eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
628 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
یا فاطمة الزهراء عليها السلام🌹 وسط کوچه علی جان سپرت افتاده همسرشکسته پهلوبه برت افتاده همه آرامش تو رفت زدستت حیدر بین دیوار دری بال وپرت افتاده بوتراب است که زانو به بغل بگرفته بت شکن خیز زجا چون تبرت افتاده بین آن کوچه فقط فاطمه شدیاور تو در دفاع از توعلی بود برت افتاده کوچه واین همه نامرد خدا رحم کند حضرت شاه نجف تاج سرت افتاده میکشیدند درآن کوچه تنت راحیدر پیش چشمان همه اشک ترت افتاده ✋ ✍آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
امشب تن زهرای خودرا غسل دادم ازخانه ی من تکیه گاه و یاورم رفت شستم کنار نیمه های پیکر خود بااشگ دیده نیمه های دیگرم رفت شستم من آهسته مبادا خون بیاید آن یادگاریهای دیوار و درم رفت این چشم من شدباخبرازغصه هایت بی گوشواره بود وآن نیلوفرم رفت مخفی مکن زهرا زمن آن بغض سینه در آستینم بغضهای حنجرم رفت پهلوی زهرایم ورم کرده به خانه حق دارد او ناله کند چون دلبرم رفت زینب رسدباگریه های کودکانه بوسد تورا گوید که بابا مادرم رفت آن نیمه شب بر شانه های خود گرفتم مهتاب هجده ساله ییغمبرم رفت درگوشه ای از این زمین دفنت نمودم ازاین زمین تا آسمانها همسرم رفت غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
(س) روزیکه حق زمین و زمان را بیافرید دنیا برای حضرت زهرا بیافرید یکباره انس وجن وتمام حور وپری از خاک پای ام ابیها بیافرید شدآفریده آب جهانی به گریه اش با اشگ های فاطمه دریا بیافرید از چادر ش گرفته نخی تاکند درست حبل المتین برای دل ما بیافرید معجزنموده بانفس پاک فاطمه او دم گرفت تا که مسیحا بیافرید گویادلیل خلقت دنیا فاطمه است تنهاشفیعه ی غم فردافاطمه است عالم به زیر سایه ی بی منت شماست شیعه تمام برکتش از برکت شماست بانو مدافع علی مرتضی شدی این قطره ای فقط ز یم قدرت شماست آوای ناله های توهمسایه می شنید بانوتمام شهر نبی هیئت شماست بانوکسی جواب علی تورانداد گویاهمه نشانه ای ازغربت شماست بانو پس از شهادت بابا چه دیده ای درکوچه ها غلاف و لگد قسمت شماست حق شمامیان مدینه ادا نشد غیراز تو کس شریک غم مرتضی نشد زهرامیان کوچه پرت را شکسته اند دربین در چراکمرت را شکسته اند بودی مدافع همه ی غربت علی دیدم به کوچه هاسپرت را شکسته اند آن بوسه گاه حضرت خاتم به خون نشست درکوچه حرمت پدرت را شکسته اند محسن مدافع تو شده بین شعله ها درپشت در دل پسرت را شکسته اند افتاده روی تو دره این خانه فاطمه دیدم غرور مختصرت را شکسته اند فضه برس که مادر وبچه زبار رفت دربین درفتاده و با چشم تار رفت -آرمین غلامی (محنون کرمانشاهی)
💌فضائل💌 ☘ برگی از فضائل حضرت زهرا 🌹خنده حضرت زهراء بهشت را روشن میکند 🌹 ✨ لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا ( انسان آیه 13 ) ✨ در تفسیر این آیه حدیثی از ابن عباس آمده که چنین نقل می کند : هنگامی که بهشتیان در بهشت هستند ناگهان نوری همچون آفتاب مشاهده میکنند که صحنه بهشت را روشن می سازد . بهشتیان به رضوان میگویند: این نور چیست ؟ در حالی که پرورگار ما فرموده در بهشت نه آفتاب را میبینید نه سرما را ؟ در پاسخ رضوان میگوید : این نور خورشید و یا ماه نیست . حضرت علی و فاطمه سلام الله علیها خندان شده اند و بهشت از نور دندانشان روشن شده است. 📕 عوالم العلوم ج 11 ص 115
