eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو بگو عشق، من می‌گم رقیه میره قلبم با یه (ذکر سه ساله)۲ تو بگو دل، سَر برات میارم دست ازت بردارم، (آخه محاله)۲ (محشره رقیه، بهترین اسم دختره رقیه)۲ خودش یه تنه لشگره رقیه حَبلُ المتینه معجر رقیه (تاج‌داری بانو، پرچم‌داری بانو)۲ تنها دلیل ذوق علمداری بانو شاهکاری بانو، باوقاری بانو ارث از پدربزرگته کرّاری بانو یا رقیه... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅ :به سمت گودال از خیمه دویدم من،،، ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــوش اومـدی بابا به کنـــج ویرونه خــــرابه از نــورِ ســرت چــراغــــونه شــــدی تو تعــبیــر خـواب شبــم بابا! مــرهـــــمِ دردا و تـــاب و تبـــــم بابا! خـوش اومـدی بابا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ منتـظـرت بــودم تا کـه تــو بـرگــردی بــدونِ مـــن بابا چــرا سفـــر کــردی؟ فــــدای زخمــــای روی ســـرت بابا قــربـون این رگـهــای حنـجــرت بابا بابای خوبــم وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیــه قــربونِ صـــورت پـر خـــونت چـه کــرده ان بابا  با لب و دنــدونت وقتی رو لبهای تو خیزران می خورد عمــه هزار دفعـه به جای تو می مُرد بابای مظلومــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ نصیبـــم از بابا ســری به دامــــانم خسته شدم بی تو بی سر و سـامانم دنیــا بــرام بـی تـو شـبیـه زنـدونــه بعـــدِ تو چشمـای رقیــه پر خــونــه بابای مظلومـــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ بابا منـــم با تــو عـــزم سفـــر دارم بــدونِ تو بابا خــون به جگــــر دارم بــس که جسـارت تو شــام بلا دیدم سیلـــیِ نامـــردا   تــو کــربلا دیــدم به غیـــر ویـرونه که آشیــانم نیست اینجا نمی مونـم دیگــه توانم نیست بابا غــــریبـم من(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیـــه با حـرفـاش آتیــش به دلها زد شبــونه با غـربت ، دل و به دریــا زد وقتی سر از دستش روی زمـین افتاد پیــشِ ســرِ بابا رقیــه هم جــون داد امان از این ماتم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــــرابه گریــونه هنــوز ایـن مــاتم شعلــه کشید آهِ اهـلِ حــرم از غــــم رقیـــه شــد یــاسِ کبــود ویـــرونـه عمـــه براش داره لالایــی می خونـه بخواب گل یاســم(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ سه ساله ، زهـرا هم شبیـه مادر شـد غنـچـــهٔ زیبـایِ حسـیــن ، پرپر شـد یاس کبـــودم وای(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴۰ (حضرت رقیه س) امشب پدر خوش آمدی،ممنونم ای بابا واویلا واویلا از شوق دیدار رخت،اشکم شده دریا واویلا واویلا تنها و سرگردان منم،در کنج این ویران دنیا شده زندان تا آمدی خرابه ام،گردیده روح افزا واویلا واویلا غریب مادر بعد تو،غم شد نصیب من غم شد شکیب من ای روشنی خانه ام،با تو کنم نجوا واویلا واویلا تا رأس تو دیدم به نی،رنگم پرید بابا قدم خمید بابا چون عمه ی مظلومه ام،دیگر شدم تنها واویلا واویلا هر جا که نامت برده ام،با ضربه ی سیلی رویم شده نیلی سیرم دگر از زندگی،بعد از تو ای بابا واویلا واویلا خوابم نمی برد پدر،از درد پاهایم خرابه شد جایم خون شد دلم از این همه،بیداری شب ها واویلا واویلا طفلم ولی بابای من،از داغ تو پیرم از زندگی سیرم مرا به همراهت ببر،ای کعبه ی دل ها واویلا واویلا سرت به روی دامنم،زد شررم بابا خونجگرم بابا رقیه ی دلخسته را،همره ببر بابا واویلا واویلا در کنج این ویرانسرا،سرت به دامانم آرامش جانم راحت شوم از درد و غم،روم سوی زهرا واویلا واویلا ای نور چشم فاطمه،جانم بود بر لب با گریه ی زینب گریان برای عمه ام،از این مصیبت ها واویلا واویلا چون مادرت در نیمه شب،گردم کفن بابا دور از وطن بابا با گریه ی اهل حرم،گردد عزا برپا واویلا واویلا (سبک: ای ساقی لب تشنگان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه دفتری
