eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.9هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🎤 مناجات و روضه جانسوز _ *اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ* از کسانی که سال های سال بی قرار امام زمانش بوده مرحوم سید حیدر حلی ، از علما و شعرای بزرگ شیعه ست . سالها از این شهر به آن شهر ، از این زیارتگاه به اون زیارتگاه ، دنبال یوسف زهرا میگرده، خسته شد با خودش گفت میرم کربلای معلی ، آگه اونجا زیارتش کردم که می بینمش، اما اگه اونجا هم ندیدمش، دیگه دنبالش نمی گردم. (بعضی ها عجب نشونی هایی بلد بودن) یه قصیده ای گفت،گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم ان الله دیگه این تیر آخر به هدف می خوره. از حله با چه امیدی،پای پیاده آمد کربلا ، ان شاالله وعده ی هممون اربعین ابی عبدالله با پای پیاده بریم زیارت ... وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند : "اتری تجی ء فجیعه _ بأمض من تلک الفجیعة؟" *یعنی تو عالم مصیبتی جان گداز تر از فاجعه ی کربلا سراغ نداریم* "حیث الحسین علی الثری" *اون ساعتی که از مرکبش رو خاک ها افتاد* "خیل العدی طحنت ضلوعه" *اون ساعتی که ده نفر سوار بر اسب بر بدن نازنینش اسب تازوندن ... دونه دونه ی این ابیات رو داره میخونه، تا رسید به این بیت : "و رضیعه بدم الورید مخضب فاطلب رضیعه" *یعنی این آقایی که اینجا خوابیده یه بچه ی شیرخواره داشت ، چه جوری سیرابش کردن؟ به خون حلقش اون رو سیرابش کردن ... آقا بیا انتقام شیرخواره ی حسین رو بگیر ... تا رسید به این بیت،دید یه دستی از پشت سر به شانه اش خورد ،یکی میگه سید حیدر دیگه بسه ... ادامه نده،منه مهدی طاقت ندارم ... (رمز سخن گفتن با امام زمان رو گرفتی ؟!!) من میخوام بگم آقاجان سید حیدر که چیزی نگفت، فقط گفت این آقا یه بچه ی شیرخواره داشت .. پس چه گذشت بر جد غریبتون حسین ... اومد این بچه ی شیرخواره رو از خواهرش زینب گرفت ، مرحوم سید ابن طاووس می نویسد ، همه یاراش رو زمین افتادن ، یه نگاه کرد دید دیگه براش یاری باقی نمانده ، یه مرتبه صدا زد : "هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّه"ِ همین که اهل حرم استقاثه ی حسین رو شنیدن، انقده این زن و بچه ضجه زدن ... که ابی عبدالله نگران شد ، سراسیمه آمد سمت خیمه ها، اول خواهرش رو صدا زد : "فنادا یا زینب ایتینی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ" این بچه ی صغیر و شیرخواره ام رو بده باهاش وداع کنم ... به به رحمت خدا بر این ناله ها ... روضه ی شیرخواره ی ابی عبدالله از روضه هایی هست که حضرت تو چند تا تشرف سفارش کرده، روضه ،روضه ی باب الحوائجه ... از همه التماس دعا ، برا پیروزی مدافعان حرم زینبی هم دعا کنید ... همین که خواهرش رو صدا زد ، عقیله ی بنی هاشم این بچه رو بغل گرفت ، عجیبه به خدا این بچه رو مادر به ابی عبدالله نداده ، همه ی مقاتل نوشتن زینب این شیرخواره رو به حسین داد ؛ شاید رباب مادرش خجالت کشید، تا این کودک رو تو بغل برادر قرار داد یه جمله ای رو زینب گفته ، عرضه داشت داداش سه روزه که این بچه آب نخورده" "فأطلب له شربة من الماء فاخذ الحسین علی یدا" ابی عبدالله این شیرخواره رو ، رو دست گرفت ،بعضی ها نوشتن اونقده بالا آورد که زیر بغل حسین نمایان شد" فرمود :«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل الرضیع» آگه به من رحم نمی کنید لااقل به این شیرخواره رحم کنید «اما ترونه کیف یتلظی عطشا» مگه نمی بینید از شدت عطش لب هاشو پشت سر هم باز و بسته می کنه ... گریه کنا ، ناله زنا ، هنوز حرف ابی عبدالله تمام نشده بود ، حسین هم متوجه نشد تیر حرمله از کدام طرف آمد ... یه وقت دید ... «فَذُبحَ مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ... » چنان گوش تا گوش علی دریده شد ... ناله بزن یا حسین ... ┄┅═══✼✼═══┅ .👇
