eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ روضه و مناجات جانسوز_حضرت اباعبدالله علیه السلام_شب عاشورا (لبها معطر است سلام علی الحسین ساعات آخر است سلام علی الحسین)۲ این خاک، رستخیز تمام مصایب است صحرای محشر است سلام علی الحسین ظهر دهم رسیده و چشمان خواهری سوی برادر است، سلام علی الحسین *حسین ... آی ...* ظهر دهم رسیده و از سیب سرخ عشق عالم معطر است سلام علی الحسین این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب۲ دنبال اصغر است سلام علی الحسین *آخه اهل حرم یه وقت دیدند آقا رفت پشت خیمه شروع کرد با غلاف شمشیر خاک رو کندن،علی اصغرم"* این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب دنبال اصغر است سلام علی الحسین هم دست ها بریده و هم آب ریخته است عباس، مضطر است سلام علی الحسین *اون لحظه که آب روی زمین ریخت عباس مضطر شد،قربونت برم سقای حسین،علمدار عشق من یه مضطر دیگه هم میشناسم که روز یازدهم وقتی همه رو سوار کرد،کاروانش رو مرتب کرد،نمیدونم زینب با دختر بچه هایی که مرده بودند چه کرد؟! همه به دست و پا غل و زنجیر جامعه دارند،همه رو سوار ناقه های بی جهاز کرد،زین العابدین رو سوار کرد،سی هزار نامرد دارند نگاه میکنند"یا مجیب المضطر اَجب المضطر" زینب به داد برس،الان زین العابدین قالب تهی میکنه،صدا زد "یا حجة الباقین و یا ثمال الماضین" ای یادگار گذشتگان و ای امید آیندگان "مالی اراک تجود بنفسک؟! "چرا داری با جون خودت بازی میکنی؟ تو حجت خدایی! عمه مگر این بدن حجت خدا نیست؟ میکشی مرا... کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون تا نگویند حسین بن علی بی کفن است حسین .... امشب شهادتنامه عشاق امضا میشود فردا زخون عاشقان این دشت دریامیشود امشب باید خودمونو برسونیم وگرنه جا میمونیم... امشب شبشه... امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... عصر فردا.... همون لحظه ای که آسمون تیره و تار شد،همون لحظه ای که صدای بانویی قدشکسته بلند شد... عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است... زینب بچه ها رو جمع کن... امشب کارو تموم کن،امشب به کی قسمت بدم؟اگر به مادرت قسمت بدم دیگران چی میگن؟اینم یاد گرفته هر وقت گیر میفته به حضرت زهرا قسم میده.به حق اون مادرت که بین در و دیوار صورتش سوخت امشب جواب ما رو بده... آتش زبانه میکشید... حسین حسین حسین...* بر آن گلو که بوسه برآن زد پیامبر امروز خنجر است،سلام علی الحسین والعصر، عصر اگر برسد چشم زینبش حیران یک سر است،سلام علی الحسین *سری به نیزه بلند است... حسین جان قراره سرت رو وارد کوفه کنند؛زینب معلم قرآن دختران اینا بوده، من بهشون یاد دادم اگر کسی قرآن خواند ماشاء الله بگید،بارک الله بگید ولی اینا سنگ میزنند،من بهشون یاد ندادم وقتی کسی قرآن میخونه هلهله کنند و کف بزنند... حسین جان...* این بوی سوختن ز خیامش رسیده است؟ یا بوی معجر است سلام علی الحسین *بوی موی سوخته میاد"صداتو برسون کربلا،اربعین همدیگه رو کربلا ببینیم،حسین جان ...* شب دهم محرم @majmaozakerine
