زمینه شهادت حضرت صادق.ع...mp3
2.2M
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_زمینه
🏴#زمزمه
مداح..حاج آرمین غلامی
بازم مدینه،آتیش گرفته
یه خونه ای که،خونه ی نوره
بازم مدینه،داره میبینه
امامی رو که،اسیره زوره
داره میبینه،قصه ی کوچه
یه بارِ دیگه،باز میشه تکرار
داره میبینه،یه عده نامرد
یه پیرمرد و،میدنش آزار
یکی بیاد کمک کنه
توون نداره پیکرش
تا که میفته رو زمین
میکنه یاد مادرش
یکی بگه آخه مگه
این پیرمرد زدن داره؟
بدونه تکیه به عصا
اون پای اومدن داره؟
برهنه پا بردنش و
افتاد عمامه از سرش
از روی خاک بردنش و
خاکی شده بال و پرش
نشسته روی،صورت آقا
خاکای کوچه،اشکش روونه
جسمش نحیفه،نداره قوت
شبیه مادر،قدش کمونه
میکِشه درد و،میکِشه آه و
میزنه ناله،با یاد مادر
با درد پهلو،میخونه روضه
روضه ی تلخ،اون یاس پرپر
یکی بیاد کمک کنه
به مادرم تو کوچه ها
یکی نجاتش بده که
افتاده زیر دست و پا
چرا تماشا میکنید
به حال زاره مادرم
دست بابامو وا کنید
بیاد کناره مادرم
چهل نفر بی غیرت و
یک زن تنها پشت در
با لگد یه نانجیب
افتاده از پا پشت در
آقارو بردن،تو کاخ منصور
تو اون فضای،غمگین و دلگیر
تا اون میبینه،امام ما رو
میکنه تهدید،سه بار با شمشیر
عین سه بارم،میبینه هر بار
که میشه ظاهر،روح پیمبر
گریزه روضت،میره به سمت
گودال و شمر،حنجر و خنجر
کاشکی بودی محمدا
جات خالی بود تو کربلا
لحظه ای که افتاده بود
حسین تو گودال بلا
تو بودی جرات نمیکرد
سر از حسین کنه جدا
هیچ کسی جرات نمیکرد
حمله کنه به خیمه ها
#روضه ونوحه حضرت صادق(ع)
#کرمانشاه
#شام شنبه۱۵/ردیبهشت۱۴۰۳
#مسجدمعتمد
#مداح.حاج _آرمین_ غلامی👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نوحه امام صادق.ع...mp3
874.4K
بسم الله الرحمن الرحیم
(نوحه امام جعفر صادق ع)
مداح.حاج آرمین غلامی
مدینه شد لبریز ماتم امشب
واویلا واویلا
موسی بن جعفر سوزد از غم امشب
واویلا واویلا
مدینه الرسول عزا گرفته
واویلا واویلا
اهل ولا امشب نوا گرفته
واویلا واویلا
رفت از جهان صادق گل مدینه
واویلا واویلا
موسی بن جعفر می زند به سینه
واویلا واویلا
از بام و در آمد درون خانه
واویلا واویلا
آن دشمن دور از خدا شبانه
واویلا واویلا
دشمن ز جور و کینه وحشیانه
واویلا واویلا
در نیمه شب آتش زده به خانه
واویلا واویلا
آن نیمه شب یاد مدینه افتاد
واویلا واویلا
یاد در و مسمار و سینه افتاد
واویلا واویلا
افتاد یاد پهلوی شکسته
واویلا واویلا
اشک علی با آن دل شکسته
واویلا واویلا
آن کس که بود معصوم و پاک و مظلوم
واویلا واویلا
آخر ز زهر کینه گشته مسموم
واویلا واویلا
صادق که بر درد همه طبیب است
واویلا واویلا
در شهر یثرب قبر او غریب است
واویلا واویلا
#سبک_طفل_یتیمی_زحسین_گمشده
#امام_جعفر_صادق_ع
13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجلس روضه عصرشهادت امام صادق
51.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجلس روضه عصرشهادت امام صادق
29.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجلس روضه عصرشهادت امام صادق
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
نماهنگها،اشعار،مطااب
ولادت حضرت معصومه
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
اشعار ولادت حضرت معصومه(س)🙏🙏 ازسمت چپ بالا ضربه بزنید🙏🙏
اشعار ولادت حضرت معصومه(س)🙏🙏
ازسمت چپ بالا ضربه بزنید🙏🙏
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ #اشعارولادت_حضرت_معصومه_س #حضرت_معصومه_ #غزل این حرم آیین
اشعار ولادت حضرت معصومه(س)🙏🙏
ازسمت چپ بالا ضربه بزنید🙏🙏
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_روضه_شب شهادت امام صادق (ع)
.بانوای شاعرومداح اهل بیت (ع)
حاج آرمین غلامی (مجنون)..
#-کرمانشاه-مسجدبروجردی
بسم الله الرحمن الرحیم
#جلسه_روضه_شب شهادت امام صادق (ع)
.بانوای شاعرومداح اهل بیت (ع)
حاج آرمین غلامی (مجنون)..
#-کرمانشاه-مسجدبروجردی
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجلس روضه عصرشهادت امام صادق
#شب_ جمعه_کرامت🤞🤞
#جریان شنیدنی حاج عباس رشتی🤞🤞
#مداح..حاج آرمین غلامی
يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی سادهای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد.
اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنهای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم.
گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دستهای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد.
در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويهای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است.
اللهم الرزقنی شفاعه الحسین یوم الورود
روضه علی اصغر.ع...mp3
7.02M
🔺#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع🤞🤞
▪️#دفتری
#مداح..حاج آرمین غلامی
السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی الاصغر علیه السلام
⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است
⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است
⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر
⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است
⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه....
اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن
((یا باب الحوائج... یا علی اصغر))
بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه...
امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر
آقا زاده ای که باب الحوائجه...
حالا هر حاجتی داری بسم الله...
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))
(همه ناله بزنند)
⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون...
از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم محل نمیدادن ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند...
یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر....
(آ گرفتی میخوام چی بگم)....
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،،
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....
آقا چیه..
آقا مشکلت چیه...
آقا چیزی شده...
.....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم...
شروع کردم گریه کردن...
هی گقتم حسین حسین حسین....
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا.....
چه کردند با دل ابی عبدالله...
چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله....
امان از دل حسین...3
یا حسین3...
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
(اوج)
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم ..
با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه...
خدا این طفلُ مادر نبینه...
یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده.....
حسین......
حسین.....
حسین..
حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین....
حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم
بزار یه بار دیگه علیمو ببینم...
(دشتی)
🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم
🔺تماشای رُخ اصغر نمایم
🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری
🔺که ای اصغر مگر مادر نداری
آخ
▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر
▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر
▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت
▪️برا تو لالایی خونده اصغر
هرچقدر ناله داری به مضطریه ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین.....
به نیت فرج امام زمان،،، شفای همه مریضا،، زفع گرفتاریها،،،
(زمزمه کششی)
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))...
مدح امام زمان.ع....mp3
3.39M
#.امام_زمان ارواحنافداه
🔸سبک: #زمینه
🔹مداح..حاج آرمین غلامی
🟥به سبک ای گل خزانم
بند ۱
ای صاحب زمونم نـگـاهیم بـه مـا کن
یک قطره ام که راهیه این دریا نمیشه
ای صاحب زمونم منو نوکـر صـدا کن
عـشـقـت از سـرای دل مـن پـا نمیشه
ای صاحب زمونم برا من هـم دعا کن
هـر یوسفی کـه یوسـف زهـرا نمیشه
ای صاحب زمونم،زمونه،کرده منو از تو جدا
از داغت میخونم،شبونه،مهدی بیا مهدی بیا
از این داغ دوری، صبوری، ندارم و بریدمو
از بخت سیاهم، یه بارهم، اماممو ندیدمو
یوسف من بیا
یابن الحسن بیا
امون از این غم جدایی...
بند ۲
ای صاحب زمونم شب تارو سحر کن
ایـن شـام سیاهـم چــرا فـردا نمیشه
ای صاحب زمونم به دیدارت خبر کن
میخـوام کـه ببینـم تو رو امـا نمیشه
ای صاحب زمونم به خواب من سفر کن
حـتـی دیـدن تـو، تـوی رویـا نمیشه
ای صاحب زمونم،نشونم،دادی چقد میخوای منو
با دل شکستم،نشستم،ثابت کنم میخوام تورو
ای دار و ندارم،ندارم،غیراز تو حتی یک رفیق
جلدم روی بامت،میخوامت،زیبایی دنیام،تورو
یوسف من بیا
یابن الحسن بیا
امون از این غم جدایی...
👇