eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
متن نوحه من درمونده تو درمونم حمید علیمی ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── الحمدلله؛ الحمدُ للحسین! ●♪♫ تو سینه دارم غمِ بین الحرمین… ●♪♫ ای شیرینی زندگی؛ ای شورِ روضه های ما ●♪♫ روز محشر میبینمت، باب الحسین قرار ما ●♪♫ من درمونده تو درمونم ؛ من بی سامون تویی همه سر و سامونم… ●♪♫ جان ارباب! ای جان ارباب… ای جان ارباب، حسین ●♪♫ تویی رفیقِ شب های بی کسی ●♪♫ میدونم آخر تو به دادم میرسی… ●♪♫ دستای سردمو گرفت؛ دستای مهربون تو! ●♪♫ بال و پر میزنم حسین؛ هرشب توو هوای تو… ●♪♫  هستم ارباب بیمار تو… بنده دستم به دامنِ علمدار تو ●♪♫ من درمونده تو درمونم ؛ من بی سامون تویی همه سر و سامونم… ●♪♫ ای جان ارباب… ای جان ارباب، حسین ●♪♫ چه عاشقونه موندم پای غمت… ●♪♫ چه بی قرارم به هوای حرمت! ●♪♫ خیلی وقته نیومدم، خیلی حرفا تو سینمه ●♪♫ هر شب جمعه هم آقا؛ حرم بیام بازم کمه! ●♪♫ از تو دوریم، دوری سخته… ●♪♫ دوست دارم… هر کی تو رو داره خوشبخته… ●♪♫ من درمونده تو درمونم ؛ من بی سامون تویی همه سر و سامونم… ●♪♫ ای جان ارباب… ای جان ارباب، حسین ●♪♫ ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── حمید علیمی من درمونده تو درمونم
بسم ‌الله الرحمن الرحیم غلامی_مجنون کرمانشاهی ▶️ برای مادر خود، صاحب الزمان گرید دراین عزای غم آلود،چه بی امان گرید عزانموده برایش، کسی که منتظر است... به فاطمیه دلم، سوی آسمان گرید هم آبرو و هم ایمان و هم ولازهراست که اشگ دیده براین بیت و آستان گرید نبسته دل به کسی غیر تو دلم بانو که دل سپردنِ در این جهان عیان گرید ببین که نوکری خانه ی تو سلطانی است دراین عزا ی، توخیرالنسا جهان گرید تمام صحبت دیروز من، بنام توست حکایتی شده ای بر تو، داستان گرید برای مادرپهلوشکسته ، می نالم دلم برای توبانو زعمق جان گرید از آتشی که فراگیر شدبرآن دیوار اگرکسی که شنید بی امان گرید میان آن درو دیوار مادری سوزد دودیده ی علی برقامتی کمان گرید علی ببین که چرا چهره اش کبود و شده؟! ز دود و شعله به چادر، دراین میان گرید میان کوچه زند قنفذومغیره به او رسیده و همه ی روضه زان میان گرید نگفته ام مگر ازآن حسین و دندانش برلبان حسین چوب خیزران گرید ⏹ -شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم آتش افتاده به گیسوی سرت فاطمه ام نتوان جمع کُنَم بال و پَرَت فاطمه ام در آتش زده افتاده به روی بدنت سوخت، درشعله ی آتش، معجرت فاطمه ام درخانه به تو خورد ،دادِ علی در آمد رفته ازبار گمانم پسرت فاطمه ام میخ دربودکه آمدسینه ات را بشکافت درتقلایی وشد،بی اثرت فاطمه ام آمده ، جمعیتی ، تاکه علی راببرد خواست از اینهمه گیرد خبرت فاطمه ام خم شدی تا نرسد بر پسرت هیچ اثر رفته ازبار توگویا پسرت فاطمه ام *** پیش چشمم توفتادی و علی را بُردند شدشکسته مهره های کمرت فاطمه ام سوی مسجد بخدا،آنقدری راه نبود وای... بستند مسیرِ گذرت فاطمه ام  قنفذ آمد جلوی راه توتامسجدبست تا مغیره شکند بال و پَرَت فاطمه ام درده سربود درآن، کوچه که راهت گم شد من بقربان تو و زخمّ سرت فاطمه ام -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉
غزل مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها دلِ تو ، از دلِ آشوبِ من خبردارد مگر حبیبة من نیت سفردارد   فلک ندیده علی رو به هیچکس بزند اگر که رو بزنم ؟ خواهشم اثردارد   بجایِ من تو به تابوتِ خویش می خندی؟ مریضِ ما چه خیالی مگر به سر دارد   چرا وضویِ خودت را جبیره می گیری؟ مگر برایِ تنت آب هم ضرر دارد   دمِ تنور نرو فضه هست اسما هست برایِ سوخته این شعله ها خطر دارد حسین گفتنِ تو با تنور یعنی چه؟! مگر زخانة خولی شبی گذر دارد   چه آمده سرِ تو فضه هم نمی گوید جوانِ خانه ، چرا دست بر کمر دارد زمانِ حمله به زهرایِ من نگفت کسی : که این صدف به درونِ خودش گوهر دارد پرت به چوبة در خورد ، محسنت افتاد خبر زسینة مجروح، میخِ در دارد   تمامِ پیکرِ تو باغلاف زخمی شد نشانِ حداقل ضربِ چِل نفر دارد دوان دوان پیِ تو زینب آمده کوچه به حمله ها وگرفتاری ات نظر دارد   به رویِ چادر تو جایِ پاست یعنی که همیشه یاریِ مظلوم درد سر دارد
بسم الله الرحمن الرحیم به سراشیبی گودال تو، خواهر آمد ازحرم ناله زنان سوی برادر آمد چه کندعمه سادات، جدایی سخت است این همه راه بیاید، تو نیایی سخت است یوسفم بودی و از آمدنت بی خبرم ساعتی هست که از پیرهنت بی خبرم آمدم برسره گودال، تودیدم رفتم با تن خسته و این قد خمیدم رفتم پی غارت همه جا دور و برت ریخته اند شمروخولی وسنان، روی سرت ریخته اند چقدر مردم این شهر به توبدکردند شمروخولی وسنان،راه مرا سدکردند ای برادربخدا مردم این شهربدند تونبودی ومرا،ضربه ی شلاق زدند پیش چشم توبر روی سرم سنگ زدند به خداوند روی بال و پرم سنگ زدند چادرم رامکشید،چونکه برا مردم معجرم روی سرم بود،که سیلی خوردم وای من شام کجا زینب بی یار كجا؟ وای من بام کجا کوچه و بازار کجا؟ گرمرا زجردهند بازحسین مال توام تو روی نیزه ای و،وای به دنبال توام گر زمانی به سوی کوفه ی ویران رفتم بی تو ای نیزه نشین میان زندان رفتم یاد دارم که حسین بس کس و عطشان شده ای درسراشیبی گودال تو عریان شده ای درسراشیبی گودال ،سرت گشت جدا زیرخنجرمیزنی، یوسف زینب ، دست وپا ناسزا بود حسین جان که بارت شده است در کنارت پسری بودکه غارت شده است او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ وسط شام سری بر سر نی جا می کرد خواهرت گریه کنان برتو تماشا می کرد 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی) ________________
اشعارصلوات،دعا، پندیات ،‌نوحه‌،روضه دفتری متن وصوت از ابتدا تا انتهای مجالس ترحیم. https://eitaa.com/joinchat/3133210650Cbfe3d4343a
Shab4Fatemieh1-1399[03].mp3
8.64M
▪️عشقت که باشه، دنیا بهشتی زیباست (زمینه) 🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه شهادت حضرت زهرا (س) اول۹۹
این شبا، بازم این بوی یاس دل‌ها رو (برده تا آسمون تو) اومدم با اشک بی‌امون دنبالِ (مرقد بی‌نشون تو) از چشمم به یاد تو، کوثر جاری یعنی تُو دل منم، صحنی داری اشکامون آینه و ... صحنت زیباست قبر بی‌نشون تو، دل‌های ماست با عشق تو مادر زنده دل‌هاست با تو دل ما خونۀ عشق مولاست عشقت که باشه، دنیا بهشتی زیباست در سایۀ تو، زندگی معنا داره خوشبخت اونه که، حضرت زهرا داره اُمُ الشهدا، یا فاطمه یا زهرا پر می‌شه هر شب از بوی یاس سجاده‌م (بعد هر ذکر تسبیحات) هر نفس با عطرِ یاد تو قلب من (روشنه مادر سادات) زنده می‌مونه دلا با یاد تو می‌پیچه توی جهان فریاد تو فریاد رسای تو یا حیدر بود هر شب ربنای تو یا حیدر بود ذکر لب‌های تو یا حیدر بود گفتی به همه، علی ولی اللهه گفتی به همه، که راه حق این راهه خوشبخت اونه که علی رو باور داره خوشبخت کسیه که عشق حیدر داره «اُمُ الشهدا، یا فاطمه یا زهرا» عمریه من با اشک عزا زنده‌ام (زنده با روضه‌های تو) پر شده از بوی یاس تو هر جایِ (این جهان با دعای تو) کوچه کوچه علم عشق مولا گوشه گوشۀ جهان، می‌ره بالا جون دادی آخه یه روز تو پشت در تا اینکه به ما رسید عشق حیدر روح ایثار و شهادت مادر می‌دونی منم یه عمره حاجت دارم مادر تو دلم شوق شهادت دارم خوشبخت اونه که فدای مولا باشه خوشبخت اونه که شهادتش امضا شه «اُمُ الشهدا، یا فاطمه یا زهرا» شاعر: یوسف رحیمی
