⇦🕊 شب دوم محرم 🎤حاج محمد طاهری↯
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
آه رسید قافله و خواهری پیاده نشد
به گریه گفت که زینب دگر نمی ماند
در دلش درد بی دوا عمه
در گلو بغض بی صدا عمه
که رسیده به کربلا عمه
همه سرها به زیر تا عمه
میگذارد قدم کجا عمه
پرده از محملش چه بگشاید
صف به صف از فرشته می آید
همه چشم انتظار او باید
آید اینجا نزول فرماید
پشت پرده پراز دعا عمه
اکبرت را گلاب می گیرند
بچه را از رباب میگیرند
رونق از آفتاب میگیرند
تا عمو جان رکاب میگیرند
هست در اوج کبریا عمه
*تا ابی عبدالله سوال کرد، یه عده دور ابی عبدالله و یارانش را گرفتند، نوشتند: یه پیرمردی جلو آمد، مولا سوال کرد پیرمرد میدونی اسم این سرزمین چیه؟ گفت آقا اسم این سرزمین غاضریه است، اسم دیگری هم داره نینوا هم میگن، هریک از اسمها را سوال کرد، ابی عبدالله گفت: آیا اسم دیگری هم داره؟ گفت: آقا جان! اینجا را کربلا هم میگن، یه مرتبه ارباب صدا زد: "اعوذ باالله من الکرب والبلا" اسم کربلا اومد زینب زیر و رو شد...*
حال اینجا کلافه اش کرده است
چند معجر اضافه آورده است
ازدل خویش روضه پرورده است
جگرش خون و سینه پردرد است
چنگ زد دامن برادر را
بوسه ای زد دوباره حنجررا
ونشان داد سمت دیگر را
نخلها را نه حجم لشکر را
ناله ای زد زکربلا عمه
*گفت: داداش! چکار کنم دلم شور میزنه آخه؟*
اینجا به سرت بی حساب میریزند
بی حساب کتاب میریزند
پیش چشم تو آب میریزند
سرطفل رباب میریزند
غرق در نوحه و نوا عمه
*میگی چرا دلم شور میزنه؟...*
آخه ته گودال گیر می افتی
گیرشمشیر و تیر می افتی
دست مشتی حقیر می افتی
نخ نما چون حصیر می افتی
چه کند پایِ بوریا عمه
بعد تو به غیر شامی نیست
خواهرت هست جز حرامی نیست
حرمت و احترامی نیست
آتش افتاده و خیامی نیست
چادرش زیر دست و پا عمه
____________
#حاج_محمد_طاهری
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
🌾
|⇦•باز سر میدهیم عجّل را ..
#قسمت_اول / #مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
باز سر میدهیم عجّل را
میتکانیم خانهی دل را
سینه زخمیست از خدا خواهیم
با ظهورش شفای عاجل را
یار ما ظاهر است چون خورشید
ولی آن دیده های قابل را
پسر مهزیار خواهد شد
طی کند هر که حد فاصل را
او سراسیمه میرسد از راه
روضه های ابوالفضائل را
روزی او انتقام میگیرد
انتقام شهید کامل را
اَلسّلامُ عَلیک یا ساقی العطاشا
اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ
ان شالله دوباره تو حرم قمر بنی هاشم جمع بشیم به گدایی .. این همه روضه است تو کربلا ، چرا امام زمان ارواحنا فدا میفرماید وقتی سوال میکنند کدوم خیمه ، میفرماید خیمه ای که روضه ی عموجانم باشه .. حضرت میخواد مارو توجه بده که این روضه رو گوش بدید که این آقا صاحب بصیرت کامل مطیع لله حرفی برای خودش نداره.. مطیع لاوامر مولای دست روی سینه میزاشت میفرمود سیدی و مولای امری نداری .. مثل یه عبد .. امام زمان میفرمایند هرجا روضه عموم خونده بشه من سراسیمه میام .. این روضه ها مارو به این بصیرت برسونه کاری کردیم ..
#حاج_محمد_طاهری
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
|⇦•اگر زمین بخورد..
