هدایت شده از روضه دفتری
220525_019.MP3
10.95M
50.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پست_ویژه🍃💔
◀️ روضه - مانند شمع، قصهاش از سر تمام شد
️◾️ویژه #وفات_حضرت_زینب(س)
🎤 حاج مهدی رسولی
🌺 کپی با ذکر #۵صلوت بلامانع است.
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1_1478624261.mp3
5.79M
#مناجات
📝 مناجات با خدا ؛نامه سیاهم چه کنم
سال۱۴۰۰
🎤 حاج میثم مطیعی
#ام_داوود
#وفات_حضرت_زینب
🌺 کپی با ذکر #۵صلوت بلامانع است.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
يا رب از فرط گنه نامه سياهم چه كنم
گر نبخشى ز ره لطف گناهم چه كنم
بسته گرديده زهر سو به رُخم راه نجات
ندهى گر تو در اين معركه راهم چه كنم
جز تو ما را نبود پشت و پناهى به جهان
بى پناهم ندهى گر تو پناهم چه كنم
يوسف افتاد بچاه از اثر بى گنهى
من ز فرط گنه افتاده به چاهم چه كنم
بخشش و لطف تو پاينده تر از كوه بود
من كه ناچيزتر از يك پَرِ كاهم چه كنم
به هدف گر نخورد تير دعايم هيهات
به اثر گر نرسد شعله آهم چه كنم
سايه لطف تو از لطف اگر روز معاد
نشود شامل احوال تباهم چه كنم
كس به روى من «ژوليده» نگاهى نكند
نكنى گر تو هم از مهر نگاهم چه كنم
شاعر:ژولیده نیشابوری
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
12_1_Mahdi_Mokhtari&Hasan_Jokar(Vedae_Etekaf)_(www.rasekhoon.net).mp3
28.68M
وداع با اعتکاف
حاج مهدی مختاری
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خادمه اهل بیت 🌺:
وداع با اعتکاف
حاج مهدی مختاری
گرچه من را می توانی زود از سر ؛ وا کنی
تا سحر این پا و آن پا می کنم در وا کنی
.
آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن
مشت خاک آورده ام که کیسه ی زر وا کنى
.
اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط
می شود زنجیر را از پای نوکر وا کنی
.
من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت
پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی
.
افتضاحی که به بار آورده ام شد دردسر
اصلاً اینجا آمدم که از سرم شر وا کنی
.
واسطه چه بهتر از این نام زهرا هست که
آنقدر می کوبم این در را که آخر وا کنی
.
گریه از نان شبی که می خورم واجب تر است
کاشکی بر چشم خشکم نهر کوثر وا کنی
.
من گرفتاری خود را می برم امشب نجف
تا گره های مرا با دست حیدر وا کنی
.
هر شبى که روزه ام وا مى شود با یا حسین
مى شود رویم حسابى صد برابر وا کنى
.
دست و پا کمتر بزن خیلى اذیت مى شوم
مى شود زیر لگد چشمى به خواهر وا کنى
.
بى حیا آهسته تر ، آهسته تر خنجر بزن
کاشکى از گریه هاى مادرش پروا کنى
دست و پا کمتر بزن خیلی اذیت می شوم
می شود زیر لگد چشمی به خواهر وا کنی
بی حیا آهسته تر، آهستهتر خنجر بزن
کاشکی از گریه های مادرش پَروا کنی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خمیده خمیده رسیدم به تو
شکستم شکستم دم جسم تو
عزیزم عزیزم شبیه تنت
بریده بریده میگم اسم ت
و بریده بریده نفس میزنی
فقط مادرت رو صدا میزنم
بریده بریده نفس میزنی
فقط مادرت رو صدا میزنم
نزن دست و پا که میفتم حسین
دم قتلگاه دست و پا میزنم
سیدالعطشان حسین جان
اجازه بده تا جلوتر بیام
که زیر نیزه خلاصت کنم
بیا صورتت رو مکش زیر خاک
اصلا اومدم تا التماست کنم
بمیرم بمیرم که غارت شدی
میرم خواهش ازدشمنت میکنم
میرم پس میگیرم لباس تورو
خودم پیرهنت رو تنت میکنم
سیدالعطشان حسین جان
غریبم غریبم یه کاری بکن
جلو بچه ها حرف بدمیزنن
منو مثل بابا کشیدن روخاک
تورومثل مادر لگد میزنن
سلام علی یا حسین غریب
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
همیشه درد دلامو گفتم با باب الحوائج
وقت گرفتاری تو خلوت گفتم یا باب الحوائج
باب الحوائج با دست بسته دستگیر عالمی
دلت شکسته ولی تو زندون مثل کوه محکمی
باب الحوائج، باب الحوائج، باب الحوائج
دستمو بگیر جان پسرت امام رضا
از تو کاظمین ما رو برسون به کربلا
فدای غربتت آقا، قلبت از زمونه خونِ