. |⇦•همه قافله ها به امید خدا... ویژه پیاده روی اربعین اجرا شده سال۱۴۰۱ به نفس حاج مهدی سلحشور ●━━━━━━─────── همه قافله ها به امید خدا راهین دوباره سوی کرب و بلا زائرینِ حسین اربعینِ حسین جون میدن واسۀ سرزمینِ حسین سرو سامون دلا حَرَمِ ذکر هر لحظه ی ما حَرَمِ نَفَسِ خسته دَمِش حَرَمِ دلِ شکسته غمش حَرَمِ ای ماه حسین! ای شاه حسین! من نوکرمُ تویی تو ارباب حسین! ای نازنین ای مه جبین این نوکر بی مَرامُ دریاب حسین! به عشق تو، من اومدم منو بخر، اگر بَدم آقام حسین! آقام حسین!... حِسِّ پیرُهَنت غُربتِ وطنت جَوُونا رو کشونده بسمت خدا پر زدن شهدا سوی کرب و بلا شهدای عزیز کجا و ما کجا یاد زین الدّین و کاوه بخیر یاد حاج احمد و پاوه بخیر یاد یارای خمینی بخیر یاد گُلایِ حسینی بخیر ای ماه حسین! ای شاه حسین! من نوکرمُ تویی تو ارباب حسین! ای نازنین ای مه جبین این نوکر بی مَرامُ دریاب حسین! به عشق تو، من اومدم منو بخر، اگر بَدم آقام حسین! آقام حسین!...  ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@babolharam_netArbein_emam_hoseyn_hadadiyan.mp3
زمان: حجم: 2.13M
‍ . |⇦•گفتی: اربعین میام کرب و بلا ... ویژه پیاده روی اربعین اجرا شده سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی محمدحسین گفتی: اربعین میام کرب و بلا اَلْوَعدِ وَفا، اَلْوَعدِ وَفا گفتی: وعدمون حرم، پایین پا اَلْوَعدِ وَفا، اَلْوَعدِ وَفا همه رو دیدم همه جا رفتم نشد اون روز که کربلا رفتم حَرَمَ اللّه حَرَم عرشِ مُعَلّیٰ حَرَم دلم آروم نشد هیچ جایی اِلا حَرَم ته دنیا حَرَم جَنَتُ الاَعلیٰ حَرَم شبِ جمعه میاد حضرت زهرا حَرَم اُطْلُبْنٰا، اُطْلُبْنٰا کربلا کربلا هوامو داره یَلِ اُمِّ بَنین چی بهتر از این علقمه دیدنی میشه اربعین چی بهتر از این سرو کار ما با اَباالفضلِ ذکر طوفانی، یا اَباالفضلِ دشمنش لال میشه وقتی میگه اُسْکُتوا یه تنه با یه لشکر تا میشه روبرو توی خیمه میگه: رقیه! جانم عمو! پس چرا ساکتی؟ بلند اباالفضل بگو یا اَباالفضل! یا اَباالفضل!...   ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
‍ . |⇦•قدم قدم موکبارو میگردم... ویژه پیاده روی اربعین اجرا شده سال۱۴۰۱ به نفس سیدمجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── قدم قدم موکبارو میگردم ستون ستون دنبال یک نشونم کجای این جمعیتی که میخوام نمازمو پشت سرت بخونم مگه میشه، شبای درد و غم به سر نیاد؟ مگه میشه، حبیب من تو این سفر نیاد؟ ما رو اینجا، امام عسکری صدا زده مگه میشه، پدر صدا کنه پسر نیاد؟ میدونم، که بین زائرا میدونم، میونِ مردمی می سوزم، تو آتیش غمت ای آقا! عمود چندمی؟ لَبَّیکَ یاصاحب الزمان... شاید الان، تو جاده ای و شاید گوشه کنارِ موکبا نشستی دلم خوشه، که این قَدَر میدونم تو هم کنار من تو جاده هستی شاید الان، به زائرای تشنه آب میدی یا تو موکب مسافرا رو جای خواب میدی میشه باهم، یه بار بریم مزار مادرت مطمئنم، یه روز به این سوال جواب میدی این لشکر، به یاری خدا هر چیزی براش فراهمه از کوفه، با پرچم علی میریم تا مزار فاطمه لَبَّیکَ یاصاحب الزمان... قبول دارم، پیش تو رو سیاهم منو سیاهی لشکرت حساب کن از این سپاهِ اربعینی آقا سربازای ظهور و انتخاب کن کی میدونه، توو قلبت این روزا چی میگذرِ؟ غم غربت، یا غصه ی نبود لشکرِ؟ میدونم، که دلت ازم یه کم مُکَدَّرِ ولی آقا! همیشه بخشش از بزرگترِ میگردم، ولی مثه شما محبوبی نمی بینم آقا تا دنیا، حسینُ نشناسه من از پا نمی شینم آقا لَبَّیکَ یاصاحب الزمان... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @majmaozakerine
