eitaa logo
♡مڪـتب‌عاشـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ꨄـقان♡
130 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
122 ویدیو
13 فایل
🌷 تعریف‌مڹ‌از ؏ــــشق هماڹ‌بودڪہ‌گفتم دربــــــــــندڪسےباش‌ ڪہ‌دربــــــــــند حســــ♥ــــــین‌ اســــــــــت🌷 ❤ڪپےمطالب‌با‌ذڪر5صلوات‌ بہ‌نیت‌حضرت‌زهرا(س) وشهداےعزیزمان‌بلامانع‌هست❤ ارتباط با مدیرکانال🌷 ⬇️ @Asheghe_shahadat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺به یاد شهدای مظلوم ۴ ✨در ذهنم چشمانم را می بندم،دستهایم را در پشت سرم با سیم خاردار بسته تصور می کنم..نفسم را لحظه ای حبس می کنم اما بوی خاک وخفگی در خاک تصور ناشدنی ست. سی و دو سال از عملیات کربلای چهار می گذرد،عملیاتی که توسط آواکس های آمریکایی لو رفت ... سیصد سال هم اگر بگذرد هیچوقت نخواهم فهمید با دست بسته زیر خاک نفس کشیدن چه معنایی دارد ✨اما امسال فهمیدم لو رفتن عملیات و اعتماد به چه معنایی دارد؟ کدخدا در کربلای ٤ با آواکس آمد، درکربلای خان طومان با پهپاد و امسال با برجام و... عملیات کربلای ٤ که توسط آواکس‌های آمریکائی لو رفت تا غواصان دریادل ما بعد دستگیری با دستان بسته زنده به گور شوند. ✨بعد از ۳۰ سال در خان طومان پهپادها جای آواکس‌ها را برای کدخدا گرفتند و باعث سقوط خان طومان و شهادت ببرهای سپاه مازندران شدند. ببرهائی که مردانه ایستادند تا از حرم عمه سادات دفاع کنند... تا شهزاده سه ساله دیگر سیلی نخورد. سقوط خان طومان و فرجام برجام هر دو بر اثر غفلت سیاسی و دلخوش کردن به مذاکرات و توافقات با دشمن واقع شد. دشمنی که در طول تاریخ چند صد ساله همواره ثابت کرده , میدهد تا نکند. تعهد نامه می نویسد برای عمل نکردن آنچیزی که امضاء کرده است. ۳۲ سال از حماسه کربلای ۴ سال ۶۵ می‌گذرد، ۳۲ سال از شهادت غواصان لشکر ۲۵ کربلا در ام الرصاص گذشته است و کربلای سال ۹۵ خان طومان ثابت کرد کربلاهای این دیار همچنان ادامه دارد... 👈همچنانکه اگر هوشیار باشیم و به خدا اعتماد کنیم حلبها آزاد خواهند شد و خرمشهرهای دیگری در راه خواهیم داشت ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞 📿 @maktab_asheghan
طلبه های جوان👳 آمده بودند برای 👀 از جبهه. 0⃣3⃣ نفری بودند. که خوابیده بودیم😴، دو سه نفر بیدارم کردند 😧و شروع کردند به پرسیدن سوال‌های مسخره و الکی!😜 مثلاً می‌گفتند: چه رنگیه برادر؟!🤔 😤 شده بودم. گفتند: بابا بی خیال!😏 تو که بیدار شدی، نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمی‌گویند!🤔🤗😂 خلاصه همین‌طوری سی نفر را بیدار کردیم!😉 👨👨👦👦بیدار شده‌ایم و همه‌مان دنبال شلوغ کاری هستیم! قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه تشییعش کنند! فوری سفیدی🖱 انداختیم روی محمدرضا و گرفتیم که تحت ⬇️ هر شرایطی خودش را نگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿 بچه‌ها و راه افتادیم🚶. و زاری!😭 یکی می‌گفت: ممد رضا! ! 😩 چرا تنها رفتی؟ 😱 یکی می‌گفت: تو قرار نبود شی! دیگری داد می‌زد: شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟ یکی می‌کشید! 😫 یکی می‌کرد! 😑 در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه➕ می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند، واقعاً گریه 😭و راه می‌انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق ! را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا📿 که فکر می‌کردند قضیه جدیه، رفتند گرفتند و نشستند به 📖خواندن بالای سر ! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک محکم بگیر!😜😂 رفت گریه کنان پرید 🕊 روی محمدرضا و گفت: محمدرضا! این قرارمون نبود!😭 منم می‌خوام باهات بیام!😖 بعد نیشگونی👌 گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان کشید 😱که هفت هشت نفر از این بچه ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم.😂😂😂 خلاصه آن شب 👊 سختی شدیم. ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞 📿 @maktab_asheghan