eitaa logo
رو نوشت های « یک مامانِ معمولی »
43 دنبال‌کننده
79 عکس
5 ویدیو
1 فایل
اینجا جاییه برای رونوشت های یه مامان معمولی که دغدغه ی رشد و آگاهی داره... فقه و اصول خوانده ی متمایل به مشاوره مامانِ نازدونه و دردونه ❤️ من اینجام👇 @nurolhoda74
مشاهده در ایتا
دانلود
+مامان آخه بچه ها باید شادی کنن و بازی ، اغتشاش و اینا چیه دیگه.... -آره مامان بچه ها باید شاد باشن، چی شده مگه؟ +امروز منو دوستم و اون یکی دوستم موهامونو اینجوری گذاشتیم بیرون یه کم، اون یکی دوستم که پشتم میشینه گفت شما اغتشاش گرین که نیروهای انتظامی رو کشتن.... -اونجا مردی بود مامان؟ +نه -شما به سن تکلیف رسیدی عزیزم؟ +نه -پس شما هیچ کار بدی نکردی و اغتشاش گر نیستی، تازه با شادی و بازی میتونی اغتشاش گرا ها رو ناراحت و نیروی انتظامی رو خوشحال کنی... . . . . . یه ساعت بعد +رفتم مدرسه به دوستم که پشتم میشینه میگم که ما بچه ها باشادی و بازی میتونیم اغتشاش گرا رو ناراحت و نیروی انتظامی رو شاد کنیم(چهره ی خندان) -آره مامان، بگو . . . . . . یه ساعت بعدترش +تازه مامان من خیلی بدبختم که موهام کوتاهه... اون موقع یه کم ها یه کم از این کنارش تونستم بزارم بیرون.... -با تکان دادن سر و نگاه بهش میفهمونم که میفمم چی میگی و ته دلت چیه....(دروغ چرا بغضم گرفته بود از این همه عذاب وجدانی که تو دلش ریخته شده...) . . . . یه ساعت بعدتر ترش درحال حاضر شدن برای بیرون رفتن: جلوی آیینه روسری شو جوری تنظیم میکنه با اینکه لبنانی می‌بنده کمی از موهای جلوی سرش مرتب و کنارزده بیرون باشه... چندبار با فاصله های نزدیک نگاهم می‌کنه که مطمئن بشه من دیدم این پوشش رو... وقتی واکنش خاصی نمی‌بینه و مطمئن میشه که من دیدم خودش می‌ره جلوی آیینه و موهاشو میده توی روسری.... پ.ن:گفتگوی یه مامان معمولی با دخترِ شش سال و هفت ماهه اش تو روزایی که شلوغه پ.ن:مواظب ورودی های فکر و روح بچه هامون باشیم بخصوص موقع مدارس که براحتی افکارشون به هم سرایت می‌کنه حتی بیشتر از آنفولانزا و کرونا.... پ.ن:همه ی دوستم و دوستم و اون یکی دوستم ها دارای اسم و شخصیت حقیقی هستن لکن اینجا سعی بر اینه که حریم افراد حقیقی کاملا حفظ بشه حتی به اندازه یک نام بردن ساده و معمولی @mamanemamooli