eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.9هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دیده بگشا من علیِ بی کسم.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ دیده بگشا من علیِ بی کسم گوشۀ چشمی زِ تو باشد بَسَم پر شکسته این چنین پرپر نزن تازیانه بر دلِ حیدر نزن .. جانِ زهرا روزِ من را شب مکن چادرت را بر سرِ زینب مکن میروی ای بحرِ عصمت را عروس جایِ من لب هایِ محسن را ببوس فردا که محسنم سرِ زانویِ من نشست باید زِ هجرِ زینب خود دیده تر کنم مادر مظهر محبت و عاطفه ست .. تو بدترین حال حواسش به بچه هاش هست .. دید ینبیه جوری دار گریه میکنه حسین یه جوری داره اشک میریزه ، دید قبلِ رفتن باید اینا رو آروم کنه .. حسینُ صدا زد ، مادر :.. من قول میدهم که بیایم به قتلگاه خود را به پیشِ سنگِ شقاوت سپر کنم من قول میدهم که بیایم دمِ تنور شب را کنارِ مویِ سپیده تو سر کنم عمرمونُ پایِ روضه ها و گریه بر حضرتِ سیدالشهدا و پا منبرا گذروندیم .. سینه زدیم و گریه کردیم .. یکی دو خط و التماسِ دعا .. اومد درِ تنورُ زنِ خولی برداشت دید یه خانمی این سرُ برداشته رو دامنش گذاشته .. فاطمه اومد دید سر رو خاکسترِ تنورِ صدا زد علی ای سر مگر مادر نداری ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄
نزن که مادرم جوانِ.. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری نزن که مادرم جوانِ نزن که بی گناهِ خالی نکن دقّ و دلیتُ نزن که غرق اشک و آهِ رفت آبروم ببین چشای ترمُ بگو چطور بلند کنم من سرمُ بسه دیگه کشتی آخه مادرمُ «وای مادرم .. وای مادرم ..» به کی بگم که چی کشیدم از همه ناسزا شنیدم به کی بگم که توی مسجد زیر عبا زره پوشیدم میخوام که جام زهرمُ سر بکشم از سرزمین مادری پر بکشم آخه چقدر از داغ مادری بکشم «ای وایِ من .. ای وایِ من ..» از من به جز کرم ندیدن ولی همه ازم بریدن این نانجیبا جانمازُ از زیر پایِ من کشیدن موندم تو این شهر بی کس و بی هم نشین به کی بگم که کار دنیا رُ ببین به من میگن سلام مضلَّ المومنین *نه فقط دشمنا .. دوستان .. حتی حجربن عدی که بعدها در راه امیرالمومنین شهید شد .. حضرت کشیدش کنار تو دیگه چرا این حرفُ میزنی؟! * یه عمر غریب بودم تو این شهر خیلی به من سخت گذشته خونِ دلایی رو که خوردم حالا دیگه میون طشتِ رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم *یه عمر پای منبرا می نشست ، خطبایِ نانجیب اول منبرشون لعن می کردند مولا امیرالمومنین علیه السلام رو .. میگن یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله علیه السلام رفت تا این نانجیب شروع کرد سب کردن ، ابی عبدالله خطیب نانجیب رو کشید از منبر پایین .. گفت نانجیب میکشمت! بابای من رو داری سب می کنی؟! خبر رسید به امام حسن .. گفتن بیا.. نیای ، داداشت جون اینو می گیره... امام حسن داره میاد دوان دوان .. تا اومد میدونست چطور باید ابی عبدالله رو آروم کنه .. تا رسید گفت داداش! تو رو به حق مادرم رهاش کن .. فرمود چشم .. ولی نبودی ببینی که چیگفت .. گفت یه روز آمدی عزیز دلم.. من یه عمر پا منبرا نشستم .. این امام حسن هم فقط یه جا از کوره در رفت.. بلند شد فرمود نانجیب بشین اونم جایی بود که مغیره بالامنبر بود.. تا اومد سب کنه.. فرمود نانجیب بشین من هنوز یادم نرفته تو کوچه چطور با غلاف شمشیر ..* رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم قاتل مادرُ تو کوچه می دیدم از این کوچه رد میشدم،می لرزیدم یادم نرفته.... *فرمود عبدالزهرا ! روضۀ منِ حسن اینه .. همۀ اینا که خوندی خدا ازت قبول کنه ، اما روضه منُ این طور بخون : دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم .. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد‌‌ .‌. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه .. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد.. اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک..‌"* ذستِ داییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین ..