ای سایه تو بر سر زینب حسین من ای یادگار مادر زینب حسین من ای غرق خون برابر زینب حسین من رفتی نرفت معجر زینب حسین من سر تو روی نیزه چشم من سوی نیزه صدای ناله گم شد تو هیاهوی نیزه قتلوک عطشانا ذبحوک عریانا @majmaozakerine بعد از تو غرق خون جگرم شد حسین من بعد از تو خاک غم به سرم شد حسین من محو سر تو چشم ترم شد حسین من خولی و شمر همسفرم شد حسین من جون من اومد بر لب پیش چشمای زینب وقتی دیدم که مونده تن تو زیر مرکب قتلوک عطشانا ذبحوک عریانا * بار غمت به شانه کشیدم حسین من از تل زینبیه دویدم حسین من تا که به مقتل تو رسیدم حسین من جز تیر و سنگ و نیزه ندیدم حسین من رفتی و موندم تنها دل شب بین صحرا خواهرت زینب مونده وسط نامحرم ها قتلوک عطشانا ذبحوک عریانا
🔴 💠 بهترین همسر دنیا اشتباهات گذشته را فراموش می‌کند. یک همسر خوب، گذشته را نادیده می‌گیرد و دائم اشتباهاتی را که یادآوری آنها هیچ نفعی به حال رابطه‌تان ندارد بازگو نمی‌کند. 💞💝🔞 https://eitaa.com/joinchat/2223571009C14c09775a0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همین كه بهتری الحمدالله جدا از بستری الحمدالله همین كه در زدم دیدم دوباره تو در پشت دری الحمدالله این یكی دو روز آخر خودش در و باز كرد، گفت:بذار این عقده تو دل آقام نمونه، من و پشت در ببینه، جان حضرت زهرا بخیل نباشی ناله تو رها كن، همین كه بهتری الحمدالله جدا از بستری الحمدالله همین كه در زدم دیدم دوباره تو در پشت دری الحمدالله انگار دنیارو بهم دادن شنیدم یادی از دُردانه كردی فاطمه من مسجد بودم اما مثل اینكه خبرایی تو خونه بوده، چه خبر؟پیداست! شنیدم یادی از دُردانه كردی و موی دخترت را شانه كردی نگفتم استراحت كن عزیزم شنیدم كارهای خانه كردی كی گفت پاشی خونه رو جارو بزنی، الله اكبر، كنایه فهما تو دیگر با حجابت خو گرفتی حرفای شب شهادتی نیست، ها، حرفای دم بستر علی ه، به چندین علت از من رو گرفتی گمان كردی ندیم زیر چادر چگونه دست بر پهلو گرفتی صورت تو نشونم نمی دی، بازوت و نشونم نمی دی، سینه تو نشونم نمی دی، نمی تونی قد خم تو از علی پنهان كنی، جواب حرف هایم شد همین نه دیدی آدم كلی حرف می زنه، آخرش می گه همین غریبه بودم اما این چنین نه خیلی این عاطفیه جواب حرف هایم شد همین نه غریبه بودم اما این چنین نه ببینم قصد رفتن كه نداری نرو ، جان امیرالمؤمنین نه شنیدم بسترت را جمع كردی و با سختی پَرَت را جمع كردی شنیدم آب دادی به حسینت حواس دخترت را جمع كردی روضه بخونم برات، كانون توجه، تو خونه ی زهرا، زینبه، راه می رن تو خونه، همه نگاه به زینب می كنن، آخه پرستار زینبه، یه حرفی بزنم، بخدا شب جمعه ای یه، از درون دارم می سوزم، یه حرفی برات بزنم، نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم، چقدر از من پذیرایی می كنی، با ناله ات، قربون این زینب برم، كه از چهار ساله گی پرستار شد، بگم، اما بمیرم براش، پرستار هركی شد باالاخره رفت، از هر كی پرستاری كرد، داغش