متن روضه وداع امام حسین علیه السلام ـ متن روضه وز عاشورا ـ مهدی سلحشور آی بمیرم،ای کاش یکی به جای دستای زینب چشمای زینب و می بست،این منظره ها رو نمی دید،آخ تا رسید کنار گودال قتلگاه،هر چی صدا زد،دادش جواب زینب و بده،حسین چشما رو باز نکرد،تا قسم داد حسین جان،جان مادرم، چشمای خون گرفته رو باز کرد،زینب برگرد برو به خیمه،می گه دیدم زینب داره می ره،اما عقب عقب می ره،هی به سر می زنه،هی فریاد می زنه،حسینم و دارن می کشند، أَمَا فِیکُمْ مُسْلِمٌ؟ یه مسلمون بین شما پیدا نمی شه؟ آی بمیرم،نانجیب روی زینب و زمین زد،گفت:مگه نمی بینی حسین و دارن می کشند،گفت :کار حسین و زودتر تموم کنید،یه وقت زینب ببینه،سری به نیزه،اگه این روضه یه شب در سال جا داشته باشه بخونی امشبه،وقتی شام غریبانیه،بی بی زینب زیر این خیمه نیم سوخته ها خوابش برد،عجب خوابیدنی،خواب به چشمش اومد یا نه،بی بی بیهوش رو زمین اوفتاد،این بچه ها سرشون رو دامن بی بی،همه از حال رفتند،یه وقت در عالم رؤیا حضرت زهرا سلام الله علیها رو در خواب دید،مادر اومدی،اما دیر اومدی،یه جمله رو می خوام عرض کنم،گفت زینب جان،من از صبح اینجا بودم،خودم همه ی منظره ها رو دیدم ،اونوقتی که می خواست سر از بدن حسین جدا کنه،سر رو دامن خودم،هر چی فریاد زدم،بُنَیَّ ، حدود ساعت سه ،من عقیله دختر حیدر چنان مرغی که پرپر می زند، بر خاک و خاکستر حدود ساعت سه،من پریشان آمدم با سر ولی مثل همیشه باز از من زودتر مادر حدود ساعت سه، دیدمت بر خاک و خاکستر ولی عریان نه پیراهن نه عمامه،نه انگشتر آنطرف از دور دیدم سارقی کرده کمین  چشم دارد او به انگشتر به خیلی چیزها جا گرفته روی سینه آن سگ حار از قفا می زند هی ضربه بر حنجر به خیلی چیزها کاش تنها آن حرامی با گلویت کار داشت می خورد این تیزی خنجر به خیلی چیزها با قد خم مادرت آمد عیادت کرده ای یاد پهلو یاد میخ در به خیلی چیزها داخل گودال حالش را رعایت می کنی چون که حساس است مادر به خیلی چیزها صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله شب عاشوراست امشب،کربلا غوغاست امشب چه خبره امشب تو خیمه ها،آی ،نوکرا،فدایی های ابی عبدالله،بیاید بریم تو خیمه،با حضورمون با ناله زدنمون،با گریه کردنمون امشب تسلای دل زینب باشیم،اینقدر زینب از دیدنتون خوشحال می شه،اینقدر سکینه خوشحال می شه،آخه صدای پای اسب ها می اومد می گفت عمه ،لشکر برا کی داره می آد،تا صدای پای دو تا مرکب اومد،مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر،تا این دو تا اومدند به زینب خبر دادند،برا حسینت لشکر اومده،اینقدر زینب خوشحال شد،به حبیب که گفتند بی بی زینب از اومدن شما اینقدر خوشحال شده،شروع کرد گریه کردن،گفت:مگه من کیم؟الحمدالله من باعث خوشحالی زینب شدم،آی کربلایی ها با ناله تون امشب دل زینب و خوشحال کنید،ناله بزنید یاحسین………. که ای خفته خوش به بستر خون دیده باز کن احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن ای وارث سریر امامت،به پای خیز ما را سوار بر شتر بی جحاز کن دلی در خون نشسته دوست داری بگو قلبی شکسته دوست داری تو را ای عشق بی سر دوست دارم مرا با دست بسته دوست داری ** نه تنها تیر و تیغ وسنگ بوده سر پیراهنت هم جنگ بوده ولی شرمنده زینب دیر فهمید که انگشتر به دستت تنگ بود @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻شناسنامه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام 🔸فرزند امیرالمؤمنین، برادر سیدالشهداء، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا. عباس در لغت، به معنای شیر بیشه، شیری که شیران از او بگریزند است. 🔹مادرش «فاطمه کلابیه» بود که بعدها با کنیه «ام البنین» شهرت یافت. علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد. عباس، ثمره این ازدواج بود. ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود و این چهار فرزند رشید، همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، عباس چهارده ساله بود و در کربلا 34 سال داشت. کنیه اش «ابوالفضل» و «ابوفاضل» بود و از معروفترین لقبهایش، قمربنی هاشم، سقا، صاحب لواء الحسین، علمدار، ابوالقِربه، عبدصالح، باب الحوایج و ... است. ♦️آن حضرت، قامتی رشید، چهره ای زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را «قمربنی هاشم» می گفتند. در حادثه کربلا، سمت پرچمداری سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه های اطفال و اهل بیت امام را داشت و در رکاب برادر، غیر از تهیه آب، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (ع) نیر بر عهده او بود و تا زنده بود، دودمان امامت، آسایش و امنیت داشتند. ─┅─═इई 🖤💚🖤ईइ═─┅─
🖤یاباب الحوائج حضرت عباس ▪️و دو دست بریده اش کافیست ▪️برای گرفتن دست تمام عالمیان ▪️امیدوارم به حق این شب معنوی 🖤باب الحوائج  حضرت عباس(ع) ▪️در دنیا و آخرت دستگیرتون باشه 🏴فـرا رسیـدن ‌تـاسوعـای حـسینی بر امام زمان عج و شما تسلیت باد🏴 حاجت روا باشیــد 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقای عزیز ۹ شبانه روز عزاداری کردیم. شب اول را اشک ریختیم برای غریبی مسلم(ع). شب دوم‌ میا ڪوفه حسین جان سر دادیم. شب سوم با رقیه خاتون(ع) دلتنگی کردیم برای بابا. شب چهارم همراه با حر توبه کردیم. شب پنجم برای رزمنده‌ڪوچڪ امام حسن(ع) به سینه‌کوبیدیم. شب ششم همراه با قاسم‌ابن المجتبی(ع) فریاد احلی من العسل سر دادیم. شب هفتم همپای رباب برای علی اصغر(ع) ڪوچڪ لالایی خواندیم. شب هشتم برای بدن اربا اربای علی اڪبر(ع) جان دادیم. شب نهم برای‌علمدار کربلا،برای فداکاری هایش زار زدیم. امشب،شب دهم است.... شب عاشورا.... تصور کنید،تمام این ۹شب خلاصه میشود در این‌یک شب. میبینید؟! چقدر جگر سوز و دردآور است؟! امان از دل زینب:)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab10Moharram1390[01].mp3
38.3M
⬆️⬆️⬆️ 🏴شب دهم محرم 🏴عاشورا حسینی 📝مهر تو را به عالم امکان نمی دهم (روضه) 🎙️با نوای میثم مطیعی @majmaozakerine
aleyasinhusainie-۲۰۲۱۰۸۱۸-0003_44.mp3
2.78M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ بنی قتلوک و من الماء منعوک 🎧 حاج علی برادران علیه السلام @majmaozakerine
4_5931412860126103236.m4a
3.12M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه شبِ عاشورا سبک رویِ نیزه‌ها مهتابه.... هر شب شبِ عاشورامه یاحسین دَمِ لبهامه شکرِ خدا که حسین آقامه آخر یه روزی می‌میرم میون این روضه خواهر حتی وقتی فقط می‌شنوه می‌لرزه فردا غروب سرِ تو سنگ می‌خوره رو نیزه آخر یه روزی نوکرت برا تو جون میده خواهر دیده خنجرِ کُند سرِتو بریده فردا پیشِ پاش از رویِ نِی خون می‌ریزه امشب میونِ خیمه‌ها حسین فردا سری به نیزه‌ها حسین اِی وای زینب و بچّه‌ها حسین امان از دل زینب وای /۴/ کاش منم بودم عاشورا واسه‌َت می‌دادم جون آقا قبل از حسین می‌زدم دست وُ پا ارباب یا لَیْتَناٰ کُنّا مَعَک حسین ارباب روحی جسمی قلبی لَدَیک حسین ارباب دَمِ جون دادنم صلّی اللّه علیک حسین ارباب نگو برا زینب فردا چیا می‌شه ارباب نگو رو معجرِ دخترت آتیشه ارباب نگو همسفرِ حرمله و زَجرن زینبین امشب مناجات و دعا حسین فردا می‌مونه تو صحرا حسین بی‌سر پیکرِ شما حسین امان......