‍ . |⇦•این خیمه به اون خیمه... ویژه پیاده روی اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر ●━━━━━━─────── این خیمه به اون خیمه،این روضه به اون روضه کار روضه خون روضه است، منم گریه السلام علی شهید کرب و بلا مُرَمِّلٌ بالدَّماء قاری سر نیزه ها السلام علی کشته ی غرق به خون وقتی اومد ساربون شد مادرت روضه خون آه! یُومّا یُومّا قَتلوک عطشانا آه! یُومّا یُومّا ذَبَحوکَ عُریانا السلام علیک میگم از این فاصله راه افتاده دلم پشت سر قافله السلام علیک، مخاطب خاصِ من یه‌جا نگه دار حسین، کرب وبلا واسه من آه! ارباب ارباب، اگه تو کنی اراده آه! زائر میشم، اربعین پای پیاده این موکب به اون موکب، دیدن داره دریایِ خیلِ اربعینی ها تو مَشّایه، تو مَشّایه ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @majmaozakerine
@babolharam_net4_5832279663405174265.mp3
زمان: حجم: 3.84M
‍ . |⇦•به نگاهت محتاجم... ویژه جاماندگان از پیاده روی اربعین به نفس کربلایی ●━━━━━━─────── به نگاهت محتاجم مثل شب به نور مهتاب تو نگات نور امیده یه نگاهی بکن ارباب دیدن حرمت آقام آرزوی دلِ تنگه این روزا دل من شیشه است غم دوری مثه سنگه به اشک چشم ترم به ناله ی سحرم این اربعین بطلب بیام پیاده حرم امام حسین مددی... پیش چشمت شرمندم به تو خیلی بدی کردم اومدم بدونم امشب هنوزم میشه برگردم تو به من آبرو دادی ولی من آبرو بردم بگو که منو میبخشی اگه قلبتو آزُردم به تو پناه میبرم که هستی نِعْمَ الْاَمیر نذار زمین بخورم دست منو تو بگیر امام حسین مددی... به غم تو دل بستم عشق من به تو بی حده مهربون بودنت آقا منو عاشق تو کرده هر کجا گره خورد کارم به یه کارِ من افتادی هر چی که دارم آقاجون به خدا تو بهم دادی خوبی رو خوب بلدی نگفتی بهم که بدی هر چی که خواستم ازت رومو زمین نزدی به اشکِ چشم ترم به ناله ی سحرم این اربعین بطلب بیام پیاده حرم امام حسین مددی... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @majmaozakerine
|⇦•جامونده ها بیاید امشب... و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده شب اربعین ۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ جامونده ها بیاید امشب شب شماست امشب دلای ما بی تاب کربلاست ای کاش توکوچه‌ها حیرون بشه دلم بپرسم از عراقیها بگم‌حرم‌کجاست؟ چرانشد برم زیارتش؟ نشد نشد نصیب من لیاقتش چرا؟ نشد پیاده راه برم بیاد غربتش دلم‌فقط یه کربلا میخواد.. حرف یه پیرمرد زد شعله بردلم فهمید که مهمون یه موکب دیگه ام گریه میکرد میگفت ای زائر حسین اگر که خونه ام کوچیکه شرمنده توأم حسین چه‌کردی با دلای ما؟ حسین امام باوفای ما .. حسین همیشه دست خودته کرببلای ما دلم فقط یه کربلا میخواد... *بشارة المصطفی نوشته : عطیه گفت: اولین زائر قبر امام‌حسین جابر بن عبدالله انصاری بود "خَرَجتُ مَعَ جابِرِ بنِ عَبدِ اللّه ِ الأَنصارِیِّ زائِرَینِ قَبرَ الحُسَینِ بن علي"ما به نیت زیارت اومدیم بیرون ."