eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فایل صوتی 👆 📖 🔊 روضه احساسی حضرت رقیه سلام الله علیها ⚫️ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ** سوره ی کوثرِ، امام حسین جلوه ی مادرِ، امام حسین نمک لشکرِ، امام حسین نازنین دخترِ، امام حسین اِی، اِی بزرگِ، قبیله ی عشاق یا رقیه، تویی هُوَ الرَزاق این رفیقمون تعریف میکرد، دامادشون مدافع حرم بابلسر، شهید شد یه دختر داشت، مهر امسال رفت مدرسه، خواهرِ گفت بچه رو میبری، آره دایی شه، ظهر رفت بیارتش، گفت عقب بشین جلو وسایله، اومد از اون ور زد رو شیشه، بشینم جلو؟ گفتم بچه است، وسایلو عقب گذاشتم نشست یه آخی شی گفت، گفتم ای بابا، چی شده دایی؟ گفت دیگه کسی نمیفهمه بابا ندارم، ما که نمیفهمیم، دختر دارا، دختر این جوریه من نمیدونم، وای اگر دوستاش بفهمن بابا نداره، بچه ان دیگه، اینو بابام خریده، لذا تو خرابه سرو که آوردن، اومد سرو بلند کنه خورد زمین، پا نداره، میخواست ببره بچرخونه، دیدید بابا دارم، جــــــــان دست پرورده ی ، قبیله تویی صاحبِ، شوکتی، جلیله، تویی نازدار همه قبیله، تویی پای معشوقِ خود قَتیله، تویی بی بی جان صاحب، صحن و بارگاهی تو بی بی جان بر گنه کارها، پناهی تو میبری دل زِ دلبران حرم اِی، میاندارِ دختران حرم قمر بنی هاشم، میخواست بره میدان، به آقا عرض کرد اجازه میدی برم؟، فرمود میخای بری برو، اما یه سر به اون خیمه بزن، اومد از کنار این پرده نگاه کرد واویلا، دخترا رو جمع کرده، یه مشک گرفته تو، یه عمو دارم ... میبری دل ، زِ دلبران حرم ای میاندارِ دخترانِ، حرم خون ما، نذر آستانِ حرم ای فدایت ، مدافعانِ حرم شود آیا کِی، رو سِپید شَوم بر دفاع از حرم، شهید شوم (من کارم تمومه، همین دوتا بند) رویَت، آینه دار زهرا بود (فهمیدی؟) گیسوانت، ضریح بابا، بود ( آخه چرا بود؟ آخه موی سوخته، دست بخوره، میریزه ) چادر، اولت چه زیبا، بود در بغل کردن تو دعوا، بود تو خودت، قبله گاهِ، حاجاتی دست گیری، رقیه ساداتی بسم الله الرحمن الرحیم یه بند روضه و ، حاج حسن ، حاج آقا روح الله، حاج ابراهیم عزیزم، براتون میخونن، به حضرت رقیه، امروز پیر شدم با این دو تا، اگه بگم شاید محاسنم سفید شد، دروغ نگفتم ای زمین خورده، ای زمین خورده، ضربه ها خوردی تاحالا شنیدی یکی میگه الان پا میشم چپ و راستت، چپ و راست میزدنش... زجر ول کن نبود، حرمله میزد دخترک را، بدون فاصله ، میزد (میدونی یاد کجا افتادم؟) قنفذ از راه، از آن لحظه که آمد میزد جای هر کس، (نه نه نه) ، تازه میکرد نفس را، و مجدد، میزد (این میکشه وا) وای، از دست مغیره، چقدر ، بد میزد این برا ، این برا عقبی ها، که احساس میکنم تماشا ، نمیدونم گردن خودت، من اینو برا تو میخونم، برا مدافع های حرم، تیپ فاطمیونِ غریب، برسه برا اون ها ای زمین خورده، ضربه ها خوردی ضربه ها را، تو بی هوا، خوردی بگم یا نه؟ بی هوا، زیر بوته ها، نگاه کرد دید یه بوته داره میلرزه، گفت پیداش کردم، آروم آروم اومد، با لگد، بچه اومد بیرون، نزن، أینَ اَبوی؟، أینَ اَبوی؟، آوردش بالا، یدونه که زد، دیگه نگفت أینَ اَب، أینَ عَمّیَ العَبّاس؟ عموم کجاست؟، یتیم گیر آورده حسیـــــــــــــــــــن 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴
بابای من خوش آمدی به محفلم بابا داغ تو گشته مشکلم بابا با تو کنم راز دلم بابا بر خرابه نشین تو سر زدی در محفل من با سر آمدی ای مهربان بابای خوب من گوشه ی خرابه خوش آمدی مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من دیدم که بشکسته جبین تو ناله و سوز پر طنین تو گریه ی خواهر حزین تو دیدم که دشمن سوی تو دوید شمر بی دین را خنجرش کشید از ظلم و کینه بین قتلگه رأس پاک تو از قفا برید مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی از رو ناقه افتادم کس نرسید آن جا به فریادم دیدم که من در دام صیادم بابا زجر دون سویم آمده نگفت این از تبار احمده از کینه و ظلم و ستمگری بر دخترت تازیانه زده مولاتی یا رقیه الحسین۴ بابای من نبودی بابا دل من خون شد ظلم و ستم ز دشمن افزون شد صورت من ز کینه گلگون شد خسته ام دیگر من از این سفر داغ تو بر جانم زده شرر خسته ام از خود جان زینبت بابا به همراهت مرا ببر مولاتی یا رقیه الحسین۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️ توو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد! طعم بابا داشتنو اونطور که باید نچشیدم بابا جونم سرت رُو که رو نیزه ها دیدم لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم شبِ بیابون خیلی سرده بابا جونم منو زدن اونجا به قصدِ کُشت با تازیانه و لگد ، با مُشت چیزی که واسم مونده درده مث زهرا شکست پهلوم / اباالمظلوم اباالمظلوم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ فکرشم حتی نمی‌کردم بابا از تو جداشم بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد لحظه های آخر و می‌خوام توو آغوش تو باشم دیگه بابا رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت به زنده موندنم امیدی نیست دارم می‌میرم توو خرابه دلم سیر از این زندگیِ سخت و بی رحمه اگه لبم شبیه تو زخمه تأثیر مجلسِ شرابه! شدم از داشتنت محروم / اباالمظلوم اباالمظلوم
◾️بنداول سه ساله دخترِ حسینم من نگارِ شاهِ عالمینم من ز دوریش به شور و شینم من رقیه‌ام من(۲) به شامِ غم در تب و تابم من تو کنجِ ویرانه بخوابم من باعثِ زحمتِ ربابم من رقیه ام من(۲) به شامِ تارِ من سحر آمد برای من که این خبر آمد سر بریده از سفر آمد دلم کبابه.چشام پُر آبه(۱) ◾️بنددوم به سینه‌ی من عمه آه آمد عمه بیا پدر ز راه آمد به آسمانِ دیده ماه آمد پدر رسیده(۲) من و غم و غصه‌ی در سینه سنگِ جفا و روی آئینه زخمِ زبان و طعنه از کینه دلم کبابه. چشام پُرآبه(۱) به کنجِ ویرانه زمینگیرم سه ساله‌ام ولی ببین پیرم ز دوریت ز جانِ خود سیرم رقیه‌ام من(۲) ◾️بند سوم دیگه ز دردِ خارِ پا بابا نمانده طاقتی مرا بابا امان امان از این جفا بابا بابا کجایی(۲) ببین کبودیِ سر و رویم ز بس عدو کشیده گیسویم دو مشتِ او پُر شده از مویم بابا کجایی(۲) لب و دهان من شده پُرخون ز سیلی صورتم شده گلگون خون زده از معجرِ من بیرون بابا کجایی (۲) شاعر:
عنایت 5/6/1400 سبک 👈🏻 (ای نامسلمونا ما نسل طاهاییم) قلبم گرفتاره ، روزم شب تاره هرجا پا میزارم ، بابا پر از خاره دستام بستست و پاهام زخمه چرا مارو بردن تو بازارا شامیا؟ هلهله  میکردن دور نیزه ای که سرتو روی اون نی بود بابا یکاری کردن با دخترت بابا که مثل برگای زرد پاییزه اگه حتی نازم بکنی آروم موهام دونه دونه دونه میریزه نمیدونم که تاریِ چشام اثر سیلیه یا خستگی؟ اینکه پاهام دیگه نداره جون اثر زخمه یا گرسنگی؟ بند دوم موهام پریشونه ، تاریکه ویرونه تو خواب دیدم بابا ، داریم میریم خونه تو خواب دیدم جمعمون جمعه بابا دیدم عمو رو با مشک تو خیمه ها لالایی میخوند واسه اصغر رباب منو صدا کردی و گفتی بیا ندیدم زخمی روی لبات بابا موهاتم خاکی نبود و خوش بودی بهم گفتی که داری میای پیشم میبنیم هم دیگه رو به این زودی خودمو کجا مرتب بکنم؟ آخه خیلی خاکی شدم بابا بزار عمه موهامو شونه کنه اگه میشه کمی آهسته بیا بند سوم تو اومدی یا که ، آوردنت بابا؟ سختت نبود با سر ، بابا بیای اینجا؟ خوبه چشمات بسته میترسم بابا نشناسی من رو دیگه با این موها راستش من هم نشناختم صورتتو اما یه نشونه داری رو لبا یادم مونده اون لبای زخمی رو که از این زخما شناختمت حالا یادم هست رگهای نامرتب رو ببینم میشناسمت بابا هرجا لباسام خاکی تر از سر توعه بزارم کجا سرت خاکی نشه؟ کجای ویرونه رو جارو کنم بابایی بال و پرت خاکی نشه؟ (سلام الله علیها)