به دلش موند، فقط امام سجاد زنده موند، اما هركی رو زینب پرستاری كرد، تنهاش گذاشت، از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده، من یكی یكی جلو می رم، صبركن، بهت می گم، اون وقت، سه چهار ساله با مادر پرستاری رو یاد گرفت، می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت، وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد، می دید مادرش هی دور باباش می چرخه، پرستاری می كنه، اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند، یادش موند، تو اوج مصیبت پیغمبر، مادرش یه لبخند زد، بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت، بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود، دخترم گریه نكن، فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه، بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده، یه بار از مادر پرستاری كرد، از هرپرستاری من یه خاطره بگم، دلشو داری؟، شب جمعه است، چه خاطره ای بگم، دخترم بیا بشین باهات حرف دارم، عجب پرستاریه، دخترم این بقچه رو باز كن، این كفن اول مال منه، می دی بابات علی منو كفن كنه، ببین چه خاطره هایی، یه دونش آدم و می كشه، كفن دوم  مال بابات علی ه، می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه، كفن سوم، مال داداشت مجتبی است، باید بدی حسین، یه دفعه دید این بقچه داره جمع می شه، یه پیراهن و رو دست گرفته، آخ كربلا، شب جمعه است، كربلا،  اینم یه خاطره،  از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم، مادره شم رفت، چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد، یه خاطره ام از بابا بگم، اون شب همه جمع بودن، صدا زد بچه های زهرا بمونن، بقیه برن، زینب یه طرف، اُم كلثوم یه طرف، حسین یه طرف امام حسن یه طرف، زینب یادش نمی ره، داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون، بابا صداش زد، بابا تو بمون پسرم، صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم، بذار برم، خجالتم نده، زینب این خاطره رو یادش می ره مگه، خودش با چشم خودش دید، دست حسین و تو دست عباس گذاشت بابا، یه روزی می آد، حسینم و كربلا تنها می ذارن،  حسین.. من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی، یه سرش كربلا و حسین ه، باباشم رفت،  حالا شده پرستار برادراش،  داداش بزرگتر هم رفت، با جگر پاره رفت، با بدن سوراخ سوراخ شده رفت، اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت، اما همه اینها كنار، من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم، خیلی ها رو كنار گذاشتم،  روضه ، روضه آماری، به اصطلاح روضه خونها، یعنی می تونی آمار بدی ، دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده، تنهایی وایستاده، اما من همه رو حذف می كنم، یه پرستاری دیگه ام كرد، اونم آخرش رفت، اما این یكی ،  یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد، اگه مادرش و پرستاری كرد، باباش بود، داداشاش بودن، اگه باباشو پرستاری كرد، دو تا داداشاش بودن، اگه گفتی كجا بریم، یه جایی كه بی برو برگرد، جواب بدن، اگه داداشاش و پرستاری كرد، هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن، اما از خرابه ی شام، برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت، چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ، خودشو انداخت رو این دختر، آی، آخه تو امانت حسینمی، شب آخرچیكار كرد، و