فَلَمّا وَرَدنا کَربَلاءَ"وقتی وارد کربلا شدیم " دَنا جابِرٌ مِن شاطِئِ الفُراتِ فَاغتَسَلَ،"جابربن عبدالله رفت کنار نهر فرات غسل کرد ، لباس پاکیزه پوشید ،خودش رو‌معطر کرد ،آرام ،آرام قدم برمیداشت ، "ثُمَّ لَم یَخطُ خُطوَةً إلّا ذَکَرَ اللّه َ تَعالى."هرقدمی که برمیداشت یاد خدا میکرد ،میدونی یعنی چی ؟* کنار قدمهای جابر سوی نینوا ره سپاریم کنارِ قدم های جابــر؛ سویِ نینوا رهسپاریــم… ستون های این جـاده را ما؛ به شوقِ حــرم می شمـاریم شبیه رباب وُ سُکَینه؛ برای شما، بیقــراریم… از این سختی وُ دوریِ راه؛ به شوقِ تو، باکی نداریم! "*حَتّى إذا دَنا مِنَ القَبرِ قال: "وقتی به قبر مطهر آقا رسید گفت :"ألمِسنیهِ " عطیه دست منو بذار روی قبر حسین، همچین‌که دستش رو‌ی قبرآقا گذاشت" فَخَرَّ عَلَى القَبرِ مَغشِیّا عَلَیهِ"از حال رفت، روی قبر حبیبش افتاد" فَرَشَشتُ عَلَیهِ شَیئا مِنَ الماءِ" آب آوُردم روی صورتش ریختم "فَلَمّا أفاقَ "وقتی به هوش آمد سه دفعه صدازد: "یا حُسِین"جوابی نشنید صدازد: "حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ." عزیر دلم! حبیب من! چرا جواب منو‌نمیدی؟ خودش جواب خودش رو‌داد ،"وأنّى لَکَ بِالجَوابِ وقَد شُحِطَت أوداجُکَ عَلى أثباجِک"،میدونی یعنی چی؟یعنی تو‌چطور میخوای جواب من رو بدی؟! در حالی که خون رگهای بریده گلوی تو روی شانه وپشت ‌و کتف تو سرازیر شده " وفُرِّقَ بَینَ بَدَنِکَ ورَأسِک"بین سر و بدنت جدایی افتاده، بدنت کربلا موند، سرت رو شهر به شهر بردن... وقتی این سر رو‌میبردن شهربه شهر، کو به‌ کو، برزن به برزن بردن این سر رو بالای نیزه میزدن، غیرتیا! این سر رو ‌هی میبردن بالای نیزه شب هر منزلی که میرسیدن سر و ‌پایین ‌میاوردن لذا در بعضی از روایات هست وقتی سر رو به نیزه میزدن، این نیزه سر رو به ‌چپ ‌و راست بازی میداد ....* آروم یه‌کاروان از راه دور میاد با حالتی غریب با زخمای زیاد *یه کاروانِ دیگه داره میرسه کربلا گفتن ساربان مارو ببر کربلا "قالوا لِدلیل مُرْ بنا علی طریق كربلا فوصلوا الی موضع المصرع" رسیدن کنارقتلگاه "فوجدوا جابر بن عبدالله"جابر رو دیدن ،این دخترها از بالای مرکبها خودشون رو روی زمین انداختن... * آروم یه‌کاروان از راه دور میاد با حالتی غریب با زخمای زیاد خیره شدن ولی به سمت علقمه میگن خدارو ‌چی دیدی شاید عمو‌ بیاد یکی با اشکای روان میاد یکی با حال نیمه‌جون میاد یکی با صورت کبود وبا قد کمون‌میاد حسین ..زینب رسید به کربلا اگه امسال میومدم الان توو موکبا بودم منم یکی از اون پیاده‌ها بودم توو جاده‌ی نجف به کربلا بودم اگه بودم به پای زائرای تو می‌افتادم برای دیدنت سرم رو می‌دادم که اربعین تو نمیره از یادم گدا مگه جز تو کیو داره؟ یا ثارالله و ابن ثاره چشام فقط برا تو می‌باره یا ثارالله وابن ثاره چکار کردی؟ که وقتی اسم تو میاد دلم میره دلم توو جاده‌ها قدم قدم میره تا می‌شنوم یکی داره حرم میره چکار کردم؟ میگن اجازه نیست که زائرت باشم اجازه نیست دیگه مسافرت باشم یه شب توو کربلا مجاورت باشم گدا مگه جز تو کیو داره؟ یا ثارالله و ابن ثاره چشام فقط برا تو می‌باره یا ثارالله وابن ثاره ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•دلِ من تنگه برا شلوغیه حرم.. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ دلِ من تنگه برا شلوغیه حرم برسم دم غروب ورودیه حرم اشکِ چشمام اذنِ دخول باشه مادرت بهم بگه قبول باشه .. قبول باشه، پا پیاده این همه راه اومدی قبول باشه، برای حسینِ من سینه زدی قبول باشه، خیر ببینی از جوونیت پسرم قبول باشه، اومدی خالی نشه دور و برم «لاعشق الا حسین، محیای محیا حسین» یه سلام بهت بدم دم میدونه مشک زیر لب ازت بخوام با چشم پر اشک نوکریم باشه علی الدوام آقا اومدم بهت بدم سلام آقا .. سلام آقا، دوریه کربلا من رو میکشه سلام آقا، دله من فقط به این حرم خوشه برسم کنار خیمه‌گاهِ خواهرت پای پر آبله شبیه دخترت شبِ جمعه و دم اذون باشه مادرت فاطمه روضه خوان باشه آهای مردم، پسرم رو لبِ تشنه کشتنش آهای مردم، دست به دست می‌چرخید پیرهنش حسینِ من، ذوالجناح اومده سمتِ خیمه ها حسینِ من، تنِ تو مونده به روی بوریا «ای حسینم .. ای ضیا هر دو عینم ..» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ # @majmaozakerine
. ‍ ‍⚜مناجات ودعا جانسوز_فرازهایی از دعای کمیل_گریز روضه حضرت اباعبدالله(ع)_ویژه شب جمعه_حجت الاسلام میرزامحمدی⚜ إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ"اینجوری که داری ناله میزنی معناش اینه:تو هم داری با زبان زمزمه باخدات میگی"خدایا به حق خودت قسم من کسی رو غیر خودت ندارم"أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي"مگه نفرمودی: "وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ؟!"،انا سَّائِلَ"ما رو دست خالی از درخونت ردنکن"من تو رو اینجوری شناختم"اَللّهُمَّ لااَجِدُ لِذُنُوبي غافِراوَلا لِقَبائِحي ساتِراً،وَلا لِشَيءمِنْ عَمَلِي الْقَبيح بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ"من تو رو اینجوری شناختم"هم گناهامو میامرزی هم بدی هامو میپوشونی،هم به جای بدی هام،تو نامه ی عملم نیکی می نویسی" لا اِلـهَ إلاّ اَنْتَ*این فقط کار خودته* سُبْحانَكَ وَبِحَمْدِكَ*این تویی"حالا می خوام خودمومعرفی کنم:ظَلَمْتُ نَفْسِي(اگه مشتری عفو و رحمتشی بگو)ظَلَمْتُ نَفْسِي وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلي وَسَكَنْتُ لَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی وَ مَنِّکَ إِلَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی وَمَنِّکَ عَلَیَ*یعنی من گدای یه شبه و دوشبه ی تو نیستم،از بچگی نشونه ی خونتو به من دادن بزرگترامون به مااینجوری یاد داده بودن،هر جارفتیم شبا جمعه بیایم در خونت"شبا جمعه در خونت خبراییه"ای خدایی که از بنده هات زود راضی میشی"يا سَريعَ الرِّضا"معطلمون نکن"به آبروی امام رضا راضی بشو ازهممون" اِغْفِرْلِمَنْ لايَمْلِكُ إلاّالدُّعاءَ"من که چیزی ندارم در خونت بیارم،اما یه گوهری خودت به من دادی،در خونت میارم خوب قیمت گذاری می کنی "مرحوم علامه ی فشارکی تو عنوان الکلام این روایت رو میارن، میفرمایند: نزد قدما و مشایخ ما این حدیث مشهوره،قیامت میارن یه بنده ی گنهکاری رو،بهش میگن نامه ی عملت رو بخون"اقْرَأْ کِتابَکَ کَفي بِنَفْسِکَ الْيَوْمَ عَلَيْکَ حَسيبا"نامه ی عملشو که میخونه،سر به زیر،راشو به سمت دوزخ کج میکنه"یه مرتبه ندا میاد،نگهش دارید،خدایاخودشم نامشوخونده اعتراضی نداره،ندا میاد این نزد من یه امانتی داره،من اینجا میخوام امانتیش رو بهش برگردونم ؛الله اکبر؛امانتیش یه گوهره؛اینو بهش میدن،ندا میاد برو تو محشر به همه ی انبیاء نشون بده اینا برات قیمت گذاری کنن؛تک تک انبیاء اظهار عجزمیکنن"خدایااین گوهر چیه ما نمی تونیم قیمت گذاری کنیم؟ندا میاد این قطره یاشک بر حسین ..."همه که اظهار عجز میکنن یه وقت می بینن یه آقای بی سر،از وسط محشر ندا میده صاحب این گوهر منم"قیمت گذاریشم با منه"حسین جان قیمت این گوهر چیه؟