روضه امام رضا،(ع)/🤞🤞
مداح..حاج آرمین غلامی
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
اگر بدترین بنده باشم که هستم
میان حریمش سراپا خلوصم
چه خوب است پشت و پناهم تو هستی
همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی
نمیخواهم از تو به غیر از خودت را
تمنای اشکِ نگاهم تو هستی
*آقاجان نمیدونم با چه رویی نام مقدست رو صدا میزنم، من که آبرویی در مقابل تو برام نمونده آقا...*
دلت را شکسته گناهِ زیادم
ولی آمدم پشت بابُ الجوادت
زمین خورده ام من ولی با نگاهت
به شوق طواف حرم ایستادم
*قربونت برم آقاجان، غریب الغربا امام رضا، همه ی بستگانو جمع کرد، فرمود: همتون جمع بشید برا من گریه کنید. گفتن آقا پشت سر مسافر گریه میمنت نداره، فرمود: اون مسافریه که میره و برمیگرده، اما من دیگه برنمیگردم. اباصلت میگه حضرت به من فرمود: من از مجلس مأمون بیرون میام اگه دیدی عبا بر سر کشیدم دیگه با من حرف نزن، منتظر شدم دیدم علی بن موسی بیرون آمد، عبا بر سر کشیده، حرف نزدم پشت آقا حرکت کردم...*
بر سر کشیده ست عبا حضرت رضا
بر لب گرفته ذکر دعا حضرت رضا
راهی نبود تا دم خانه که بارها
افتاد بین کوچه ز پا حضرت رضا
*چند مرتبه در راه هی مینشست به خودش میپیچید، بلند میشد، وارد منزل شد فرمود: اباصلت دیگه کسی رو راه نده، در ها رو ببند، دیدم حضرت وارد حجره شد این فرش ها رو جمع کرد، صورت رو خاک حجره گذاشته، یتململ تململ السّلیم، مث مارگزیده به خودش میپیچه..*
گونه گذاشته است در این لحظه های سخت
بر روی خاک حجره چرا حضرت رضا
دارد شبیه میکند اینگونه خویش را
با روضه های کرب و بلا حضرت رضا
*امام جواد الائمه آمد سر بابا رو به دامن گرفت، تمام ودایع امامت رو دریافت کرد، سر آقا بر دامن جوانش بود، همه از اینجا میرن سراغ روضه ی علی اکبر، حتما شنیدین، اما من یه نکته ی دیگه عرض کنم، اباصلت میگه آقا امام جواد در یک گوشه ای یک جای مخصوصی درست کردن، بدن بابا رو غسل دادن، به من اجازه ندادن نزدیک بشم، فرمودن: ملائکه دارن به من کمک میکنن، چیزی نکشید مثل اینکه آسمان باز بشه، بدن آقا به آسمان رفت، متعجب شدم، حضرت جواد فرمودن: تعجب نکن، بدن امام میره دور قبر پیغمبر طواف داده میشه و برمیگرده...
اما آقاجان بدن امام رضا رو بردن طواف دادن، اما نمیدونم در کربلا چطوری بدن قطعه قطعه و پاره پاره، آیا بدن رفت کنار قبر پیغمبر؟ نمیدونم، شاید هم پیغمبر آمد کنار گودی قتلگاه، همونجایی که زینب صدا زد.. یا رسول الله! صَلّوا علیک ملیکُ السَّماء، هذا حسینُکَ مُرَمَّلُ بِالدِّماء.مُقَطَعُ الاعْضاءِ ... یا رسول الله !...*
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم ستاره بر تنش افزون حسین توست
این خشک لب فتاده ی ممنوع از فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#روضه هفتگی
#روضه و نوحه امام رضا(ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدمعتمدالدوله،کرمانشاه
#شام پنجشنبه۱۰/خرداد۱۴۰۳
|⇦•عاشقت شد از ابتدا....🤞🤞
#روضه و توسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ حاج آرمین غلامی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"يا اَبَاالْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى اَيُّهَا الرِّضا يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَاللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَ مَوْلينا..اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا..يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ"
عاشقت شد از ابتدا اینقدر
دوست دارد تو را خدا اینقدر
