.🤞🤞
|⇦•شمع خموشِ ما را...._۱۴۰۳
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی
●━━━━━━───────
آتشِ دَر بی مهابا عُمر زهرا را گرفت
دودِ این آتش تمام اهل دنیا را گرفت
ضربه ی سیلی جوان مرتضی را پیر کرد
ضربه ای که روشنیِ چشم حورا را گرفت
در سکوت شهر، دود و آتش و بی حرمتی
جان زهرا را نه تنها، جان مولا را گرفت
پاره کرد افسار خود را مردکی که بی صفت
در خیانت پیشگی جای یهودا را گرفت
صفحه ای خون رنگ در تاریخ دنیا باز شد
یک لگد از مادری فرزند فردا را گرفت
بین کوچه دامن مولا به دست فاطمه
بود تا وقتی که قنفذ راه آن ها را گرفت
خانه تا مسجد قلاف پُر به پهلویش زدند
آن قلاف پُر که جان مادر ما را گرفت
جاهلیت در لباس اولی و دومی
انتقام خندق و بدر و احد ها را گرفت
برنخواست از شهر فریادی به یاری علی
باز بُت جای خداوند تعالی را گرفت
من همین جا دلم رفت مدینه، یه شبی هم چند تا طفل پنج ساله با قد و نیم قد، پشت سرِ بابا ایستادند، به بدن مادر نماز خوندند ... اون شب علی خیلی غریب بود :
شمع خموشِ مارا از خانه بردند
تابوتِ مادرم را شبانه بردند
مدینه در نوایِ اَمَن بُجیب است
مادر به خانه برگرد، بابا غریب است ...
*اما غربت امیرالمومنین آنجا نمایان شد، وقتی بدن رو تنها دفن کرد، با دستان پیغمبر ... خاک روی بدن ریخت ، وقتی روی قبر رو هموار کرد ، پرده ها کنار رفت ، دستش رو روی دستش زد، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت گُلت رو زیر خاک کردی ؟
سردارِ خیبره، فاتح خیبره، اما دیگه زانواش توان نداشت ... صحنه ای بچه ها دیدند ، جگرشون سوخت برای غربت بابا، یه مرتبه دیدند بابا خم شد، صورت روی قبر مادر گذاشت، هی صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ..."نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ" فاطمه جان، بلند شو ببین دیگه نفس علی بالا نمیاد ...
بگم یا علی!مدینه صورت روی قبر فاطمه گذاشتی، گریه کردی، ناله زدی، کربلا هم حسینت صورت رو صورت علی اکبرش گذاشت ، اما کربلا ، بدن ارباً اربا بود ، هی صدا میزد : وَلَدی وَلَدی وَلَدی ...*
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حاج_آرمین غلامی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
👆صوت مراسم عزاداری فاطمیه
#شهادت حضرت زهرا
#سه شنبه ۲۹_آبان۱۴۰۳
#کرمانشاه/
#حسینیه اجدادی(بیت الحسین)
#مداح.حاج آرمین غلامی👇👇