فرمود:آمرزش خودش و پدر مادرشه" الله اکبر،قربون مهربونیت برم آقا" لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین حالا بی مقدمه برم کربلا،فرمودکربلا که زائر میاد اینجوری بیاد شعِثاً، غْبَرّاً، جَائِعاً،عَطْشَانا،حَزِیناً مَکْرُوباً*پرسید از امام صادق چرا زائرباید گرسنه بره؟تشنه بره؟گردو خاکی بره؟غمگین ونالان بره؟فرمود:آخه جد ما را همین جوری کشتن" هم گرسنه بود،هم تشنه بود،هم گردو خاکی شده بود،هم غمگین و نالان بود" من فقط یه گوشش رو میگمو دعات میکنم"گریه هاتم کردی همه رو دعا کن اون برو بچه هایی که الان مدافع حرم زینبی هستن"اونام خیلی دلشون میخواد اونجا آزادانه ضجه بزنن"شیعیان مظلوم یمنم خیلی دلشون میخواد اینجوری جلسات توسل برگذارکنن،نمی تونن"به نیابت ازهمشون توناله بزن" گرسنگی وتشنگی رو شنیدید"اما من فقط میخوام گوشه ی آخرو بگم؛غصه دار کشتنش"مگه چه غمی تودلش بود؟! چشمی به چشم قاتلو چشمی به خیمه ها *وقتی نانجیب نشست رو سینه ی ارباب ما،ابی عبدالله نگرانه* چشمی به چشم قاتلو چشمی به خیمه ها همراه کاروان خود ای کاش زن نداشت اونقده نگران زن وبچه بود که بعد حسین بااونا چه می کنن،من میخوام بگم خوب شدندیدی آقا،یه دونه خیمه رو سالم نزاشتن گوشی نمانده بود که پاره نگشته بود حسین ... ازدست ها مپرس که باگوش ها چه کرد ازگوش ها بپرس که بی گوشواره ماند *خودفاطمه ی بنت الحسین که توکربلا صغیره بود بعدها براآقازادش داره روایت میکنه"روایت تو امالی شیخ صدوقه،فرمود پسرم: أنَاجاریَةٌ صَغیرَةٌ من کوچیک بودم وقتی به خیمه هاحمله کردن یه خلخالی تو پای من بود،انقده باشدت وحدت اینواز پام کشیدن که پاهام زخمی شد"بابااز شما می پرسم یه بچه ی سه چهارساله اگه بخواد بدوه سرعت وشتاب دویدنش چقدره؟دیگه لازم نیست بااسب اونو دنبال کنن،فریاد بزنن بچه می ترسه، دیگه لازم نیست با نیزه بزننش" آی حسین ... کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469 ✨✨✨✨✨✨
|⇦•نمیشه باورم که وقت.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نمیشه باورم؛ که وقتِ رفتنه… تمومِ این سفر، بارش رو شونه ی منه   کجا می خوای بری؟ چرا منو نمیبری؟  حسین! این دمِ آخری؛ چقدر شبیه مادری *مادرم رفت دلم به تو‌ گرم بود داداش. بابام رو با فرق شکافته آوردن چشمم به تو بود داداش.. برادرم حسن از دست رفت همه تگیه‌گاهم تو بودی داداش..* باید جوابتو با نفسم بدم بدون من نرو تو رو به کی قسم بدم قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم حسین! هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم داداش! کجا میخوای بری؟ چرا منو نمی‌ بری حسین! این دم آخری چقدر شبیه مادری من روی خاک و تو سوار مرکبی من توی قلبِ تو اما، تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین! دیگه نمیکشه پاهام که پا به پا به بیام *رسید به برادر، دو نفری با هم وداع کرد «مَهلاً مَهلا، یَابنَ الزَهرا» کار خودش رو کرد، بذار وصیت مادرم رو‌ عمل کنم، زیر گلوت رو ببوسم. شاید زینب داره می بینه..* دل نگرونه خواهرت باش به فکر اشک‌ دخترت باش فردا بلا سرت میارن داداش خیلی مراقب سرت باش باشه برو‌ ولی زینب فدا بشه راضی نشو روی تنت برو بیا بشه تنهای بی سپاه، مظلوم‌ بی گناه جلوی مادر دست و پا نزن تو قتلگاه *هرجوری بود و به هرکیفیتی بود باخواهر وداع کرد..