‍ ‍ ‍ ✳️حضور حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها در مجلس روضه ✳️ ‍ جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی رضا گل محمدی نقل می کند: ⚫️ یک سال در ایام صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، آقای شیخ جعفر مجتهدی در منزل خود مجلس عزاداری برپا کرده بودند، در آخرین روز روضه، آقای شمس قمی که در آن مجلس منبر می رفتند، از همان ابتدای منبر شروع به مرثیه خوانی نمودند. ⚫️ تقریباً چند دقیقه از ذکر مصیبت نگذشته بود که ناگهان شیخ جعفر مجتهدی با شتاب و عجله از جا برخاسته و از اتاق به طرف راهرو رفتند، در حالیکه با صدای بلند گریه می کردند و می زدند! ⚫️ وقتی ذکر مصیبت تمام شد و مجلس خاتمه یافت، همه حضّار چون از مشاهده این حالت آقای مجتهدی تعجب کرده بودند، با حالت شگفتی از مجلس خارج شدند بنده من جلو رفته و عرض کردم: آقا جان! امروز چه طور شد که شما یک مرتبه بیرون رفتید و این چنین گریه و بی قراری کردید؟ ایشان مجدداً شروع به گریه نمودند و فرمودند: ⚫️ امروز خود بی بی، سلام الله علیها به مجلس تشریف آوردند و من دیدم خلاف ادب و احترام است که در حضور وی نشسته باشم، فلذا از ابتدای ورود ایشان به راهرو رفتم و سر پا ایستادم تا اینکه بی بی علیها السلام تشریف بردند. 📌 عرض کردم: آقا جان! من متوجه آمدن بی بی نشدم تا من هم سر پا بایستم. فرمودند: از شما که ندیدید و متوجه نشدید توقعی نیست. ✅ توضیح کوتاه ✅ ⚫️باید دانست که ارواح طیبه ی حضرات معصومین علیهم السلام بر تمام مجالس عزاداری اشراف دارند مراسم قدمت تاریخی دارد و عارف کبیر و قدوه ی مجذوبان شیخ در طول عمر مبارکشان این مراسم عزاداری را برپا می کردند ⚫️ایشان دائماً با حضرات معصومین علیهم السلام ارتباط مستقیم داشتند و همچنین اهل جَزَع و بکاء شدید در عزاداری ها بودند. 📕 منبع : در محضر لاهوتیان، ج۱-محمدعلی مجاهدی 🌐 🌤اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 🌴 @Montazeran455 🔖
@hoseinieh_mosabnejafar 🌹اعتراف ثانی نسبت به خلافت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام🌹 ابوبکر انبازی یکی از علمای اهل سنت در کتاب خود آورده است : روزی عمر در ایام خلافت خود در مسجد نشسته بود و جمعی به گرد او آمده و حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در آن میان آمد ، یکی از آن ها جهت آن که عمر خوشش بیایید گفت: او به خود مغرور و معجب است، عمر او را منع کرد و گفت : کسی علی علیه السلام را به این صفتها نسبت نکرده است، والله اگر شمشیر او نمی‌بود عمود اسلام استحکام نمی‌یافت او حاکم ترین امت است و در دین سبقت برای اوست و او صاحب بزرگی و شرف است در دین،و چون آن شخص آن ها را از عمر شنید گفت : پس چرا اورا مقدم نداشتید؟؟ عمر گفت: یکی به جهت کمی سنّ او و یکی برای آن که فرزندان عبدالمطلب را دوست می‌داشت. 📚بحار الانوار ج۲۸ص۳۱۶. @hoseinieh_mosabnejafar
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 🌹اشعارسبک سنگین فاطمیه مهربانم مرو.ای جوانم مرو. نرو که بارفتن تو دلم میگیره نروجون حیدر.مهربون حیدر. دل علی واسه چشای تو اسیره. /ای همه ی صبر وقراره دل حیدر. تو.هستی ای فاطمه جان حاصل حیدر. 🌹🌹فاطمه فاطمه .۲ یافاطمه ۳جان...۲ 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 گل ارغوانم.شیرآشیانم. نگاره بی قرینه ی ساقی کوثر ای صفای سینه.یاره بی قرینه. پیشم بمون شب دیگه دخت پیمبر /ای گل گلزار علی.فاطمه جانم ای.هستی ویارعلی فاطمه جانم فاطمه فاطمه2.یافاطمه۳جان۲.. 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 ام زینب مرو.نورهرشب مرو.تاکه دهی جان به ره جانانه ی من شورو افغان کنی.روبه جانان کنی شمع توام مروتو ای پروانه ی من /ای دخت والاگهر آل پیمبر ای ماه درخون خفته ی خانه ی حیدر فاطمه فاطمه2.یافاطمه۳جان۲.. 🎤شعروسبک.