هدایت شده از محسن عباسی ولدی
1⃣ مهدکودک، یتیمخانۀ دوران مدرن است. پای این یتیمخانه را به مراسم روضه باز نکنیم. بچهها در عزاداری باید در میان بزرگترها باشند، اشک ریختن و آه کشیدن و بر سر و سینه زدنشان را ببینند. اینها در تربیت معجزه میکند. عاقل، خودش را از برکت اعجاز محروم نمیکند.
2⃣ بچهها را به #مهدکودک_هیئت میفرستیم تا راحت عزاداری کنیم. اصالت رفاه حتی در روضهها؟! بیشک بچهها مایۀ جلب رحمت خدا هستند. آقا و خانم مداح! آقا و خانم سخنران! آقای پدر و خانم مادر! با راحتطلبی از رحمتطلبی غافل نشویم.
‼️ شاید نشر این مطلب از فرهنگ شدن یک اشتباه جلوگیری کند.
3⃣ میدانم دو ویراست قبلی سؤالات زیادی در ذهنها تولید میکند. به والدین، مسئولین هیئات و منتقدان پیشنهاد میکنم قبل از هر نقد و مخالفتی حتماً این دو صوت را گوش کنند.
صوت اول:
https://eitaa.com/abbasivaladi/12401
صوت دوم:
https://eitaa.com/abbasivaladi/12403
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
✅ #ویراستی جدید حجت الاسلام عباسی ولدی
نشانی صفحه:
https://virasty.com/mohsen_abbasivaladi
@abbasivaladi
27.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة می نویسد: عبد الله بن عمر، از بیعت با على(علیه السلام) سر باز زد؛ ولی در زمان حجاج شبانه، درِ خانه حجّاج را کوبید تا با عبدالملک، بیعت کند، مبادا آن شب را بدون امام به صبح رساند. این گمان، از آن جا برایش پیش آمد که او از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) روایت کرده که فرمود: «هرکس بمیرد و پیشوایى نداشته باشد، به مرگ جاهلى مرده است» و کار بدان جا رسید که حجّاج، از سر تحقیر و خوار شمردن او پایش را از رخت خواب بیرون آورد و گفت: [براى بیعت] دستت را به پایم بزن.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
#مهدی_نصیری
#مهسا_امینی
1438shab0110.mp3
7.6M
﴿-صلیالله علیکَ یا أباعبدالله-﴾
▪️«اَللَّـهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاكِرينَ لَكَ عَلی مُصابِهِمْ» خدایا تو را شاکریم که بار دیگر، محرّمِ حسینت را درک کردیم.
@Maktabkhaaneh
💠 سلوک ذیل نور حسین علیهالسلام
🔻 عارف بزرگ مرحوم سیدعلی قاضی طباطبایی(ره) ماجرای اولین تجربهٔ عرفانی خویش را چنین تعریف میکند:
«چهل سال را به عبادت و سلوک و توجه و ذکر میگذراندم و دم از پروردگار عالَم میزدم و هیچ نشانهای دریافت نمیکردم؛ در این مدت نه خوابی دیدم، نه مکاشفهای، نه رفیقی، نه همدردی...
روزی خدمت اباعبدالله علیهالسلام رسیدم و عرض کردم که «آقا میخواهم چهل شب در حرم شما بیتوته کنم....». به عهدم عمل کردم و چهل شب ، هرشب در یک نقطه از صحن و حرم مطهر حسین علیهالسلام شب را تا صبح به عبادت و مناجات و ذکر گذراندم. شبی که به نقطهی شروع رسیدم، انوار الهی بر من تابید و درهای توحید به رویم باز شد.
پس از روز چهلم ، از حرم بیرون آمدم و از بینالحرمین به سمت حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام حرکت کردم. در میانهی راه بودم که شخصی که در انظار عمومی چهره و ظاهر افراد مجنون و دیوانه را داشت، با همان حالت به من نزدیک شد و جملهای را خطاب به من گفت و رفت. جملهای که گویا پرده از یکی از رازهای عالَم برداشته باشد!