حالا دیگه میخواد بره اما نوشتن تو‌همه ی وداعهای ابی عبدالله این وداع آخر صدای گریه ی حسین رو بلند کرد... دختر دارا میدونن وقتی بخواب بری سفر دخترا تو شلوغی اصلاً جلو‌ نمیان.. سکینه خاتون هم‌ گذاشت همه ی مخدَّرات اومدن، ام‌کلثوم آمد، زنها آمدن، عمه اش زینب آمد وداع کرد.. گذاشت همه خداحافظی ها رو‌ کردن اون لحظه ی آخر ابی عبدالله دید ذوالجناح حرکت نمیکنه دید این خانم‌ دستای اسب رو‌گرفته نمیذاره حرکت کنه..بابا بیا پایین باهات کار دارم. همچین‌ که بابا از اسب اومد پایین یه نگاه کرد گفت"اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟" آیا داری به سمت مرگ‌میری؟ یه حرفی زد جیگر حسین رو‌ کباب کرد. گفت بابا! ما رو‌ وسط این نامحرما تنها میذاری "رُدَّنا إِلی حَرم جَدِّنا "ما رو برگردون بابا.... حسینه کوه عاطفه است چه جوری به سکینه بگه نمیتونم‌. بغلش کرد. صدا زد: سکینه جان! اینقدر بابا رو آتیش نزن، اینقدر جیگرم رو‌ کباب نکن. یه‌ جوری بغلش کرد دختر همه چی رو فهمید. ابی عبدالله یه حرفی هم آروم آروم بهش زد گفت: سکینه جان یه توصیه بهت می کنم..صدا زد دخترم چند ساعت دیگه به عمه ات خیلی سخت میگذره، ازت میخوام‌ عمه ات رو تنها نذاری . اگه عمه ات اومد تو‌ گودال باهاش بیا ..تنهایی براش سخته.. به‌ حرف باباش عمل کرد عمه اش رو‌ تنها نذاشت یه ساعتی اومد تو‌ گودال یه نگاه کرد دید عمه اش داره دنبال یه بدن می گرده.. چه‌ جوری یه بدن رو‌شناسایی می کنن؟ برا شناسایی بدن‌ چی لازمه؟ یا سر میخواد یا صورت میخواد یا پیراهن میخواد یا انگشتر میخواد..اگه صورت نباشه اگه پیراهن نباشه اگه انگشتر نباشه یه علامت دیگه هم‌ هست که بشناسی، از کجا؟ از حجم بدن..حجم بدن رو ببینن میشناسن..اما کدوم حجم بدن؟! ده تا اسب سه بار رو بدنش رفتن یه بار روی سینه اش، یه بار رو‌ی پهلوش، یه بار رو‌ی کمرش... ای حسین.... دید عمه اش یه بدن رو بغل کرده" اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ" خدایا این قربانی ‌اندک رو از ما قبول کن. سکینه دوید گفت عمه صبر کن. این بابای منه؟! خودش رو روی بدن بابا انداخت.. زینب تو گودالِ، شمر هم اومده توی گودال، سکینه هم تو گودالِ، یکی لگد میزنه یکی بچه رو‌ میکِشه.. چادر رو‌ میکِشه..حسین...
|⇦•رفتی و حرم  شد آواره .. و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژه شب جمعه، اجرا شده دهه دوم محرم۱۴۰۱ به نفس کربلایی نریمان پناهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ رفتی و حرم  شد آواره بی تو یا حسین ندارم چاره رفتی و دلِ حرمو خون کردن قامتمو کمون کردن .. شکستن حرمت منو .. میون کوچه ها میخندیدن یه عده‌ای به اشک دخترا نمی‌گذرم از اونی که چادرمو کشید غربتِ زینبُ و ببین از روی نیزه ها داری خبر حسین! شکسته شد سرم خاکستر از رو بام، ریختن رو چادرم «غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..» با زخم زبون  منو آزردن اطفال حسین  هی کتک خوردن تو کوفه، حرمتو غریب دیدن میزدن و میرقصیدن .. تو کوفه حرفِ ناروا فقط شنیدمو بدون تو یه لحظه من خوشی ندیدمو گوشواره از تو گوش دخترات کشیدنو تو این سفر خدا می‌دونه که بریدمو با تازیونه‌ها ما رو کتک زدن به زخمای دلم همه نمک زدن «غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..» یادِ غم تو، منو پیرم کرد موندم من حسین با یه دنیا درد دلخونم، یاد لب تو گریونم رسیده به لبم جونم یادم نمیره لحظه های آخرت جدا جدا شد همه‌ی بال و پرت حسین از رو بلندی دیدمت که دست و پا زدی بریده شد تشنه لبای حنجرت حسین رفتی و قاتلت با من شد همسفر ببین که زینبت نداره سایه سر «غریبِ مادرم .. غریبِ مادرم ..»