باب الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهMoghadam-Shab 01 Fatemiyeh Aval1397-001.mp3
زمان: حجم: 6.1M
بریم مدینه ، خونۀ مولا.. شور ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی جواد مقدم ∞═┄༻↷↭↶༺┄═ بریم مدینه ، خونۀ مولا عیادت مادری خسته که این روزا دلش شکسته جوونه اما گردِ پیری رو سر و صورتش نشسته خیال موندن ، نداره دیگه خیری ندیده از مدینه یه دنیا غم داره تو سینه میکشه آه سردی تا که غربت حیدر و می بینه بار سفر رو داره میبنده صدای آهِ علی بلنده چند روزه کارش فقط همینه تابوت و می بینه و میخنده... «خانوم خونۀ حیدر،مرو زهرا..» حسن یه گوشه ، خیره به مادر زانویِ غم بغل گرفته داره به دل حرف نگفته خیلی صبوره اما بازم کوچه ها از یادش نرفته روی کبود و ، چادرِ خاکی لکه ی خونِ مونده رو در شده بلایِ جونِ حیدر سه ماهه که خانوم خونش بی رمق افتاده تو بستر دلش گرفته از این زمونه بهار عمرش روبه خزونه دست شکستش بالا نمیاد عجل وفاتی داره میخونه... «خانوم خونۀ حیدر،مرو زهرا..» تو این روزای ، آخر عمری رسیده کار بچه هارو کرده همه سفارشارو با بغضی که داره تو سینه روضه میخونه این شبا رو برا حسینش ، داره میدوزه یه پیروهن با دست لرزون آروم آروم با چشم گریون میگه به زینب عوضِ من تن حسینم تو بپوشون میاد یه روزی که ته گودال داداش حسینت میوفته بی حال سر همین پیروهن کهنه میبینی میشه دورش چه جنجال «خانوم خونۀ حیدر،مرو زهرا..» ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
باب الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهباب الحرم کربلایی حسین سیب سرخی.mp3
زمان: حجم: 3.3M
ای ماهِ شبهایِ علی.. سنگین ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی ای ماهِ شبهایِ علی ای دین و دنیایِ علی وقتی نباشی خونه ام خرابُ وقتی که هستی برام بهشته زهرا حلالم کن اگه نه سال با علی بودی و بد گذشته خانومم نرو ای حبیبِ حیدر می میرم نرو ای طبیبِ حیدر تنهایی نرو که غریبِ حیدر زهرا! یاسِ گلبرگِ علی جانا! میدونم سخته ولی جانا! تو نرو مرگِ علی زهرا! بی تو میمیرم نرو، زهرا! دنیارو رو سرم نریز زندگیمُ بهم نریز تویِ قنوتام، با اشکِ چشمام میگم هزارتا حرفِ نگفته الهی مردی جلوی چشماش خانومِ خونَش زمین نیوفته افتادم، تو که پشت در افتادی جون دادم، همین که با سر افتادی تا زیرِ پایِ چهل نفر افتادی بانو! چادر و چند رد پا بازو! ای غلاف بی حیا پهلو! مردمای بی وفا بانو! زهرا! بی تو میمیرم نرو، زهرا! خدایی آتیشم زدن رو چادرت قدم زدن یادم میوفته گریم میگیره میکشم آه و هی میرم از حال میرم میشینم، روضه میخونم برای حسین و غروب گودال واویلا، بمیرم برایِ زینب تو گودال، میگیره صدایِ زینب دست و پا زند پیشِ پایِ زینب ای وای، زینب و نامحرما میره، سر به روی نیزه ها آتیش، میکشه به خیمه ها ای وای زهرا! بی تو میمیرم نرو، زهرا! ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @majmaozakerine
