#احادیث
🌸🌸پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله
《اِضمَنوا لى سِتّا مِن اَنفُسِكُم اَضمَن لَكُمُ الجَنَّةَ اُصدُقُوا اِذا حَدَّثتُم وَ أوفُوا اِذا وَعَدتُم وَ اَدُّوا اِذا ائتُمِنتُم وَاحفَظوا فُروجَكُم وَ غُضّوا اَبصارَكُم وَ كُفّوا اَيديَكُم》
🌸🌸 شش چيز را براى من ضمانت كنيد
تا من بهشت را براى شما ضمانت كنم
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
هرگاه سخن گفتيد دروغ مگویید
هرگاه وعده داديد خلف وعده نكنيد
هرگاه امینتان دانستند خيانت نورزيد
چشمانتان را [ از حرام ] فرو بنديد
شهوت خويش را حفظ كنيد
و دست و زبان خود را نگه داريد
📗نهج الفصاحه، صفحه۲۱۶، حدیث۳۲۱
#حضرت_زهرا
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند
این روضهی ناموسی و این قصهی کوچه
تکرار مکرر شده سادات ببخشند
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هر چه شده از در شده سادات ببخشند
مادر که زمین خورده و بابا که شکسته
ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومهی دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند
دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم
ارثیّهی مادر شده سادات ببخشند
ارثیّهی پهلوی لگد خوردهی مادر
سهم علیاکبر شده سادات ببخشند
گهوارهی ششماههی زهرا به گمانم
وقف علیاصغر شده سادات ببخشند
سهمیّهی رخسار کبودش به خرابه
تقدیم به دختر شده سادات ببخشند
البتّه رسیده است به او ارث، اضافه
چشمی که مکدر شده سادات ببخشند
ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی
با زینب مضطر شده سادات ببخشند
در شام خدا داند و زینب که به نیزه
با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند
مهدی مقیمی
🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️در اولین سهشنبه زمستان
❄️برای سلامتی و ظهور
❄️مهدی موعود عج
❄️و سلامتی خودتون
❄️صلواتی ختم کنیم
❄️الّلهُمَّ
❄️صلّ
❄️علْی
❄️محَمَّد
❄️وآلَ
❄️محَمَّدٍ
❄️وعَجِّل
❄️ فرَجَهُم
یازهرا🌺:
سه شنبه های جمکرانی
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
قلب مارا در هوای خود رها کن خواهشاً
حاجت ما را در این بُرهه روا کن خواهشاً
خسته ام از روزهای نانجیب یکنواخت
در دل مجنون من غوغا به پا کن خواهشاً
هر سه شنبه جمکران و جمعه ها اشک فراق
درد بی درمان دوری را دوا کن خواهشاً
هستی اما چشم تارم محرم دیدار نیست
ای حضور بی صدا ما را صدا کن خواهشاً
جلوه ی امّن یجیب سجده های نیمه شب
در قنوت خود مرا امشب دعا کن خواهشاً
جنس خوب دل همان باشد که با تو همدم است
این دل بی تاب ما را مبتلا کن خواهشاً
خوشبحال آن اسیری که به اصلش وصل شد
این دل ما را اسیر کربلا کن خواهشاً
یابن حیدر یابن یاسین یابن طه العجل
کوچه گرد فاطمیه یاس زهرا العجل
#اسماعیل_شبرنگ
#حضرت_زهرا
هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ
درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ
مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ
این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟
چندین نفر به زور دراین کوچه جا شدند
نمرودها مزاحم پروانه ها شدند
دریا خروش کرد تلاطم شروع شد
دوران جاهلیت مردم شروع شد
وقتش رسیده بود تهاجم شروع شد
انگار کار آتش و هیزم شروع شد
در پشت در زبانه ی آتش که پا گرفت
دودش بلند شد همه جارا فرا گرفت
دربسته بود درشکنی ایستاده بود
در جنگ نور اهرمنی ایستاده بود
در بین خانه ممتحنی ایستاده بود
نامرد رو بروی زنی ایستاده بود
فریاد میکشید ولایت گرفتنی ست
با زور هم اگر شده بیعت گرفتنی ست
مشغول حرف بود که با پا به در زدو
صدیقه را مقابل مولا به در زد و
فهمید مانده پشت در اما به در زد و
