#حسین_جانم ❤️
این دوری و دوستی...
دارد به درازا می کشد!
این فراق...
دارد سخت می گذرد!
این امروز و فرداها
دارد زیاد می شود!
این دلتنگی...،
امان از این دلتنگی
#اربعین
اربابـــــــ😭💔
پياده محضِ تسلایِ قلبِ خواهرتان،
وظيفه بود بيایيم ببخش جاماندیم...😔
جاماندگان_اربعین
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
💫 #حسین_جانم
🍃با تو بودن گاه گاهی
که مقدر میشود
خیمه گاه سینه عاشق مسخر میشود
🍃بوی عطر سیب
وقتی که می آید از حرم
روح من در #کربلا مثل کبوتر میشود
🌷اللهم ارزقنا توفیق زیارت #اربعین
آمدن جابر
🏴🕯آمدن جابر بن عبد الله انصاری در اربعین به کربلا و کیفیت زیارت او
در كتاب بشارة المصطفی آمده است:
عطیه عوفی میگوید، به همراه جابر بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین(ع) وارد كربلا شدیم. جابر نزدیك شریعه فرات رفت. غسل كرد و لباسهای نیكو پوشید ... سپس به طرف قبر مطهر حركت كردیم. جابر هیچ قدمی را بر نمیداشت، الا اینكه ذكر خدا میگفت. تا به نزدیك قبر رسیدیم. سپس به من گفت مرا به قبر برسان.
من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش كرد. سپس من مقداری آب روی صورتش پاشیدم وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمیدهی؟! سپس به خودش گفت: چگونه میتوانی جواب دهی در حالی كه رگ های گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم كه تو فرزند خاتم النبین و سید المؤمنین ... و پنجمین فرد از " اصحاب کساء " هستی ...درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین(ع) حركت كرد و گفت: السلام علیكم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین ... اشهد انكم اقمتم الصلاة و آتیتم الزكاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنكر...»
📚منبع:
بشارة المصطفی؛ ص ۱۲۶
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
🏴🕯اربعین و حضور قافله اهل بیت علیهم السلام در کربلا
اهل بيت عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهى جاده عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مكان رسيدند، از امير كاروان خواستند تا آنان را به كربلا ببرد، و او آنان را به سوى كربلا حركت داد. چون به كربلا رسيدند، جابر بن عبد الله انصارى را ديدند كه با تنى چند از بنى هاشم و خاندان پيامبر براى زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به كربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زارى كردند و بر صورت خود سيلى زده و ناله هاى جانسوز سر دادند و زنان روستاهاى مجاور نيز به آنان پيوستند(۱) زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاك زد و با صوتى حزين كه دلها را جريحه دار مى كرد مى گفت: «وا اخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول الله و ابن مكة و منا! و ابن فاطمة الزهراء! و ابن علي المرتضى! آه ثم آه!» پس بيهوش گرديد.
آنگاه ام كلثوم لطمه به صورت زد و با صدايى بلند مى گفت: امروز محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا از دنيا رفته اند و ديگر زنان نيز سيلى به صورت زده و گريه و شيون مىكردند.
سكينه چون چنين ديد، فرياد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بيت تو كرده اند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند! (۲)
📚منابع:
(۱): اللهوف؛ ص ۸۲
(۲): الدمعة الساكبة؛ ج ۵؛ ص ۱۶۲
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
ای برادر جان رسیده خواهر تو از سفر
آمدم اما ببین در هم شکسته بال و پر
بعد تو جان برادر روز خوش چشمم ندید
از غم داغت شده موی سر زینب سفید
مانده بر روی تنم از تازیانه بس نشان
زیر این بار گران زینب شده قامت کمان
با سر پاکت شدم منزل به منزل همسفر
ماه را دیدم به روی نیزه با چشمان تر
هر چه از شام بلا گویم برادر جان کم است
از مصیبتهای آن داغی به قلب عالم است
کوچه و بازار شام آتش زده بر پیکرم
سوخت از زخم زبان شامیان پا تا سرم
از خجالت مانده ام با تو چه گویم یار من
مانده یک داغ از سفر بر روی قلب زار من
در خرابه لاله ات پر پر شده ای هست من
جسم پاک دخترت ماند روی هر دو دست من
وحید زحمت کش شهری
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
mahmoudkarimi-@yaa_hossein.mp3
25.48M
رحلت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
🎵ای ملائک همه سوی یثرب پرواز کنید
🎤محمود #کریمی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_33095025.mp3
10.44M
رحلت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
🎵ملک وجود غرق در اندوه و در عزاست...