"صلی الله علیک یا سیدنا الغریب صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم صلی الله علیک یا سیدناالعطشان" *با امام رضا گریه کنیم بسم الله ...* *حسین‌جان یه سلام میخوام بدم‌و یه توضیح بدم برا گریه کنا .... "صلی الله علیک یا سیدنا الظمعان" *عطشان و ظمعان هر دو‌ تو لغت یعنی تشنه، اما عطشان به کسی میگن که تشنه است اگه آبش بدی زنده می مونه...ولی ظمعان‌کسیکه آبش بدی آبش ندی تلف میشه... دوتا لبهاش مثل دوتا چوب خشک بهم میخورد، هی صدا میزد: عربا جیگرم داره میسوزه..."صلی الله علیک یا سیدنا العریان"* اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن برجسم صدچاکت نکردن *یه نیشتر اول روضه به دلت بزنم آبش ندادن کفنش نکردن ..* اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن برجسم صدچاکت نکردن * تو اخبار آوردن وقتی امام رضا اومد وداع کنه به اهل و عیالش فرمود گریه کنید ..‌ اما من یه آقا سراغ دارم اومد وداع کنه به اهل وعیالش گفت مبادا گریه کنید .. آخه اینا به اشک شما میخندن .... امام رضا باهمه یکی یکی خداحافظی کرد اما این خداحافظی حال یه خواهر رو از همه بیشتر بهم ریخته.. هی امام رضا میرفت، هی برمیگشت حضرت معصومه رو‌میدید... چشما پر از اشک‌..یه جمله میخوام بگم، آقا رفت دیدن حضرت معصومه رفت بالای پشت بام خونه ایستاد هی میدیدم امام رضا دارن دور میشن .. منم یه خانوم سراغ دارم هرچی حسین دور میشد، هی صدا: میزد "مهلا مهلا..." یا حضرت معصومه اومدی بالای بلندی قشنگ ببینی رضارو اما دیگه کسی امام رضارو دوره نکرد... زینب اومد بالا بلندی دید دور گودال شلوغه ..نیزه دارمیره‌ جلو برمیگرده شمشیر دار میره جلو برمیگرده یه عده دامان رو پرسنگ کردن میرن‌جلو برمیگردن، میگن به نیت قربة الی الله بزن....دیدن یه عده پیرمردا عصا زنون دارن میان یکی یکی عصارو بالا میبرن ... چه خبره ؟بگم همه دادبزنید....* جنجاله، مادرِ تو وسطِ گوداله زیر اسبا بدنت پاماله توی دست دشمنا خلخاله شمشیرِ بدنت، پُر از سنان و تیره نیزه با پهلوی تو‌ درگیره یه نفر میگه ببر که دیره میبُرن رگای حنجرتو میبرن دارن از پشت سرتو میبرن حسین حسین حسین .... میدُزدن دارن از هم، سَرِ تو‌ میدُزدن سرآب آور‌ تو‌ میدزدن ..حسین معجر خواهرتو میدُزدن حسین یابن شبیب عمه ما راه دور رفت میخواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه وپنج سال قدش را کسی ندید یابن شبیب عمۀ ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت .. یا بن شبیب بس که زمین خورد جان نداشت میخواست راه علقمه گیرد توان‌نداشت یابن شبیب مشک‌ گرفتار تیر شد یابن شبیب عمه ما هم اسیر شد گفت تلاش کرد نیفتد ولی زپا افتاد شبیه مادر خود بین کوچه ها افتاد چه خوب شدکه مسیر عبور خلوت بود کسی ندید که آقای ما کجا افتاد شبیه چادر خاکی عبا شده خاکی به پای خویش نیوفتاد بی هوا افتاد کسی مزاحم جان دادن امام‌نشد به یاد چکمه وگودال کربلا افتاد میان آن همه قاتل یکی جلو آمد به ضرب نیزه او شاه از صدا افتاد کنار گودی گودال مادرش میدید محاسن پسرش دست بی حیا افتاد به اسبها همگی نعل تازه کوبیدن به این دلیل بدن بین بوریا افتاد میان کوچه و بازار بسکه رقصیدن سَرِ بریدۀ آقا زنیزه ها افتاد میون کوچه و بازار کار از کار گذشت زینب از میونِ انظار گذشت از سر کوچه و بازار