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠 ------------------------------------ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵 اشعارسبک تک..فاطمیه. ساقه های گل.توکوچه شکست دستای یه گلچینی.روی گل نشست /اونجا دویدن.دشمنای دین یاس من درآن کوچه.شدنقش زمین /یاس پرپرم..۳زهرا.یاس پرپرم. . 🍟🍟🍟🍟🍟🍟🍟🍟🍟🍟🍟 باغ یاسم و.آتیش کشیدن سوی کشتن یاسم.اونا دویدن /داره میسوزه.یاس مرتضا افتاده گل یاسم .توی شعله ها یاس پرپرم..۳.زهرا.عشق حیدرم 🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯 سوی فاطمه دشمنا میرن مرتضارو تو کوچه.هی میکشونن /حیدر وکجا.دارن می برن پیش دیده ی حیدر.زهرا رو زدن. یاس پرپرم.۳.زهراعشق حیدرم.۲ 🎤سبک وشعر. آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ------------------------------------ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠 خانه نشینی علی... گریه برای خانه نشینی من مکن ناله مزن بیا دل من. پر محن مکن مرگ ازخدا دگرمطلب ای جان علی از رفتنت زخانه دگرتوسخن مکن مابین سینه ات زچه رو تیر می کشد توشکوه ای زکوچه به پیش حسن مکن از دست داده ام دگر ای فاطمه تورا زهرای من بیا ودگرترک من مکن پایان دلخوشی علی سر رسیده است بانودگر اشاره برآن پیرهن مکن کردی به من سفارش نور دو دیده ات گریه برای آن پسر بی کفن مکن شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ------------------------------------ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵 💜💜اشعار نوحه ی تک .... فاطمیه آمد و.ماهه غم فاطمه به سینه وسر زنم.زماتم فاطمه دلم به سوی کسی.دوباره پرمیزند بردره میخانه ی .فاطمه درمیزند لبیکَ یافاطمه...۴ 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 اشک عزای تورو.نمیفروشم به کس به یاده تو روز وشب.کشم من آه ونفس عنایتت فاطمه.بودبه همراه من منم گدای تو و.زهراتویی شاه من لبیکَ یافاطمه..۴ 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 من ازهمون بچگی.گدای زهرابودم همیشه من غرقه در.عطای زهرابودم سنگ ولای تورا.به سروسینه زدم میانه روضه بی بی .داد مدینه زدم لبیکَ یا فاطمه..۴ 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 عنايتت فاطمه.همیشه همراه من منم گدای تو و.تویی بی بی شاه من نام تورو فاطمه.حک کرده ام رو دلم گدایی کوی تو.شده همه حاصلم لبیک یافاطمه..۴ 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 🎧🎧شعروسبک .آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). ------------------------------------ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 🔴🔴اشعارزیبای نوحه ی سنگین. حضرت زهرا س.. 💿💿💿💿💿💿💿💿💿📀📀 دربستربیماری ات .کن به دخترنظر به همره خودت بیا .زینبت راببر عزاگرفته دخترت .یک شبی رابمان غصه وغم را از دل. خسته ی من بخوان //مرو امیده مرتضا مادرم فاطمه عزیز جان مصطفی مادرم فاطمه تویی همه هست حسین مادرم فاطمه تویی پناه عالمین مادرم فاطمه ///مادرم فاطمه...۴ ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ بامن بگو زهرا سخن .شب آخرشده دلتنگ رویت فاطمه.دل حیدرشده حور وملک گریان تو.نه فلک عزادار برای دیدن رخت.دل شده بیقرار //.مرو امیدمرتضی.مادرم فاطمه عزیزقلب مصطفی.مادرم فاطمه تویی همه هست حسین.مادرم فاطمه تویی پناه عالمین.مادرم فاطمه.. //مادرم فاطمه..۴ 🎤سبک وشعر. آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠 🌸 👇👇👇👇👇👇 ------------------------------------ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 💙💙اشعار نوحه ی فاطمیه. نوحه ی سنگین ... ای هوادار من پیش حیدر بیا درغم بی کسی. دیده بودی مرا /کنج این غم سرا.آمدی باوفا فاطمه جان ببر .همره خود مرا _آه و واویلتا..۲ 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 پیکرم لاله گون.صورتم نیلگون شویم ازاشک خود.از دوچشم توخون //عشق شیرخدا.غرقه خونی چرا مانده بر روی تو .جای دست جفا _آه و واویلتا..۴ 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 جان خودسپردی .یار جانانه ام شمع این خانه ام .برتوپروانه ام .درغمت فاطمه ناله داردعلی غیرتوفاطمه.کس نداردعلی. _آه واویلتا..۴ 💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛 🎼سبک وشعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠 🌸 👇👇👇👇👇👇 ------------------------------------ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
هوای خانه ندارم دگر قرارم رفت زخانه بانوی خانه! ازاین کنارم رفت تمام بال وپرمن توبوده ای زهرا زخانه ام بخداوندگلعزارم رفت مراهوای توزهرا بود به دل امشب زخانه ام همه هستم همه قرارم رفت به پیش دیده تورا وای، پرپرت کردند اسیرباد خزان گشتی و، بهارم رفت سپید گشته پس از تو دگر سر مویم پس از تو دلخوشی من ز روزگارم رفت تمام پخت وپز مابدست زینب توست تمام دلخوشی خانه از کنارم رفت هنوز این در خانه ببین که می سوزد زخانه مستمع روضه های یارم رفت پس از تو ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر گلم زخانه ی من نزد کردگارم رفت بدیده ام به روی شانه ات سر مشتی تو رفتی وهمه هستی من زبارم رفت غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
یک تن نبوده تارسد مادر به دادت زودی رسیده پشت درحیدر به دادت درگیرگشتی بین کوچه با مغیره زینب رسید با چشم های تر به دادت دربین کوچه دست مردی رفت بالا دیوارکوچه میرسد مادر به دادت خون می چکد از گوش تو درکوچه مادر اشگ حسن گویارسد دیگربه دادت یکباره مادر دیده ام در شعله ور شد مادر رسددرشعله هامعجر به دادت دیوارودرمیسوخت، معجر سوخت یکبار آمدپدر در پشت در دیگر به دادت در ازدحام لشگری نامرد بودی فضه میان در رسدمادر به دادت آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
مولاتى یازهرا علیها السلام🌹 مادرپهلوشکسته روی ديوار اوفتاد بین کوچه دستهای مادر از كار اوفتاد ضربه سنگين بودودرکوچه زمینگرش نمود غنچه اي افتاد،گل پژمرده شد،خار اوفتاد فاطمه گشته فدایی و فداي يار شد اوبه پای يارخود در اوج ايثار اوفتاد بین کوچه دست و پهلويش چرا مجروح بود ناگهان او روبروي جمع اشرار اوفتاد روزهاي آخرش بود وبه زحمت راه رفت راه رفتنها برايش بود دشوار،اوفتاد ✋ ✍آرمین غلامی (مجنون )
دود وصدای آتش ازآن در رسیده است بابابیاکه ناله‌ ی مادر رسیده است صبر علی ببین ، که چه آمدبه خانه اش مامورصبر بود وستمگر رسیده است درکوچه هاارازل و اوباش آمدند دشمن برای کشتن مادر رسیده است در را شکست مردک ولشگر به خانه رفت ازخانه وای وای پیمبر رسیده است طوری زدند فاطمه شدنقش بر زمین ملعون نزن که ناله‌ ی حیدر رسیده است حیدربه کوچه رفت وهمه غرق درفرار آوای یاعلی مدد از در رسیده است دامن کشان بسوی علی رفته فاطمه از بس غلاف تیغ مکرر رسیده است آمدبه گوش، گریه‌ ی در آهه میخ در زینب به گریه گوشه آن در رسیده است دربین کوچه فاطمه سر بر ولی دهد این ارث مادرانه به نوکررسیده است غلامی (مجنون کرمانشاهی)_ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ _________
ازچه بین در و دیوار زمین گیر شدی بالگدبود به اصرار زمین گیرشدی حبس گشته نَفَس و خون ز سره سینه دمید از فرورفتن مسمار زمین گیرشدی حادثه بودکه رخ داده در آن کوچه تنگ از نهان کردن رخسار زمین گیرشدی نتوانی که زنی شانه به موی زینب از قنوتت به شب تار زمین گیرشدی همه گویند دگر رفتنی هستی بانو پی این وعده دیدار زمین گیرشدی می زنی خنده به تابوت پس از دیدن آن درپی وعده ی گفتار زمین گیرشدی غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
پیش از غروب عمرتوبانو خزان شد مابین بستری وتنت نیمه جان شده از روز حادثه توچرا بی تکلمی نا محرمم مگر لب توبی زبان شده اذن دخول توملک الموت میکند بانوبگومگر اجلت ناگهان شده من گرد بسترت همه شب دور می زنم حرفی بزن بگوکه غم توعیان شده گویابه خواب امشب تو محسن آمده خنده به لب شدی ز لب مهربان شده تسبیح وهم ستاره و سجاده شاهداست بر ناله ی شبانه و درد نهان شده دستی که زانوی غم زهرا به برگرفت غمخوار آه وناله ی این کودکان شده زهراببین که قلب حسن تیر می کشید غمدیده از کبودی قد کمان شده زهراشکسته قلب علی درهوای تو درماتم وعزای تو اومیزبان شده بانو به زیرپای توچادر فتاده بود از بس که خم شدی کمرت ناتوان شده زینب کناربسترتوسفره کرده پهن خوشمزه تر برای تو این پخت نان شده گویاردیف دنده ی تان نامنظم است ای وای من شکسته سراستخوان شده این درد پهلویت پس از آن ضربه ی دَرَست احوال مرگ بررخ ماهت عیان شده از چشم پر ستاره ی تو خون چکیده است گریم برای قطره ی اشک روان شده مهمان شدم شبی که بپرسم حال تورا دیدم بهارعمرتوبانو خزان شده غلامی- (مجنون کرمانشاهی)_
.سنگین مادر سادات بنفس آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اسما میگه من اب میریختم. فَلما جنَ اللیل غَسّلها بِماء الجنّه.. ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن... یه وقت دیدم.. فَبَکاءُ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا... ... زیر پیراهن..علی چی دیده...قطعا چیزی ندیده بود...اما.وقتی داره دست میکشه و میده.. مرد جنگه..زخم های کاری دیده...فقط همین نقل شده تو تاریخ... تا دستم رسید به ورم کرده زهرا.... وقتی رسید.قصه به اینجا..شعر من ایام خانه داری شروع شد حال این روزای بی بی دو عالم اینه.. باکیة العین کمک کن ما هم..اذن گریه داشته باشیم... علما اسم فاعله..یعنی نه یه بار نه یه روز.. ..مازالت بعد ابیها باکیة العین محترقة القلب و....... یُغشا... عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعت... یعنی دم به دم از حال میرفت... یه لحظه به اومد... دید بالا سرشه.. نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید.. فرمود .... ابک لی یا ابالحسن وابک للیتاما جان برا منو بچه یتیمام گریه کن... اما ولا تَنسَقطی لَلعِدا...بِطف العراق... امیر المومنینم گریه کرد.. زبان حال رو بگم...گفت... خانم شده پاییز بهار منو تو.. غم و ست که کنار من و تو.... برو ولی کن .. ته ..قرار من و تو... حسین.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️.
‍ بسم الله الرحمن الرحیم 48 روضه ی بازوبند فاطمة س بر اثر تازیانه قنفذ لع و قال (ره): فلمّا أخرجوه (عليّ عليه السّلام) حالت فاطمة عليها السّلام بين زوجها و بينهم عند باب البيت، و نيز حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هنگامى كه على را از منزل بيرون بردند، حضرت فاطمه جلو در خانه بين آن حضرت و مردم واسطه شد. فضربها قنفذ بالسوط على عضدها، فصار بعضدها مثل الدملوج من ضرب قنفذ إيّاها و دفعها، فكسر ضلعا من جنبها، و ألقت جنينا من بطنها قنفذ با تازيانه بر بازويش زد و بر اثر آن تازيانه برآمدگى‏اى به مانند بازوبندى بر بازويش بالا آمد و نيز استخوان پهلويش شكست و كودكش سقط شد .... «مرآة العقول» ج 5، ص 320. 1. گریز روضه از : علی ع هنگام غسل دادن فاطمة س متوجه بازوبند کبود شد به روضه نبش قبر حضرت رقیه س که آثار کبودی را بر پاهای مبارک دیدند(روضه در کانال در ایام شهادت حضرت رقیه هست) 2. گریز جدا کردن فاطمه س را از علی ع ( دنبال حیدر می دوید از.....) به تازیانه زدن به اسراء و جدا کردن آنها از گودال در عصر یازدهم محرم 3. گریز از حائل شدن و کتک خوردن فاطمة س برای علی ع و مردم به کتک خوردن حضرت زینب س بین تازیانه و رقیه،زینب س سپر رقیه بود 4. گریز روضه شهادت حضرت محسن ع به علی اصغر ع بالای 70 متن عربی با ترجمه از کتب مرجع در باره ی شهادت حضرت زهراء س در کانال مقتل ضامن اشک وبالای صدها مطلب ، شعر ، مرثیه با روضه صوتی و پاسخ به سوالات و مباحثه در گروه مقتل امام حسین ع ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrCfVxk0vCn8Lg
↩️13نڪته‌ درباره حضرت زهـرا«س» 🏴ویـــژه ایـام فـــاطـمــیـه🏴 ➌✨گاهى حضرت امیرمؤمنان على(ع) براى تبیین سخنان خود به دیگران، به گفتار و رفتار حضرت فاطمه زهرا(س) استناد و استشهاد مى‏کردند. شاید این کار حضرت بدین سبب بوده است که به مخاطبان خود بگویند: دختر رسول خدا(ص) که در دامان وحى پرورش یافته‏اند نیز این سخن را گفته و این کار را کرده‏اند. ➍✨هرگاه امام باقر(ع) دچار تب می‏شدند، از پارچه‏اى که با آب سرد مرطوب شده بود استفاده مى‏کردند و براى شفاى خویش به مادرشان حضرت فاطمه زهرا(س) توسل مى‏جستند و با صداى بلند مى‏گفتند: «یا فاطمة بنت محمّد!». ➎✨امام صادق(ع) به شخصى که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمودند: حالا که نام او را فاطمه گذاشته‏اى، مبادا که دشنامش دهى یا نفرینش کنى و یا کتکش بزنى!. البته این سخن بدین معنى نیست که کارهاى ناپسند مذکور را نسبت به دختران دیگر روا بدانیم؛ بلکه نشان دهندة احترام ویژه براى دخترانى است که نامشان همسانِ نام حضرت فاطمه(س) است. ✅ادامــه دارد....🚶‍♀ 🔴بزرگترین و تخصصی ترین کانال مرجع ❥حضرت زهرا«س»درتلگرام ❥ ↪️ telegram.me/joinchat/BKthRTu3NQ_vAf_jH03O0w
💢آیا امیرالمومنین حضرت علی(ع) در هنگام هجوم به خانه اش ؟ ✅ طرح شبهه « هنگامیکه ابوبکر و عمر به خانه حضرت علی هجوم بردند حضرت علی همسر و فرزندان خود را در خانه گذاشت و به بیرون از مدینه به سمت منطقه العالیه که در آنجا ثابت بن قیس یکی از اصحاب پیامبر حضرت علی را دید و علت را جویا شد حضرت علی در پاسخ فرمود: عمر به خانه ام کرده است ثابت بن شماس در پاسخ به حضرت علی گفت : من تو را پناه می دهم زمانیکه ثابت بن قیس حضرت علی را به منزلش رساند دید که حضرت فاطمه کنار منزلش ایستاده است. 📚أمالي المفيد : ص 49 / 50 ✅پس از آنکه غصب خلافت صورت گرفت دستگاه خلافت برای مشروعیت بخشیدن به خلافتش ناگزیر از گرفتن بیعت علی برای ابوبکر بود لذا تصمیم به هجوم به خانه حضرت علی گرفتند. ✅طبری می نویسد: « عمربن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند .عمر رو به آنان کرد و گفت به خدا سوگند خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید .زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند» 📚تاریخ طبری ج2 ص443 همین مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل می کنند؛ 📚انساب الاشراف بلاذری ج1 ص586 📚الامامه و السیاسه، ابن قتیبه ص12 ✅این مضمون در روایات ما نیز آمده است؛ ✅مرحوم طبرسی نقل می کند؛ « عمر با جماعتی به منزل علی آمدند و گفتند با ابوبکر بیعت کنید .زبیر با شمشیر بر آنان حمله کرد اما شکست خورد » 📚الاحتجاج یک جلدی ص43-47 ✅در روایت دیگر آمده است: « عمر آتش خواست و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را با فشار باز کرد و داخل شد .زهرا پیامبر را ندا داد او با غلاف شمشیر بر پهلوی فاطمه زد .فاطمه دو مرتبه پیامبر را ندا داد عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه کوبید .علی خود را به عمر رساند و گریبان او را بگرفت و او را با شدت بر زمین زد و چنان ضربتی بر بینی و گوش او نواخت که گویی خواست او را بکشد» 📚کتاب سلیم بن قیس ص568 پس از این بر علی هجوم آوردند و او را به زور برای بیعت به مسجد بردند. ✅ امام صادق(ع) فرمود: « علی را به زور در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته و او را می کشیدند برای بیعت به مسجد بردند» 📚الاختصاص ص274 ✅ امام باقر فرمود: « علی را در حالی به مسجد می بردند که ریسمان بر گردن او آویخته بودند» 📚رجال کشی ص7 رقم16 در روایت دیگر آمده است؛ « عمر با ضربتی درب خانه را شکست و داخل شدند و علی را در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته بودند خارج کردند و زهرا اعتراض می کرد» 📚تفسیر عیاشی ج2 ص67 ✅ابن قتیبه از علمای اهل سنت هم نقل می کند: « عمر با گروهی علی را خارج کردند و نزد ابوبکر بردند و به او گفتند بیعت کن که اگر نکنی گردنت را می زنیم» 📚الامامه و السیاسه ص13 ✅ حضرت امیر در نهج البلاغه نیز اشاره به این جریان کرده است و خطاب به معاویه می نویسد: « تو گفته ای که مرا همچون شتر افسار زده ای می کشیدند تا بیعت کنم به خدا سوگند خواسته ای مذمت کنی ولی مدح و ثنا گفته ای و خواسته ای رسوا کنی ولی خودت رسوا شده ای این امر برای یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند» 📚نهج البلاغه نامه 28 ✅ بنابراین روشن میشود که علی از صحنه هجوم نگریخت بلکه او را به زور به مسجد بردند. ✅روایت مورد استناد معاند که با تحریف معنا مورد استدلال قرار گرفته است می گوید «علی پس از این جریان جهت اظهار حزن و اندوه به منطقه ای رفت تا تنها باشد و در آنجا ثابت بن قیس را ملاقات کرد. « خرج » یعنی خارج شد نه فرار کرد . ✅ ثابت بن قیس از علی در مورد اتفاقات افتاده سوال کرد .علی در پاسخ عرضه داشت آنان هتک حرمت اهل بیت پیامبر کردند و اراده آتش زدن منزلم را داشتند و ابوبکر بر منبر تقاضای بیعت داشت و همگان من را تنها گذاشته بودند و کسی نبود مرا یاری کند.ثابت گفت من تو را تنها نمی گذارم و با آنان نبرد می کنم .آنان به مدینه بازگشتند و فاطمه بر درب منزل ایستاده و هیچ کس از دستگاه خلافت آنجا نبود و حضرت زهرا خطاب به مهاجمین می گفت من با شما بدان عهد و پیمانی ندارم .شما جنازه رسول خدا را در نزد ما گذاشته و خود جهت غصب خلافت رفتید و در خلافت ما را مد نظر قرار ندادید و حق ما را نادیده گرفتید و کارهای ناشایست دیگری از جمله هجوم به منزل ما و هتک حرمت اهل بیت پیامبر را انجام دادید» 📚امالی مفید ص50
متن صوت روضه👆👆 😢🌑 امروز، در خانه امیرالمؤمنین علیه السلام چه خبر است؟ مقتلي که مي ‌خوانم، محکم ترین مقتل است. اين روايت از همه معتبرتر است. بی بی، حضرت زهرا علیهاالسلام، صبح، يکي از زن ها را خواست. ظاهراً به «بنت أبورافع» فرمود: آب بياور؛ بدنم را بشويم. بی بی صبح بدنش را شست. لباس¬هاي تميز و طيّب و طاهر به بدنش کرد. بعد از ظهر و عصر که شد، «اسماء بنت عميس» را خواستند يا خودش آمد. جناب اسماء با حضرت خديجه علیهاالسلام بسيار مأنوس بود. از ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانواده ایشان رفت و آمد داشت. بي ‌بي را بزرگ کرده بود. طبق معاهده ای که با خديجه علیهاالسلام کرده بود، شب عروسي حضرت زهرا علیهاالسلام هم، پذيرايي و پرستاری می کرد. خديجه علیهاالسلام دم مردن گریه می کرد. اسماء گفت: چرا گریه می کنید؟ فرمود: گريه ام براي اين است که عروسي فاطمه علیهاالسلام دختر من در پيش است و در موقع عروسي او، نه من هستم و نه خواهري دارد. دختر من غريب و تنهاست و گريه ‌ام براي اوست. اسماء، تعهّد کرد که اگر من زنده ماندم، ‌مي روم خدمتش را مي کنم. لهذا پيامبر صلّی الله علیه و آله در شب عروسی، آن موقعي که زن ها را از خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام بيرون کرد، ديد اسماء آن کنار ايستاده است. فرمود: اسماء! چرا نمی روی؟ گفت: من با خديجه علیهاالسلام معاهده کردم خدمتگزارِ دخترش باشم. من نمي‌توانم بيرون بروم. همين که پيامبر صلّی الله علیه و آله نام خديجه علیهاالسلام را شنيدند آهي از دل کشيدند، اشک از چشمانشان آمد و فرمودند: خديجه! شب عروسي دخترت، جاي تو خاليست! و بعد درباره اسماء دعا کردند و فرمودند: «خداوند حاجات دنيا و آخرت تو را برآورده سازد!» به هرحال بی بی، اسماء را طلبيدند و فرمودند: «اسماء! بستر من را وسط خانه بينداز.» اسماء، بستر بی بی را وسط خانه انداخت. اسماء! من مي ‌خوابم. مي ‌خواهم يك قدري استراحت كنم. اين قطيفه را بالاي صورت من بكش. اسماء! مراقب‌‌ باش هر وقت صداي اذان (مغرب) بلند شد، وقت نماز شد، بيا مرا بيدار کن. اگر صدا زدي بيدار شدم، فَبِها؛ امّا اگر جواب ندادم، بدان که به پدرم ملحق شده ام. اسماءگفت: بي ‌بي! اين چه فرمايشي است مي کنيد؟ خاک بر سرم! من زنده باشم، شما نباشيد؟ بستر بی بی را آورد و وسط خانه، رو به قبله انداخت. بي بی آمدند رو به قبله خوابيدند. قطيفه را بالاي صورتشان کشيدند. عصر، نزديک های غروب است. داخل خانه، اسماء و دو خانم، یعنی دختر بچّه های زهرا علیهاالسلام هستند: يکي ام ‌کلثوم علیهاالسلام دختر شش ساله، يکي زينب علیهاالسلام دختر پنج ساله. حسنين علیهماالسلام با اميرالمؤمنين علیه السلام از خانه بيرون رفته‌اند و ظاهراً مسجد هستند. اسماء و بچّه‌ها خيلي خوشحال شدند؛ الحمدلله بعد از هفتاد و پنج روز، بي بی امروز راحت است، يک کمي می خوابد. دخترها خوشحالند! دیگر مادرشان دردِ پهلو ندارد! ديگر بازويش درد نمی کند. در خواب و استراحت است. امّا يک مقدار کمي که گذشت، يک مرتبه صداي مؤذّن بلند شد. وقت نماز شد. اسماء جلو آمد: يا بنت رسول الله! بي بی جان! وقت نماز است. بلند شويد. جواب نيامد! بي ‌بي تکان نخورد! اسماء مضطرب شد. چرا بی بی جواب نداد؟ مرتبه دوم گفت: يا‌ ام الحَسنين! بی بی! وقت نماز است. باز هم جواب نيامد. آرام آرام کنار بستر بي بی آمد. همين که گوشه قطیفه را بلند کرد، ديد بي ‌بي از دنيا رفته است! اي واي! ای امان! ديدي خاک بر سر شدم! حالا چه کار کنم؟ اگر اسماء بخواهد اشک بريزد و گريه کند، دختر بچّه ها خودشان را مي ‌کشند. کسي نيست بچّه ها را نگهداري کند. در همين حال است که يک مرتبه در حياط باز شد، حسنين علیهماالسلام آمدند. تا آمدند، صدا زدند: اسماء! اين چه وقت خواب است؟ مادرمان اين وقت به خواب نمي ‌رفت! چرا اين طور خوابيده؟ يک کلمه اسماء گفت، خانه علی علیه السلام محشر شد، قيامت شد. چند تا بچّه، هي به سر زدند، به سينه زدند. يا الله! يک مرتبه اسماء صدا زد: آقازاده ها! مادرتان از دنيا رفت.‌ اي واي... 😭😭😭😭😭😭😭 متن روضه-بانوای حاج آرمین غلامی (مجنون)
افسوس سریست به جادوی غم انگیز ، دوچشمت انگار ، بهاری است به پاییز ، دوچشمت امشب که مرا جام تــُهی شد ز می وصل جانم به تمنا پی، لبریز ، دوچشمت اینگونه زمین خورد شڪیبایی عاشق شدبا غم ِ عشق تو گلاویز دوچشمت بویی ز سر زلفت کمندت به من آمد، شدسینه ودل باز سحرخیز ، دوچشمت دارم همه شب یاد تو آن سال ڪه پاییز چون باغ و بهار است دل انگیز ، دوچشمت گفتی ڪه تو را می ڪشم ، ای لیلی عاشق بشتاب که مردم ز دلاویز ، دوچشمت غلامی(مجنون کرمانشاهی)