eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم وتوسل ویژهٔ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها # به نفس حاج_آرمین_غلامی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سر در نیاوردیم هرگز از مقامش می ایستاد احمد برای احترامش بی فاطمه جبریل هم نازل نمی شد قرآن بدون کوثرش کامل نمی شد انسیه الحوراء، مثالش برگ گل بود دستش کتاب بوسه ی ختم الرسل بود آری پیمبر عشق زهرا مذهبش بود هر بار دید او را فداها بر لبش بود جان پیمبر، جان مولا بود زهرا تفسیر پیوند دو دریا بود زهرا تعریف ما از عشق در یک جمله این است زهرا فقط کُفوِ امیرالمومنین است با بودن زهرا، علی غم داشت؟ هرگز! جز حضرت صدیقه محرم داشت؟ هرگز! تلفیق عقلانیت و احساس زهراست خیرالنسا تنها نه، خیر الناس زهراست در خانه ای کوچک هزاران راز دیدیم از وصله های چادرش اعجاز دیدیدم اذن شفاعت روز محشر در کَف اوست تقدیر عالم لا به لای مصحف اوست خیر کثیرش می رسد از آیه هایش غرق دعایش خانه ی همسایه هایش ما که فقیریم و یتیمیم و اسیریم باید فقط از دست او روزی بگیریم باید برای بردن نامش وضو داشت دیده است نابینا حجابی را که او داشت با این همه، وقتش که شد آمد به میدان جان علی با جان خود آمد به میدان دست منافق را به دست خویش رو کرد با خطبه اش تزویر را بی آبرو کرد زهرا همان که در سحر آفریدنش گفته خدا، تبارک بر وجه احسنش زهرا همان که عطر خداوند می وزد هر روز پنج مرتبه از باغ سوسنش هر صبح در طواف ملائک به دور او معراج می چکد زِ تماشای گُلشنش زهرا همان که بر دلِ پیغمبرِ خدا جانِ دوباره می دهد از شوقِ دیدنش از ابتدای خلقت خود از همان ازل دارد نگین عشقِ علی را به گردنش دیگر از این چه مرتبه ای با شکوه تر باشد بزرگِ کرب و بلا طفلِ دامنش حتی "تَبَرَّمَت قَدَماها" حکایتی ست از عاشقانه های سحر های روشنش بی شک منا و مکّه، دگر مُحرِمی نداشت پنهان نبود اگر ز نظر خاکِ مدفنش روزِ حساب، توشه ی ما عشقِ فاطمه ست ما را بس است خوشه ای از مِهرِ خِرمَنَش شرح فضائلش همه عین عبادت است تکریم پایداری و حلم و شهادت است آمد که روشنی بدهد آفتاب را بخشد به چَشم تارِ جهان نور ناب را باران و رود و چشمه و دریا به نام اوست مهریه اش نموده خداوند آب را اصلاً تمام جنّت و دوزخ به دست اوست داده به او شفاعتِ روز حساب را با شرطِ حبّ فاطمه و آلِ فاطمه پاداش می دهند قیامت، ثواب را از سِرِّ نامِ فاطمه این نکته روشن است برداشته خدا ز مُحِبَّش عذاب را با آیه های روشنِ عمر شریف خود تفسیر کرده سوره به سوره کتاب را حتی به پیش سائل اَعمی، محال بود بردارد از مقابلِ چهره نقاب را بی حرمتی به ساحت قدسی فاطمه ست هر کس که زیر پا بِگُذارد حجاب را آری برای فاطمیون این وَقار ماند با نورُ چادری که از او یادگار ماند هر دختری که اُمِّ ابیها نمی شود هر دختری که حضرت زهرا نمی شود نورِ تمام عالمِ امکان به روی هم یک جلوه نورِ چادر زهرا نمی شود ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... الله الرحمن الرحیم ومولودی ولادت حضرت زهرا_ سیفی زاده دوشنبه۱۱/دی ماه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
