عزیزان در صحرای محشر، شفاعت حضرات معصومین صلوات الله علیها و شفاعت مادرسادات حضرت زهرا سلام الله علیها
#ملتمس_دعا..🙏#ارادتمند_شما_مدیریت_استاد_صادقی_و_خادمین_گروه
4_5969593525954678132.mp3
12.95M
♦️یا امام رضا (علیه السلام )
🎼زمینه
🔺 سلام ای آقای کرم
🎤 حسین سیب سرخی
مناجات و توسل جانسوز _
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
_ سید مهدی میرداماد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عجیب نیست که در سینه غصه مهمان است
شب فراق شده حرف حرف هجران است
*چرا اینقدر ماتم زده ای؟شب اول ماه ربیعِ،باید شاد باشی،ماه ربیع داره میاد،اما هر چی درون سینم رو نگاه میکنم،پُر غصه است*
به چشم هم زدنی این دوماه هم رفت و
بهار گریه ام امروز رو به پایان است
از این لباس جداگشتن آنقدر سخت است
که در برابر این هجر، مرگ آسان است
*آقاجان! بمیرمُ من و از این لباس جدا نکنند،برام سخته آقاجان،لباس مشکی عزات رو خیلی دوست دارم،کوچیک که بودم مادرم جوری برام پیرهن مشکی عزا میدوخت،با احترام،با ادب،تا میکرد میذاشت تو بقچه کنار،بعضی وقت ها قاطی لباس های دیگه ام نمیذاشت، می گفت:پیراهن های امام حسین جدا باشه،آخر صفر هم ازم میگرفت، تا میکرد،می بوسید،میگفت:این بوی گریه ها و روضه هارو میده....قربونت برم آقاجانم،مارو این پیراهن حساسیم،آی آقای عریان بدنِ کربلا، آی شهید بی کفن کربلا....
حسین....ای بی کفن، حسین،حسین،حسین
حسین...
*شاید یه نفر بلند شه،از من سئوال کنه:شهید که کفن نداره،چرا می گی بی کفن؟ آری شهید کفن نداره،اما میگن:لباس شهید خودش کفن شهیدِ، همون لباس خونی، اما قربون اون شهیدی برم... یه نغمه ای قدیمی ها میخوندن یادم اُفتاد،خواهرش اومد تو گودال،هی صدا زد:*
{حسین جان کفنت کو؟
لباس بدنت کو؟....}
از این لباس جداگشتن آنقدر سخت است
که در برابر این هجر، مرگ آسان است
مرا حلال کن آقا که باز زنده ام و
هنوز در تن من پای روضه ها جان است
*نشد برات بمیرم،نشد تو روضه هات دق کنم.....*
محرم وصفر ما تمام می شود و
همیشه ابر نگاه تو غرق باران است
*"آماده ای؟ اصلاً معطل کردنت جایز نیست..."امام زمان! ما محرم و صفرمون تموم میشه،اما از شما تمومی نداره، تو امروز محرم و صفرت تموم شه، فردا میدونی چی شروع میشه؟
تو فاطمیه ات این روزها شروع شده
دلت شبیه دلِ مادرت پریشان است
*هر کی میخواد فاطمیه اسمش رو بنویسن، با امام زمانش بگه: وای مادرم،وای مادرم.....آذری زبان ها بخوان زبون بگیرن،این جوری زبون میگرن:یارالی ننه، آی جوان ننه،می دونی یارالی یعنی چی؟ معنای معمولیش یعنی مادر زخمی،اما معنای اصلیش ، یارالی ننه یعنی: ای مادری که چند نفر دورت حلقه زدن،چند نفر به یه نفر زخم بزنند،آی مادر..... *
4_5801061191103021830.mp3
2.97M
خادم اهل بیت 🖤:
#مناجات
میرداماد
آخرماه صفر
@majmaozakerine
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!
خون دل خوردن خورشید، مسلّم شده است
آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی
رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است
عرشیان، منتظر واقعهای جانسوزند
چشم قدسی نفسان، چشمهٔ زمزم شده است
شب تودیع پیمبر، شهدا میگفتند:
آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است
تا که بر چیده شد از روی زمین سایهٔ وحی
آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است
مجتبی گلشنی از لاله به لب، کرد وداع
داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است
باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود
لاله، دل تنگتر از حجلهٔ ماتم شده است
میهمانی، که خراسان شد از او باغ بهشت
میزبان غم او عیسی مریم شده است
از همان روز، که زد سکّه به نامش در طوس
شب، پی کشتن خورشید مصمم شده است
تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول
زهر در ساغر انگور فراهم شده است
راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا
کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است
پایتخت دل صاحبنظران است اینجا
مشهد انگشتنمای همه عالم شده است
گر چه بسیار خطا دیدهای از ما، اما
سایهٔ مهر تو، کی از سرِ ما کم شده است؟
گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس!