همراه مادری پسرش را به در زد و
گل را گلاب کرد و بدستان خار داد
مسمار را به پهلوی زهرا فشار داد
فضه اگر نبود به دادش که میرسید؟
چادر به روی پیکر زهرا که میکشید؟
در بین شعله بانوی این خانه را که دید
محکم بصورتش زد و به سمت در دوید
این پاسخ سفارش عمر رسول بود
مولا به فکر حفظ حجاب بتول بود
سیدپوریا هاشمیان
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام
ازهمان ضربت پابود که زهرا افتاد
باره شیشه عاقبت به زیره پاها افتاد
دامنِ چشمِ تواز گریه شده چون دریا
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
خون بین دهنت، میچكد از كُنجِ لبت
رفتی و قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد
رفتی وخاطره هایم همگی زنده شدند
راهِ حیدر به سره كوچهی غمها اُفتاد
حسنم گفت که با مادر خود میرفتم
به سَرَش سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و فاطمه ام خورد زمین
ضرب سیلی به رخ همسرمن جا افتاد
همگی آمده بودند پی بردن من
چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد
مردکی زد که رَهِ خانهی خود گُم كردی
ضربه ای زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
می خورد گه سره دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زهرای من از کار تماشا اُفتاد
فاطمه دست مکش روی زمین فهمیدم
گوشوارت که شکسته است دراینجا اُفتاد
شانه های تودرآن کوچه زکارافتاده
قامت خم شده ات به زیره پاها اُفتاد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🥀شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام🥀
🎼سبک :: آی منیم نازنین نگاریم... اصغریم ای شیرین زبانیم
✍شاعر ؟؟؟
(یا علی زار و دلفکارم
تنگ اولوب سینه بی قرارم)2
اینجیدیم من بو بی وفالردن علی
دینجلور فاطمه بلالردن علی
یانار قلبیم
آخار اشکیم
قویما قان آغلاسون حسینیم
سینه سین داغلاسین حسینیم
قویما گوز یاشینی جماله
سیل کیمی باغلاسون حسینیم
آغلاسا تاب دل آلانماز فاطمه
آغلاسا قبریده قالانماز فاطمه
یانار قلبیم
آخار اشکیم
صبر ایله درده طاقت ایله
آغلاما استقامت ایله
گوز یوموب فاطمه جهاندان
سنده هجرانه عادت ایله
فرض ایله محنتون اولدن چوخوموش
فرض ایله فاطمه ازلدن یوخوموش
پریشانم
علی جانم
دفنیمی ساخلا لیل تاره
غسل ایله یاره لی نگاره
ایت کفن جسمینه علی جان
تک ئوزون قوی منی مزاره
اینجیدیم من بو بی وفالردن علی
دینجلور فاطمه بلالردن علی
یانار قلبیم
آخار اشکیم
🎼سبک_اصغریم_ای_شیرین_زبانیم
⬇️⬇️⬇️
🏴فاطمیه_شهادت
یا_علی_زار_و_دلفکارم
✍شاعر_ناشناس
#ترکی
وصیت حضرت زهرا.mp3
3.86M
🥀نوحه جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🥀
وصیت حضرت زهرا سلام الله به امیرالمومنین💔💔
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقه زهرا(س) بانوای سیدمجید بنی فاطمه -(شکرخدایی که مرا شیعه حیدر نوشت..)
@majmaozakerine
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا رَبَّنَا
حضرت رحمن سریع الرضا
آن که مرا آفرید
آنکه به آب و گِلم
روح خودش را دمید
شکر بر این سرنوشت
شکر خدایی که مرا شیعه حیدر نوشت
بندۀ اولاد پیمبر نوشت
معتکف خانهۀ احمد شدیم
سائلِ این لطف زبانزد شدیم
شکر خدا خاک قدم های محمد شدیم
صل علی سیدنا المصطفی
خاتمۀ سلسلۀ انبیا
رحمت محضِ خدا بخشش بی انتها
آنکه خودش مایۀ آرامش جان همه ست
سایۀ لطفش به سر عالم ست
مرهم زخم دلش، یک نظر فاطمه ست
غصۀ این خانه غم مصطفی ست
خانۀ زهرا حرم مصطفی ست
او که در این راه دین
جان خودش را گذاشت
بار سفر بست و رفت
عطرت و قرآنِ خودش را گذاشت
بر دل آل عبا غصه و غم ها رسید
آه که بعد از نبی نوبت زهرا رسید
سلام و ناله بضعه المصطفی
حضرت خیرالنساء ، هم نفس مرتضی
دارُ و ندار حسن ، مادر ارباب ما ..
