هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_148309497.mp3
1.04M
🔰روز سه شنبه روز زیارتی
🌸امام زین العابدین علیه السلام
🌸امام محمدباقر علیه السلام
🌸امام جعفرصادق علیه السلام
#التماس دعا 🤲
مداحی آنلاین - پاشو ببین تو خونمون چه خبره امشب - بنی فاطمه.mp3
4.77M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴شال عزای مادرتون رو بچه ها رو شونه بزارید
🌴رحم الله من قرا الفاتحه تابوت بیارید
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
2404338388.mp3
1.72M
✅ راز محبوبیت حاج قاسم سلیمانی، قبل از شهادت
خطاب به مسولین:
برای کشور مثل شهید سلیمانی قدرت افرینی کنید تا محبوب بشید
۴روز تا سالگرد شهادت سپهبد سلیمانی
🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از شهادت حاج قاسم حتما دانلودکنید 😭😢😞
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
02.Karimi-F82-Faghan Ta Alame Lahot Miraft(Zamineh)-Avamehr.ir.mp3
3.68M
#حاج محمودکریمی
#دشتی
#شام_غریبان #فاطمیه
یازهرا🌺:
فغان تاعالم لاهوت میرفت وای
به روی شانه ها تابوت میرفت
علی سردرگریبان داردامشب وای
علی شام گریبان دارد امشب
(امان ای دل ای دل ای دل وای)
من که درآتش دل چون خم می درجوشم
مهربرلب زده خون میخورم وخاموشم
مردم ازهجرتوبرخیزنمازم بگذار
که به جای توکفن برتن خودمیپوشم
امان ای دل ...........
بسوزای دل..............
توواین خاک سیاه ومن
تاقیامت نرودناله توازگوشم
هرچه کردم که جراحات توبرهم آرم
باز خونابه چکدازکفنت بردوشم
امان ای دل ........
بسوزای دل........
مادرمادرمادر........😭
متاب ای ماه برسیمای مادر که بابا جان دهددرپای مادر
الهی کاش که بابایم نبیند که خون میریزدازلبهای مادر
▫️▫️▫️▫️🖤🖤
▪️وصیت مادرمون بود 😭
بی بی لحظات آخر فرمودند:
حسین❤️ زیاد تشنه ش میشه... حتماً شبا بالا سرش یه ظرف آب بذارید 😭
من به علی هم گفته ام :
فضه، حسین ❤️، آب
تاکید دارم باز هم، فضه، حسین ❤️، آب
ولی عرض ما اینه بی بی جان کجا بودی کربلا
😭
بودند دیو و دد، همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحطِ آب سلیمانِ کربلا
▪️غریب مادر حسین..،❤️😭
......😭😭😭
.
📝 #فقیر_بانویی_ام_که_غنــی
🖊 #روضه | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #شهادت_حضرت_زهرا
🖊 #فاطمیه "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فقیر بانوییام كه غنیّ بذّات است
همان زنى كه كرم از كرامتش مات است
فقط نه ما كه براى پیمبران، محشر
مدال فاطمیون مایه مباهات است
ببین ولایت او را به سیزده معصوم
بگو كه حضرت زهرا بزرگ سادات است...
علیست حق و مَعَ الحَق؛ همان مَعَ الزَّهراست
براى فاطمه او لایق مُواسات است
سه جمله خطبۀ او افتخار آلُ الله
سه آیه كوثر او آبروى آیات است
عَیار خطبهی زهرا فراتر از اِنجیل
دو خط فضیلت زهرا وراى تورات است
دخیل حُرمت تسبیح فاطمه است، نماز
كه واجبات گَهى گیر مستحبات است
نَصیب دوست او بهترین تَحیات و
نَصیب دشمن او بدترین مجازات است
چه بانویى، حسنیناش گرسنه خوابیدند
ولى براى فقیران به فكر خیرات است
نوشتهاند كه بعد از وَفات صد موقف
نگاه مادریاش دستگیر اموات است
نوشتهاند ائمه فقط دو قطرهى اشك
براى مادر ما افضلُ العبادات است
شنیدهایم مدینه به او سرى نزدند
امان ز حال مریضی كه بیملاقات است
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
YEKNET.IR - roze - fatemie - 98.10.07 - hanif taheri.mp3
2.88M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴گرچه رفت از دست یار و یاورت
🌴فاطمه تنهاترین همسنگرت
🎤 #حنیف_طاهری
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
Taheri_Shab5Fatemieh11395_04_259377.mp3
9.54M
یازهرا🌺:
زهراشبونه شکسته غرورم
محمدرضا طاهری
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
شهادت حضرت زهرا -(بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را)
بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را
با گریه می بینم غروب آخرت را
من التماس لحظه های درد هستم
آیا نگاهی می کنی دور و برت را؟
دست مرا بستند و پشتم را شکستند
می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟
حالا که روی پای من از حال رفتی
فهمیده ام اوضاع و احوال سرت را!