باز پیوند من و عشق تو محکم شده است
🔸شاعر:
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده
___________________
⇦ذکر توسل جانسوز
#ویژۀ ایام شهادت حضرت رضا
علیه السلام
🎧#استاد حاج منصور ارضی
آمدم با حال زارم یا علی موسی الرضا
درد دلها با تو دارم یا علی موسی الرضا
من فقط با تو ندارم، یا علی موسی الرضا
پس گره وا کن ز کارم، یا علی موسی الرضا
خسته از این شهرم و دارم هوایِ کوی تو
چشم بستم بر همه تا رو نمایم سوی تو
باز بغضم یاد کرده شیونم آید به کار
با دل تاریک اشک روشنم آید به کار
وقت سختیها رضاجان گفتنم آید به کار
هر زیارت لحظهی جان دادنم آید به کار
غم ندارم نه درون قبر، نه در محشرم
قول داده میرسد بالا سرم
خون دل میریزد از چشم من این یاقوت نیست
رازهای عاشقان پیش رضا مسکوت نیست
نیست در ایران کسی کز عشق او مبهوت نیست
هر چه هستم هر که بودم بر کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آوردهام
گرچه بر دوشم فقط بار گناه آوردهام
درد دارم درد دارم الشفاء عند الرضا
بیقرارم بیقرام الدواء عند الرضا
زود از ما می شود راضی رضا عند الرضا
اربعین اثبات کرده کربلا عند الرضا
آهویی هستم اسیر چشم چون صیاد تو
میروم کرب و بلا از پنجره فولاد تو
شصت روزی هست گریانم از داغِ حسین
لحظه لحظه روضه میخوانم از داغِ حسین
گاه مثل شمع سوزانم از داغِ حسین
گاه مثل ابر گریانم از داغِ حسین
آتش و اشکی که داری از غمِ شاه غریب
هست مدیونِ سفارشهات بر ابن الشبیب
داغ بر قلبم نشست و خورد بر جانت شرر
زهر کُل پیکرت را سوخت از پا تا به سر
بارها خوردی زمین و یادت آمد پشت در
مادری فریاد میزد حیدرِ من را نَبَر
ناگهان با ضربهای بال و پر مادر شکست
شیشه ی عمر علی و قلب پیغمبر شکست
*روایت داره : بعد از سه رو از شهادت پیغمبر حمله کردن به دَرِ خونه ی پیغمبر...*
مثل امروزی چهل تن پشت یک در آمدند
بهر تسلیت به زهرای مطهر آمدند
با کمی هیزم و شلاق و لشگر آمدند
از پَسِ شیرِ ابی طالب دگر برآمدند
ثلث سادات جهان را کشت ثانی پشت در
فاطمه شد قد خمیده در جوانی پشت در
این زهر کاری کرد من از نا فتادم
در کوچه مثل مادرم از پا فتادم
با احتیاط از درب خود را می کشیدم
تا خانه چندین بار چون زهرا فتادم
در خانه گفتم زود درها را ببندید
تا داخل حجره شدم در جا فتادم
پیراهنم را از عطش بالا گرفتم
یاد آمدم از جد غریبم تا فتادم
نیزه نخوردم پیکرم میسوخت از درد
یادِ تَنِ صد چاکِ عاشورا فتادم
یاد هزار و نهصد و پنجاه زخمش
بی خود ز خود گشتم ز پا آنجا فتادم
گرچه سر من را جدا از تن نکردند
یاد سر بر نیزه در نجوا فتادم
تا که جواد من سرم ازخاک برداشت
* اباصلت میگه : تا امام جواد وارد شد هی به سر و سینه اش می زد هی می گفت : أبَتاه ، أبَتاه ... دوید سر بابا رو به سینه چسباند ، لب های مبارکش رو بوسید ... آره هر بابایی دلش میخواد دَمِ آخر پسرش بالا سرش باشه ...*
تا که جوادِ من سرم ازخاک برداشت
یاد علی اکبر لیلا فتادم
🎧#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
🥀