او گفت «سیدعلی، سیدعلی! امروز مرجعِ اولیای عالَم حضرت ابوالفضل است!» و من آنقدر سر در گریبان بودم که متوجه منظورش نشدم! و به حرم رفتم.
آنجا به نماز مغرب که ایستادم، تکبیرةالإحرام را که گفتم، ناگهان چهرهی عالَم دگرگون شد. آنچنان که نه چشمی تابهحال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. میدیدم که درب و دیوار حرم بههمراه من تسبیحگوی و ذاکر هستند.
بارِ این مکاشفه به جانم سنگینی میکرد و تحملش برایم مشکل بود. از مستحبات کاستم و نمام را تمام کردم و به منزل رفتم. بلافاصله رفتم به پشتبام و رو به آسمان دراز کشیدم. بار دیگر همان صحنه برایم تکرار شد. اینبار گویا تحملم بیشتر شده بود ...»
📖 برگرفته از کتاب «عطش» (زندگینامهی آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی رضوان الله علیه)
«ألا یا ایّها الساقی ، جوابی خواهش من را
بده از جام مشتاقی ، شرابِ مردافکن را
بریز از گوشهٔ صهبا ، شرابی از خُمِ بالا
که با یک جرعهاش از پا ، بیاندازد تهمتن را»
@Maktabkhaaneh
🔘 دربارۀ «معنا»
در محاورۀ عمومی، «معنا» آن حقیقتی است که در پسِ «لفظ» نهفته است و اساساً لفظ هست تا انسان را به آن دلالت کند.
هیچگاه واژهها و جملات خودشان هدف و مقصد نیستند، بلکه الفاظ، حداکثر معبریاند که از طریق آنها میتوان به معانی راه یافت و این معانیاند که مقصودِ انسانند. به همین دلیل است که نزد عاقلان، متوقّفماندن در واژهها و جملات و بیتوجّهیِ محض به معانی، امری سفیهانه قلمداد میشود.
برای راهیافتن به معنا هم راهی جز فرارَوی از لفظ نیست. معنا را باید در موطنی ورای واژهها و الفاظ -که محسوسِ چشم و گوش نیستند- جستجو کرد. معانی چون روح در کالبد لفظها جای گرفتهاند و انقدر مهمّ و تعیینکنندهاند که لفظها را هم به تبعِ خودشان دارای ارزش و اعتبار کردهاند.
لفظهایی که حاوی معانیِ قدسی هستند، نزد آدمیان -به اقتضای نظام ارزشیِ هر مکتب فکری و ملّیتی- تقدیس میشوند و لفظهایی که دلالت بر معنایی سخیف و بیارزش میکنند نیز همین جایگاه را از معانیشان اکتساب میکنند.
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
◾️ هویّت عزاداری به چیست؟
آقای «محسن حساممظاهری» در جدیدترین نقدِ سیاسیاش، تلویزیون و بطور خاص برنامۀ #معلّی را هدف گرفته. او در نقد اجرای عزاداریهای محلّی که در استودیوی این برنامه جمعی از فلان شهرستان میآیند و برنامۀ عزاداریشان را اجرا میکنند، چنین میگوید:
♨️ «آیین مذهبی، یک فرم نمایشی نیست که بشود مثل تئاتر هر جا و هر زمان دوباره اجرایش کرد. آیین مذهبی و بهویژه فرمهای سنتی، یک پدیدهی زمانمند و مکانمند است که در لحظه، بهصورت جمعی، خلق میشود. در کنش و واکنش آیینگزاران.
بستر برپاییِ آیین مذهبی، استودیوی تلویزیون نیست. با نمایش آیین در رسانه، رسانه دینی و آیینی نمیشود؛ تنها آیین با خروج از زمینهاش تهی و بیمعنا میشود.
🔸 جای «غوغای شاهرودیها» (اشاره به یکی از همین اجراها) همان قالب زمانی (ایام آیینی: زمان مقدس) و مکانی (روستای خرقان شاهرود) است، نه یک لازمان بیرون از تقویم (برنامه ضبطی است) و فضای مصنوعی و نمایشی (استودیو).