پروانه حرف عشق را هرگز نمی زد
می دید اگر یک مشت از خاکسترت را
افتاده ام پشت درِ قفل نگاهت
واکن دوباره چشمهای نوبرت را
بر زانوی تنهایی خود سر گذارم
وقتی ندارم بر سر زانو سرت را
شاعر: #علیرضا_لک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم عزاداری شب چهارم فاطمیه اوّل
یکشنبه ۷ دیماه ۱۳۹۹
هیأت عبدالله بن الحسن (علیه السلام)
با مداحى: #حاج_محمود_كريمى
Shabe01_Fatemieh1_1394_f_eheyat.com_.mp3
5.61M
🌴 من یار حیدرم، غمخوار حیدرم
🌴 زهرای مرضیه، ذوالفقار حیدرم
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5879615314018174377.mp3
14.08M
یازهرا🌺:
زمینه | جوونیمون نذر راه حیدر
مراسم عزاداری عصر شهادت
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
چهارشنبه ۹بهمن ۱۴۴۱/۱۳۹۸
هیئت ثارالله زنجان
بامداحی: حاج مهدی رسولی
@majmaozakerine
🌾🌷🍃
🌷🍃
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
دستم از شانه شکسته به تنم می اُفتد۲
نفس از سینه به هر خم شدنم می اُفتد
نمی دونم چی جوری زده بودن ....
گاه یک دست ورم که ز بس سنگین است
وسط ذکر قنوت از بدنم می اُفتد .....
مادر .... مادر ...
درد هر بار که در پهلوی من می پیچد
ناله ی ناد علی در دهنم می اُفتد
انقدر علی رو دوست داشت ....
هر زمان یاد غریبی علی می اُفتم
ناگهان لرزه به این جان و تنم می اُفتد
چادر از صورت من تا به کناری برود
ذهنم ای وای به یاد حسنم می اُفت
اخه تو کوچه بود .
دانی ای دختَرکَم این گل بستر از چیست؟
لاله هایی است که از پیروهنم می اُفتد
هر زمانی که سخن از کفن آید به میان
دیده ام بر پسر بی کفنم می اُفتد ....
پسرکم ..... بنی .....
از روز اول که شنید و دید کفن ها مخصوص هر کسی هست ... اولین کفن رو که برا مادرش خرج کردن ، پیغمبر فرمود این کفن هم مال منه .... این کفن هم مال تو و علی و اینم کفن
از اون روز به یادش بود .... یه پیراهنی ببافه .
الله اکبر .....
گریه کرد گفت عزیزم گریه نکن ، دخترم ، بعد از من خانه دار این خانه ای .... اول مواظب بابات باش .... بچه ها رو به تو می سپارم .... به بابات علی ام سپردم .... بعضی ها این طوری فرمودن ، فرمود دخترم ، حسینم شب ها از خواب بیدار میشه .... تشنه ش میشه .... آب براش ببر ....
راوی میگه سراسیمه خودش رو به قتلگاه رساند ..... شاید اومده بود ببینه برادر آب خورده یا نه ..... دید داره سر و می بره ...
حسین ..