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 بابا، برلب رسید ازغصه جونم کجـا بـودی بـابـای مهـربونم تمـام دختـران شـامی امروز همه بابا شونو دادن نشونم بیـا بـابـا یتیـم خـویش دریـاب شدم از طعنه های شام بیتاب یکی ازدختران باطعنه می گفت رقیـه، مـن پـدر دارم،دلـت آب پدر داران مرا تحقیر کردند دگر از زنده ماندن سیر کردند همه بر گریه ام خندیده بودند سه ساله دخترت را پیرکردند اگر دردمندی بگو با رقیه اسیری به بندی بگو یا رقیه بکارت گره گر فتاده بگو ز کارت گره وا کند تا رقیه میان خاک ها دادند جایش پر از تیغ مغیلان بود پایش برای دخترک جای عروسک سر ببریده آوردند برایش دهان من ز مشت زجر کج شد تمام دنده هایم رج به رج شد دگـر پاها و دستم حس ندارند رقیـه جـان تـو دیگـر فلج شـد سه ساله بـار غم بـردم بدوشم دگر افتادم از آن جنب وجوشم شکسته پهلـویم بـابـا ، بمـانـد اَمــانـم را بــریـده درد گــوشم به شام و کوفه دلم رامحک زدند ز طعنه زخـم درونـم نمـک زدنـد عـدو بـه خنده مـن و عمه ی مرا چوشکل فاطمه بودیم کتک زدند 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
247.7K
نوحه شهادت حضرت رقیه کنج خرابه، غوغا شد، بابا آمد۲ ماه شب من، پیدا شد، بابا آمد۲ واویلتا واویلا آه و واویلا ۳ ____________________ سرزده با سر، بابا، بر یتیمانش عمه گرفته، این سر ، روی دامانش درد دلم را گویم، با، بابا حالا بوسه زنم بر، چشم، باز وگریانش واویلتا.. _____________________ بی تو پدر، آتش بر، خیمه هاافتاد اهل حرم ، دویدند، در حال فریاد گوشم شده پاره در، غارت دشمن بوده فغان کارم در، صحنه ی بیداد واویلتا.... _____________________ افتاده ام از ناقه برخاک صحرا رویم شده نیلی از سیلی اعدا بابا ببین زخمی ام از تازیانه حالا شدم مانند مادرت زهرا واویلتا... ___________________ کرده عدو بر آل حیدر جسارت وای ازکوفه وشام و وای از اسارت شعر:اسماعیل تقوایی
141.2K
شور شب سوم(حضرت رقیه) دختری کنج خرابه غریبونه توی خوابه تو خوابش بابارو دیده، شده بیدار وبیتابه بابا بابا بابا بابا حسین، بابا بابا بابا بابا حسین، بابا بابا بابا بابا حسین ۲ ___________________ اومده عمه کنارش، بغلش کرده رقیه میگه عمه جون بابام کو. دل من براش کبابه می کنه گریه رقیه، دورشم حلقه ی ماتم با رقیه اشک می ریزه، هر کی هست توی خرابه بابابابا.... ____________________ سربابا رو آوردن هدیه ای برای دختر هرچی حرف میزنه دختر،اما بابا بی جوابه دوست داره بشوره سررو، با گلاب اما نداره می شوره با اشک چشماش اینجا اشک جای گلابه بابا بابا.... _______________ درد دل میکنه دختر با سر بابای خوبش میگه خوب شد اومدی تو، دیدن یتیم ثوابه نبودی بابا ببینی که با دخترت چی کردن تاکه اسمت رو میارم تازیونه ام جوابه بابا بابا.... ___________________ هنوزم به خاطرم هست بغل عمو ابوالفضل همیشه به یاداکبر، دوتا چشم من پر آبه حالاکه سرت رو دیدم دلم آروم شده بابا اگه مرگ بیاد سراغم این برام راه صوابه بابا بابا... شاعر : اسماعیل تقوایی
160.1K