زمینه؛ عزیزِ مادرم.mp3
1.12M
علیهاالسلام 🔹عزیز مادرم🔹 دلم می‌گیره وقتی که می‌بینم دیگه هیچ‌کس واسه یاری نمونده دلم می‌سوزه واسۀ تنهاییت غمت بدجوری قلبمو سوزونده گفتی، صبوری کن مگه می‌تونم ای عزیزِ جونم گفتی، صبوری کن نگفتی آخه چه‌جوری می‌تونم گفتی، صبوری کن، نمی‌تونم تو می‌خوای راهی بشی، نمی‌گی من چه کنم؟ یه زن تنها آخه، بین دشمن چه کنم؟ «عزیزِ مادرم، عزیزبرادرم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سکینه دل تو دلش نیست تو خیمه رقیه از عطش بی‌جون‌تر از تو می‌دونم که تو محزون‌تری از من می‌دونی که منم دلخون‌تر از تو مهلاً برادر جان زمین نمونه صحبت مادرت مهلاً برادر جان یه بوسه طلب دارم از حنجرت مهلاً برادر جان، برادر جان می‌ری آرومِ دلم! می‌ره از دل‌ها قرار می‌ری خورشید حرم! منم و این شب تار «عزیزِ مادرم، عزیزبرادرم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم می‌گیره وقتی که می‌بینم جواب هَل مِن ناصِرِت شمشیره دلم آتیشه وقتی که می‌شنوم بازم هلهله صحرا رو می‌گیره حتماً تو افتادی که خیمۀ تو پرچمش افتاده حتماً تو افتادی که قلب زینب از تپش افتاده حتماً تو افتادی، تو افتادی می‌بینم از روی تل، نفس آخرته کیه فریاد می‌زنه؟ کیه بالا سرته؟ «عزیزِ مادرم، عزیزبرادرم» شاعر و نغمه‌پرداز:
4_5942641953337246133.mp3
401.6K
دلتنگ حرم اربابم: ✅نوحه سنتی شب دهم محرم (شب عاشورا) 🔻 شاعر: میثم مومنی‌نژاد 1️⃣ بند اول دشت و صحرا پر از صوت قرآن شده مژده ای حاجیان عید قربان شده یا حسین یا حسین 2️⃣ بند دوم امشبی‌ را حسین در نمازو دعاست عصر فردا سرش بر روی نیزه‌هاست یا حسین یاحسین 3️⃣ بند سوم ساقی امشب بود گرد خیمه چو ماه عصر فردا شود علقمه قتلگاه یا حسین یا حسین
✅واحد شب دهم محرم 🔻علی صالحی 1️⃣بنداول سلم لمن سالمكم ، ابي عبد الله حرب لمن حاربكم ، ابي عبد الله يا ثار الله ، و ابن ثاره در وادي عشقت ، منم آواره 2️⃣بند دوم خون تو احياگر دين ، ابي عبد الله منت داري بر سر دين ، ابي عبد الله تا اين دنيا ، بر جا باشد فرهنگ عاشورا ، سر پا باشد 3️⃣بند سوم ارباب احباب عالم ، ابي عبد الله اصحابت ارباب عالم ، ابي عبد الله يك دم بيا ، با انصارت اين نوكر را ببر ، سر بازارت @
روضه و توسل شب عاشورا 97سید مهدی میرداماد *چند تا وداع کرد ابی عبدالله،یه بار با امامِ سجاد،یه بار با اهلِ حرم،یه بار با بچه ها،با علی اصغر،اما من یکی دو تا وداع رو نمی تونم بگذرم،بعضی وداع ها خیلی دل رو زیر و رو میکنه،شاید یه جایی دلت وصل بشه.... همه رو که خداحافظی کرد،سوار بر ذوالجناح شد،یه نگاه کرد دید سکینه دستای اسب رو بغل گرفته،بابا! بیا پایین یه بار دیگه بغلت کنم.."دختر داری تو خونه ات؟ با همه خداحافظی کنی دختر می مونه آخرِ سر میاد...." نشت تو بغلِ باباش،بابا داری میری؟* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد *دخترای شهید منو ببخشن،دخترایی که بابا ندارن منو ببخشن...* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دخترِ کوچکترِ خود را به دنبال مسافر آب می پاشند،کو آبی؟ کنون ریزم به پایت اشکِ چشمانِ تَرِ خود را *دختر دارها میدونن،دختر کنجکاوِ،ریزبینِ،نکته سنجِ،صدا زد:بابا! من یه چیزی دیدم،خیلی بِهَم ریختم،گفت:بابا! آدم میخواد با کسی وداع کنه،پیشونیش رو میبوسه،گونه هاشو میبوسه،اما بابا از دور یه چیزی دیدم..* ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر ، حنجر خود را؟ *اینجا آخرین نفر با حسین خداحافظی کرد،آخرین نفر دستای اسب رو گرفت،اینجا آخرین نفر سکینه بابا رو بدرقه کرد،همین سکینه،همین دختر،یه جایی هم اولین نفر بود،کجا؟ اون وقتی که صدایِ ذوالجناح اومد" وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً اِلى خِيامِكَ" ذوالجناح با یالِ غرق خون،زینِ واژگون،اومد جلو خیمه ها،اولین کسی که از خیمه اومد سکینه بود،تا نگاش افتاد،نوشتن: یه ضجه زد،هی می گفت:"وا اَبَتاه" حسین.... سکینه یه جوری گریه کرد،زن و بچه ریختن بیرون..همه ازخیمه ها بیرون دویدن...اومدن دورِ ذوالجناح،هر کی یه حرفی میزنه،یکی میگه:ذوالجناح! بابام رو چرا نیاوردی؟ یکی گفت: بابام که می رفت لباش تشنه بود،آیا سیرابش کردن یا نه؟ هر کی یه حرفی زد،ذوالجناح برگشت به طرف مقتل،زن و بچه هم پشت سر این اسب،اومدن بالای گودال،نوشتن ذوالجناح اینقدر سرش رو زد به زمین... * دوباره روضه ی آخر خدا به خیر بکند دوباره داغ برادر خدا به خیر کند دوباره خاطره ی بوسه گاه پیغمبر دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند *مادرش فاطمه داره این صحنه رو میبینه،هی میگه: "بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا.." شمر همچین که رسید تو گودال،مرحوم طُرِیحی،مرحوم مجلسی آورده:شمر تارسید تو گودال،اول کاری که کرد،" وَ رَكَلَ بِرِجْلِهِ" یه لگد به پهلو زد... مرحوم مجلسی نقل میکنه،اینجا زینب خودش اومد تو گودال،کنارِ ابی عبدالله،هی به شمر می گفت:بلند شو،بچه هاش دارن می بینن،بلند شو، اینجا جایِ پیغمبرِ،بلند شو... مرحوم سیدبن طاووس تو لهوف که نقلش معتبر ترِ میگه: اینجا ابی عبدالله یه نگاه به خواهر کرد،" إِرجِعِی اُخَیَّ إِلَی الفُسطَاط» ابی عبدالله میدونه زینب ببینه، جون میده،گفت:خواهرم برگرد،زینب برگشت،اَمرِ امامِ،اطاعتش واجبِ،برگشت... بعضی مقاتل نوشته:هی رقیه می دوید نگاه می کرد،عمه با آستین جلوش رو می گرفت،نبینه توی گودال چه خبرِ.....عمه! بابامِ،بابام رو خاک بود... زینب برگشت،شمر مونده بود و حسین،" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" از سر ارباب ما،عمامه برداشتن،...حسین تو گودال،شمر نشست رو سینه اش،محاسنِ حسین رو تو دست گرفت..... ابی عبدالله چشمش رو باز کرد،نیمه رمق،نیمه جون،آسمون رو دود می بینه،حسینی که این همه زخم،هزار و نهصد وپنجاه زخم،تشنگی،داغ،زخم رو زخم،یه نگاه کرد،صدا زد:"مَن أنتَ" کی هستی رو سینه ی منی؟ نانجیب گفت: من رو نمیشناسی؟"أنَا شمر بن ذالجوشن"ابی عبدالله گفت:" هَل تُعَرِّفْنِی ؟" آیا منو میشناسی؟میدونی کجا اومدی؟گفت: میشناسمت،بابات رو میشناسم،مادرت رو میشناسم،جدت رو میشناسم،تو پسرِ فاطمه ای.... گفت:شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده،شنیدم بابات تشنه هارو سیراب می کرد،الان بابات کجاست بیاد یه قطره آب بهت بده....؟گفت:اسم بابای منو نبر" صَدَقَ جَدِّي رسول الله صلي الله عليه و آله" راست گفت جدم... نانجیب گفت:جدت چی گفت:جدم بهم گفته بود کی منو میکشه،چه نشونه ای،چه چهره ای داره... نانجب بلند شد،گفت:حسین یه کاری می کنم،دیگه منو نبینی....بدن رو برگردوند...امام رضا میگه: جد ما رو به سختی کشتن،سر جدا نمی شد...تو زیارت ناحیه است:"السلام عَلَی مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا..."هر چی می برید،نمی برید،یه ضربه،دو ضربه....
