نمیدانم رقیه ی اباعبدالله کجای سه سالگیشان بودند اما عجیب شیرینند این سه ساله ها....
#دردونهیدرآستانهیسهسالگیمن
#نذریعروسک
#هیئت
#محرم۱۴۰۳
https://eitaa.com/mamanemamooli
اما اگر نبود لحظه ای که دستای کوچیکش رو میذاره وسط دستات و رو به آسمون بلندشون میکنه و نور معصومیتش پل میشه برای رسیدن به خدا
نون بیار کباب ببر بازی کردن وسط روضه ی امام حسن و کربلا خیلی سخت می شد....
#مادریدرشرایطدشوار
#منودردونه
#محرم۱۴۰۳
https://eitaa.com/mamanemamooli
هدایت شده از مامان مشاور
بیا امروز وقت حرف زدنش،برگردیم نگاهش کنیم،
نه نگاه سرسری ،یه نگاه و شنوندگی عمیق،
میدونی چیه:گاهی اونقدر مشغولیم که ساعت ها از صبح به شب میرسند،بدون اینکه با حس خوب به صورت
بچمون نگاه کرده باشیم...
بنظرم مشکل امروز ما،و ریشه مشکلات بچه هامون، ما مامان هایی هستیم که گاهی اونقدر درگیر شناخت بچه مون از طریق فلان سایت و کانال و دوره و روانشناسیم که از شناخت و دیدن و ارتباط با خود واقعی بچه غافلیم...
مثل اینکه همسرمون بیشتر از اینکه برای ارتباط باهامون هم کلام بشه یا بهمون احترام بذاره یا فکر کنه ببینه دردمون چیه و حرف هامونو بشنوه
مدام درگیر، رفتن به پیش زوج درمانگر و مطالعات «چگونه همسر خوبی باشیم» و تست کردن راهکارهای مختلف،روی ما هست.
دروغ چرا، گاهی حس میکنم،در میان خانه گم کردیم صاحبخانه را...
🌱🌱🌱
راستی سلام،روز جدید مبارک😍✋
#مادرانه #نگاه_نو
✍️#زهرازینی_وند (مشاورکودک و خانواده)
🆔 @maman_moshaver
#نشربامنبع
رو نوشت های « یک مامانِ معمولی »
استادی می فرمودند:«از تکالیف ماه محرم این است که یک کتاب جدید در مورد اباعبدالله بخوانی.» پ.ن: من ا
#حسیناززبانحسین
#کتابِمحرم۱۴۰۳
وقتی امام حسین جانمان نگران برادرشون بودند در مقابل توطئه های معاویه ، خدمت امام حسن که میرسند ، گریه شون میگیره و امام از علت گریه می پرسند
بریم باقی رو از کتاب بخونیم:
گفتم: گریه ام بخاطر مصیبت هایی است که بر تو وارد می شود.
برادرم پاسخ داد: مصیبتی که بر من وارد خواهد شد زهری است که به من می خورانند، و با آن کشته می شوم. ولی اباعبدالله! هیچ روزی به سختی روز شهادت تو نیست. در آن روز سی هزار نفر تو را محاصره کنند، در حالی که خود را از امت جدِّ ما محمد(صلی الله علیه و آله) می پندارند و خود را به اسلام نسبت می دهند. همه آنها برای کشتن و ریختن خون تو، بی احترامی به حریم تو، به اسارت گرفتن اهل بیت تو و غارت خیمه های تو اجتماع می کنند. در این هنگام خداوند لعنتش را شامل حال بنی امیه می کند. و آسمان نیز خون و خاکستر بر سر مردم ببارد، و همه چیز حتی حیوانات جنگل و ماهیان دریاها برای مصیبت تو می گریند.
صلی الله علیک یا اباعبدالله 😭😭
حتی ماهیان دریاها برای مصیبت تو می گریند....
#یهتیکهکتاب
#محرم۱۴۰۳
https://eitaa.com/mamanemamooli
#ناحیهیمقدسه
سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِک َ مَقْرُوحٌ ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِک َ مَسْفُوحٌ ، سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ ، الْوالِهِ الْمُسْتَکینِ ، سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ ، لَوَقاک َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ ، وَ جاهَدَ بَیْنَ یَدَیْک َ ، وَ نَصَرَک َ عَلى مَنْ بَغى عَلَیْک َ ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ ...
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ...
سلام کسی که قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است،
سلام کسی که دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است،
سلام کسی که اگر باتو در کربلاء مى بود، باجانش (دربرابرِ) تیزىِ شمشیرها از تو محافظت مى نمود ، و نیمه جانش رابه خاطر تو بدست مرگ مى سپرد، و دررکاب تو جهاد میکرد، و تو را برعلیه ستمکاران یارى داده،جان وتن ومال وفرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود،
اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مرا ازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تا با آنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانی که با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم، (درعوض) صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم....
اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَکمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام....
بی امام شدیم....
#عاشورا
#محرم۱۴۰۳
https://eitaa.com/mamanemamooli
چند روزی بود که درگیر بودم چطور بنویسم وضعیت سرویس های بهداشتی بین راهی برای یک خانمِ پوشیده که بخواهد وضو بگیرد و غبارمسافرت از صورت بشوید بسیار سخت شده ، روشویی ها درست روبروی دری که دائما باز است ، نه پرده ای ، نه ...
جملات را بالا و پایین میکردم که کوتاه و مختصر ، تمام منظورم را برساند که خواندم ، مرکز اسلامی شیعیان هامبورگ تعطیل شد و پلیس آلمان به مساجد حمله کرده است ، جملاتش آنقدر برایم سنگین بود که جملات آماده ی ذهنم برای وضعیت سرویس های بهداشتی بین راهی متلاشی شد.
کِشان کِشان ، قطره قطره ، اطلاعات جمع میکردم که مرکز اسلامی از کجا شروع شده و چه بر سرش آمده که پاراچنار و سی پنج خونِ به ناحق ریخته ی شیعیان دست گذاشت بیخ گلوی کلمات و جملات ام و بازهم قافیه به هم ریخت.
مادر که باشی. غمِ تصویر هر کودک شهید چنان برقلبت خنجر میکشد که چاره ای جز آتش گرفتن نداری ، اما اگر چشمِ طفلِ معصومت دوخته به صورتت باشد باید ، بسوزی و بسازی
داشتم میسوختم و جملات درهم کوبیده شده ام را تکه تکه جمع میکردم که سحر ، خبر شهادت #اسماعیلهنیه ، وجودم را به خاکستر نشاند
حالا جملات به خاکستر نشسته ام را چگونه جمع کنم که از ایران تا آلمان، لبنان و فلسطین ، تا پاکستان و پاراچنار همه یک ملت شده ایم که میخواهند خاموشمان کنند...
امان از اینکه نمی دانند آتش از زیر خاکستر بلند می شود...
#ملتواحدمسلمان
#داغِمهمان
#مامانِسرنوشتساز
https://eitaa.com/mamanemamooli
اسماعیل هنیه در دیدار با رهبری گفته بود:« دیروز سیصدمین روز جنگ بود»
و امروز او مهمانِ سیصد و دومین روز جنگ است...
https://eitaa.com/mamanemamooli
گفت یک معنای حج ، رفتن به سمت کسی و دور او گشتن است...
وقتی متوکل(خلیفه ی عباسی) با عصبانیت کنیزک رقاصه ی غایب از مجلس فسق را خطاب قرار داد که شعبان مگر حج دارد که غایب بودی؟
گفت:« حَججتُ الی قبر الحسین(علیه السلام)»
الحمدلله که دور حسین(علیه السلام) گشتن ، روزی اربعین ما شد...
#اربعین
#مشایه
https://eitaa.com/mamanemamooli
#الیالکاظمین
فاصله ی بغداد تا کاظمین کوتاه است
باید این مسیر را با وانت میرفتیم
مردها فرستادنمان داخل ماشین ، ما خانم ها را ...
خنکی مطبوع کولر فضا را گرفته
آفتاب داغ از صورت و فرق سرمان فاصله دارد
اما
یادم می رود سمت مطالب کتاب حسین از زبان حسین ، فصل آخر ، از زبان حضرت زینب حال اسراء را می گوید که وقتی رسیدند شام صورت هایشان سوخته بود از آفتاب داغ عِراق
و بر مرکب های بی جهاز بدون محارم سوار بودند...
انگار باید خانم باشی و قدم قدم در این راه روضه ها را زندگی کنی....
#سفرنامه
#اربعین
#مشایه
https://eitaa.com/mamanemamooli
#الیالسامرا
هجوم دلتنگی های سامرا ، را کجا می شود فریاد زد؟
#سفرنامه
#اربعین
#برایِاو
https://eitaa.com/mamanemamooli
انگار یکی خیلی خسته شده
همه ی خاطره هاشو از پنجره آویزون کرده و رفته...
شایدم میخواسته بگه دنیا همینه ، خوب نگاه کن....
پ.ن: کوچه پس کوچه های نجف
https://eitaa.com/mamanemamooli