عالم و آدم همه بر سفرۀ احسان او
جن و ملک جمله فقیران او
عرش خدا پر شده از عِطر خوش نان او
بعد پدر صبح و مَساء گریه کرد
بر تن او رَخت عزا گریه کرد
بر غم او عرض و سما گریه کرد
ناله زد و باد صبا گریه کرد
بس که به هنگام دعا گریه کرد
خانه و مسجد همه جا گریه کرد
آه در این روضه خدا گریه کرد
گرچه توانی به تن آخر نداشت
جزغم حیدر به دلش غصۀ دیگر نداشت
تانفس آخرش دست ز یاریِ علی بر نداشت
رفتُ دلیرانه رفت؛
در دل آتش گل ریحانه رفت
جای علی عاقبت؛
مادر ما پشت در خانه رفت ..
گفت که من دختر پیغمبرم
از همه زن های دو عالم سرم
فخر جهان حیدر کرار علی همسرم
سید و سالار جوانان بهشتن دو تا دلبرم
حال که پشت درم
وای اگر لحظه ای از حق علی بگذرم
ناگهان کوچه پر از نعرهی مردم شدُ
نالۀ زهرا وسط همهمه ها گم شدُ
صحبت آوردن هیزم شدُ
منزل وحی خدا
شعله ور از آتش آن کینه شد
در شکست ..
حرمت ناموس پیمبر شکست
زیر لگد بالِ کبوتر شکست
هم سر و هم سینه و هم پهلوی مادر شکست
آه در آن گیر و دار "
آینهی کوچک حیدر شکست
باز درآن ازدحام مادر سادات علیها سلام
با دم یا حیدر کرار به پا ایستاد
تا برساند به دو عالم پیام
با نفس خسته گفت یک کلام
حیدر من را به کجا میبرید؟!
با پر خونین شده اش پر زدُ
ناله ز تنهایی حیدر زدُ
یک نفره مثل علی در دل لشگر زدُ
آه به دست کبود؛
چشمه ی نور ازلی را گرفت
رفتُ و کمربندِ علی را گرفت ..
بانگ زد ای قوم منم فاطمه
گفته پیمبر که عزیز دوسرا فاطمه ست
هم قدم شیر خدا فاطمه ست
هان؛ که چهل تن نه،
چهل شهر هم جمع شود
فاتح این معرکه ها فاطمه است ..
سخت شد این واقعه بر پست ها
رفت هوا عربدهی مست ها
رفت به سمتِ قلاف آخر سر دست ها
دور علی فاطمه گرمِ طواف
وای که در آن مصاف
گشت جدا دست کبود از کمر مرتضی ..
آه به ضرب غلاف
فاطمه آهی کشید
رو به مزار پدرش کرد و گفت:
آه کجایی پدر ..
آه کجایی که جسارت شده
کشتن من مزد رسالت شده ..
رفتی و با دختر تو بد شدن
پشت نگاه علی از چادر من رد شدن
دخترکی دید به چشم ترش
مادرِ در معرکه و خون رویِ معجرش
زخم علی دوستی افتاده به روی پرش
دخترک آن روزگار
رسم دفاع از حرم آموخته از مادرش
دفتر تاریخ ورق خورد و بعد
قصه به گودال رسید آخرش ..
از دل خیمه سوی میدان دوید
تا به برادر رسید
دید که آن قاتل پرکینه اش
وای نشسته به روی سینه اش ..
ناله زد از عمق جان آه کجایی پدر؟..
من جگرم سوخته
چشم ترم سوخته
اشک روان از نظرم سوخته
آخ بال و پرم سوخته
این نفس مختصرم سوخته
موی سرم سوخته
در دل گودال امیدُ ثمرم سوخته
روسریِ اهل حرم سوخته
بر سر نیزه قمرم را ببین
دور و برم را ببین
این جگر شعله ورم را ببین
بی کسیِ اهل حرم را ببین
آه که با شمر شدم همسفر
همسفرم را ببین ، آه کجایی پدر ..
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5985403712888112415.mp3
3.79M
🎵 نوکرتم فداییِ مادرتم (زمینه)
پای منبر اباعبدالله ٫ پابهپای نوکرا میشینم
وقتی که ذکر حسین میگیرم ٫ خودمو تو کربلا میبینم
اونقدر میگم حسین تا آخر ٫ با خصائصِ حسین آشنا شم
کاشکی با امام زمانم روزی ٫ توی بینالحرمین آشنا شم
یاحسین میگم، بمیرم تو روضههاش خدا کنه
یاحسین میگم، فاطمه برای من دعا کنه
یاحسین میگم، روزیِ منم یه کربلا کنه
"نوکرتم نوکرتم، فدایی مادرتم"
آقاجون تو در خودت جمع کردی ٫ همه خوبیا رو به تنهایی
کمه هر روز اگه شاکر باشم ٫ خدا رو به این همه زیبایی
هرچی که تو بگی پاش میمونم ٫ کم نمیشه دیگه صبرم با تو
سختی راه سعادت با من ٫ سختی فشار قبرم با تو
با تو ترسی از، وحشت روز قیامت ندارم
من کنارتم، بیا قول بده بمونی کنارم
وقت مردنم، سرمو به روی زانوت بذارم
یاحسین میگم، بمیرم تو روضههاش خدا کنه
یاحسین میگم، فاطمه برای من دعا کنه
یاحسین میگم، روزیِ منم یه کربلا کنه
"نوکرتم نوکرتم، فدایی مادرتم"
دست مادرا رو باید بوسید ٫ ما رو به حسینیه آوردن
تا که ما گُل بکنیم تو هیئت ٫ خودشونو پای ما پژمردن
چقدر خوبه که آقا مارو ٫ ز اضافهی گِلِ تو ساختن
سربلندن اون گداهایی که ٫ خودشونو پای تو انداختن
منِ سر به زیر، سرفرازم به مقام نوکری
دستمو بگیر، من که رو نمیزنم به هر دری
مثه اکبرت، واسه من هم بکن آقا پدری
یاحسین میگم، بمیرم تو روضههاش خدا کنه
یاحسین میگم، فاطمه برای من دعا کنه
یاحسین میگم، روزیِ منم یه کربلا کنه
"نوکرتم نوکرتم، فدایی مادرتم
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5985403712888112414.mp3
6.79M
🎵 برگرد داره میباره اشکِ دخترت (زمینه)
🥀🥀🥀🥀🥀
فاطمه ببین گریونم
روضه ی تو رو می خونم
بی تو من چطور آروم بمونم
برگرد داره می باره اشک ِ دخترت
برگرد به جون این شهیدِ بی سرت
برگرد تا که خونه بازم صفا بگیره
برگرد نبودنت دلم رو میشکنه
برگرد غمت آتیش به جونم میزنه
برگرد با دیدنت دلم جلا بگیره
رفتی زدستای علی، وای
در پیشِ چشمای علی، وای
برگرد زهرایِ علی، وای...
باز دارن میدن آزارت
🥀🥀🥀🥀
بچه هات سیاه پوشیدن
گریه کردن ورنجیدن
چندشبی میشه که نخوابیدن
برگردنباشی کی اشکاموپاک کنه
برگردخداجای تومن روخاک کنه
برگردتااینکه بچه هات آروم بگیرن
برگردنزارکه من بیفتم از نفس
برگردخونه شده عین قفس
برگرداگه نباشی بچه هات میگیرن
تو جون دادی پای علی
پرپرشدی جای علی برگردزهرای علی
#التماس_دعا🙏
شادی روح حاج قاسم سلیمانی#صلوات
مداحی آنلاین - داستان اعجاز - استاد عالی.mp3
3.12M
ایام_فاطمیه
داستان اعجاز
سخنرانی بسیار شنیدنی
حجت الاسلام عالی
حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
مداحی آنلاین - سه خصلت حضرت زهرا - استاد رفیعی.mp3
2.08M
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️سه خصلت حضرت زهرا(س)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
نوحة حضرت زهرا سلام الله علیها
بانویِ – دوعالمی – تکیه گهِ شیر خدا
دست ما – به دامنت – شفیعة روز ِ جزا
ای اولین مدافع حرم
شبیه تو فدایِ رهبرم
تمام فخر من همین شده
هردو جهان توئی تو مادرم
پشت و پناهِ مرتضی - سیدتی یازهرا
پشت در – صدا زدی – به چشم تر – فضه بیا
ای بانو– به راهِ دین – محسن تو –گشته فدا
ز بسکه با تو وعلی بدند
برای کشتن تو آمدند
شکسته شد غرور شوهرت
میان خانه تا تورا زدند
چه آمده سرِ شما – سیدتی یازهرا
حورایِ بهشتی و شدی اسیرِ شعله ها
مانده بر صورت تو نشانه ای ز ضربه ها
چه شد سفارشات مصطفی
به چادر تو مانده جای پا
شکسته بازوی تو باغلاف
شدی چگونه از علی جدا
افتادی دگر زپا – سیدتی یازهرا
#قاسم_نعمتی
#فاطمیه
#نوحه
غزل بعد از شهادت
همسايه ها ، مَردُم ، دگر راحت بخوابيد
زهراي من رفته سفر راحت بخوابيد
آن دختري كه باعث آزارتان بود
مهمان شده نزد پدر راحت بخوابيد
با دست خود هستي خود را دفن كردم
شد پير خيبر بي سپر راحت بخوابيد
ديگر نمي آيد صداي آه آهش
از درد پهلو تا سحر راحت بخوابيد
فكر خبر بوديد از بيمار بدحال
جان داد زهرا بي خبر راحت بخوابيد
بانوي من با سينة مجروح رفت و ...
من ماندم و اين ميخِ در راحت بخوابيد
حورية انسيه كه سيلي نمي خواست
كشتند او را در گذر راحت بخوابيد
باخنده هستيِ مرا آتش كشيدند
دامان زهرا شعله ور راحت بخوابيد
دل تنگم و ديدار يارم مي روم من
هر نيمه شب با چشم تر راحت بخوابيد
#قاسم_نعمتی
#فاطمیه
#فاطمیه
یازهراسلام الله علیها
سر تا سر وجود مرا غم فرا گرفت
آتش کشید شعله و دور مرا گرفت
شکر خدا که دود به داد علی رسید
امکان دیدن رخم از مرتضی گرفت
تا آمدم به خویش در افتاد و میخ در
از بین دنده در وسط سینه جا گرفت
چون سرخ گشته بود نیامد ز جا برون
تا پــــــــــــــــاشدم زجا بغلم را خدا گرفت
برخواستم زجا به هواخواهی علی
برروی چادرم اثراز جای پا گرفت
نفرین به این زمانه ی بی معرفت چه زود
ضرب قلاف جای لب مصطفی گرفت
تادید بین کوچه علی نیست همرهم
راه عبور تنگ مرا بی حیا گرفت
یک ضربه زد دو لاله گوشم شکاف خورد
نور دو دیدگان مرا بی هوا گرفت
این ضرب دست آمد و پنجاه سال بعد
معجر ز موی دختر من کربلا گرفت
#قاسم_نعمتى
#فاطمیه
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم
مانند علی بی کسم اَحباب ندارم
پیغام مرا زود به حیدر برسانید:
جز گوشه ی اَبروی تو محراب ندارم
باید که بپوشانم از او چهره ی خود را
با زخم و کبودی رخ مهتاب ندارم
طِفلی حسنم دیده که نامرد مرا زد
با گریه بمن گفت: دگر خواب ندارم
فِضّه بگمانم که حسینم زده فریاد:
مادر شده ام تشنه ولی آب ندارم
دیدم که علی خیره به در مانده و با خود
می گوید از این پس گل نایاب ندارم
پنهانی و شب دفن کنید این تن من را
یک دلخوشی از این دو سه اَصحاب ندارم
پهلو و سر و صورت و بازو، در و مِسمار
یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم
🔸شاعر:
#سیدعلی_حسینی
___________
🔹