ای عصمتِ الهی، ای خواهرم کجایی شد وقتِ بینوایی، داد از غم جدایی شد موسم وصالم، بینی که شرحِ حالم این تو وُ این بلاها، خواهر نما حلالم ای دربدر ای خون جگر، امُ المصائب خواهرم یکدم بیا سیرم ببین، آمد وداعِ آخرم از بعدِ قتلم خواهرم، جانِ تو وُ طفلانِ من جان رقیه دخترِ بی معجر و نالان من خواهر مبادا دشمنم سیلی زند بر روی او یا از سرِ جور و غضب هر سو کشد گیسوی او "اِصبِر علی کلٌِ البلا، قَد یقتُلُونِی الاَشقیا اَلصٌَبرَ مُختارُ لَنا لا تَندُبی فی غَمٌَنا" وقت هجوم اشقیا، آتش رسد بر خیمه ها  جان تو و زین العباد آن بضعه ی خیرالنٌَساء خواهر ز بعدِ من بُوَد این حجٌتِ دینِ خدا یاری کند دین مرا در امتدادِ کربلا چندی دِگر جسمِ مرا درمانده ی میدان ببین در بین تیر و نیزه ها زیرِ سُمِ اسبان ببین  در خاک و خون کربلا، بی معجر و عریان ببین این خیمه هایم را همه در آتش سوزان ببین "اِصبِرعلی کلٌِ البلا، قَد یقتُلُونِی الاَشقیا الصٌَبرَ مُختارُ لَنا، لا تَندُبی فی غَمٌَنا" چندی دگر رأسِ مرا خواهر سرِ پیکان ببین از حنجرِ بُبریده ام تو صوتی از قرآن ببین چندی دگر خود را میانِ دشتِ خون جولان ببین آماده شو خود را اسیرِ فرقه ی عدوان ببین ای عصمتِ الهی، ای خواهرم کجایی شد وقتِ بینوایی، داد از غمِ جدایی! "اِصبِرعلی کلٌِ البلا، قَد یقتُلُونِی الاَشقیا الصٌَبرَ مُختارُ لَنا، لا تَندُبی فی غَمٌَنا" معنی متن عربی۱_صبور باش بر همه بلاها ۲_دشمنان سنگدل مرا کشتند۳_بخاطر ما شکیبایی برگزین۴_وقتی اندوه گروه ما را فرا گرفت برای من فریاد مکن،
روضه و توسل جانسوز _ شب عاشورا محرم سید مهدی میرداماد ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بیا تا صبح بشینیم به پای هم سر بزاریم روی شونه های هم تو شهید میشی و من اسیر میشم پس بیا گریه کنیم برای هم ... *حالا چی بگیم به هم .... مکن ای صبح طلوع ... مکن ای صبح طلوع ...* بیا تا برای هم دعا کنیم شب آخری خدا خدا کنیم حالا که آخر راه من و توست بیا خوب همدیگر و نگاه کنیم ... چرا امشب خوب نگاه کنیم ؟! مگه فردا چیه ؟! مگه فردا چه خبره؟! فردا خیلی سرمون شلوغ میشه ... دور بال و پرمون شلوغ میشه ... تور و میزنن منو هم میزنن ببخشید تو رو خدا اگه میتونی بزنی بزن ... اما حسین جان تو مردی اگه میزننت تیر میزنن ، من زنم منو سیلی میزنن ... آخ حسین جان منو بجای همه میزنن .. بجا بچهات میزنن ...* مکن ای صبح طلوع ... مکن ای صبح طلوع ... فردا خیلی سرمون شلوغ میشه ... دور بال و پرمون شلوغ میشه ... تور و میزنن منو هم میزنن فردا دور برمون .... حرف رفتنو بزار کنار حسین کفن منو بزار کنار حسین ... *من بعد تو زنده نمیمونم خیلی بمونم یکسال حسین جان ...