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به قمربنی هاشم سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
اگر زمین بخورد، عرش را تکان بدهد
کسی که سرو قدش سایه بر جنان بدهد
به او همیشه مباهات می کند زینب
به کوه شانهی او تکیه آسمان بدهد
به بارگاه پرش آسمان پناه آورد
پناه عالمیان را پرش امان بدهد
عجب نباشد اگر از خجالت آب شود
شبیه مشک خودش جرعهجرعه جان بدهد
جواب العطش خیمه را که مشک نداد
جواب کودک بی شیر را کمان بدهد
عقیق سرخ حسین از رکاب افتاده است
نگین سرخ بهانه به ساربان بدهد
بلند شو که پس از تو حسین می میرد
تو دست و پا بزنی و حسین جان بدهد
*بلند شو داداش .. *بنفسی انت .. چه مقامی داره اباالفضل که حسین دنبالش به سینه میزد میگفت بنفسی انت ..)
نداریم برای هیشکی اینطور نوشته باشند یه داغ انسان و کم کم از پا در میاره یک مرتبه کسی پیر نمیشه اما ابی عبدالله کنار این بدن یه مرتبه پیر شد ..
نوشته شد یک مرتبه صورت شکسته شد .. آخه تا خم شد کنار این بدن دیگه دیدن نمیتونه کمر راست کنه همه منتظرن بیینن حسین چی میگه .. تا گفت أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي .. یک مرتبه همه شروع به هلهله کردن .. ای حسین ..*
بد جور سرت به درسر افتاده
در ابروی تو زخم تبر افتاده
چه آتشی انداخته ای در دل آب
دنبال لب تو در به در افتاده
این معجزه ی پیمبر علقمه است
هر گوشه ای یک تکه قمر افتاده
*فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً هم برای علی اکبر گفته، هم برای قمر بنی هاشم ..*
از این همه زخم روی هم فهمیدم
یک لشگر نیزه با تو در افتاده
نیمی ز سرت مانده به جا زیر عمود
بر کتف تو آن نیم دگر افتاده
امکان تکان دادن تو اصلا نیست
عباس به صحرا چه قدر افتاده
برخیز امام بی کست را دریاب
بالای سر تو محتضر افتاده
در خنده و هلهله کمک میخواهم
دلسوخته ای که از کمر افتاده
ای حافظ پوشیه ی ناموس خدا
برخیز که خیمه در خطر افتاده
شاعر : حجت الاسلام محسن حنیفی
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#ویژه_ایام_محرم
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه980619.104.mp3
زمان:
حجم:
1.38M
مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو..
#زمزمه و توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله اجرا شده شب شام غریبان محرم به نفس حاج محمد رضا طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
میسوزم ..
مثه زخمایِ سرخ رو پیکرِ تو
مثه شعلۀ دامنه دخترِ تو
مثه ناله هایِ دلِ مادر تو
میسوزم ..
مثه چشمایی که میشه پر ستاره
مثه پایه طفلی که زخمیِ خاره
مثه گوشِ اون طفلی که میشه پاره
میسوزم حسین جان ، که آبت ندادن
کمک خواستی اما جوابت ندادن
میسوزم برادر ، که خاکت نکردن
هنوز دارن این ها تو گودال میگردن
حسین جان .. حسین جان ..
من دیدم ..
یکی اومد و با لگد بی هوا زد
یکی با یه نیزه برایِ خدا زد
اوند پیرمردی تو رو با عصا زد
من دیدم ..
کمک خواستنت رو همه میشنیدن
تو رو سمت مقتل چطور میکشیدن
سرت رو سر حوصله بریدن
تو دعوایِ سرها دلم چی کشیده
سرِ تو حسین جان به خولی رسیده
از امشب عزیزم دیگه از ما دوری
یه شب تویِ دِیرُ یه شب تو تنوری
@majmaozakerine
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
خوشا به پنجۀ راهب..
#روضه و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی به نفس حاج محمد رضا طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
"منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند"
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره ...*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی ... فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
شاعر : حسن لطفی
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر ..