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حجت الاسلام سید حسین موسوی (تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش)•✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ فاطمیه ، چراغِ راهِ هدایتِ طنینِ سرخِ شهادتِ مسیرِ سبزِ امامتِ فاطمیه ، کلاسِ درسِ ولایتِ شکوهِ صبر و صلابتِ تجلیِ استقامتِ ذکرِ لبِ پیر و جوون ، یازهرا یازهرا یازهرا .. زمزمۀ فاطمیون ، یازهرا یازهرا یازهرا .. سربنده رزمنده هامون ، یازهرا یازهرا یازهرا .. هستیم با ولایت تا شهادت مثه زهرا هستیم تو حمایت از امامت مثه زهرا « زهرا یا زهرا یا زهرا .. » فاطمیه ، شروعِ راهِ محرمِ طلوعِ شعرِ محتشمِ عزایِ اولاده آدمِ فاطمیه ، رو چشمامون اشکِ نم نمِ بساط روضه فراهمه خدا عزادارِ این غمِ ای سایۀ رویِ سرم ، یازهرا یازهرا یازهرا .. ذکرِ قنوتِ مادرم ، یازهرا یازهرا یازهرا .. پشتُ پناهِ رهبرم ، یازهرا یازهرا یازهرا .. هستیم با بصیرت ، پایِ وحدت مثه زهرا هستیم تویِ غربت کوهِ غیرت ، مثه زهرا « زهرا یا زهرا یا زهرا .. » فاطمیه ، ایام صبر و بصیرتِ غدیرِ و فصلِ بیعتِ دوباره بیعت با نهضتِ فاطمیه ، سراسرش نور و عزتِ برایِ شیعه یه عبرتِ رهایی از ظلم و ذلت با استعانت از خدا ، یازهرا یازهرا یازهرا .. میپیچه روزی هر کجا ، یازهرا یازهرا یازهرا .. حتی تو قلبِ آمریکا ، یازهرا یازهرا یازهرا .. @majmaozakerine
من کی ام زهرای اطهر.. و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها با نوای کربلایی حسین رجبیه با خدا خواهی شوی نزدیک از خود دور باش قهر کن با تیرگی آنگه رفیقِ نور باش هر کجا رو آوری طور است موسایی بجو بی خبر موسی تو خود هستی مقیم طور باش حور زیبایی ندارد پیشِ زیبایی دوست محو روی دوست شو کمتر به فکر حور باش گر چه در خود از خدا مامورها داری بکوش خود برای خود به دفع هر خطر مأمور باش مار آزارد زنیش و مور ماند زیر پا خوی آدم خوش بوَد نه مارشو نه مور باش این سخن را از امیرالمؤمنین دارم به یاد هر مصیبت تا لب گور است فکر گور باش گاه دیدار خدا از پای تا سر چشم شو و زنگاه غیر او تا چشم داری کور باش هرکجا دیدی که خواهند از خدا دورت کنند تا قدم داری از آن دور از خدایان دور باش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من کيم جان جهان ممدوحه جان آفرينم مادر توحيد و بانوی سماوات و زمينم شمع جمع پنج تن همسنگر حبل المتينم وجه ربّ العالمين جان ولايت رکن دينم کوثر و تطهير و قدر و هل اتي و يا و سينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم کشتی توحيد را سکان منم لنگر منم من خواجه ی لولاک را دختر منم مادر منم من چارده معصوم را گردون منم محور منم من مومنون من، قدر من، طاها منم، کوثر منم من گوهر عين الحياتم اختر حق اليقينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم *الحمدالله فیض آماده ست ، چند خطی عرض توسل از زبانِ حبیبۀ خدا و از همه التماسِ دعا یا اباصالح المهدی ادرکنی .. ان شالله از جنس نگاه هایی که جدتون ابی عبدالله به حُر کرد به این جمع و منه رو سیاه بندازید، ان شالله همۀ ما رو امشب در هم بخرند از اون نگاه ها که وقتی حر روز عاشورا برگشت ابی عبدالله فرمود حر : گام اول پیشِ تیرِ خشم من دلربایی کرد