▫️استاد حاج منصورارضی
▪️روضه حضرت زهراسلام الله علیها
▪️روضه امیرالمومنین علیه السلام
▪️روضه سیدالشهداعلیه السلام
▪️روضه حضرت زینب سلام الله علیها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیه فاطمیه
پروازمان دهید در این روضههایِ عشق
ما را کِشانکِشان بکشانید پایِ عشق
اینجا مُقدّر است که با شالِ نوکری ....
خدمت کنیم در حرمِ باصفایِ عشق
ما مفتخر به نوکریِ آلِ حیدریم
باید نفس نفس بزنیم از برایِ عشق
این قالَ صادق است اگر گریه میکنیم...
فرزندِ مادریم و سپاهِ وِلایِ عشق
این روزها چهها به سرِ مادر آمده
قدِّ جوان کمان شده در تنگنایِ عشق
سیلی رسید و صورتِ مادر کبود شد
پوشانده رویِ زخمیاش از آشنایِ عشق
شد شانههایِ کودکِ کم سنُّ و سالِ او
تا خانهیِ امیرِ مصائب عصایِ عشق
پشتِ دری که نیمی از آن سوخته گرفت
ذکری برای وصلِ دل و دلربایِ عشق
#فاطمیه #مدینه #غزل #مدح_مرثیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#هزار_مرتبه_شکر_خدا_که_حیدری_ام
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مربّع - فاطمیه - ولایی و شهدایی
لهجه و اصل و نَسَب طایفه و ایل و تبار
عرب و کرد و لر و ترک و بلوچیِ دیار
شیعه و سنّی و هر فرقهیِ دیگر بیدار
باشد ایرانی و ایرانِ من و ما هُشیار
همگی پایِ همین پرچم و از یک وطنیم
از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم
روی این پرچم و این خاک تعصّب داریم
ترس را در دلِ هر توطئهای میکاریم
مثلِ اَبریم ببین با دو روش می باریم
رحمةُالله و اَشِدّاءِ عَلَیالکفّاریم
تا ابد سنگِ ولی بر روی سینه بزنیم
از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم
غرّشِ ما زده پس داعشی وُ آلِ سعود
میکند وحدتِ ما دشمنِ دین را نابود
میرسد عاقبت این پرچمِ ما به موعود
میدهد ریشهیِ هر توطئه را آقا دود
همگی منتظرِ منجیِ هر اَنجمنیم
از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم
ما به یادِ شهدائیم و شهیدان با ما
باکری و حججی... همّت و تهرانیها
باقری... باهنر و کشوری و چمران را
می برد شاه سرِ سفرهیِ بیبی زهرا
ما عزادارِ غمِ فاطمه مثلِ حَسنیم
از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم
بسترِ مادرمان پهن شده... آه... علی
کوچهای تنگ و دلی سنگ... چه شد ماه... علی
گلِ یاسِ تو که افتاد سرِ راه... علی
روضهخوانش تو شدی گریهکنش چاه... علی
سینهزنهای گلِ لالهیِ سرخِ کفنیم
از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم
مادر افتاد و در افتاد و علی را بردند
پهلوی یاسِ زمینگیرِ حرم آزردند
گلِ ما آه کشید و غنچهها پژمردند
آن غروبی که فَواطِم همه سیلی خوردند
ندبه خواندند که ما روضهیِ صدپارهتنیم
از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم
#فاطمیه #شهدایی #ولایی #نهم_دی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلا #مدینه #وای_مادرم
#هزار_مرتبه_شکر_خدا_که_حیدری_ام
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
004 Baghalam Kon.mp3
13.44M
یازهرا🌺:
یازهرا🌺:
چه برو بیایی داشتیم کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزا
.
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم کجاست اون روزا
.
فکرشم نمی کردم ببینم یه روزی روضه ها اینجوری باشه
میشه بگی چکار کنم برای این که همه چیز باز مثل گذشته باشه
.
بغلم کن بیشتر از همیشه آغوشتو می خوام
بغلم کن من الان یه ساله دلتنگ قدیمام
بغلم کن بغلم کن
.
چه برو بیایی داشتیم کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزا
.
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم کجاست اون روزا
.
خیلی پیرغلاما بودن که از دست رفتن
چه بزرگترایی داشتیم کجاست اون روزا
.
تو حرم رفتم و دیدم که سوت و کوره
چه امام رضایی داشتیم کجاست اون روزا
.