ای وای بگم كجا پرستاری كرد، بگم كجا، اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن، هی جلو چشای رقیه رو گرفت، این بچه چیزی نبینه، اما وقتی سر بریده رو بغل كرد، اما این لبا چرا پاره است، حسین.... خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونی شده لب های خشكت گمانم جای چوب خیزران است حالا دستاتو بیار بالا سفره دار امشب حسین و زینب اند، شب توبه است، شب آمرزش گناهانه، كی بهتر از زهرا، كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی، چه اسمی بهتر از نام حسین، دست تو بیار بالا، به زهرا و بچه های زهرا، به حسین زهرا، الهی العفو
❤️ 👋 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) __________________
راستی حکایت این شب های جمعه چیست که بند بند دلم پاره می‌شود در یاد تو شهر پیش چشمم قفس می‌شود تنگ و تاریک به هم پیچیده و سرد من اینجا میان این همه هیاهو و ماشین و دود و صدا کجا پیدایت کنم!....... دلم طلایی گنبدت را می‌خواهد بشنو از میان این همه فاصله صدای دلتنگی ام را.... [ السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین] ♥️°
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه مي‌گفت: «حسين بن علي عليه السلام چون متولد شد خداي تعالي جبرئيل را فرمود با هزار فرتشه فرود آيد به تهنيت رسول خدا صلي الله عليه و آله از جانب خدا و از جانب خود پس جبرئيل فرود آمد و بر جزيره اي در دريا بگذشت در آنجا ملكي بود«فطرس» نام، خداوند عالم او را براي انجام امري نامزد فرمود، او كندي كرد در انجام آن، پس بال او را بشكست و در آن جزيره انداخت، هفتصد سال عبادت خدا كرد تا حسين بن علي عليه السلام متولد شد، آن ملك به جبرئيل گفت: آهنگ كجا داري؟ گفت: خداي تعالي به محمد صلي الله عليه و آله فرزندي بخشيده است مرا فرستاده است به تهنيت او از جانب خداي تعالي و از جانب خودم. گفت: اي جبرئيل! مرا بردار و با خود ببر شايد محمد صلي الله عليه و آله براي من دعا كند. جبرئيل او را برداشت و چون بر نبي صلي الله عليه و آله وارد شد و تهنيت گفت از طرف خداي تعالي و از طرف خود و حال «فطرس» بگفت، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: خود را به اين مولود مسح كن و به جاي خود باز شو فطرس خود را به حسين بن علي عليه السلام بماليد و برخاست و گفت: اي رسول خدا!! امت تو اين فرزند را مي‌كشند و مكافات اين انعام او بر من واجب است، پس هيچ كس او را زيارت نكند مگر او را آگاه سازم و هيچ سلام كننده سلام نكند بر او مگر آن كه سلام او را به حضرت او برسانم، و هيچ كس صلوات نفرستد مگر اين كه صلوات او را تبليغ كنم؛ اين را بگفت و بالا رفت. و روايت ديگر به جاي خود عروج كرد و مي‌گفت: كيست مانند من كه آزاد شده ي حسين فرزند علي و فاطمه و جد ايشان محمد - صلوات الله عليهم اجمعين ... 👆جا دارد عرض كنيم يا رسول الله چه بر دلت گذشت زمانى كه فطرس ملك خبر شهادت امام حسين را به شما داد ، مى خوام سئوال آقا جان يا رسول الله دل كنم شما بيشتر سوخت يا خواهرش زينب س وقتى ديد برادر از اسب با صورت روى زمين افتاد ... @bhggiiumm 📚منبع دمع السجوم صفحات ١٢-١٣
4_5931441799615743836.mp3
9.15M
یازهرا🌺: 💠_مادر مظلومم... 🏴هیات رزمندگان مکتب الحسین ع 🏴 مراسم فاطمیه97/10/28 @majmaozakerine
02.mp3
50.88M
سخنرانی| حجت الاسلام سید حسین مومنی شب اول فاطمیه دوم ۱۴۴۲ سه شــنبه ۲۳ دی ماه ۱۳۹۹