از تو چشم من کوثرت در کام بود از ساغرم زان ادب کردی به نام مادرم این که گردیدی به عشقِ ما اسیر مادرم فرمود دستش را بگیر ان شالله امشب حبیبه خدا به آقازاده شون امام زمان بفرمایند یه نگاهی به این جمع بیندازند.. امشب بگو خانم: لطمه ها بر تو نازنین میخورد کاش ناموسِ ما زمین میخورد اسماء سالخورده مرا راه میبرد انگار از کنیزِ خودم پیر تر شدم* نخل سر سبز ولايت اعتدال از من گرفته صبر و ايثار و فداکاري کمال از من گرفته مريم عذرا بدان پاکي مدال از من گرفته خانه ی شير خدا مجد و جلال از من گرفته خشت خشت آن شده محو دعای دلنشينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم دستِ خالق آفرینش را زِ نورم آفریده مصطفی بویِ بهشت از سینه ی پاکم شنیده مرتضی رویِ خدا را در رخم پیوسته دیده آفتاب از خاک پایِ فضه ام گل بوسه چیده آسمان یازده خورشیده بی مثل و قرینم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم من کيم ام الولا ام النبي ام الکتابم من کيم صومم صلوتم عصمتم نورم حجابم من کيم بيتِ اميرالمومنين را آفتابم اولين شخصيت عالم کند مادر خطابم برترين مولاي خلقت خوانده يار و همنشينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم مادری دارم که ذات حق فرستاده سلامش همسری دارم که پيغمبر بود محو مقامش دختری دارم که نور وحی خيزد از کلامش فضه ای دارم که گيرد مام عيسی احترامش شيعه ای دارم که خود يارش به روز واپسينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
آبروی مدینه را برده.. و توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا خصوصاً سردار دلها با نوای کربلایی حسین رجبیه ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ *فرموده باشد: هرجا که عزا بر منه مظلومه گرفتید ساکت منشینید حسین و حسن آنجاست بیهوده پیِ قبرِ منه زار نگردید هرجا دلتان میشکند قبرِ من آنجاست* دامنی دارم که ثارالله را می پروراند مصحفی دارم که مانند کتاب الله ماند حجره ای دارم که حتی کعبه آن را کعبه خواند منطقی دارم که فرياد علی را می رساند اين من و اين مسجد و اين خطبه های آتشينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم هر دو بخشيديم با اخلاصُ صدقُ پاکي دل من گلوبند و علی انگشتر خود را به سائل انّما و هل اتي در شأن ما گرديد نازل من، اميرالمومنين هر دو اوالامريم ، کامل آری آری اوست زهرا من اميرالمومنينم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم کیستم من نورِ قرآن نه بگو قرآنِ نورم فاطمه ممدوحه ی تورات و انجیل و زبورم میرود بر عرش اعلا نور عصمت از تنورم در زمین گویند انسان در سماء خوانند حورم نه از اینم نه از آنم بلکه فوقِ این و آنم من کی ام زهرای اطهر دخت ختم المرسلينم من به رویِ خَلق در از نور داور باز کردم من به خنده عقده از قلب پيمبر باز کردم من طناب خصم را از دست حيدر باز کردم من به امر رهبرم بر قاتلم در باز کردم یک تنه تنها طرفدار امام المتقينم من کيم زهراي اطهر دخت ختم المرسلينم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تاب تب نای ناله نیست مرا جان ندارم به مرگ بسپارم منعم از گریه کرده اند ولی کم نشد اشک هایِ بسیارم آه سلمان چقدر دلگیرم بی قرارم عجیب بی تابم صورتم درد میکند سلمان مدتی هست که نمی خوابم آه سلمان تو محرم مایی گوش کن ماجرای دردِ مرا باز شد بابِ زن زدن وقتی بست تقدیر دستِ مرد مرا آه سلمان چه روزِ سختی بود عشق آن روز مُرد در کوچه رازِ دستار بستنم این است به سرم ضربه خورد در کوچه .. آه سلمان هنوز در عمرت طعم سیلی چشیده ای یا نه!؟ استخوان شکسته داشته ای؟! دردِ پهلو کشیده ای یا نه!؟ آه قنفذ چه بی ادب شده بود سخنش نیش دار بود و درشت دومی یک لگد به در کوبید پسرِ سوم علی را کشت آه این روزها به رویِ علی طعنه شمشیر میکشد سلمان تا که نام مغیره می آید بازویم تیر میکشد سلمان آه سلمان علی غریب شده ست من چگونه بدونِ غم باشم هدف زندگیِ من این بود پیش مرگش فقط خودم باشم آبروی مدینه را برده چادرِ خاکی عیال علی شوهرم دید که کتک خوردم من بمیرم برای آل علی به خدای علی قسم که من از غاصبین خلیفه بی زارم حقمان را چه ساده ناحق کرد سخت از آن خلیفه بیزارم نه که امروز تا قیامت هم دلخور از ساکنانِ آن شهرم جز کسانی که با علی ماندند من در این شهر با همه قهرم تا پای مرگ اهلِ مدینه مرا زدن ممنون این محبت و این مهربانیم *عرضم تمام روز آخر خودش بچه هاش رو حمام کرد ، خودش موهای ابی عبدالله رو شست تا گذشت بعد از سال ها عصر عاشورا صدا زد حسین : به سختی شستشو دادم سرت را صل الله علیک یا اباعبدالله ... ــــــــــــــــــ قدری بیا کنار من ای کودکم حسین تا که تو را زِ رازِ بزرگی خبر کنم من قول میدهم که بیایم به قتلگاه خود را به پیشِ سنگِ شقاوت سپر کنم
با خطبه هایِ فاطمه.. _ و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حاج حسن شالبافان «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یا قره عین الرسول ، السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ امیرالمومنین یا فاطمه الزهرا» با خطبه هایِ فاطمه نهضت شروع شد زهرا قیام کرد وقیامت شروع شد آن غربتی که تا ابد الدهر جاری است از لحظه های اول خلقت شروع شد آدم به درک منزلت پنج تن رسید آیین روضه خوانی وهیئت شروع شد بر بادبان کشتی خود یا علی نوشت نوح آن زمان که بارش رحمت شروع شد جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت از نسل او سلالۀ عترت شروع شد موسی به نام فاطمه در طور خیمه زد باران نور آمد وصحبت شروع شد مریم مسیح را به طواف حسین برد وام از حسن گرفت و کرامت شروع شد عطر گل محمدی آرام تا وزید غار حرا جوان شد و بعثت شروع شد ظلمت اگرچه کل جهان را گرفته بود با آیه های نور تلاوت شروع شد شور و امید و روشنی و عشق و معرفت از چشمۀ زلالِ ولایت شروع شد دنیا چهارده نفس از عمق جان کشید آن گاه تازه قصۀ غیبت شروع شد این شعر نذر فاطمه بود و به یاد او قلب غزل شکست و مسمط شروع شد زهرا همان که بی خبریم از فضائلش لطفِ خداست تا ابد ادهر شاملش آن زهره ای که هست علی ماه کاملش صدیقه ای که نیست به جز صدق در دلش تنها خداست مرجع حل المسائلش زهرا اگر نبود امامی نداشتیم در کویِ عشق و عاطفه نامی نداشتیم