فکرشم نمی کردم یه روز بیاد که از دور ضریحت رو ببینم
فکرشم نمی کردم نتونم با رفیقام بیام پیشت بشینم
.
بغلم کن سرمو می خوام رو شونه هات بذارم
بغلم کن من که هیچ کسی رو جز خودت ندارم
بغلم کن بغلم کن
.
بغلم کن بیشتر از همیشه آغوشتو می خوام
بغلم کن من الان یه ساله دلتنگ قدیمام
بغلم کن بغلم کن
.
این تقاص کدوم گناهه
میدونی چند وقته چشم به راهه
.
این تقاص کدوم گناهه
هم شبم سیاهه هم روزم سیاهه
.
بغلم کن بیشتر از همیشه آغوشتو می خوام
بغلم کن من الان یه ساله دلتنگ قدیمام
بغلم کن بغلم کن
.
میگم کربلا میگن که راها بسته است
میگم امام رضا میگن رواقا بسته است
.
در به درم جایی رو دیگه ندارم که برم
در به درم کسی نیست دست بکشه روی سرم
.
چـه برو بیایی داشتیم کجاست اون روزا
فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزا
.
سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم
چه محرمایی داشتیم
روضه سنگین و جانسوز_ویژه فاطمیه
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
استاد حاج مهدی توکلی
بلند بلند برا حضرت زهرا گریه کنید ، مجلس جوان هست ، یکی اومد خدمت پیغمبر گفت آقا من خواب دیدم سقف خونم رو سرم خراب شده" پیغمبر فرمود خدا خیر کنه ، رفت . اصحاب گفتن آقا تعبیرش چیه ؟ گفت این زنش میمیره " داغ همسر آقا از داغ مادر هم سخت تره ..."مخصوصا اگه یکی بچه های قد و نیم قد داشته باشه "
امیر المومنین چهارتا ،پنج تا بچه داشت" بزرگه هشت سالش بود کوچیکه دو سالش بود " خونه نشین میشه آدم ... حالا از فردا علی واقعا آقا خونه نشین شد ... مدت ها بیرون نیمد" آخر این سلمان و دیگر اصحاب دلشون تنگ شد ... سلمان پیرمرد بود، گفتن تو برو علی رو راضی کن عمامه بزار سرش ، عبا بزار دوشش بیارش مسجد ، هم هواش عوض میشه هم ما یه زیارت می کنیم ... بابا دلمون یه ریزه شده براش ...
سلمان اومد" خیلی تلاش کرد اول گفت علی جان چرا بیرون نمیای؟؟ همین که گفت چرا بیرون نمیای،علی یتیمای فاطمه رو نشون داد ...
گفت دیدم حسن یه گوشه کز کرده ... حسین یه گوشه ... یه جمله بگم ناله بزنی ...
همه ی بچه های فاطمه گریه می کردن،اما حسن یه جور دیگه گریه می کرد ....
امروز فاطمه بستر بیماریشو تو خونه جمع کرد ، امروز صبح بلند شد " مریض داشتی؟؟ همین بسترش رو جمع می کنه همه بچه ها خوشحال میشن ... امام حسن یه نگا به امام حسین می کرد یه لبخندی میزد میگفت الحمدالله مادرمون حالش بهتره ...
زینبین به هم نگاه میکردن ... بلند شد اومد به اسماء گفت فضه ، اسماء برین کنار امروز کارای خونه رو همه رو خودم انجام میدم ....تمام خونه رو مرتب کرد ... امروز بچه هاشو حمام کرد ... مادر دیدین آقا چه جور قربون صدقه بچه ش میره ؟؟وقتی امام حسین رو میشست ، هی صورتش رو می بوسید ... سینه ش رو می بوسید ... شکمش رو می بوسید ... دستش رو می بوسید ... هی قربون صدقه امام حسین می رفت ....
هر جا رو که می بوسید مجروح شد .....
زینب رو غسل داد ، بچه ها رو شستشو داد موهای زینب رو شونه کرد .... موهای امام حسین رو شونه کرد ....