حرمت میرسیم زود به زود
دل نبرده کسی ز ما اینقدر
کربلا رفتم و نجف رفته ام
من ندیدم برو بیا اینقدر
مزد یک بار ما، سه بارِ شماست
*فرمود: هر کس که به زیارت من بیاد سه جا میام به زیارتش، یا امام رضا! لحظه ی جون دادن ما رو فراموش نکن آقا..*
هیچ کس سر نزد به ما اینقدر
وقت مردن بیا کنارم باش
ظرف ما را مکن طلا اینقدر
*حضرت وقتی رفت به اون سلمانی گفت: میخوای تیغتو طلا کنم؟ سلمانی گفت نه آقا! من چه احتیاجی به مال دنیا دارم، اما من یه خواسته ای از شما دارم، لحظه ی جون دادنم بیا کنارم باش، آقا فرمود: چشم.. گذشت، یکبار که در بین اصحاب بودن آقا، حضرت فرمود: باید برم، لحظه ی احتضار اون سلمانی رسیده، آقا اومد بالا سرش، خوش بحالش که لحظه ی جان دادنش امام رضا کنارش بود، اما بمیرم برا خود امام رضا... مرحوم صدوق نقل میکنه اباصلت گفت امام رضا منو صدا کرد.. فرمود: اباصلت، این فاجر یعنی مأمون لعنه الله علیه منو صدا میزنه، باید برم دارالاماره، موقع برگشت اگه دیدی عبا به سرم کشیدم با من حرف نزن.. درهای خانه رو ببند، میگه صبح شد آقا آماده شد، ردا بر دوش انداخت در محراب عبادت نشست. پیک مأمون ملعون اومد، اجابت کن مأمون تو رو میخواد، اباصلت میگه دنبال آقا رفتم، وقتی رسید انار مسموم آماده کرده بود به آقا گفت: باید تناول کنی، امام رضا رو مجبور کرد، بعد اینکه حضرت میوه ی مسموم رو خورد، بلند شد، صدا زد.. کجا داری میری؟ حضرت فرمود: به همون جایی که منو فرستادی، آمد بیرون عبا به سر کشید.من نمیدونم چه زهری به امام رضا دادن، چون اینقدر به سرعت اثر کرد، آخه به اهل بیت دیگه ام که زهر دادن هر کدوم چند روز طول کشید، اما امام رضا یه صبح تا ظهر بیشتر طول نکشید. شیخ صدوق میگه پنجاه بار نشست و بلند شد، "یتململُ تَملمُل السّلیم" مثل مارگزیده به خودش میپیچید...*
آقایمان آمد عبا روی سرش بود
رنگ کبودی بر تمام پیکرش بود
در کوچه یاد ماجرای کوچه افتاد
یا فاطمه یا فاطمه ذکر لبش بود
دستی به پهلو دست دیگر روی دیوار
پهلو گرفتن یادگار مادرش بود
او در میان حجره ای دربسته اما
صدها فرشته در کنار بسترش بود
*اباصلت میگه آقا وارد منزل شد، فَاَمَرَ اَن یُقلَقَ الباب، دستور داد درب های منزل رو ببندید، میگه همینطور نشسته بود مَهموماً مَحزونا، یوقت دیدم یه ماه پاره وارد منزل شد،"فَدَخَلَ شابّ علیَّ حسناً وجه، اَشبَهُ النّاس بِالرِّضا" دیدم چقدر شبیه باباست، سوال کردم آقا شما که هستید؟ فرمود:"اَنا حجةُ اللهِ علیک" من حجت خدا بر توام. چطور آمدید من که درها رو بسته بودم، فرمود: اون خدایی که منو از مدینه به طوس آورد منو از درهای بسته هم رد کرد. اومد بالاسر بابا، "فَلَمّا نَظَرَ اِلیهِ الرّضا ذَمَّهُ اِلی صَدره" جوادشو به سینه چسبانید،"وَ قَبَّلَ بینَ عَینَیه"، بین پیشانی جواد و میبوسه..*
او دست و پا میزد ولی با کام عطشان
گویا که دیگر لحظه های آخرش بود
اما تمام فکر و ذهنش کربلا بود
یاد غریبی های جد بی سرش بود
مردم! گریز کربلایم اینچنین است
آمد جواد و لحظه ی آخر برش بود
اما به دشت کربلا جور دگر شد
ارباب ما بالای نعش اکبرش بود
*"فَساحَ سَبعَ مَرّات"، هفت مرتبه صدا زد ولدی علی، اما جوابی نشنید، چه کرد؟ سر علی رو به سینه چسبانید، دلش قرار نگرفت، خم شد صورت به صورت علی گذاشت...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#مداح.حاج آرمین غلامی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#روضه هفتگی
#روضه و نوحه امام رضا(ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
#مهدیه امام حسین،کرمانشاه
#بیت حجت الاسلام میرمعینی
#ظهرجمعه۱۱/خرداد۱۴۰۳