🔻سینهزنی شاهرودیها در استودیو (حتی اگر اسمش را بگذارند حسینیه) و مقابل دوربین و پروژکتور و...، نمایش است، شو است، تصنّع است، اما آیین نیست. این همان تمایزی است که پیتر بروک (کارگردان بریتانیایی تئاتر) با فراست و نکتهسنجی بین یک تعزیه در روستایی در حاشیه مشهد با نمایش تعزیه در جشن هنر شیراز میبیند و میفهمد؛ اما مدیران فرهنگی ایرانی و شیعه درک نکرده و نمیکنند...»
📍در نقد تحلیل ایشان، به یک نکته بسنده میکنم:
🔺 ظاهر اینست که دغدغۀ ایشان محافظت از سنّتهای عزاداریست؛ اما در عمق این تحلیل که تأمّل کنیم، [قاعدتاً ناخواسته] عزاداری را از درون تُهی کرده و به امری زمانمند و مکانمند تقلیل داده است! اصلیترین عنصرِ عزاداری که «انسانِ عزادار» باشد را از صحنهی عزاداری حذف کرده و بجای آن، موقعیّت زمانی-مکانی را محور اصلی قلمداد کرده است!
🔹 «واقعه» را چه کسی خلق میکند؟ مسلماً «کنشگرِ واقعهساز». «مجلسِ عزا» را چه کسی تکوّن میبخشد؟ انسانِ عزادار.
ازمنظر علل اربعهی ارسطویی هم بخواهیم بنگریم، علّت فاعلی و قابلی و صوری را کدام هویّت سامان میدهد؟ انسانِ عزادار. زمان و مکان چه نقشی دارد؟ هیچ؛ فقط علّت معدّه است. علّت معدّه در هویّت پدیده هیچ [دقیقاً هیچ] موضوعیّتی ندارد؛ بهمین دلیل چهبسیار انسانهایی که فراتر از هر زمان و مکانی، در تجربهای درونی (اگزیستنسیل) یادی از مصیبت اباعبدالله علیهالسلام کردهاند و حقیقتاً در ملکوت عزادار شمرده شدهاند.
✔️ واقعه را #انسان است که «خلق» میکند؛ نه زمان و مکان. انسان عزادار در خلقِ واقعه، مقیّد به هیچ زمان و مکانِ خاصی نیست که اگر آن بسترِ خاص نبود، دیگر نتوان هویّت این پدیده را «عزاداری» خواند. بلکه برعکس، اساساً این انسان است که با خلقِ واقعه، به زمان و مکان معنا و هویّت میبخشد.
▪️ انسان عزادار حتی اگر استودیوی تلوزیون و یک روز معمولی هم باشد، باز میتواند با انعکاسِ سوزِ درونیاش، واقعهای را خلق کند که به اندازهی ایام محرّم خاصّ و دارای هویّت و جاودانگی در زمانها و مکانها باشد.
✍️علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
مکتبخانه
💠 سلوک ذیل نور حسین علیهالسلام 🔻 عارف بزرگ مرحوم سیدعلی قاضی طباطبایی(ره) ماجرای اولین تجربهٔ عرف
Karimi-Shab4Moharram1393[03].mp3
4.61M
«ألا یا ایّها الساقی
جوابی خواهش من را
بده از جام مشتاقی
شرابِ مردافکن را
بریز از گوشهٔ صهبا
شرابی از خُمِ بالا
که با یک جرعهاش از پا
بیاندازد تَهَمتَن را»
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از اسرار تاریخ | استاد ابوالحسنی
سياه_پوشي_در_سوگ_ائمه_نور_ع_030170094331.PDF
5.98M
┈┅ ❁❁ ┅┈
⚫️ نسخه PDF
🔺 کتاب «سیاهپوشی در سوگ ائمه نور (ع)»
✍ به خامه استاد #علی_ابوالحسنی_منذر
💥 ریشههای تاریخی و مبانی فقهی سیاهپوشی در سیره اهل بیت (ع) |چاپ قدیم، سال ۱۳۷۵
🔰 اشاره: این کتاب علمی با انبوهی از اسناد تاریخی و حدیثی محکم، از مبانی سیاهپوشی در عزای اهل بیت (ع) به دفاع بر می خیزد و یک دور تاریخ عزاداری در اسلام را نشان می دهد. طبق تحقیقات استاد منذر، شایعاتی که سیاهپوشی در مصائب آل الله (ع) را از اساس، سنت بنی عباس قلمداد می کند، فاقد وزانت علمی است.