* بزار انگشترتو در بیارم بیا گوشوارمو در بیار حسین ... وای ... داد بزن .... بزار انگشترتو در بیارم بیا گوشوارمو در بیار حسین ... ای حسین ... تو بزار آفتاب رو تو ببوسم پیشونی تو یا که موتو ببوسم فردا که برات گلو نمیزارن بزار امشب این گلوتو ببوسم .... ای حسین ... *همه وداع کردن ، دختر ، طفل شیر خواره، زن و بچه، اما حسین داره کم کم جدا میشه، این خیلی عجیبه مقتل مینویسه دیدن ... سادات منو ببخشن مقتل نوشته وقتی حسین جدا شد ، دیدن زینب پا برهنه میدوه ... هی میخوره زمین ... هی میگه مهلا مهلا ... حسین وایسا داداش ... حسین صدای زینبُ شنید، ایستاد تا خواهر و دید یاد مدینه افتاد ، الله اکبر عبارت اینه من امشبُ میخام برات مقتل بخونم، از زبان امام زمان روضه میخونیم ، سلام میدیم ، امشب دیگه خودش روضه خونه تا خواهر و دید صدا زد: یا اختاه ایتینی بثوب خلق عتیق ... اون پیراهن کهنه قدیمی را به من بده ... تا این حرفو زد بی بی یاد مادرش افتاد ... آخه این پیرهنو مادر با دست شکسته بافته بود ... داداشی پیرهن کهنه رو میخوای چه کنی؟! گفت میخام زیر لباسام بپوشم ، کسی منو برهنه نکنه ... کسی رغبت نکنه اینو از تنم در بیاره .... آخ بمیرم برات پیراهنو تنش کرد رفت میدان رفت میدان ... چه میدان رفتنی ... دیگه از اینجا به بعد میخام برات از زبان امام زمان روضه بخونم هیچی نمیگم هر کی مرد روضه س دو زانو بشینه و حقشو ادا کنه ... شب عاشورایی گریه کنی عاشورا تو همه زندگیت جریان پیدا میکنه ... امشب شب ضجه ست هیچکی با صدای سالم نره خونه ما که چیزی نداریم برا حسین از دست بدیم لااقل صدامونو از دست بدیم لااقل توانمونو از دست بدیم ... حسین جان شنیدم تو دعای عرفه با تک تک اعضا و جوارحت به حقیقت خدا شهادت دادی به وحدانیت خدا ، همه را دادی با خطهای پیشانییت ... حالا من و تو امشب یکم داد زدیم و گریه کردیم .....
🏴 اشعار _______ @ اذان بگو که شهیدان همه به صف شده‌اند که تیرها همه آمادهٔ هدف شده‌اند پیمبرانه به تکبیر باز کن لب را که از صدای تو ذرّات در شعف شده‌اند برای چرخ زدن در حوالی خورشید مدارهای سراسیمه جان به کف شده‌اند به یُمن بارش احساس در مساحت ظهر غبارها ز رُخ دشت برطرف شده‌اند و کربلا شده دریایی از حماسه و شور و ریگ‌های بیابان همه صدف شده‌اند نماز عشق فقط سجده‌ای پر از خون است اذان بگو که شهیدان همه به صف شده‌اند 🔸شاعر: ____________ 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا