eitaa logo
♡مڪـتب‌عاشـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ꨄـقان♡
135 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
122 ویدیو
13 فایل
🌷 تعریف‌مڹ‌از ؏ــــشق هماڹ‌بودڪہ‌گفتم دربــــــــــندڪسےباش‌ ڪہ‌دربــــــــــند حســــ♥ــــــین‌ اســــــــــت🌷 ❤ڪپےمطالب‌با‌ذڪر5صلوات‌ بہ‌نیت‌حضرت‌زهرا(س) وشهداےعزیزمان‌بلامانع‌هست❤ ارتباط با مدیرکانال🌷 ⬇️ @Asheghe_shahadat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
... پنج سحر مانده كه از اين رمضان كم بشود روزىِ سالِ منِ خسته فراهم بشود به حساب دل مشتاق پر از تابُ تبم نود و سه سحـر مانده مُحـرم بشود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.مهربان باش روزگار آن‌قدر نامراد و نارفیق هست که همه‌ی آدم‌ها هر قدر هم که بزرگ باشند و بزرگ بنمایند، توی لحظه‌هایی از زندگی‌شان، به حرف‌های مهربانانه‌ی‌ کسی نیاز داشته باشند. خواستم بگویم این وسط اگر این موهبت و فرصت، به تو رسید و برخوردی به آدمی که فکر می‌کرد کم آورده، به بن‌بست رسیده، که دلش جمله‌های مهربان می‌خواست، امید برای ادامه‌ی راه می‌خواست، دلش شانه‌ای برای رها کردنِ بغضی می‌خواست، دریغ نکن. بیشتر از او به خودت کمک کرده‌ای. بزرگ شده‌ای. هیچ چیز به قدر محبت‌کردن، ظرفِ آدم را بزرگ نمی‌کند.
... بعد از زینب، مرتب خوابش را می‌دیدم! این خواب‌ها، ام را کمتر می‌کرد. یک خواب دیدم که وارد یک راهرو شدم؛ راهرویی که داشت. آقایی با پیراهن مشکی آنجا ایستاده بود. وقتی خوب دقت کردم دیدم است. او به من گفت: "، دنبال دخترت میگردی‌؟ بیا، دخترت در این اتاق است." در یکی از اتاق‌های شیشه‌ای، کنار یک نشسته بود. در گهواره یک سفید و خوشگل خوابیده بود. به زینب نگاه کردم و گفتم: "مامان، در شوهر کردی و بچه‌دار شدی؟ " زینب جواب داد: " نه مامان! این بچه، امام حسین(ع) است. بچه اهل بیت است. آن‌ها به جلسه رفته‌اند و من از بچه‌شان می‌کنم." چقدر خوشحال شدم که زینب در بهشت، در خدمت است. 🥀 🌹
💚🍃| اے شهید!!! هواے دلم، بارانِ نگاهت را مےخواهد..🌧 مےشود بر من ببارے؟.. هواے دلم که پُر شود از بارانِ نگاهت..💔 منم چون `` تُ `` لایقِ شهادت مےشوم...🕊 شهدا گاهے نگاهے...🥀 🌹سَردارِقَلبَم
❁﷽❁ 🌿اے طعم ‌رسیدن‌ بہ ‌تو ‌شیرین ‌تر از ⚜اے ‌هر شب‌ من‌ تاسحر ازشوق ‌تو بیدار 🌿درظلمٺ شب ‌هاے‌ جهان چهره‌ ے ‌خود را ⚜ ‌مبارڪ ‌دمے از پرده‌ برون ‌آر ❤️ 📿 @maktab_asheghan
عیسی بن مهدی جوهری می گوید: سال ۲۶۸, به قصد حج از شهر و دیار خود خارج شدم و ضمنا قصد تشرف به مدینه منوره را داشتم , زیرا اثری از حضرت به دست آمده بود. در بـین راه مریض شدم و وقتی که از فید (منزلی در بین راه کوفه و مکه ) خارج شدم ,میل زیادی به خوردن ماهی و خرما پیدا کردم تا آن که وارد مدینه شدم و برادران خود (شیعیان ) را ملاقات کردم ایشان مرا به ظهورآن حضرت در صاریا بشارت دادند. لـذا بـه صاریا رفتم وقتی به آن جا رسیدم , کاخی را مشاهده کردم و دیدم تعدادی بزماده , داخل قصر می گشتند. در آن جا توقف کرده و منتظر فرج بودم , تا آن که نمازمغرب و عشاء را خواندم و مـشـغـول دعـا و تضرع و التماس برای زیارت حضرت بقیة اللّه ارواحنافداه بودم ناگاه دیدم بدر, خادم حضرت ولی عصرعليه‌السلام صدا می زند: ای عیسی بن مهدی جوهری داخل شو. تـا ایـن صدا را شنیدم , تکبیر و تهلیل گویان با حمد و ثنای الهی به طرف قصر براه افتادم وقتی به حـیـاط قصر وارد شدم , دیدم سفره ای را پهن کرده اند. خادم مرا بر آن سفره دعوت کرد و گفت : مولای من فرموده اند هر چه را در حال مرض دوست داشتی (وقتی که از فید خارج شدی ), از این سفره بخور. این مطلب را که شنیدم با خود گفتم : این دلیل و برهان که مرا از چیزی که قبلا در دلم گذشته , خـبر بدهند, مرا کافی است , یعنی یقین می کنم که آن بزرگوار, امام زمان من هستند. بعد از آن با خود گفتم : چطور بخورم و حال آن که مولای خود را هنوزندیده ام ؟ ناگاه شنیدم که مولایم فرمودند: ای عیسی , از غذا بخور که مرا خواهی دید. وقـتـی بـه سـفـره نگاه کردم , دیدم که در آن ماهی تازه پخته هست , به طوری که هنوز ازجوش نـیـفـتـاده و خرمایی در یک طرف آن گذاشته اند. آن خرما شبیه به خرماهای خودمان بود. کنار خـرمـا, شیر بود. با خود فکر کردم که من مریض هستم چطورمی توانم از این ماهی و خرما و شیر بخورم ؟ نـاگـاه مولایم صدا زدند: آیا در آنچه گفته ایم شک می کنی ؟ مگر تو بهتر از ما منافع ومضرات را می شناسی ؟ وقتی این جمله حضرت را شنیدم , گریه و استغفار نمودم و از تمام آنچه که در سفره بود, خوردم عـجـیـب ایـن که از هر چیز بر می داشتم , جای دستم را در آن نمی دیدم ,یعنی گویا از آن , چیزی برنداشته ام آن غذا را از تمام آنچه در دنیا خورده بودم , لذیذترمی دیدم آن قدر خوردم که خجالت کشیدم , اما مولایم صدا زدند: ای عیسی , حیامکن و بخور, زیرا که این غذا از غذاهای بهشت است و دست مخلوقات به آن نرسیده است من هم خوردم و هر قدر می خوردم , سیر نمی شدم عرض کردم : مولای من , دیگر مرابس است فرمودند: به نزد من بیا. با خود گفتم : با دست نشسته چطور به حضور ایشان مشرف شوم ؟ فرمودند: ای عیسی می خواهی دست خود را از چه چیزی بشویی ؟ این غذا که آلودگی ندارد. دسـت خـود را بـوییدم , دیدم که از مشک و کافور, خوشبوتر است به نزد آن بزرگواررفتم دیدم نـوری ظـاهـر شد که چشمم خیره شد و چنان هیبت حضرت مرا گرفت که تصور کردم هوش از سرم رفته است آن بـزرگـوار مـلاطـفت کردند و فرمودند: یا عیسی , گاهی برای شما امکان پیدا می شودکه مرا زیارت نمایید, این به خاطر آن است که تکذیب کنندگانی می گویند امام شماکجا است ؟ و در چه زمـانـی وجـود دارد؟ و چه وقت متولد شده ؟ چه کسی او را دیده ویا چه چیزی از طرف او به شما رسـیده ؟ او چه چیزهایی را به شما خبر داده و چه معجزه ای برایتان آورده ؟ یعنی به خاطر این که آنـها این سخنان را می گویند, ما خود راگاهی اوقات برای بعضی از شما ظاهر می کنیم , تا آن که از ایـن سخنان , شکی به قلب شما راه پیدا نکند, والا حکم و تقدیر خدا بر آن است که تا زمان معلوم (ظهورحضرت ) کسی ما را نبیند. بـعد از آن فرمودند: واللّه , مردم , امیرالمؤمنین عليه‌السلام را ترک نمودند و با او جنگ کردند,و آن قدر به آن حـضـرت نیرنگ زدند تا او را کشتند. با پدران من نیز چنین کردند وایشان را تصدیق نکردند و آنان را ساحر و کاهن دانستند و مرتبط با اجنه گفتند, پس این امور درباره من تازگی ندارد. سـپس فرمودند: ای عیسی , دوستان ما را به آنچه دیدی خبر ده , و مبادا دشمنانمان را ازاین امور آگاه کنی عرض کردم : مولاجان , دعا کنید خدا مرا بر دین خود ثابت بدارد. فـرمودند: اگر خدا تو را ثابت نمی داشت , مرا نمی دیدی , پس برو, چون با این دلیل وبرهان که آن را ملاحظه کردی به رشد و هدایت رسیده ای بعد از فرمایش حضرت , در حالی که خدا را به خاطر این نعمت شکر می کردم , خارج شدم ✍️تشرفات نویسنده: علی اکبر نهاوندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو بیا همدم این ناله وهجرانم باش روشنی بخش دل و دیده گریانم باش قدمی رنجه نما ای گل زهرای بتول روز جمعه دم افطار تو مهمانم باش 💚
علامه حسن زاده املی: بدانید هر کاری که انجام می دهید و هر حرفی که میزنید و هر نگاهی که می کنید. همه ایتها دائم همراه شما و دنبال شما هستند چه کار وعمل خوب انجام دهید وچه عمل بد. انسان دائم با دو گروه از اعمال خوب وبدش در حرکت است.
فقط بغض صدای آقا... وقتی گفتند امروز اولین روز قدسی است که شهید قاسم سلیمانی عزیز در آن حضور نداره... همه برای او یک حمد و قل هوالله بخوانید ...😔💔 و حالا به تأسی از درخواست آقا، پویش فاتحه خوانی، میلیونی در آخرین جمعه ی ماه مبارک رمضان هدیه به شهیدان مبارزه با صهیونیست به ویژه سردار شهیدمان حاج قاسم... آزادی‌قدس‌خونبهایت القدس‌_لنا الموت‌لأسرائیل سردارشهید انتشارفوق‌حداکثری
یک نفر ، یک خبر از عشق ندارد بدهد ؟ دل ما خیلی از این بی خبری سوخته است...! -یا فارِسَ الْحِجاز يا أَبا صالِحِ الْمَهْدِيَّ أَدْرِکْني...