حیف است از آن زلف که زهرا زده شانه
سر پنجه ی دشمن عوض شانه ...
نون پخت حضرت زهرا ، من نمی دونم این نون ها تا چند رو تو خونه ی فاطمه بود ؟؟ اما بچه ها هر وقت می خوردن میدیدن بوی مادر میده ... تمام خونه رو مرتب کرد ... بعد خونه رو خالی کرد ...
سخته یه مادر جوان جوون بده ، بچه های قد و نیم قد تماشا کنن ... به حسنین گفت حالم بهتره ولی برید شفای کامل من رو از پیغمبر بگیرید " حسنین هم ذوق زده رفتن ، گفتن بریم شفای مادرمونو بگیریم ...
زینبین هم خونه ی فامیلا فرستاد ... خونه خالی شد ....
گفت حالا اسما، بیا کمک کن خودمو میخوام بشورم ...
تمام این خون هارو شست امروز ... گفت شب که علی می خواد غسل بده ، خیلی اذیت نشه....
علی داغ دیده ست ....
علی دلشکسته ست ، علی طاقت نداره بدن خونی فاطمه رو ببینه ...
بعد فرمودن اسماء : بیا بستر منو وسط اطاق رو به قبله بنداز ...
حاج اصغر زنجانی میگفت آقا بستر رو کنار میندازن ، شما هر جا بری آقا وسط کسی بستر نمی ندازه .... می دونی چرا ؟؟؟
می گفت آخه چشمای فاطمه دیگه از در و دیوار می ترسه ....
مار گزیده آقا دیگه از ریسمان سیاه و سفیدم می ترسه ... گفت یه بار بین در رو دیوار قرار گرفتم ....
وسط اتاق رو به قبله ، بعد گفت مدتی اسماء منو صدا نزن ، بعد مدتی اگه دیدی جوابت نمی دم علی رو خبر کن ... بدون من جان به جان ....
اسماء میگه بعد مدتی آمدم دیدم بی بی رو به قبله خوابیده ، یه ملافه ی سفید روش کشیده ، هی صدا زدم : السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ... یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ ... می گه هی صدا زدم ...
میگه همین که روپوش رو زدم کنار دیدم بی بی دستش رو صورتش گذاشته خوابیده ....
وای......شاید هفتاد و پنج روز هست اسماء میخواد صورت فاطمه رو ببوسه پیش نمیاد ... گفت خوابیدم ... صورتم رو گذاشتم رو صورت بی بی ... هی میگفتم دختر پیغمبر، سلام من رو به پیغمبر برسون ...
یه وقت دیدم حسنین سراسیمه اومدن خونه ... اسماء ، مادرمون کجاست؟ گفتم مادرتون خسته ست ، رفته ، خوابه ...
گفتن نه، مادر ما هیچ وقت این موقع روز نمی خوابید ...
گفتم من حالا یه خورده غذا برا شما گذاشتم ، گفتن کی دید ما بدون مادر غذا خورده باشیم....
اسماء خیال کردی ما بچه های معمولی هستیم؟ به خدا قسم از کنار قبر پیغمبر فاصله نگرفته بودیم مگر اینکه دیدیم هاتفی هی صدا میزند : مردم کنار برید اینا یتیم های فاطمه هستن ....
یه وقت سراسیمه اومدن ... خودشونو انداختن رو بدن فاطمه ....
هی میگن مادر ...
یتیمی برا ما زوده ... نه این مادر ازین بچه ها سیر شده ، نه این بچه ها از این مادر سیر شدن...هی صدا میزنن : کلمینی یا اماه ....مادر با ما حرف بزن ... یه کلمه بگو....یه جمله بگم و نشستم ، اینجا هیچ کسی ننوشته تازیانه زده باشن ... اینجا ننوشتن فجتمعت عده من الاعراب ... عربا اومدن ... اما تو گودال همینکه سکینه آمد .... گفت این دختره میخواد گریه کنه ...کاری کردن ، یه وقت صدا زد بابا : پاشو ... عمه مو دارن تازیانه میزنن .....
✅
PTT-20201229-WA0035.opus
2.51M
مداحی حسین طاهری و علیرضا طاهری
دقایقی پیش