یه عمرِ گوشه ی زندون از حال تو کی میدونه
با تن بی جون تو غل و زنجیر
با هر بهونه ای یه جوری میزد
ناله زدی با هر تازیونه ای که میزد برات بمیرم
باب الحوائج، باب الحوائج، باب الحوائج
روی خاکی و یاد مادرت تو کوچه ها
روضه ی عطش خوندی تو برای کربلا
دستمو بگیر جان پسرت امام رضا
از تو کاظمین ما رو برسون به کربلا
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
روضه حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
عمری بر آن سرم که شوم خاکِ پایِ دوست
تا هستی ام شود غبار در هوایِ تو
روزی هزار بار اگر جان دهم کم است
در شوق لحظه ای که بمیرم برایِ تو
کویِ تو را به ملک دو عالم نمی دهم
آری گدای توست همیشه گدایِ تو
تو برتری از آن که شوی آشنا به من
من کمترم از این که شوم آشنایِ تو
با این همه زِ کویِ تو جایی نمیروم
باشد سرم همیشه به خاکِ سرایِ تو
یک بار مرا به رَهِ خویش کن فدا
ای صد هزار مرتبه عالم فدایِ تو
ایام شهادتِ باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله ..
خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم
جانِ دو جهان امام کاظم
ارباب کمال زیرِ دینت
چشم همه سمتِ کاظمینت
عیسی زِ دم تو دم گرفته
جود از کف تو کرم گرفته
موسی به امیدِ نخلِ نورت
نعلین براورد به طورت
زنجیرِ تو حلقۀ وصالت
تا عشرِ خداست اتصالت
آبِ وضویِ تو اشک هایت
خون است روان زِ ساقِ پایت
*چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام ..
پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام ..
سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک پسرِ پاکِ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ..چی گذشت به زینبِ کبری وقتی ببینه بدنِ بی سرِ برادر رو خاکِ کربلا ..
دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری
وقتی نمانده است برایش برادری
من مانده ام چگونه تو را غسل میدهند
وقتی نمانده است برایِ تو پیکری
در زیرِ سم اسب چه ها میکنی حسین
با تو چه کرده اند در این روزِ آخری
بنی اسد اومدن دیدن اَبدان غارت شده بدون سر رو خاکِ گرم کربلا .. بدنی که سر نداره، بدنی که غارت زده ست قابل شناسایی نیست .. یااباعبدالله، خدایا چه کنند اینا که بدن ها رو نمیشناسند .. یه وقت دیدن یه سوارِ آمد از مرکب پیاده شد، بنی اسد دست نگه دارید من این بدن ها رو خوب میشناسم .. این بدنِ بریرِ، این بدنِ ظهیرِ، این بدنِ حبیبِ .. یک یک بدن ها رو معرفی میکنه .. به یه بدن رسید دیدن زانوهاش بی رمق شد رو خاکا افتاد .. اقا این بدنِ کیه؟! فرمود زود برید بوریا بیارید .. آی بمیرم حصیر آوردن .. بدن که ارباً ارباست، هم زخم خورده با شمشیر و نیزه و سنگ هم با اسب از این بدن رد شدن .. چیزی باقی نمانده ، حضرت حصیر رو از زیرِ بدنِ ارباًاربا رد کرد ، بدنُ تو خانه ی قبر گذاشت .. ما مسلمونا یه رسمی داریم گونه راستُ رو خاک میزاریم اما عزیز فاطمه سر در بدن نداره .. بنی اسدی ها دیدن زین العابدین از خونۀقبر بیرون نمیاد اومد جلو سر رو جلو آورد دید آقا خم شده لب ها رو به رگ های بریده .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین ..👇👇کانال_نوحه_مجمع الذاکرین
@majmaozakerine
♡••
اَلسَّلامُعَلَيْكَ يااَباعَبْدِاللهِ وَعَلَىالاَْرْواحِ الَّتيحَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُاللهِ اَبَداً مابَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُوَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُاللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَىالْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّبْنِالْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِالْحُسَيْنِ وَعَلىاَصْحابِالْحُسَيْن..🌿
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناه برخدا
و زمانی که این دنیای پست و بیارزش در لحظه فرو میریزد…چقدر دلبسته هستیم و غافل!