🎤سیدمهدی #میرداماد
#روضه
@majmaozakerine
عنوان : روضه رحلت رسول اکرم (ص) - از سراپای مدینه گِل غم می ریزد -
-------------------------------------
از سراپای مدینه گِل غم می ریزد
اشک از دیده ی غم بار حرم می ریزد
از نگاه نگران برق اِلم می ریزد
خوب پیداست که باران ستم می ریزد
آه آرامش زهراست بهم می ریزد
سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود
یا قرار است که پیغمبر اکرم برود
نور از خنده لبهای ترش می بارید
از گرفتاری امت به جزا می ترسید
گفت :شیعیانم، امتم؛ قربونت برم که یک بار مارو نفرین نکردی. انبیاء همه نفرین که کردن، زیرو رو شد عذاب اومد، گرفتار شدن؛ اما رسول اکرم، خدا فرمود: نفرینشون کن؛ گفت :گناه دارن نمی فهمن، پیشنهاد نفرین رو خدا به پیغمبر داد. همونطور که امیرالمومنین، دیگه علی فاطمه رو از دست داده بود، عطر نزد بعد از بیست و پنج سال، گفتن آقا عطر می زنی؟ فرمود: نه من عزادارم فاطمه رو از دست دادم. نفرین امیرالمونینم گوش بکنید، میگه پیغمبر رو در عالم رویا دیدم ،علی جان چطوری؟ گفتم: آقا جان خسته شدم از دست اینا. اینقدر لجبازن؟ فرمود: نفرینشون کن؛ خدا منو از اینا بگیره یکی مثل خودشون بهشون بده. این کوفه به همین نفرین دچار شد، یعنی امیرالمومنین ظرفیت همه بلاهای دنیا رو داره
نور از خنده لبهای ترش می بارید
از گرفتاری امت به جزا می ترسید
در به در درپی ارشاد بشر می گردید
مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید
در دلم شور عجیبی است، نمی دانم چیست
در گلو بغض غریبی است، نمی دانم چیست
دخترت زار به سر می زند، ای وای دلم
در دلم غصه شرر می زند، ای وای دلم
پدرم حرف سپر می زند، ای وای دلم
حرف از داغ پسر می زند، ای وای دلم
یک نفر آمده در می زند، ای وای دلم
دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست
بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست
این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
در زدن جوان رعنا و زیبا رویی پشت دره، حضرت عزرائیل بود، عزرائیل هم در این خونه رو میزنه بی اذن وارد نمی شه....
این جوان کیست که از دیدن رویش در دل
غصه داخل شده و خنده ز لب شد زائل
آه یا رب شده انگار صبوری مشکل
گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل
با اجازه بگذارید بیایم داخل
با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد
پرده از صورت پوشیده خود یک سو زد
مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است
ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است
شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است
به علی هم برسان روز خطر نزدیک است
و قت آتش زدن یاس و تبر نزدیک است
پدر آماده رفتن به سماوات ولی
نگران است برای غم فردای علی
تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد
نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد
آه از سینه ی افلاک بر آمد هیهات
به علی فاطمه را باز امانت می داد
داشت اما خبر از قصه زهرا ای داد
این همه بی کس ای وای سرم درد گرفت
دل سرشار غم و شعله ورم درد گرفت
او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر
از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر
ازبه آتش زدن یاسمنش داشت خبر
از غم حیدر خیبر شکنش داشت خبر
از حسین و بدن بی سرش داشت خبر
اشک از دیده فرو ریخت و روحش پرزد
پر زد و دختر مظلومه او بر سر زد
این اسلام با محرم و صفر زنده است، یهود می دونست اسلام میاد و همه دنیا رو می گیره یهود میدونست یه پیغمبر می یاد خاتم پیغمبرانه، این پیغمبر کاری می کنه کارستون، همه دین ها در دینش خلاصه می شه ،این رو می دونستن بشارت ها در تورات و زبور داده شده بود؛ می دونستن پیغمبر فعالیتش تو مکه نمی گیره چند صد سال قبلش رفتن دو مدینه جا گرفتن، اینا آماده بودن به موقع ضربه رو بزنن. از علی هم نقره داغ شده بودن، در خیبر کنده بود، بعضی ها می گن چرا روز دوشنبه، اینقدر برنامه ریخته بودن، با هوچی گری اومدن بیعت گرفتن، چون بیشترین جمعیت یهود روز دوشنبه، دوشنبه بازارشون تو مدینه بود، همه جمع شدند اون روز رفتند در خانه رو آتش زدند. مهربانترین مادر عالمه، مادر اربامه، مادر امام زمانه، همه زندگیمه فاطمه، آی خدا تو شاهد باش، منو تیکه تیکه کنن یه ذره از محبت فاطمه دست نمی کشم، من با محبت زهرا
زنده ام ؛ جمعیت زیادی از یهود جمع شدند دیدن علی رو دارن می برن، همین که کمبرند علی رو کشید حریف نشدن، از یه طرف فاطمه با قوت الهی نه قوت بشری، کمربند مولا رو کشید. همه نامردا رو زمین ریختند، آی کینه به دل گرفتن علی رو رها کردند، با قلاف و تازیه با تمام کینه ها زدند، مادر زیر دست و پا گم شد. اینجا یه جا یهود داشتند نگاه می کردند، یک جا هم زینب تو محله یهودیا همه سنگ برداشتند ای حسین...
امام سجاد فرمود: هفت تا مصیبت به ما وارد شد تو شام، بالاترینش این بود ما رو از محله ی یهودی ها بردن، اونقدر سنگ زدن سر بابام از رو نیزه افتاد، حسین....
#رحلت_پیامبر_ص #روضه #کریمی
-------------------------------------
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5872957311550490340.mp3
5.49M
عنوان : روضه رحلت رسول اکرم (ص) - از سراپای مدینه گِل غم می ریزد - محمود کریمی