╭────────────╮
🆔 کانال اسرار تاریخ
🌐 eitaa.com/monzer_ir
╰────────────╯
مکتبخانه
◾️ هویّت عزاداری به چیست؟ آقای «محسن حساممظاهری» در جدیدترین نقدِ سیاسیاش، تلویزیون و بطور خاص
👆 اینجا -محل اقامهی عزای رزمندگان شمیرانات با مداحیِ حاج محمود کریمی- حیاطِ پادگان ۰۶ ارتش است. نه امامزاده است و نه مسجد و حسینیه و هر چیزی شبیه اینها.
🔻 از نظر آقای محسن حساممظاهری در چنین جایی اساساً برگزاری یک مناسک واقعیِ عزاداری #ممتنع است؛ چونکه یک «مکانِ مقدّس» نیست!
❗️همینقدر مسخره 😏
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از جامعه متعادل | مهدی تکلّو
گونی سوراخ است!
یک تحلیل رایج و شاید پرطرفدارترین تحلیل در مورد حجاب، «انفعال مسوولین» است. «مسوولان مقید نیستند، فکر انتخاباتند، ترسیدهاند و... . و چنانچه اینگونه نباشند و ترک فعل نکنند مسأله قابل حل است». برخی حتی وعدههای یکساله و دو ساله میدهند. نیروهای مردمی هم غالب توانشان بر «مطالبه» و «تحصن» متمرکز شده است. چند تن از منبریهای مشهور و ائمه جمعه زبان تهدید به خرج دادند که اگر مسأله را جمع نکنید خودمان وارد میشویم. جالب که از امام هم نقلقول میآورند! در این فضای «اذهب انت و ربک فقاتلا» دیگر حتی سادهترین مکانیزمهای اجتماعی مثل تذکر زبانی کمتر محل گفتگو قرار میگیرد. این چگونه وضعیتی است که ما آن دچاریم؟ وضعیتی که در آن فناوریهای مردمی در موضوع حجاب بسیار کندتر و کمتر از فناوریهای قانونی و قهری حاکمیت رشد کردهاند. سرگیجه هیاتها را در محرم ندیدید؟ این سرگیجه ناشی از چیست؟ به هر حال، این رایجترین تحلیل است. فرض پنهان آن هم این است که اگر قوای سهگانه اراده کنند، «میتوانند». من خود منتقد این فشلی و سردرگمی در امر سیاسی هستم اما در بهترین حالت چشمم هم آب نمیخورد. علیالقاعده اگر این تحلیل در دهه شصت معنادار بود امروز نباید به همان میزان مطابق با واقع باشد. دیگر هر چه در این تنور هیزم بیشتری بریزیم و دوز غیرتش را بالا ببریم تنها زمان بیشتری را از دست دادهایم. سهم امید ما از قانون و مداخلهی سخت باید واقعی باشد. ما که نمیتوانیم در هر زمانی قواعد و بایدهای انتزاعی را تکرار کنیم. ضمناً و در یک لایه عمیقتر اگر میگوییم مسوولین نمیخواهند و گرنه میتوانند، باید توضیح بدهیم دقیقاً و به نحو اجتماعی چرا نمیخواهند و چطور محافظهکار شدهاند؟ و در ادامه نیز هر چه بگوییم باز باید تبیین ژرفتری تا رسیدن به کُنه واقعیت ارائه کنیم. طاقچه و دیجیکالا و... خیلی ضربات کوچک و بزرگ دیگر به پیکرهی حجاب در راه است و جامعهی شما روز به روز به بد بودن بدحجابی بیحستر و منفعلتر میشود. اصلاً مسوولین براساس کدام ایده عمل کنند؟ طرحی موجود است؟ گیرم از منجلاب لایحه هم درآمدند و بهترینش را مصوب کردند. ثم ماذا؟ ضمانت اجرای آن تا کف بدنه چه؟ گیرم نیروهای فرهنگی هم مثل چند ماهی که گذشت تمام انرژیشان صرف قانون شد! بفرمایید این پطرسهای فداکار تا چه زمانی قرار است انگشت خود را در این دیوار سوراخ نگه دارند و از بیحسی آنها هم از کار نیفتند؟ قبول میکنم در این میانه یک گفتار رایج و متضاد هم بر عدول از حجاب گفتمانی شده است. اما اگر چنانچه این گفتمان را غالب بدانیم باز هم باید توضیح بدهیم دقیقا و چرا این گفتمان توانسته غالب بشود؟ اگر باز هم به «انفعال مسوولین» برسیم گرفتار دور شدهایم خیلی خطاهای دیگر. مردم کجای حل مسأله هستند؟
@Mahdi_Takallou
📝 نقش مرجعیّت در «سرکهای که شراب شد!»