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌺 کپی با ذکر #۵صلوت بلامانع است
سه شنبه های جمکرانی
#فراق_امام_زمان
وقتی که دل شکسته مناجات می کنم
حس میکنم که با تو ملاقات می کنم
از اینکه همنشین شب گریه ی تواَم
بر عالمی همیشه مباهات می کنم
هر شب به پای شمع تو تا اوج عاشقی
پروانه وار سیر مقامات می کنم
وقتی دلم برای شما تنگ می شود
می آیم و به روضه تماشات می کنم
حالا برای آنکه نگاهی به من کنی
همراه ابر گریه مناجات می کنم
یابن الحسن،یابن الحسن
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
📖 تقویم شیعه💢
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۱۸ بهمن ۱۴۰۱
میلادی: Tuesday - 07 February 2023
قمری: الثلاثاء، 16 رجب 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹خروج حضرت فاطمه بنت اسد از کعبه بعد از ولادت حضرت علی علیه السلام
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️10 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
▪️11 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
▪️16 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
▪️17 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
✅ با ما همراه شوید.💢
مردی که نام دیگر او "آفتاب" است
بین غل و زنجیر هم عالی جناب است
حبل المتین ماست یک تار عبایش
این مرد از نسل شریف بوتراب است
هنگام طی الارض و معراجش یقیناً ...
... روح الامین در محضرش پا در رکاب است
پیداست از باب الحوائج بودن او
هر کس از او چیزی بخواهد مستجاب است
با یک سؤالش بشر حافی زیر و رو شد
هر کس به پای او بیفتد کامیاب است
بدکاره ای را زود سجّاده نشین کرد
اعجاز او بالاتر از حدّ نصاب است
چیز کمی که نیست ... آقا چارده سال
زیر شکنجه ، کنج زندان در عذاب است
نامرد ، زندان بان ، یهودی زاده ی شوم
دست و سر و پاهای آقا را چرا بست ؟!
با ناسزا باب زدن را باز کرده
این بد دهان بی حیا ذاتش خراب است
از حیدر و زهرای اطهر کینه دارد
هر صبح و شب دنبال تسویه حساب است
از بس که گلبرگ تن آقا خمیده
زندان تاریکش پر از عطر گلاب است
زخمی که در زیر گلوی او شکفته
یادآور زخم و غم طفل رباب است
با این غل و زنجیر و لب های ترک دار
تنها به یاد زینب و بزم شراب است
چوب یزید و گریه ی اطفال ای وای
حرف کنیزی و زبانم لال ای وای
محمد فردوستی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
رواق روشنی شد غرق نورت
زندان رواق روشنی شد غرق نورت
دیوارها نمناک از شرم حضورت
دهلیزها مستند هنگام عبورت
زنجیر تسبیحی به دستان صبورت
این بندها در بند زلف دلپذیرت
موسای دربندی و هارون ها اسیرت
یوسف که ترس از تنگی زندان ندارد
جان جهان است او غم کنعان ندارد
سیمرغ عاشق فکر آب و نان ندارد
زندان توان بستن مردان ندارد
عاشق دلش دریاست، حتی کنج زندان
تصویری از دنیاست، حتی کنج زندان
ای هفت دریا خیره در پهنای صبرت
هفت آسمان یک برکه در دریای صبرت
ای هفت شهر عشق در معنای صبرت
زانو زدند ایوب ها در پای صبرت
آقا! به این حجم بلا عادت ندارم
باید بگویم شاعرم، طاقت ندارم
سنگینی شلاق و آن بازو!... خدایا
زنجیر بر آن قامت دلجو!... خدایا
چنگال زندانبان و آن گیسو! ... خدایا
خون و شکست طاق آن ابرو!... خدایا
هر چند در دستان او جام بلا بود
از تشنگی یکریز یاد کربلا بود
معصومه دلتنگ است چشمانش به راه است
فهمیدهاند انگار یوسف بیگناه است
بر صورتش اما چرا ردی سیاه است
پایان این قصه گمانم اشتباه است
یوسف میآید روی تابوت است اما
از اشک یاران دجله مبهوت است اما
موسای ما از طور سینا بی عصا رفت
تخت سلیمان باز با باد صبا رفت
این نوح روی موجی از اشک و دعا رفت
تا پر کشید اول دلش پیش رضا رفت
بی او اگر چه عشق مشکی پوش میشد
نور خدا بود او مگر خاموش میشد
در بند بود و عالمی دربند اویند
سادات جمله نوری از پیوند اویند
شه زادگان این جا همه فرزند اویند
هر گوشه فرزندان دانشمند اویند
وا میکند بر روی ما بن بستها را
باب الحوائج شد بگیرد دستها را
شاعر:قاسم صرافان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️