در شام هجر ماه تمامی نداشتیم در این کویر خشک دوامی نداشتیم رویایِ ماست فیضِ رسیدن به ساحلش زهرا اگر نبود گلی در جهان نبود گلدسته ای نبوئ طنین اذان نبود حتی زمین و ذهره و هفت آسمان نبود آدم نمیشد آدم اگر بی گمان نبود بارانی از محبتِ صدیقه در گلش زیرا دلیل خلقت افلاک فاطمه ست آن هستیِ فراتر از ادراک فاطمه ست شرحِ حدیث قدسی لولاک فاطمه ست زهرا علیست پس پدرِ خاک فاطمه ست بگذار سر به مهر بماند دلایلش من رو به سویِ او نمودمُ او رو به سویِ من او داده عزت و شرف و آبرو به من آری رسیده خیرِ دو عالم از او به من ای آشنایِ سوختۀ جانان بگو به من بی فاطمه زمین و زمان چیست حاصلش؟
_ و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حاج حسن شالبافان بی جهت نبود اون موقعی که آقای ما یکی یکی سنگایِ لحدُ میچید ، وقتی آروم آروم رو بدنِ زهراش خاک ریخت میگن مولا با دست این خاک رویِ قبرُ صاف کرد، بعد دیدن امیرالمومنین این دستانِ مبارکشُ بهم میزنه (کیه این خانم؟) خانمی که خدا در وصفش می فرماید: إنِّي ما خَلَقتُ سَماءً مَبنِيَّةً وَلا أرضاً مَدحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنِيراً وَلا شَمساً مُضِيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحراً يَجرِي وَلا فُلكاً يَسرِي وقتی خدا در حدیث شریف کسا همه رو میگه یکی یکی إلاّ فِي مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الخَمسَةِ الَّذِينَ هُم تَحتَ الكِساءِ بعد می فرماید : هُم فاطِمَةُ وَأبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها .. قربونِ این مادر برم .. برا این مادر میخوای این شب ها گریه کنی .. تو این شبایِ فاطمیه بلند بلند گریه کنید هرکی صدا ناله و گریه ت رو شنید بگه امسال اینا دارن برا یه جوون گریه میکنن .. امسال فاطمیه رو جوری باید گریه کنی که امام صادق فرمود خدا رحمت کنه اون شیعه ای رو که روضۀ مادرِ مارو میشنوه بلند بلند گریه میکنه .. ایام سالگردِ سردارِ عزیزمونِ .. یه جمله بگم همه شهدامون، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نمیدونم چه سریّ انگار هرکی قرارِ تو فاطمیه بره باید بسوزه .. میونِ شعله ها ، یکی میزد صدا علی سوختم .. علی سوختم .. یه وقت صداش بلند شد فضه به فریادم برس ، همچین که رسید بالا سرش نگفت سینه م ، نگفت پهلوم ، نگفت محسنم .. فقط گفت بگو ببینم علی رو کجا بردن؟.. گفتم خانم جان مولا رو بردن مسجد .. میگه مادرِ ما رسید دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت .. هرکاری کردن دیدن حریفِ فاطمه نمیشن ؛ تو کوچه هایِ بی سپر تنها میونِ رهگذر چهل نفر به یک نفر .. دنیا به ما وفا نکرد دردامونُ دوا نکرد قنفذ چرا حیا نکرد .. اینا هر طوری بود علی رو بردن تو مسجد ، اجازه بدید روضه م رو اینطور بگم: شاید بعضی از این نوجوونا سوال بشه براشون؛ اینی که بعضیا میان میگن مگه نمیگید علی قهرمانِ خیبر بوده ، مگه نمیگید یه تنه در از قلعۀ خیبر کند پس چرا علی ایستاده بود زهرا رو زدن؟.. تاریخ رو ببینید شبِ آخر عمر پیغمبر ، حضرت فرمود همه از حجره برن بیرون فقط علی بمونه .. یکی یکی حرفارو به امیرالمومنین فرمود ، اجازه بدید زبان حال بگم علی جان من میرم اینا فدکُ غصب میکنن صبر میکنی؟ بلی یا رسول الله .. علی جان من میرم اینا دیگه جوابِ سلامتم نمیدن ، صبر مبکنی؟بلی یا رسول الله .. علی جان خلافتتُ غصب میکنن .. دونه دونه پیغمبر میفرمود امیرالمومنین میگفت بله یا رسول الله .. اما یه جا دیدن علی بلند شد .. رگِ پیشانی علی متورم شد .. هی میگه نه یا رسول الله .. لذا بهش فرمود علی جان اگه میخوای نام من بر ماذنه ها بمونه باید صبر کنی .. به خدا مولا قول داد والا مگه کسی جرات میکرد حتی صداشونُ جلو خونۀ علی بالا ببرن .. بابا ابن خونه خونه ای که جنابِ عزرائیل اجازه گرفت وارد شه .. جبراییل اجازه میگرفت وارد شه .. چی میخوام بگم ؟.. به هر طریقی که بود مولا رو بردن تو مسجد، سلمان میگه مولا نسشست رو پلۀ اول منبر هرکاری می کردن دستِ بیعت با اینا نمیداد سلمان میگه یه وقت دیدم نامرد شمشیرشُ از قلاف بیرون کشید ، تا شمشیرُ از قلاف بیرون آورد میگه دیدم زهرایِ مرضیه با اون حالش پردۀ مسجدُ کنار زد ، میگه تا نگاهِ فاطمه به این شمشیر افتاد گفت یا شمشیرُ پایین بیارید یا میرم کنارِ قبرِ بابام همۀ مدینه رو نفرین میکنم .. سلمان میگه هنوز حرف فاطمه تمام نشده بود دیدم ستون های مسجد داره میلرزه .. علی فرمود سلمان برو به فاطمه بگو صبر کنه .. بگو تو بابات رحمت للعالمینِ .. مبادا نفرین کنه .. میخوام بگم مادر .. اینجا یه دونه شمشیرِ برهنه اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» یه ساعتی رسید زینب آمد بالایِ بلندی .. به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من تا رسید دید شمر با چکمه نشسته رو سینۀ حسین .. حالا ناله بزن بگو حسین ...
جماعتی که زبانم زجورشان.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها اجرا ۹۸_ حاج محمود کریمی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ جماعتی که زبانم زجورشان بسته است به فتنه ها سرشان سنگ خورده بشکسته است ز جهل پیرو ادراک خویش و فهم خودند به هر معامله تنها به فکر سهم خودند از این قبیله که نان های مفت آجر شد ز بغضِ حیدر کرار قلبشان پر شد امان از این همه بغضِ نهفته در سینه امان از این همه پیشانیِ پر از پینه علی شناس نبودند پس غلط رفتند شبی به مجلس تشخیص مصلحت رفتند نرفته اند غلط نه بگو غلط کردند بگو برای چه این قوم مشورت کردند برایِ بستن دستِ علی یدالله شان و یا برای اراجیفِ بی سر و ته شان برایِ کشتن زهرا به جرم چشمِ تَرَش برای ریختن خونِ سومین پسرش برای سوختنِ آخرین نشانۀ وحی برای بردنِ هیزم به سمت خانۀ وحی بگو برای چه برپا شدست این شورا؟ برای قتل علی یا که کشتن زهرا .. شما گروه به ظاهر غدیر نادیده شما جماعت ملعون وحی نشنیده برای این همه جور و قساوتِ دلتان علی چکار کند ای بخون اجیر گِلتان علی چه کار کند با شما که بیت المال حلالتان شده آن سان که شیر بر اطفال علی چه کار کند با شما که در پیکار نشسته اید به سجاده های استغفار علی چکار کند با شما که بی عارید شما که هرچه کند باز از او طلبکارید علی چکار کند با غرورِ بیجاتان علی چکار کند با نمازخوان هاتان علی به خانه نشسته است و خوب میدانید به مسجدید و نماز غفیله میخوانید چه کرده اید که قوم احترامِ او نکنند سپرده اید غلامان سلامِ او نکنند دهانِ جُربزه را او که نیک دوخته است چه کرده اید که حالا سپر فروخته است علی بخاطر این کارهایتان شد پیر دوای درد علی شیر نه که شد شمشیر ز ذوالفقار به هیچ استعاره میگویم اگر چه گفته ام اما دوباره میگویم همو که بود به میدان دژ عظیم نبی جدال کرد به دستور مستقیم نبی همو که بود امان شما چو کشتى نوح همو که سر زده چون آفتاب از پس کوه کنون نگاه کنید اشک بار و منزوی است خودش برای خودش یک مدینه مثنوی است سکوت کرده اگر خود از او دهان بستید شما قبیلۀ نامرد باعثش هستید علی نگفت سخن جز به چاه ها ای قوم چه کرده اید مگر وای بر شما ای قوم کسی که سر بگذارد جنان به شانۀ او چگونه بی درو پیکر شده است خانۀ او شما که سعی نمودید جای او باشید زدید همسر او را جواب گو باشید به جانشینِ رسول خدا جفا کردید شکسته است درِ خانه اش شما کردید *خیلی اصرار کردن ، حرت فرمود پنج شنبه سر بتراشید بیاید بیرون‌ ؛ پنج نفر نیومدن (ما با یه بچۀ فاطمه چند نسل بعد بیعت کردیم یاعلی گفتیم، تا آخرین نفس ایستاده ایم .. دیگه ما نمیزاریم علی بشه اینطوری میمیریم نمیزاریم)* علی نشسته به خانه همین دعاتان بود دلیل و قصه نبافید از خداتان بود زمانه گرچه به یکبار با علی بد کرد علی همیشۀ تاریخ صبر خواهد کرد اراده کرد به گوش من و تو پند کند سکوت کرد که روزى صدا بلند کند چرا که آخر سر انتقام در پیش است به هوش باش سقیفه قیام در پیش است علی نشسته به خانه همین دعاتان بود دلیل و غصه نبافید از خداتان بود شاعر: *نوشت معاویه دختری رو که اون ها میگفتن بانوی بهشته، بانوی جهانه، پشت در بود درُ آتش زدم .. چنان با لگد زدم یه ناله ایی زد دیدم مدینه به لرزه افتاد ..*
گروه‌صدابرداری‌‌صدای‌آریا۰۹۱۵۸۷۰۹۶۵۳وحید شکری - از اثر میخه.mp3
زمان: حجم: 4.27M
سبک:شور لطمه زنی متن:از اثر میخه... از اثر میخه اگه که مادر داره میمیره زیر سره میخه این سرفه های خونی شبهاش از اثر میخه زیر سر میخه بی صدا میسوزه دار و ندار علی میون شعله ها میسوزه فاطمه بین آتیش و اما مرتضی میسوزه بی صدا میسوزه بین در و دیوار همه وجودش داره میسوزه از ضربه‌ی مسمار اونقده قنفذ زده به دستش که افتاده از کار بین در و دیوار یکی لگد میزد یادم نمیره وقتی مغیره حرفای بد میزد خودم دیدم دومی با هرچی دستش اومد میزد یکی لگد میزد مغیره میخنده با دل پر کینه داره دست بابامو میبنده ناله‌ی زهرا بلنده اما علیه شرمنده مغیره میخنده از رو دلم رد شد اون بی حیا در و شکست از رو مادرم رد شد یادم نمیره تو کوچه دستش از رو سرم رد شد از رو سرم رد شد بی حیا سیلی زد زهرا حواسش نبود و نامرد بی هوا سیلی زد بشکنه دست اون که جلوی مجتبی سیلی زد بی هوا سیلی زد اینا همش درده چشمای مادر سیاهی میره رنگ رخش زرده اون که شکست پهلو رو غرور حسن و له کرده اینا همش درده مگه زدن داره آخه مگه دختر پیمبر لایق آزاره یه زن هیجده ساله که بچه تو شکمش داره مگه زدن داره