#حاج_محمد_طاهری
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
@majmaozakerine
#•خوشا به پنجۀ راهب..
#روضه و توسل به سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
"منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند"
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره ...*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی ... فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
شاعر : حسن لطفی
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر ..
#حاج_محمد_طاهری
#دیر_راهب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
🌕🌑روضه اربعین
#زمزمه #فراق_کربلا کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج محمدرضا طاهری
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
از دلِ خسته سلام
اربعین اومد و خوردم به دَرِ بسته سلام
از دلِ خسته سلام
از همین دور به اون گنبد و گلدسته سلام
از یه بیچاره سلام
از یه دلشکسته که خیلی دوست داره سلام
ندارم چاره سلام
هم شدم خونه نشین هم شدم آواره سلام
سال قبل کجا بودم
تو همین لحظه ها آواره تو کربلا بودم
سال قبل کجا بودم
روز اربعین تو اون حریم با صفا بودم
من که هر سال اومدم
میرسیدم از نجف به کربلا به مقصدم
به تو صدبار سلام
به علی اکبر تو از همه انصار سلام
به تو ای یار سلام
به تو و علقمه و صحن علمدار سلام
به تو از نوح سلام
به تو از کل ملائک به تو از روح سلام
به تو مذبوح سلام
به سر زخمی و اون پیکر مجروح سلام
السلام علی الشیب الخضیب
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_طاهری
#ویژه_ایام_صفر
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
⇦🕊ذکر توسل جانسوز _ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه
┄┅═══••↭••═══┅┄
(داری میری از کنارم
ای پدر دلگیر و خسته
فاطمه برات بمیره
کی پیشونیتو شکسته)۲
یه عمریِ بارِ....محنت میبردی
برای دینتِ...هی سنگ میخوردی۲
هر شب اشکاتو میدیدم
از اون چشمای ترِت ریخت
(دیدم تو کوچه خاکستر
نامرد روی سرت ریخت)۲
(من میترسم این جماعت
حرمتی نگه ندارند
برای بردنِ حیدر
تو خونه م طناب بیارن)۲
اگه حریفِ...چهل نفر شم
باید براش من...سینه سپر شم۲
بابا...بابا....من طاقت ندارم...
حیدر رو من اسیر ببینم
حتی اگه من تو آتیش
رویِ خاک من از پا بشینم
این دم آخر حسینم ۲
به روی سینه ت نشسته
یادته که روضه خوندی
برام از نیزه شکسته
یادته گفتی از اون جنایت؟
هزارو نهصد زخم و جراحت
از موقعی که روضه شو برام خوندی
هر شب خوابشو میبینم
رو خاک....داره میره از حال
نامرد پیکرِ حسینو
پشت و رو کرده تو گودال...
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
*اونام که تازه برگشتن باز دلشون تنگ حرمه....اصلا خاصیت حرم ابیعبدالله همینه...*
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
دوباره کنار گودال فاطمه روضه میخونه
با لب عطشان رو خاک رها شد
پیکر عریان رو خاک رها شد
ای وااای پیرهنش رو بردن
ای وااای ای خدا سرش کو
*هی به سینه میزنه زهرا میخونه:*
امون ای دل....ای دل....امون ای دل...ای دل....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
🍂🍁*روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت اُختُ الرضا حضرت فاطمۀ معصومه سلام الله علیها _ حاج محمد طاهری *🍁🍂
┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄
____
وقتی (حضرت معصومه) ازدنيا رفت،همۀ اهلِ قم عزادار شدند ... بزرگانِ قم ، علماء همه جمع شدند ، بر بدن نماز خواندن ، خانم هایِ محترمۀ قم اين بدن رو غسل دادن و كفن كردند، تا اينجا كار زياد سخت نبود،اما مي خوان بدنِ بي بي رو روانه ي قبر كنند،چه كار مي خوان بكنند؟ ...