نوحه سنتی حضرت رقیه دختری سه ساله،در کنج ویران بهر بابا کند، زاری وافغان بابا کجایی، داد از جدایی به دیدن من، چرا نیایی بابا حسین جان.. بابا حسین جان۲ ____________ گوییا دیده بابا را به رؤیا گشته گریان برای هجربابا اشک از دودیده، دارد روانه برای بابا، گیرد بهانه بابا حسین.... ____________ در خرابه بیامد سر بابا سر دور ازتن وپیکر بابا سینه ی دختر، شد جای این سر از این مصیبت، الله اکبر بابا حسین... ______________ ساعتی با پدر جان گفتگو کرد سر بابا به اشکش شستشو کرد جان ازتن او، ناگه رها شد در ره بابا، دختر فدا شد بابا حسین... شعر:اسماعیل تقوایی
ببار ای آسمان که بی قرارم من هم مثل تو خیلی گریه دارم شب جمعه ست و دور از ضریحش ببار ای آسمون من هم ببارم ببار ای آسمون جای رقیه😭 به یاد داغ بابای رقیه😭 به یاد خشکی لب‌های اصغر به یاد اشک چشم‎‌های رقیه ببار ای ابر که دلها بیقراره خرابه پا به پات میخواد بباره ببار اما بدون ای ابر امشب رقیه با تو خیلی حرف داره کجا بودی علی اصغر فدا شد😭 کجا بودی قیامت کربلا شد برای چند قطره آب ای ابر عمو عباس دوتا دستاش جدا شد *دل رقیه گرفته، تو هم چون بی‌قرار داری گریه میکنی منم بی مقدمه روضه میخونم* زانو ها بقل کرده دل ناز دانه گرفته با بابا خلوت کرده هنوز بابا نیومده داره بابا حرف میزنه* بی تابم شعله ورم حتما خبر داری از دوریت دربه درم حتما خبر داری محبوب من تو شمعی و من دروصال تو پروانه نه خاکسترم حتما خبرداری از زخم های صورتت بابا خبر دارم😭 از دردهای پیکرم بابا خبر داری من هم شبیه تو به زیر دست و پا ماندم زخمی شده بال وپرم حتما خبر داری بابا..دارم شبیه پیرزن ها میشوم بابا😭 از لرزه دست لاغرم حتما خبر داری از این لباس و پاره موی پریشان وضع خجالت باورم حتما خبر داری بابا بگو از جانب من به عموعباس از روسری و معجرم حتما خبر داری بابا...افتاد جای آن گلوبندم که غارت شد بابا..زنجیر دور گردنم بابا خبر داری😭 بابا مردم زنده شدم 😭 سنگی به چشمت خورد وپیش پای من افتاد خون شد دوچشمان ترم حتما خبر داری بابا..مرد پلیدی یک کنیز از ما طلب می‌کرد اصلا نمیشد باورم حتما خبر داری😭 *انقدرصدازد بابا اومد خرابه* چشم ویرونه روشن، که امشب اومدی شب‌زنده‌داری سربه زار روی پاهام ،که بابا من بخونم توبباری سایه ات نشه کم، از سر من سایه سر بابا دیگه نکنه بدون من بری سفر بابا با اینکه موهام خاکی و قلب من آشوبه اما تو الان پیشمی و حال دلم خوبه یهو بلند شد.. * شهرو بیدار کنید که ببینند بابا دارم راست میگفتم بابا توی این چند قدم تا سرتو ،هی پامیشم هی میفتم من خوب بلدم چیکارکنم واکنی اخماتو انقدر به تو بوسه میزنم خوب کنه زخماتو بابا چه کنم که وابشه ،پلک های پرخونت😭 افتاده توی تشت طلا.. دندونت میزدن مارو خوب میزدن به لبت چرا چوب میزدن چیزی از راه بازار نگو که حتی فکرش سخته واسم خیلی اونروز خجالت کشیدم جلو مردم ازلباسم اینها که نمیشه سرشون محرم ونامحرم😭 جای دستای رو صورتم همه چیو میگه من یه ماهه که گوش چپم نمیشنوه واای😭😭 ترکی.... *سر انداخت پایین رقیه آروم گرفته حالا جا داره بابا حرف بزنه* حالا که پیش توام یکم بخند حلقه کن دستاتو دورگردنم بابایی دخترم...عزیزم. نمیخواستم بیدارت کنم ببخش بابت خداحافظی نکردنم *تو خیمه خواب بودی گلم اومدم صورتت بوسیدم ،نخواستم بیدارت کنم به عمه گفتم‌ مراقبت باشه ،اما عزیزم وقتی بوسیدمت میدونی چی دیدم چقدر شبیه مادرم بودی😭 چقدر بوسیدمت از راه دور تو روشعله های تو خیمه سوزوند منو شعله های گوشه تنور حرکاتت، راه رفتنت ،نگاهت ،مادر منو به تصویر می‌کشید هریه خاری که تو پای تو میرفت بخدا من جگرم تیر می‌کشید برای صورت هرسه ساله ای ضربه های زجر خیلی سنگینه چرا دست میکشی روی صورتم دخترم مگه چشات نمیبینه؟ ✍تایپ؛خادمه اهل بیت التماس دعای فرج🤲 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زمزمه شهادت رقیه بنت الحسین(ع)سبک دامن کشان رفتی شدکنج ویرانه، دلم تنگ بابا، دلم تنگ بابا، دلم تنگ بابا دیدیم به رؤیایم، که آمد به اینجا، که آمد به اینجا، که آمد به اینجا زده آتش هجر بر تن زارم به دست دشمن او گرفتارم، گرفتارم، گرفتارم من سه ساله دخترم، ولی موسپید، ولی مو سفپید، ولی موسپید تازیانه خورده ام، زقومی پلید، زقومی پلید، زقومی پلید ______________________ یکدم بیا بابا، به دیدار دختر، به دیدار دختر، به دیدار دختر دل گشته بی طاقت، برای تو دلبر، برای تو دلبر، برای تو دلبر بیا سر بر زانویت گذارم من، اگر بینم تو را، غم ندارم من، ندارم من، ندارم من بی تو شد به من جفا، بیا ای پدر، بیا ای پدر، بیا ای پدر تو بیا وبا خودت، مرا هم بیر، مرا هم ببر، مرا هم ببر _________________________ بابای من آمد، به دلداری من، به دلداری من، به دلداری من تا با سری بی تن، کند یاری من، کند یاری من، کند یاری من سرش را همچو یک گل ببویم من به اشک دیدگانم بشویم من، بشویم من، بشویم من جان من شود پدر، فدای سرت، فدای سرت، فدای سرت مانده پس کجا پدر، تن وپیکرت، تن وپیکرت، تن وپیکرت سعر:اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمزمه وزمینه شهادت حضرت رقیه،سبک(تا مشکتو تو آب زدی. منتطرم تا که بیای، سر روی زانوت بذارم رو صورت قشنگ تو، من گل بوسه بکارم دل من رو توی ویرونه غم گرفته میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته به حال این دختر تنها وغریبت میدونم قلب تموم عالم گرفته بابا جون،.. بابا جون.. باباجون.. بابا جون۲ ___________________ اومدی بابا با سرت، به دخترت سر بزنی اومدی تا خرابه رو، نقشی ز حیدر بزنی بیا بگم من براتو درد دلامو بزارم روی لبای، خونیت لبامو بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته بگم که عمه همیشه داشته هوامو باباجون.... ____________________ گوشواره هامو بردنو، ببین گوشم پاره شده دختر نازت باباجون، اسیر و آواره شده رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته مارو چرخوندن توی شام با دست بسته بابا جون... __________________________ حالا که اومدی پدر،دخترتم همرات ببر از بسکه سختی کشیدم، اومده طاقتم بسر نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی زبعد تو شد بهار عمرم خزانی دلم میسوزه برای عمه باباجون . تو این سختی ها شده عمه قد کمانی بابا جون... شعر:اسماعیل تقوایی
یا رقیه خاتون(سبک مشکم صدپاره شده.. محمود کریمی) طفلی دردانه منم کنج ویرانه منم شمعی شده رأس پدر پروانه منم بابا بابایم حسین، بابا بابایم حسین۲ بابا بابایم حسین، بابایم حسین۲ ______________________ من سبط فاطمه ام، زهرای قافله ام از جور زمانه ی خود باشد گله ام بابا بابایم.... _________________________ زروی ناقه ای، زمین فتاده ام عدوی تو ای بابا سیلی، بروی من زده در آن زمان به یاری دخترت، عمه ام آمده رویم نیلی شده از، سیلیِ عدو۲ بابا بابایم... _________________________ بابا ای تاج سرم،گیرم رأست به برم۲ از بعد تو ای گل من، من دربدرم۲ بابا بابایم... _________________________ به اشک خود دهم، سر تو شستشو کبوتری شکسته بالم بابا،مرا با خود ببر دل رقیه ات شده خونین از، فراقت ای پدر آمد برِ من سرتو، کو پیکرتو بابا بابایم... شعر:اسماعیل تقوایی