⏫⏫|بسم الله الرحمن اارحیم وتوسل ویژهٔ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر اجرا شده به نفس. غلامی_(مجنون کرمانشاهی) •✾• ( سلام الله علیها ) ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من الکنم برای بیان مقدمه جایی که صحبت است ز روح معظمه زهرا که نام نامی او می کند امام هنگامه ی بلا و مصیبات، زمزمه دستِ فلک، بریده شده از مقام او زین رو خدای نام نهادش به فاطمه محشر به حشرِ دیگر او ختم می شود ظاهر شود شَفاعت از این حُسن خاتمه روزی که جنُّ و انس پریشان و مضطرند عشّاق در تکاپوی زهرای اطهرند ماه شب چهاردهم روی فاطمه محرابِ انبیاء، خمِ ابروی فاطمه بویید سینه ی گلِ خود را نبی و گفت بوی بهشت می وزد از سوی فاطمه علامه ی امینی آن مرد بی نظیر گفتا به مدح نِکهت مینوی فاطمه من مانده ام که فاطمه را بوی جنّت است یا جنّت خدای دهد بوی فاطمه دانی که خداوند جهان، بر چه اساس از فضل خود آفرید آن غنچه ی یاس چون خواست ببینیم و بگوییم الحمد چون خواست ببوییم و بگوییم سپاس او فلسفه ی نزول باران باشد احساسِ طراوت بهاران باشدت بی حال وضو به لب نیاور نامش زهرا کلماتِ سبز قرآن باشد هرچه در بسته شده خانه‌ی مادر باز است این دری هست که در سورهٔ کوثر باز است درِ این خانه به روی احدی بسته نشد از همان روز ازل، روز مقدَّر باز است همه ی اهل‌ جهان هم که بیایند اینجا سوخته گرچه ولی چند برابر باز است ننویسید درِ خانه‌ی زهرا بسته‌است بنویسید درِ خانه‌ی حیدر باز است هر دختری که « اُمّ أبیها » نمی‌شود هر مادری که مادر دنیا نمی‌شود نور تمام عالَم امکان به روی هم ... یک جلوه نورِ ، چادرِ زهرا نمی‌شود وقتی که اختیارِ دو عالَم به دست اوست محشر بدون فاطمه بر پا نمی‌شود ... یعنی که بی‌ولایت او هیچ طاعتی اِذن ورودِ جنت الاعلی نمیشود فردا به قله‌های سعادت نمیرسد هر کس دخیلِ چادر زهرا نمی‌شود حبلُ‌المتین شیعه نخِ جانماز اوست بی او ، گِره ز کار کسی وا نمی‌شود ... می‌افتد از نگاهِ پُر از مِهرِ فاطمه هر کس فدائیِ رهِ مولا نمیشود ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ولادت حضرت زهرا_مدح امام رضا /دی ماه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•شیر را درچشم...🤞🤞 و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ۱۹_ماه مبارک رمضان به نفسِ • ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شیر را در چشم اهل روضه بی‌‌مقدار کرد با کمی نان و نمک شیر خدا افطار کرد از سر سفره پس از صرف سه لقمه پا کشید لب نزد دیگر، اگرچه دخترش اصرار کرد باطناً می سوخت اما ظاهرا خاموش بود دود آهش آسمان کوفیان را تار کرد در حیاط خانه هی چرخید و با حالی غریب زیر لب آیات استرجاع را تکرار کرد چارده قرن است و جز زهرا نمی داند کسی قاتل خود را چرا از خواب خوش بیدار کرد؟ بعد از آن ضربت اگر "فُزتُ وَ ربّ الکعبه" گفت یادِ زهرا سوختن بین در و دیوار کرد ضربه‌ی شمشیر زهرآلوده طوری بود که مَرد یاد از داغی و از تیزی مسمار کرد قاتل اصلی حیدر دست نحسی بود که لاله‌زار وحی را با شعله آتش زار کرد *نامردابن ملجم لعنت الله علیه رو گرفتن زندانیش کردن. بی‌بی حضرت زینب اومدگفت: ان شاءالله بابام خوب میشه!چرا این کار کردی؟ مگه نمیشناختی این آقاروگفت به همین خیال باش که بابات سرپا بشه! خودم شمشیرخریدم؛ زهرش دادم؛ روزها در زهری خوابوندم که اگه به دریا بزنی همه ماهیای دریا میمیرن.تا این حرف‌و زد بهم ریخت! بدوبدو اومدپیش امام حسن گفت: حسن جان این چی میگه؟ یه روزیم زنای مدینه اومدن عیادت مادرش. تاعلی برگشت خونه بدوبدواومد دروبازکرد! گفت: بابا! این زنا چی میگن؟گفت: نمیدونم بابا چی گفتن؟! گفت: امروز اومده بودن بعد این همه  عیادت مادر؛ تا از درمیخواستن بیرون برن میگفتن: این زهرا دیگه زهرا نمیشه!* «این سخن پیچیده هرجا مرتضی افتاده از پا» *امیرالمومنین صدا زد حسن جان! کیه پشت در اینقدر صدا میکنه؟گفت نمیدونم! اومد درو بازکرد دید همه یتیما یکی یه ظرف شیردستشونه. گفت: همشون‌و رد کن!همه رو رد کرد گفت بابام گفته برید! همشونو فرستاد!امیرالمومنین تو بستر گفت حسن‌جان بازم صدامیاد!اومد دید یه عده دیگه ایستادن گفت: مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه؟ همشون رفتن.دوباره امیرالمومنین گفت صدای کیه؟ گفت حسن‌جان بروببین کیه!؟ انگارعلی هم منتظر یکیه...* *اومد درو باز کرد دید اصبغ بن نباته. سرش‌و به در گذاشته داره سرش‌و میکوبه به در.گفت اصبغ! مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه!؟ گفت کجابرم؟ خداروشکر کسی اومد شلوغ شد درخونه علی. آخه وقتی زهراشو میخواست ببره هیچکی نبود!....* انگارنه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار انگار نه انگار! دیروز یه بچه شهید شد با مسمار انگار نه انگار دیروز یه زن رو زدن بین انظار *گفت زینب من زدمش! من ابن ملجمم! میدونستم چه‌جوری بزنم...توکوچه هم اون نامرد به دومی گفت خیالت جمع! یه‌جوری زدمش پا نمیشه...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•عاشقت شد از ابتدا....🤞🤞 و توسل به امام رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "يا اَبَاالْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى اَيُّهَا الرِّضا يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَاللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَ مَوْلينا..اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا..يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ" عاشقت شد از ابتدا اینقدر دوست دارد تو را خدا اینقدر حرمت می‌رسیم زود به زود دل نبرده کسی ز ما اینقدر کربلا رفتم و نجف رفته ام من ندیدم برو بیا اینقدر مزد یک بار ما، سه بارِ شماست *فرمود: هر کس که به زیارت من بیاد سه جا میام به زیارتش، یا امام رضا! لحظه ی جون دادن ما رو فراموش نکن آقا..* هیچ کس سر نزد به ما اینقدر وقت مردن بیا کنارم باش ظرف ما را مکن طلا اینقدر *حضرت وقتی رفت به اون سلمانی گفت: میخوای تیغتو طلا کنم؟ سلمانی گفت نه آقا! من چه احتیاجی به مال دنیا دارم، اما من یه خواسته ای از شما دارم، لحظه ی جون دادنم بیا کنارم باش، آقا فرمود: چشم.. گذشت، یکبار که در بین اصحاب بودن آقا، حضرت فرمود: باید برم، لحظه ی احتضار اون سلمانی رسیده، آقا اومد بالا سرش، خوش بحالش که لحظه ی جان دادنش امام رضا کنارش بود، اما بمیرم برا خود امام رضا... مرحوم صدوق نقل میکنه اباصلت گفت امام رضا منو صدا کرد.. فرمود: اباصلت، این فاجر یعنی مأمون لعنه الله علیه منو صدا میزنه، باید برم دارالاماره، موقع برگشت اگه دیدی عبا به سرم کشیدم با من حرف نزن.. درهای خانه رو ببند، میگه صبح شد آقا آماده شد، ردا بر دوش انداخت در محراب عبادت نشست. پیک مأمون ملعون اومد، اجابت کن مأمون تو رو میخواد، اباصلت میگه دنبال آقا رفتم، وقتی رسید انار مسموم آماده کرده بود به آقا گفت: باید تناول کنی، امام رضا رو مجبور کرد، بعد اینکه حضرت میوه ی مسموم رو خورد، بلند شد، صدا زد.. کجا داری میری؟ حضرت فرمود: به همون جایی که منو فرستادی، آمد بیرون عبا به سر کشید.من نمیدونم چه زهری به امام رضا دادن، چون اینقدر به سرعت اثر کرد، آخه به اهل بیت دیگه ام که زهر دادن هر کدوم چند روز طول کشید، اما امام رضا یه صبح تا ظهر بیشتر طول نکشید. شیخ صدوق میگه پنجاه بار نشست و بلند شد، "یتململُ تَملمُل السّلیم" مثل مارگزیده به خودش می‌پیچید...* آقایمان آمد عبا روی سرش بود رنگ کبودی بر تمام پیکرش بود در کوچه یاد ماجرای کوچه افتاد یا فاطمه یا فاطمه ذکر لبش بود دستی به پهلو دست دیگر روی دیوار پهلو گرفتن یادگار مادرش بود او در میان حجره ای دربسته اما صدها فرشته در کنار بسترش بود *اباصلت میگه آقا وارد منزل شد، فَاَمَرَ اَن یُقلَقَ الباب، دستور داد درب های منزل رو ببندید، میگه همینطور نشسته بود مَهموماً مَحزونا، یوقت دیدم یه ماه پاره وارد منزل شد،"فَدَخَلَ شابّ علیَّ حسناً وجه، اَشبَهُ النّاس بِالرِّضا" دیدم چقدر شبیه باباست، سوال کردم آقا شما که هستید؟ فرمود:"اَنا حجةُ اللهِ علیک" من حجت خدا بر توام. چطور آمدید من که درها رو بسته بودم، فرمود: اون خدایی که منو از مدینه به طوس آورد منو از درهای بسته هم رد کرد. اومد بالاسر بابا، "فَلَمّا نَظَرَ اِلیهِ الرّضا ذَمَّهُ اِلی صَدره" جوادشو به سینه چسبانید،"وَ قَبَّلَ بینَ عَینَیه"، بین پیشانی جواد و می‌بوسه..* او دست و پا میزد ولی با کام عطشان گویا که دیگر لحظه های آخرش بود اما تمام فکر و ذهنش کربلا بود یاد غریبی های جد بی سرش بود مردم! گریز کربلایم اینچنین است آمد جواد و لحظه ی آخر برش بود اما به دشت کربلا جور دگر شد ارباب ما بالای نعش اکبرش بود *"فَساحَ سَبعَ مَرّات"، هفت مرتبه صدا زد ولدی علی، اما جوابی نشنید، چه کرد؟ سر علی رو به سینه چسبانید، دلش قرار نگرفت، خم شد صورت به صورت علی گذاشت...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .حاج آرمین غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ هفتگی و نوحه امام رضا(ع) ..حاج آرمین غلامی امام حسین،کرمانشاه حجت الاسلام میرمعینی /خرداد۱۴۰۳
و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *وقتی می‌زدنت دخترت نگاه نمی‌کرد وقتی می‌زدنت خواهرت نگاه نمی‌کرد* ولی به سوی تو خیره نگاه دختر نیست به روی جسم تو سایه به جات کبوتر نیست هزار شکر که جسم تو نامرتب نیست هزار شکر که بر بام،جای مرکب نیست *اما یه آقایی رو من سراغ دارم.. بمیرم* آقا تو گودال سر تو تشنه بریدن ده تا اسب با نعل تازه روی پیکرت دویدند *اون زن میگه از کوچه‌های بغداد رد می‌شدم نگاه کردم دیدم کبوترها بالای یه پشت بامی ایستادند بال‌هاشونو به هم نزدیک کردند کَاَنّ می‌خوان از چیزی حفاظت کنند. صحنه عجیبی رو رقم زده بودند. ایستادم نگاه می‌کردم دیدم یه کنیزکی از در اومد بیرون. گفتم چه خبره؟ این وضع عادی نیست.. یه نگاه بالا پشت بوم واین طرف اون طرف کرد گفت به کسی نگو.. می‌دونی چرا این کبوترا دارن این کار رو می‌کنند؟ بدن جوادالائمه سه روزه زیر آفتابه این کبوترها بال‌هاشونو به هم دادند همه روضه خون‌ها اینجا رو گریز می‌زنند میگن کاشکی این کبوترها کربلا بودند درسته.. ولی امشب یه چیز دیگه می‌خوام بگم. این کبوترها کربلا بودند آره، کبوترهای کربلا کی بودند؟ یکیشون سکینه بود، یکیشون زینب بود، یکیشون نازدانهٔ ابی عبدالله بود. اینا وقتی دیدن نور آفتاب رو بدن حسین افتاده خودشون رو حائل کردند بدن بابا آفتاب نخوره. اما این کبوترا خیلی فرق دارند با کبوترهای بغداد.. یه وقت یه صدای بچه بلند شد.. بابا! بابا! پاشو، بابا! پاشو این نامحرم‌ها الان ما رو می‌کشند. انقدر این کبوترها رو تازیانه زدند انقدر شلاق زدند..حسین... کیا دلشون برای محرم امام حسین تنگ شده.. چند صباح، دیگه بیشتر نمونده این ناله‌هاتو برسون به ناله‌های محرم حسین.. بگو حسین* میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرم یواش یواش محرم از راه میاد دوباره ماهی که اشک و سوز و گریه داریم یواش یواش غبار غم به دلا میشینه عشق حسین زهرا خدایی که شیرینه «حسین حسین جان ...» ↫『 پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... آرمین_ غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ هفتگی امام جواد(ع) ..حاج آرمین غلامی ،کرمانشاه پنجشنبه۱۷/خرداد۱۴۰۳👇👇
# روضه و توسل به حضرت جواد الائمه🤞🤞 علیه السلام اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی•✾•۱۴۰۳ ●━━━━━━────── آه ای اسیرِ روضه‌‌یِ سربسته کیستی مردِ غریبِ حُجره‌یِ دربسته کیستی این حُجره هم به ناتوانی تو گریه می‌کند پیری بر این جوانیِ تو گریه می‌کند در خانه‌ی امام چرا دست می‌زنند با ناله‌ات مدام چرا دست می‌زنند ای یاکریم بال و پَرَت را زمین مزن آه ای جوانِ خانه سرت را زمین مزن اصلا صدای تو به صدایی نمی‌رسد این آب آب آب به جایی نمی‌رسد اُفتاده‌ای زِ دامن زهرا به رویِ خاک کمتر بکش محاسن خود را به روی خاک کِل می‌کشند گریه‌ی زهرا درآورند کف می‌زنند دادِ رضا را درآورند تو هرچه می‌کنی جگرت را چه می‌کنی با حال و روزِ خود پسرت را چه می‌کنی با خود چه داشت زهر ، تنت را کبود کرد باور نمی کنم دهنت را کبود کرد جانم حسن شبیه حسن روضه‌های توست "نامرد بِینِ کوچه مزن" روضه‌های توست اما به این صدای غریبانه خنده کرد بر ناله‌ی تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد می‌کوبد آه پا به زمین پیش مادرت می‌ریزد آب را به زمین پیش مادرت بُردند نیمه جان بدنت را به پُشت‌ِبام از پا کشانده‌اند تنت را به پشت‌ِبام می‌رفت پیکرت به روی پله‌های تیز می‌خورد هِی سَرَت به روی پله‌های تیز از سنگها برای تو اَبرو نماده است آقا چرا برای تو پهلو نمانده است رفتی به روی بام ولیکن هزار شُکر گیرم سه روز و شام ولیکن هزار شُکر گیرم به پشت بام ولی سایبان که هست چندین کفن برای تو با دوستان که هست گیرم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید اینبار هم پسر به کنار پدر رسید شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد رنگ لبان خشک تو را خیزران نبرد آقا قسم که پیرهنت را نمی‌کِشند با نیزه‌ای شکسته تنت را نمی‌کِش *تو خردسالی جواد الائمه به امام رضا خبر رسوندن. چهار سالش بود جوادالائمه. آقا! ما تا حالا هیچ موقع حال جوادتو اینطوری ندیدیم. بیا خودت نگاه کن. حضرت دوان دوان اومد. دید چشاش غرقابه ی خونه. داره اشک میریزه. هی مشت محکم رو زمین میزنه. هی صدا میزنه "و الله لاخرجن هما و لاحرقن هما". بیرون تون میکشم، آتیش تون میزنم. امام رضا ع میدونه چه خبره ها. دوید بغلش کرد عزیز دلم. چه کسی و میخوای بیرون بکشی آتیش بزنی؟ صدا زد..بابا !ساعت ها تو فکرم آخه مادرم زهرا چه گناهی داشت؟ چرا سیلی تو صورتش زدن؟ تو روضه حضرت زهرا س آروم نباشی ها. اگه نمیتونم ام گریه کنی دستور امام صادقه، فرمود: روضه مادرم مثل مادر بچه مرده داد بزن... امام رضا ع بغلش کرد، چشماشو بوسه زد... حالا دلتو بیار پای این روضه.آقا! یا امام رضا ع ازت معذرت میخوام دارم از علی اکبرت میخونم...* دست و پا می زنی و همسر تو دست افشان اشک می ریزی و او هم لب خندان دارد علت هلهله زهراست که می دانستند دم آخر پسر فاطمه مهمان دارد *مقتل کبریت احمر هم نوشته: میگفتن مادرش بالاسرشه، یجوری هلهله کنید فاطمه بشنوه. کنار گودالم میشنوید.* کاش آرام تنت را به سر بام برند کاش میشد که بفهمند تنت جان دارد زیر خورشید تنت سوخت ولی می دانم که لبت زمزمهٔ جدیَ العُریان دارد * ابی عبدالله نذاشت بدن پسرش زیر آفتاب بمونه. کبوترا رو فرستاد. همه اومدن بالاسر بدنش بال به بال هم دادن.... سه تا بدن سه روز و سه شب رو زمین بود. یکی بدن ابی عبدالله و یکی بدن موسی بن جعفر... یکی بدن جوادالائمه... اینجا کبوترا اومدن بدن آفتاب نخوره. رو بدن موسی بن جعفر هم اینقد گل ریختن. من بمیرم برا اون بدنی که زینب ایستاد، گفت: حسین!، اگه بهم اجازه بدن امروز روز تلافی کردنمه. اجازه دادن؟ من از شماها می پرسم؟ اجازه دادن؟ نه والله! فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ...یه عده ریختن توی گودال...* خواهری نیست تو را تا که ببیند بر خاک بدنت ردّ سُم تازه ی اسبان دارد دختری نیست تو را تا که ببیند در تشت خیزران قصد مصاف لب و دندان دارد ↫『 پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