🔸 گفتهاند که وقتی دادگاه محاکمۀ شیخِ شهید (رضواناللهعلیه) در نظمیۀ تهران در میدان توپخانه درحال برگزاری بود، آن بیرون چوبۀ اعدام را آماده کرده بودند! چیزی که مسلّم است، قرار نبود محاکمۀ واقعی با شنیدنِ دفاعیات متهم برگزار گردد. آن «عمامه بهسر» شیخ ابراهیم زنجانی خیلی عجلهای و ناشیانه متهم را تفهیم اتهام کرد و سریع حکم را صادر کرد.
🔸 یکی از اتهاماتی که آن شیخِ عمامهبهسر به شیخِ شهید(ره) وارد کرد «إفساد فی الأرض» بود. این را دیگر از کجا آوردهبود؟! قطعاً قبل از این، بستری اجتماعی فراهم شدهبود که بتوان چنین اتهامی به یک «مُصلح اجتماعی» وارد کرد و کسی صدای اعتراض بلند نکند!
🔸 چندی قبل، پیروِ اختلافاتی که با منحرفشدنِ جریان مشروطیت بین شیخِشهید و دیگران پیش آمد، علمای ثلاثه نجف در پاسخ تلگرافهای سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی که از رفتارهای شیخفضلاللّه نوری(ره) به آنها شِکوه کرده بودند، چنین حکم کردند که «چون نوری مخلّ آسایش و مفسد است، تصرفش در امور حرام است»!! این قطعاً حکم به اعدام شیخ نبود، اما آنانکه باید بهرهشان را از این حکم میبردند، بردند.
🔹 مراجع ثلاث در نجف بودند و هزاران کیلومتر دورتر از متن واقعه؛ هرآنچه که مطلع میشدند، محصول شنیدهها و تلگرافهایی بود که معمولاً از سوی جریان منورالفکری با هدف بهرهبرداری از نفوذ مرجعیت به دستشان میرسید. اما در آنسو، شیخِ شهید(ره) در متن ماجرا بود؛ دیدهبانی نافذ و دقیق که بهخوبی «نشانههای ضعیفِ تغییر» را در موجسواریِ غربزدگان و سکولارهای مشروطهخواه دیدهبود و به تقابل با «این مشروطیتِ منحرف» برخاسته بود. طبیعی بود که آنچه به اطلاع مرجعیتِ نجف میرسد، چندان بهنفع شیخِشهید نباشد.
🔹 حاصل آنکه: سالروز شهادتِ آن مرد بزرگ، همواره میتواند (و باید) بهانهای باشد برای نقدِ درونگفتمانیِ حوزه علمیهای که امروز شاهدش هستیم «در عرصۀ سیاست». آنچه میگویم، ناظر به «بخشی از علمای قم» است:
امروز با جریان فقاهتی روبهرو هستیم که یا مهمترین مسئلههای اجتماعی و سیاسیِ روز برایش اهمیتی ندارد، یا اینکه اگر هم در موضوعی سخن میگوید، بهطرز فاحشی متأثر از اطلاعاتِ فیلتریزهشدۀ اطرافیان و اصحابِ بیت است. ازبس که موضوعی در اولویتِ چندم است، یا ناظر بر یک جریانِ سیاسیِ خاص است، یا چیزی شبیه اینها. شبیه چنین ماجرایی را در چهرهای روشنتر، در حاشیههای گوناگون فتنۀ ۸۸ مشاهده میکردیم.
🔹خلاصه اینکه مراقب جریانِ معارض با مبانی انقلابی که دارد درون حوزۀ علمیۀ امروز جوانه میزند و بیوتِ برخی بزرگان را تصاحب کرده و اطلاعاتی را هدفمند به ایشان میرساند، باشیم؛ نکند که باز با «سرکهای که شراب شد» مواجه شویم و کار از کار گذشته باشد...
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از گاه نوشت | مجید تقی زاده
1_6071263374.mp3
14.73M
♻️ آیت الله جوادی آملی: مقایسۀ جمهوری اسلامی با حکومت امیر المومنین
🔹جمهوری اسلامی از حکومت امیر المومنین بهتر است...
🔰 از دید آیت الله جوادی آملی- حفظهالله تعالی-:
این مسلّم است که احدی با اهل بیت- علیهمالسّلام- قابل مقایسه نیست اما بحث بر روی حکومت و تمام ارکان آن است و نه صرفاً شخصیت و ویژگیهای شخص حاکم....
چهار تا و چهارصد تا و چهار هزار تا و چهل هزارتا فساد چیزی نیست که انسان بخواهد با آن اساس حکومت را بزند چرا که فساد در همهٔ حکومتها وجود داشته، مهم اصل آن نظام، ارکان آن و تلاش برای رفع اشکالات است که در این نظام وجود دارد.
@gah_newesht
هدایت شده از مجله باور
نخستین شماره دو ماهنامه الهیاتی باور، از امروز ۱۴ مردادماه ۱۴۰۲، توزیع و در اختیار مخاطبان قرارمیگیرد.
این شماره با ۶ پرونده و ۴ یادداشت آزاد پیش چشم شما مخاطبان عرصه عمومی اندیشه، الهیات و دینپژوهی است.
🗒نخستین پرونده ويژه باور، به مناسبت درگذشت ویلفرد مادلونگ، شیعه پژوه نامدار غربی، به دبیری حمیدرضا تمدن تهیه وتنظیم شده است.طرح جلد نخستین شماره باور به پاس تکریم شیخ تمام شاخههای شیعهشناسی به ایشان اختصاص دارد.
🗒دیگر پرونده خواندنی نخستین شماره باور، دین و هنر است که به دبیری ساجده ابراهیمی و به بهانه خودکشی کیومرث پوراحمد به سراغ فراز و فرودهای نمایش نیستی درسینما، انیمه و ادبیات میرود و با مرور پیوند میان هنر و دین، خودکشی را در تاریخ هنر مطالعه میکند.
🗒پرونده تاریخ به دبیری یاسر قزوینی کار خود را در باور با وضاح خنفر، مدیر جنجالی الجزیره در روزهای انقلابی بهار عربی، آغاز میکند.
خنفرکه در میانه بهارعربی از مدیریت الجزیره استعفا داده، حالا با نگارش نخستین بهارکه به تازگی توسط نشر هرمس ترجمه و روانه بازار شده است، درصدد است تا با گرتهبرداری از سیره نبوی طرحی نو در خاورمیانه کنونی دراندازد.
این پرونده، شامل مصاحبه اختصاصی باور با وضاح خنفر، یادداشتهایی انتقادی بر نخستین بهار، میزگرد و مصاحبههایی با اهل فن درباره کتاب و پروژه فکری- رسانهای خنفر و برنامه آن برای آینده خاورمیانه و جهان اسلام است.
@baavarmag
مکتبخانه
نخستین شماره دو ماهنامه الهیاتی باور، از امروز ۱۴ مردادماه ۱۴۰۲، توزیع و در اختیار مخاطبان قرارمیگ
نقدی بر کتاب «دولت و اجرای شریعت» از آقای محمّد سروش محلاتی داشته ام که در شمارۀ اوّل نشریۀ باور منتشر شده است.
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ یک نکتۀ اساسی برای دستگاه محاسباتی
🗓 ۱۳۹۸/۱۱/۱۹
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 ضرباهنگ تمدّنیِ این سخنان رو حس میکنی؟...
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«فرماندۀ کلّ قوای نظامی» است. فرماندهان نداجا اذعان دارند که صفر تا صدِ این پیشرفتِ تمدّنی، مدیونِ راهبری و فرماندهیِ شخص اوست.
امّا در مقامِ تحلیل، این دستاورد تمدّنی را در سبدِ «انقلاب اسلامی» تعریف میکند!
نه ذرّهای «منیّت» در وجود اوست، و نه برای خودش هویّتی فارغ از انقلاب تعریف کرده این مرد!...
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از موسسه فلسفه و عرفان نفحات
از همدلی تا حضور.pdf
1.21M
📕کتابچه | از همدلی تا حضور
🌷تقدیم به آستان اباعبداللهالحسین علیهالسلام به امید گوشه چشمی.
▫️این کتابچه شرح مختصر زیارت اربعین، به بیان استاد آیتالله سید یدالله یزدانپناه است.
✍️کاری از مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات و انتشارات آلاحمد علیهمالسلام.
#اربعین
#از_همدلی_تا_حضور
#استاد_یزدان_پناه
💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
https://eitaa.com/nafahat_eri
هدایت شده از مستوره | فاطمه مرادی
چندهفتهست دنبال صفحاتی میگردم که بشه ازش محتوای قرآنی درست گرفت. فکر میکنید چی پیدا کردم؟ عمدتا صفحات وابسته به وهابیهاست یا اهل سنت. پس ما شیعهها چه میکنیم؟
@masture
📍سیاست در کشاکشِ امامت و سلطنت
🔹 ماجرای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام برای حکومت مأمون احتمالاً پیچیدهترین و بغرنجترین ماجرای دوران امامت است.
❗️حتّی از ماجرای صلح امام مجتبی علیهالسلام (که انقدر پیچیده بود که حتّی اعتراض خصّیصین از اصحاب را هم برانگیخت) پیچیدهتر! تنها چیزی که باعث شد شیعیان امام رضا علیهالسلام همچون زمان امام حسن علیهالسلام به ایشان اعتراض نکنند، پُختگی و رشد تفکّر سیاسیِ شیعیان در کورۀ حوادث تاریخی در حدّفاصل زمان صلح تا ولایتعهدی بود.
🔹 مهمترین بُعد پیچیدگیِ ماجرای ولایتعهدی چالش «مشروعیت» بود!
مأمون خود را عمیقاً ارادتمند به امام رضا علیهالسلام نشان میداد و اصلاً دعوت از حضرت از مدینه به خراسان برای این بود که حکومت به حضرت تحویل دهد. بعد که حضرت حکومت را قبول نکردند، پیشنهاد ولایتعهدی را مطرح کرد.
1️⃣ چالش اوّل اینست که شیعه بیش از صد سال برای تشکیل حکومت علوی مبارزه کرده بود؛ پس چرا حضرت پیشنهاد دراختیارگرفتنِ حکومت را قبول نکردند؟! چرا حضرت این فرصت بینظیر را از دست دادند و آیا این نمیتوانست به معنای تأیید مشروعیت مأمون باشد؟
2️⃣ چالش دوّم اینست که چرا حضرت لااقل پیشنهاد ولایتعهدی را -ابتدائاً- ردّ کردند؟! آیا این فرصتی نبود که ایشان بعد از مرگ مأمون حکومت علوی را تشکیل دهند؟ اگر هم گفته شود که این بمعنای این ردّ مشروعیت مأمون بود، پاسخ اینست که خب وقتی حضرت به حکومت میرسیدند، حکومت به صاحب حقیقیاش میرسید و مشروعیت مییافت. پس مشکل کجا بود و چرا امام این پیشنهاد را ردّ کردند؟!
3️⃣ چالش سوّم اینست که اگر به هر دلیلی تحویلگرفتنِ حکومت و قبول ولایتعهدی به مصلحت نبود، پس چرا بعد از تهدید به قتل، حضرت پذیرفتند؟! آیا با پذیرفتن آن، مُهر تأیید بر مشروعیت مأمون نزدند؟!
❗️آیا -نعوذبالله- حضرت از مرگ ترسیدند که ولایتعهدی را پذیرفتند؟ مگر نهاینکه همۀ امامان بالأخره شهید میشدند؟ پس چه باک که ایشان با نپذیرفتنِ ولایتعهدی و شهادت خود، نامشروعبودنِ مأمون را فریاد بزنند و حتی چهبسا همچون جدّشان سیّدالشهداء (ع) با خون خود، باعث قیام شیعیان و نابودیِ حکومت مأمون پس از خود شوند؟
🔸 آیا با پذیرفتنِ ولایتعهدی، امام رضا علیهالسلام مجبور نشدند در زمینِ تدبیر و سیاستورزیِ مأمون بازی کنند و پازل او را تکمیل نکردند و این نهایتاً آیا کمک به حکومت مأمون نبود؟
❓و سؤال اساسیای که در پسِ همۀ این پرسشها نهفته، اینست که «هدف مأمون از این اقدامات عجیب و بیسابقه در تاریخ امامت، چه بود؟!»
📝 اینجا به جای پاسخ به این پرسشها، میخواهم مقالۀ تحلیلی و عمیقی را معرّفی کنم که به بهترین پاسخ را به این پرسشها داده است. بهترین تحلیل از پیچیدهترین ماجرای سیاسیِ دوران امامت را کسی میتواند ارائه دهد که علاوهبر تخصّص در تاریخ و سیرۀ امامان معصوم علیهمالسلام، خود نیز فهم درستی از امر سیاسی و پیچیدگیهایش داشته باشد. شخصی همچون «آیتالله سیدعلی خامنهای».
🔹ایشان در این مقاله، شیوۀ خاصّی را برای تحلیل سیرۀ سیاسیِ امام رضا علیهالسلام پی گرفته:
برای روشنشدن معنا و علّت کنشهای سیاسیِ امام، ابتدا معنا و علّت تصمیمات و اقدامات سیاسیِ دشمن یعنی مأمون عبّاسی را تشریح کرده و نشان میدهد که چگونه حضرت ابوالحسن الرضا علیهالسلام با یک «نبرد پنهانیِ سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن میتوانست سرنوشت تشیع را رقم بزند» مواجه شدند.
این مقاله که در واقع متن پیام ایشان به «کنگرهی علمی بینالمللی امام علیبنموسیالرضا علیهالسّلام» در سال ۱۳۶۳ است، در عین اختصار، یک تحلیل تاریخیِ جامع دربارۀ این ماجرا است.
🔺 تجربۀ شخصی خودم پس از مطالعۀ این مقاله (که گاه با تپش قلب همراه میشد) اوّلاً دریافت جدیدی از باهوشی و زیرکی عجیبِ دشمن (مأمون) بود! و ثانیاً حیرت و شگفتزدگی بخاطر ابعاد عمیقِ سیاستورزیِ الهیِ حضرت رضا علیهالسلام که به بهترین نحوِ ممکن، مکرهای او را به ضدّ خودش تبدیل کرد و باعث رسوایی و بیآبروییِ خود او شد.
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ماجرای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام برای حکومت مأمون احتمالاً پیچیدهترین و بغرنجترین ماجرای دوران امامت است...
🔖 متن یادداشت + معرّفی مقاله
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از .
📜 حیرت میوه شیرین سالکی است که به فناء کامل رسیده و وحدت را در کثرات می بیند و کثرت از وحدت قاهره می بیند، و چه حیرتی!
📚 ترجمه و شرح مصباح الانس ص ۲۸۳۷/استاد نائیجی
@ostadnaeiji