#خاطرات_شهدا 🌷
💠↫از همان روزی که به #خواستگاریام آمد، مطمئن بودم علیرضا #باشهادت🌷 از پیش من میرود. از قبل اینکه بخواهد بحث #سوریه را پیش من مطرح کند.
💠↫وقتی که هشت ماهه #باردار بودم یک شب خواب دیدم همسرم برای مأموریت به #عراق رفته و شش ماه میشود که خبری از ایشان نیست
💠↫تا اینکه بعد از شش ماه یکی از داییهایم خبر آورد که #علیرضا مجروح شده و به حرم #امام_حسین(ع) پناه برده و آنجا پیدایش کردهاند.
💠↫دقیقاً همین خواب به نوعی برایم #تعبیر شد. چون هنگام #شهادت من شش روز از ایشان خبر نداشتم و داییهایم به من خبر دادند که #شهید شده است.
💠↫بعد طوری رفتار میکرد که مطمئن بودم شهید میشود. حتی زمانی که داشت وسایلش را جمع میکرد و گفت میخواهم به #سوریه بروم، من گریه میکردم و میگفتم تو اگر بروی #شهیدمیشوی.
راوی: همسـرشهید
#شهید_علیرضــا_نـوری 🌷
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
http://eitaa.com/joinchat/4093378561C6faace39d5
#خاطرات_شهدا 🌷
🔹▫️بعد از شنیدن #خبر_شهادت سید مرتضی خواستم خودم این خبر را به بچهها بدهم، به همین علت ظهر در راه بازگشت از #مدرسه به آنها گفتم:« پدر هست، #همیشه هست، فقط ما توانائی دیدنش را نداریم و این میتواند زیاد مهم نباشد».
🔸▫️انسان حقیقی در فناست كه #حیات مییابد، و به دیگران نیز حیات میبخشد، و چنین مقدر است كه در قید حیات ظاهر جز برای تنی چند از اهل دلـ ناشناس بماند، #تنهایی و غربت او نیز تا واپسین روز مؤید همین معنا بود.
🔹▫️در روز تشییع جنازه از دیدن آن خیل دلسوختگان بر خود لرزیدم. چگونه او در تنهایی خود این همه #عاشق داشت؟ بسیار گفتند و شنیدیم که او لیاقت #شهادت داشت. #شهادت_حقش_بود. باب شهادت به روی شایستگان باز است. چگونه باور کنم
🔸▫️این روزگار كه #روزگارشهادت نیست. او همواره در پی #جاودانگی بود. از مرگ نمیهراسید و باور داشت كه این تن نه جای پروراندن كرم است، پیلهای است تا كه #پروانه آن را بشكافد و آن همه بر گرد #شمع_ولایت طواف كند
🔹▫️تا خود شمع صفت شود و در مدح عشق، #كربلا، ندای هل من ناصر ینصرنی، را ندای حقطلبی تمام اعصار را لبیك گوید، او #كربلا را #درفكه یافت و از همان جا نیز به یاران #امام_حسین (ع) پیوست
👈راوی : #همسرشهید
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
http://eitaa.com/joinchat/4093378561C6faace39d5
♨️ به بچّههاتون یاد بدهید...
💢 #حسین از بییاری سر بریده شد،
نه از بیآبی...
💢 #عباس از معرفت و مرام و ادب
و مهربانی برای کودکان تشنه لب، #بیدست شد
نه بخاطر مشک آب..
💢اونجا که حسین فریاد زد
🗣هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی؟
#یار میخواست نه #آب...
💢به بچّههاتون
اول از #آزادگی حسین(ع) بگوئید
بعد از لبهای #تشنه...
♨️خیلی ها لب تشنه از دنیا رفتن ⚡️اما #حسین(ع) نشدن!
🚩 #حسین یعنی
°✷مردانگی
°✷آزادگی
°✷غیــرت
°✷شجاعت
°✷شهامت
🚩 #عباس یعنی
°✷جوانمردی
°✷معرفت
°✷حیا
°✷غیرت
🏴 عباس یعنی #پشت_برادر 💥حتی بدون دست...
🏴حسین یعنی #آزادگی 💥حتی لحظهای که گلوی #نوزادت دریده شد...
⚠️ به بچّههاتون یاد بدهید...
#شب_عاشورا
#امام_حسین (علیهالسلام) به یارانش فرمود:
هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود!
💢او به جهانیان فهماند که
حتی کشته شدن در #کربلا هم
از بین برنده حق الناس نیست❌...
💯به بچههاتون
#راه_اصلی_کربلا_را_نشان_بدهید✔️
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
http://eitaa.com/joinchat/4093378561C6faace39d5
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰«علا»ي شاد و بشاش به هنرهاي عكاسي، فوتوشاب، #بازيگري و كارگرداني علاقه داشت و عكس بسياري از #شهدا را به مناسبتهاي مختلف، طراحي و در صفحههاي مجازي قرار ميداد .
🔰به خاطر #سيماي_زيبايش بارها براي بازيگري در تلويزيون دعوت شده بود اما او راه و رسم ديگري در پيش گرفته بود؛ بايد #ميرفت تا به گونه اي ديگر بدرخشد و ستاره باشد؛ همچون نام خانوادگي اش #نجمة.
🔰شهيد «علاء» با وجود به پايان رسيدن دوران #خدمتش، بعد از آنكه اطلاع يافت حملهاي جديد عليه تروريستها در پيش است، از بازگشت به خانه خودداري كرد و بودن در #صف_رزمندگان در عملياتي ديگر را به استراحت و مرخصي ترجيح داد .
🔰تنها آرزويش زيارت بارگاه و ضريح #امام_حسين (ع) بود اما #هرگز به ديدار دوست نائل نشد تا اينكه كه به قافله #شهداي مدافع حريم حرم حضرت زينب (س)عقيله بني هاشم پيوست و ميهمان امام و مقتدايش حسين (ع) شد؛ و چه #شيرين است چنين ديدار و زيارتي.
🔰«علاء» در جنگهاي قلمون و قصير شركت داشت. او از #مجاهدان و شخصيتهاي رسانه اي مستقر در خط مقدم و از افسران #جنگ_نرم بر عليه دشمن تكفيري - صهيونيستي به شمار ميرفت. او همچنين از فعالان فيس بوكي محسوب ميشد كه #تصاوير_شهدا را منتشر و احوالات آنها را مينوشت.
#شهید_علاء_نجمه
#شهید_مدافع_حرم
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
http://eitaa.com/joinchat/4093378561C6faace39d5
#خاطرات_شهدا 🌷
💠اون سال تکیه یه حس دیگه ای داشت
#سید_مهدی_صفویان
✨🌷✨هر سال #محرم که می شد، با بچه های محل تکیه ای برپا میکردیم، تو پارکینگ خونه #شهید ولایتی. یک سال به خاطر یه سری از مشکلات نمی خواستیم #تکیه رو برپا کنیم.
✨🌷✨تو جمع رفقا #حسین می گفت هر طور شده باید این سیاهی ها نصب بشه. باید این #روضه ها برقرار باشه. حسینی که از جون و دل مایه می گذاشت در خونه ارباب و نمی خواست هیچ جوره کم بزاره، وقتی دید کسی همراهیش نمی کنه اومد در خونه ما
✨🌷✨گفت: من #دلم نمیاد که امسال تکیه نباشه. سیاهی ها و پرچم رو ازم گرفت و رفت. اونشب #خودش تکیه رو برپا کرده بود. تنهای تنها از قرار معلوم شب رو هم تو #تکیه خوابیده بود.
✨🌷✨صبح روز بعد سراسیمه و البته با خوشحالی زنگ خونمون رو زد. بهش گفتم چی شده حسین جان گفت: دیشب که پرچم ها و سیاهی هارو نصب کردم تو همون #تکیه خوابم برد. تو خواب دیدم #امام_حسین(ع) اومده تو پارکینگ خونمون و به من گفت احسنت چه تکیه قشنگی زدی. دستی به #سیاهی ها کشید و بهم #خسته_نباشید گفت.
✨🌷✨وقتی حسین این جملات رو می گفت، اشک تو چشمای قشنگش حلقه زده بود. می دیدم که چقدر #خوشحاله از اینکه کارش مورد قبول ارباب واقع شده بود. اون سال تکیه مون #حس و حال دیگه ای داشت
#شهید_حسین_ولایتی_فر
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
✨﷽✨
#حدیث 🌱
شيعه ما كسى است كه دلش از هرگونه خيانت و نيرنگ و مكرى پاك است.
«إِنّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهمْ مِنْ كُلّ غِشّ وَغَلّ وَدَغَلٍ».
[ #امام_حسین علیه السلام ]
📚 بحار الانوار، ج ۶۵ ص ۱۵۶
•| #ظهورنزدیکاست...🌤|•
•| #اللهمعجللویکالفرج💫|•
از حضرت سؤال شد بزرگی و برتری انسان در چیست؟
در پاسخ فرمود: کنترل زبان و بخشندگی ، سؤال شد ایراد انسان در چیست؟ فرمود: خود را وادار کردن بر آنچه که مفید و سودمند نباشد.
#امام_حسین(ع)
↷♡ #ʝσɨŋ
📿 @maktab_asheghan