يه وقت ديدن از راه دور دو سوار شتابان خودشون رو رسوندن ، بعضی ها نوشتن يكی از اين سوارها علی بن موسی الرضاست ، ديگري هم جواد الائمه است ... اومدن بر بدن نماز خوندن، يه نفر واردِ قبر شد ، يه نفر ديگه اين بدن رو روانه ي قبر كرد، دو تا محرم بايد باشند بدن خانمي رو روانۀ قبر كنند ...
اميرالمؤمنين كنار بدنِ زهرا نشسته، دور وبرش رو نگاه كرد ، سلمان و اباذر و مقداد كه محرم نيستند ... حسنين كه در سنِ خردسالي اند ... خدايا علی چيكار كنه؟ ...
يه وقت ديد دو تا دست از قبر بيرون اومد ... دست ها شبيه دستِ پيغمبرِ ، يعني علي جان امانتيم رو بهم برگردون ...
يه حرفی اينجا اميرالمؤمنين زده خيلی دلها رو ميسوزونه ، عرضه داشت يا رسول الله : فاطمه ات كه با من حرفی نزد ، چيزی به من نگفت ... تو از زهرا سئوال كن ، چرا صورتش نيلی بود؟... چرا پهلوش شكسته شده بود ؟....
#حاج_محمد_طاهری
•
مور را رخصت تمجید..
#روضه #حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها _ حاج محمد طاهری
●━━━━━━───────
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
پیشگاه کرمت عرصۀ جولان ها نیست
از کرامات فراوان تو خوبان ماتند
این همه حسن در اندیشۀ انسان ها نیست
باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند
گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست
عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای
احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست
شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر
سیر اوصاف تو در قدرت عَمّان ها نیست
نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو
گرچه حک نام تو در صفحۀ اذهان ها نیست
شام زیر لگد خطبۀ تو جان می داد
مثل تو هیچ کسی فاتح میدان ها نیست
رمز عرفان اثر سجدۀ پیشانی توست
احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست
خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد
مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست
ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است
حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست
ازدواج تو و نمرود مدینه ؟ هیهات
نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست
نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو
*برا همین صدا زد عزیزِ دلم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! .. آخرین افطار رو تو خونۀ اُم کلثوم، امیرالمومنین مهمان بود ..*(1)
نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو
لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست
می شود گفت زتو از غم و درد تو نگفت ؟
مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست
*دو سه خط روضه ش رو بگم :*
یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد
چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست
سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت
خیمۀ سوخته جایِ سر و سامان ها نیست
ناز پروردۀ دستان پر از مهر علی
شأن تو ناقۀ عریان و بیابان ها نیست
دور تا دور تو با هلهله جمعیت بود
بزم مِی، طشت طلا جای پریشانها نیست
هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
*بالاترین روضه برا بی بی جان حضرت زینب و این خانم همینه: بالای منبر بود گفت: دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ زِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..(2) وارد شد زینب بر مجلس نامحرمان .. مجلسِ ابن زیاد .. اون عالم و بزرگ عمامه از سر برداشت .. فرمود بسه دیگه چی میخوای دیگه بگی ؟! آخه مگه جای عمۀ سادات تو مجلس نامحرما بود .. یه جا مجلس عبیدالله یه جا هم مجلسِ بزید .. (غیرتیا ..) نوشتن زن یزید ملعون از خواب بیدار شد شنید قافلۀ اسرا رو تو کاخ آوردن ، پریشان اومد وارد مجلس شد (3) با سر عریان یه وقت یزید سریع از جا بلند شد، عباشُ رو سرِ زنش انداخت .. گفت نانجیب بهت برخورد من با این وضع وارد شدم!! من همسرِ توام اما ببین ناموس آل الله رو با چه وضعی تو مجلس آوردی ..
منابع:
1)منتهی الآمال چاپ افست، ج 1، ص 125
2) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 141
بحارالانوار، ج 45، ص 116.
ارشاد مفید، ص 244
تاریخ طبری، ج 6، ص 263
لهوف، ص 160
3)بحار الأنوار، ج 45، ص 196،بیروت
ابو مخنف، ص 269 – 271
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_طاهری
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام