*﷽*
#شهیدانه
بعد از شهادت اکبر حواله ماشینی از طرف بنیاد شهید به ما داده بودند. ماشین به نام پدرشان بود.
وقتی حواله را تحویل دادند و رفتن حسین آمد کنار پدرش و گفت : بابا!
اگر گوسفندی در راه خدا قربانی کنید پولش را از کی می گیری؟
گفت : از هیچ کس! در راه خدا قربانی کردهام.
گفت : خوب پس حالا هم بچه ات را در راه خدا داد ه ای ماشین می خواهید چه کار؟!
پدر من! تو که راننده نیستی ،می خواهی بین بچههای اختلاف درست کنی؟
من فردا می روم و می گویم که پدر من ماشین نمیخواهد.
پدرم شما همین قدر که محتاج نیستی خدا را شکر کن.خیلیها هستند که همین مقدار را هم ندارند. بگذار این ماشین را بدهند به آنها ، شاید بخشی از مشکلاتشان حل شود. خیلیها بچههایشان را داده اند و هیچ راه درآمدی هم ندارند.
راوی : مادر شهید
#شهیداکبربرزگر
#شهیدحسین_برزگر
#شهید_علی_برزگر
#یاد_عزیزشان_با_صلوات