eitaa logo
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
282 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
758 ویدیو
51 فایل
--کانال رسمی متولد بهار ۱۳۷۲🌿 پیوسته به سیدالشهدا بهار ۱۳۹۵🕊️ :/ آرمان ما تشکیل جامعه انقلابی و مهدوی است! •سایت‌جهت‌آشنایی↓ http://shahiddaneshgar.ir •صفحه اینستاگرامی↓ @maktab.abbasdanshgar.ir •جهـت ارتبـاطات بیشـتر↓ @mohammadmahdi1996 @Y_akhoondi
مشاهده در ایتا
دانلود
«🤍ـ🍃» بسم‌رب‌محمد‹ص›|‌✯⁠ خـاتم توحـید در انگـشـت تــو ... حق به پیش روی و حیدر پشت تو 🤍¦↫ 🍃¦↫ ‹ 🆔@maktababbasdanshgar
‹ لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ › • • میگه بر اون چیزی که از دست دادید غصه نخورید! شاید خدا صفحه‌ی بعدی زندگیتون یه چیز قشنگ برامون کنار گذاشته باشه.. 🪴
app.apk
9.59M
••نرم افزار مکتب حاج قاسم زندگی نامه شهید حاج قاسم سلیمانی گالری تصاویر و خاطرات شهید. •این نسخه بروزرسانی شده است
[إِلَهِي‌إِنْ‌حَرَمْتَنِي‌فَمَنْ‌ذَاالَّذِي‌يَرْزُقُنِي وَإِنْ‌خَذَلْتَنِي‌فَمَنْ‌ذَاالَّذِيچيَنْصُرُنِي] "خدايا اگرمحرومم‌كنۍ پس‌كيست‌آن‌كہ‌بہ‌من‌روزۍدهد؟ واگر خوارم‌سازۍپس‌كيست‌‌ آن‌كہ‌بہ‌من‌يارۍرساند؟🧡🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️طنین شعار «ای رهبر آزاده آماده‌ایم آماده» در حسینیه امام خمینی(رحمةالله‌علیه) در واکنش به درخواست یک دانشجو از رهبر انقلاب نماینده بسیج دانشجویی در دیدار با رهبرانقلاب: 🔹میدانیم نبرد با صهیونیست صرفا نظامی نیست امام شهادت دوستانمان دیگر خون مارا به جوش آورده است 🔹چیزی تا نابودی اسرائیل منحوس نمانده است، اما عاجزانه از شما میخواهیم اگر مصلحت میدانید به بسیج دانشجویی اجازه دهید تا عازم مرزهای نبرد با دشمن صهیونیستی شویم
و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را امر به خوبی ها کنند و از کار زشت بازدارند ؛ و آنهایند که رستگارند . 📔سوره آل‌عمران، آیه ۱۰۴
هدایت شده از KHAMENEI.IR
۱۴۰۳۰۱۲۲_بیانات_رهبر_انقلاب_در_خطبه‌های_نماز_عید_سعید_فطر.pdf
3.15M
🌙 | متن کامل بیانات رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز عید فطر. ۱۴۰۳/۱/۲۲ 🔹 💻 Farsi.Khamenei.ir
میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید. 💭 می‌گفت بچه ها رو قبل رفتن جمع کردم تو اتاقم گفتم ۱۰ نفرید مطمئن باشید که ۲تا۳نفرتون یا شهید میشن یا مجروح، بازهم مصمم‌ترینشون عباس بود.. گذشت… گفت از این جمع همشون هم قسم شده بودن که عباس رو عملیات ها نبرن و کلا مواظبش باشن این آخرین بار هم خطی که اینا بودن کلا ۸ یا ۹ نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین بودن که عباس خبردار میشه بچه ها وضعیتشون خوب نیست. عباس و یه نَفَر دیگه با ماشین میرن جلو، یه جایی کنار دیوار پارک میکنه. وقتی خواستن بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن، تا پیاده بشه “بین در و دیوار” نارنجک منفجر میشه و میسوزه. حاجی گریه میکرد ،شونه هاش می‌لرزید… حاجی گفت من جنازشو دیدم نه پهلو مونده بود…نه صورت… نه چشم…عباس خوش سیما بود،… سیمای قشنگشم گذاشت و رفت .. آره حقش بود مثل زهرا (سلام‌الله) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی.. ••صلواتی بفرستیم به نیابت این شهید عزیز، هدیه محضر حضرت فاطمه سلام الله علیها به امید شفاعتشون الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ ❤️🤲🏻
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۱۹۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران ...نگاهش حرف‌‌ها
۱۹۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍بخش سوم محبت شهید به خواهران 🔹خانم رحیم‌زاده : نام شهید مدافع حرم، شهید عباس دانشگر را شنیده بودم؛ ولی از شخصیت معنوی او اطلاعاتی نداشتم. تا اینکه کتاب آخرین نماز در حلب را تهیه کردم و با عشق و علاقه‌ای که به شهید داشتم، در اولین فرصت مطالعه کردم. کتابی که تمام جمله‌ها و کلمه‌هایش روی من تأثیر گذاشت؛ مخصوصاً جاهایی که راجع به نماز اول‌وقت بود. وقتی این کتاب را تمام کردم، احساس کردم آدم دیگری شده‌ام. سعی می‌کردم مثل شهید رفتار کنم. همیشه لبخند بر لب داشته باشم، با پدر و مادرم خیلی مؤدبانه برخورد کنم و از همه مهم‌تر نماز اول‌وقت را بسیار عاشقانه و خاضعانه بخوانم. از خداوند متعال سپاسگزارم و سجدۀ شکر به جا می‌آورم که با این شهید عزیز آشنا شده‌ام. با شهید عهد و پیمان بستم که با حفظ چادرم از خونش محافظت کنم و از شهید می‌خواهم که در مسیر زندگی‌ام کمکم کند تا در مسیر حق ثابت‌قدم بمانم. ...
حاج قاسم هر سال ایام ماه مبارک رمضان فرزندان شهید و خانواده ها شهدا رو دعوت میکرد،بیت الزهرا افطاری میداد،میامد صندلی پایین مینشست سخنرانی میکرد، چه صحبتای عمیق و قشنگی، سری اخر،وسط صحبتاش به سردار حسنی گفت دوربین هاش خاموش و جمع کنه، کلا با فیلمبرداری مشکل داشت،خوشش نمیامد، خودش هم پذیرایی میکرد، سفره میچید. کنار بچه ها مینشست،یه جمع باصفا و صمیمی بود،بعد افطاری میریختن سر حاجی گم میشد لابلای بچه ها. به پسرش و یک محافظش که همراهش بود، هم اخم کرده بود ،کاری به بچه های ‌شهید نداشته باشند و بگذارند راحت باشند. 📚راوی فرزند شهید شیخ شعاعی
. خوبیت مُسلَّم‌ست و ما را صبر از تو نمی‌شود مُسلَّم مگذار که خستگان بمیرند دور از تو به انتظارِ مرهم 🩵
هرمعتاد‌حداقل‌سالےیک‌نفررو با‌خودش‌همراه‌میکنہ..! شماکہ‌مسلمون‌‌مسجدۍ سالےچندنفررو مسلمونِ‌مسجدۍمیکنے..؟!💚 [ حاج‌آقا‌قرائتے🎙] ـ
﷽ـ الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.🤲🏻
کارت پایان دوره را گرفته بودیم و قرار بود به عنوان نیروهای کادری در دانشگاه بمانیم. می خواستیم سه نفری کار فکری و تربیتی را آغاز کنیم. روزهای اول در اتاق دانشجویی بودیم اما فضای انجابسیار شلوغ بود و نمی شد درآن فضا با آرامش فکر کرد. در دانشگاه به دنبال اتاق آرامی می گشتیم. بالاخره بعد از جست و جوی بسیار اتاق را پیدا کردیم که دیوارهایش از فرط کثیفی سیاه شده بود! باور نمی کردم که بشود ازچنین اتاقی محلی برا اقامت ساخت! اما آستین ها را بالا زدیم وشروع کردیم. سر تا پایمان را خاک گرفته بود. کار که تمام شد، یک قالی پیدا کردیم و کمدی گرفتیم تا حداقل های اقامت در یک اتاق را فراهم کرده باشیم. دل عباس اما هنوز راضی نبود. می گفت دیوار ها هنوز کار دارند! هر چه تلاش کردم که از این قلم کوتاه بیاید افاقه نکرد. می گفت وقتی می شود وضعیت اتاق را از این بهتر کرد چرا نکنیم؟ بالاخره کسی را از بیرون دانشگاه آوردیم تا دیوار ها را مطابق میل عباس رنگ یاسی بزند!اتاق حالا روشن و دلپذیر شده‌بود. بعداز شهادت عباس هر وقت از جلوی آن اتاق رد می شوم خاطرات آن روز ها برایم زنده می شوند و تلاش وهمت بلند عباس را بهتر درک میکنم. 👤به نقل از↓ ″ مجتبی حسین‌پور ،همکارِشهید ″ 📚 برگرفته از کتاب↓ ″ لبخندی‌به‌رنگ‌شهادت‌ ،فصل۳ ″
خــدایا… راستی‌و‌پاکی را سرمشق زندگی اَم قرار ده، به من حقیقتِ محبت به انسانها را بیاموز، آرامش واقعی را به من عطا فرما ، و مرا به سمت کارهای نیک رهنمون گردان! الهی آمیـن 🌙👋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«🌿ـ🕊» بسم‌رب‌علـے‹؏›|⁦✯⁠ ازآن‌زمان‌که‌براین‌آستان‌نهادم‌روی.. فرازِ‌مسندِ‌خورشیدتکیه‌گاهِ‌من‌است 🌿¦↫ 🕊¦↫ ‹ 🆔@maktababbasdanshgar
«وَ‌اصْرِفْنِی‌بِقُدْرَتِكَ‌إِلَی‌مَا‌أَحْبَبْتَ» -خدایا‌مرا‌با‌قدرت‌خودت‌به‌سوی آنچہ‌دوست‌داری‌متوجه‌ساز.. 💌صحیفه‌سجادیه‌دعای‌۳۱
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 لوح رسانه KHAMENEI.IR در پی پاسخ تنبیهی ایران به رژیم صهیونیستی در عملیات وعده صادق با رمز یارسول‌الله(ص) منتشر شد ✏️ رهبر انقلاب: وقتی به کنسولگری ما حمله میکنند، مثل اینکه به خاک ما حمله کرده‌اند؛ این عرف دنیا است. رژیم خبیث اشتباه کرد در این قضیّه؛ باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد. 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔆امروز یکشنبه ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۳ مصادف است با ۵ شوال 📿 ذکر روز یکشنبه: یا ذَالجَلالِ وَالاِکرم (صد مرتبه) که موجب فتح و نصرت می‌شود. 🕊سالروز شهادت شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه شهید مدافع حرم محمد قنبریان شهید مدافع حرم علیرضا صفرپور ••شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 📆
دست من و ضریح تو ای هشتمین بهار امشب دلم عجیب گرفته بهانه ات !... قرار دل به رسم هر روز و هر شب👇🏻 اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِک •🌷••🌷••🌷••🌷• ²⁰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاه امواج فراٺیم و گهۍ در نیݪیم صاعقہ صاعقہ بر هستۍ اسرائیلیم نَحݩ‌ُ‌عُشاق‌مُواجِهَةُ‌الاِسرائیݪ ✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اطلاعیه شماره یک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیرامون حمله اهداف معینی در سرزمین‌های اشغالی 🔻 متن اطلاعیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنْتَقِمُونَ ملت شریف و شهید پرورد ایران اسلامی. در پاسخ به جنایتهای متعدد رژیم خبیث صهیونیستی از جمله حمله به بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و شهادت فرماندهان و مستشاران نظامی ایران، بامداد امروز یکشنبه 26 فروردین، دلاورمردان نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بخشی از تنبیه آن رژیم نامشروع و جنایتکار طی عملیات «وعده صادق» با رمز مقدس «یا رسول الله» با موفقیت اهدافی را در داخل سرزمین های اشغلی با ده ها فروند موشک و پهپاد مورد اصابت قرار دادند. جزئیات این عملیات که با مصوبه شورایعالی امنیت ملی و زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح و با حمایت و همراهی غیورمردان ارتش جمهوری اسلامی و پشتیبانی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح انجام پذیرفت، به زودی به استحضار مردم قهرمان ایران و آزادگان جهان خواهد رسید. وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
4_5848044783246774379.mp3
12.44M
🎧 فایل صوتی خاطره شنیدنی این برادر بزرگوار ، که شهید عباس دانشگر را واسطه قرار داد تا از ابرو وعزتی که دارد از آقاعلی بن موسی الرضا علیه السلام بخواهد تا مشکل او حل شود و چه زیبا و قشنگ مشکل او حل شد،.... 🩷
دل را باید جایی حوالیِ مهدیِ فاطمه چهار میخ کرد🪽:))
شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم! ❤️۲۲روزمانده تا تولد شهید عباس دانشگر 🌾۵۴ روز مانده تا شهادت ...
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۱۹۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍بخش سوم محبت شهید به خواهران 🔹خانم رحیم‌زاده :
۲۰۰ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش سوم محبت شهید به خواهران 🔹خانم غلامی‌پور، استان سمنان: ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۹ بود. یک روز بعدازظهر احساس کردم سرم درد گرفت. اولش درد خفیف بود. می‌توانستم تحمل کنم؛ اما ساعتی که گذشت، آن‌قدر درد شدید شد که بیهوش شدم. آن روز نفهمیدم چه شد. مادرم و برادرم به دامادمان زنگ زدند و ایشان آمد و من را از شهرستان سرخه به بیمارستان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) شهر سمنان بردند. آن روز آن‌قدر حالم بد بود که نفهمیدم چطور سوار ماشین شدم و چطور به شهر سمنان رسیدم. در همان عالم بیهوشی بودم که شهید عباس را دیدم که بالای بلندی ا یستاده است. وقتی عباس دید سرم را با دست‌هایم گرفته‌ام و ناراحت هستم، گفت: «این سربند رو بگیر و به سرت ببند. خوب می‌شی.» دیدن آن تصویر خیلی برایم لذت‌بخش بود. وقتی که سربند را داداش عباس به من می‌داد، سربند تکان می‌خورد. روی آن سربند نوشته شده بود: «یا اباالفضل العباس(ع)». در همان حال دستم را دراز کردم تا آن سربند را از داداش عباس بگیرم. همه‌اش صدایش می‌‌کردم: داداش‌عباس! داداش‌عباس!. در همان حال که از خوشحالی داداش‌عباس می‌گفتم. چشمم را باز کردم. در بیمارستان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) سمنان بودم. فقط صدایی می‌شنیدم که پرستاران می‌گفتند آمبولانس بگیرید سریع مریض را منتقل کنید به بیمارستان کوثر. آن روز از بس حالم بد بود، می‌خواستند من را راهی بیمارستان کوثر کنند. مادرم وقتی من را دید، تعجب کرد و گفت: «ان‌قدر توی ماشین حالت بد بود که از تو ناامید شده بودم.» ولی همان روز حالم خیلی خوب شد. به‌طوری حالم خوب شد که گویا هیچ مریضی‌ای نداشتم. برادرم آمد کنار تختم و گفت: «بهتری؟» گفتم: «آره، داداش! من مریض نبودم. الان خیلی سبکم و حالم خوبه.» برادرم گفت: «خدا رو شکر. تو عالم بیهوشی هی صدا می‌زدی داداش‌عباس! داداش‌عباس! قضیه چی بود؟» برایش تعریف کردم شهید عباس دانشگر دوستی و محبت خودش را به من نشان داد. دو-سه سالی است که به‌نیت او قرآن و دعا می‌خوانم. یقیناً شهدا زنده‌اند و کمک می‌کنند. مادرم که اشک در چشمانش جمع شده بود، گفت: «به‌نیت شهید نذری کرده‌ام که یک دیگ آش نذری بدهم.» آن روز مادرم و من از دامادمان خواستیم تا ما را از بیمارستان به امامزاده علی‌اشرف(ع) کنار مزار شهید ببرد. مزار داداش عباس را زیارت کردیم. بغضی در گلویم بود. نمی‌دانستم چه بگویم. تصمیم گرفتم تنهایی یک روز بیایم و سر مزار داداش عباس بنشینم و درددل کنم و ازش بخواهم همان‌طور که من را از مرگ نجات داده، کمکم کند تا یک مشکلی که در زندگی‌ام دارم، برطرف شود. آن روز من از شهرستان سرخه مرده رفته بودم و زنده برگشتم و این را از عنایت و لطف ائمۀ اطهار(علیهم‌السلام) و داداش‌عباس به خودم می‌دانم. به شهید گفتم: «خودت می‌دونی که چقدر دوستت دارم و تو رو برادر واقعی خود می‌دونم و مطمئنم خواهرت رو کمک می‌کنی.» ...