eitaa logo
رو نوشت های « یک مامانِ معمولی »
42 دنبال‌کننده
81 عکس
6 ویدیو
1 فایل
اینجا جاییه برای رونوشت های یه مامان معمولی که دغدغه ی رشد و آگاهی داره... فقه و اصول خوانده ی متمایل به مشاوره مامانِ نازدونه و دردونه ❤️ من اینجام👇 @nurolhoda74
مشاهده در ایتا
دانلود
+مامان آخه بچه ها باید شادی کنن و بازی ، اغتشاش و اینا چیه دیگه.... -آره مامان بچه ها باید شاد باشن، چی شده مگه؟ +امروز منو دوستم و اون یکی دوستم موهامونو اینجوری گذاشتیم بیرون یه کم، اون یکی دوستم که پشتم میشینه گفت شما اغتشاش گرین که نیروهای انتظامی رو کشتن.... -اونجا مردی بود مامان؟ +نه -شما به سن تکلیف رسیدی عزیزم؟ +نه -پس شما هیچ کار بدی نکردی و اغتشاش گر نیستی، تازه با شادی و بازی میتونی اغتشاش گرا ها رو ناراحت و نیروی انتظامی رو خوشحال کنی... . . . . . یه ساعت بعد +رفتم مدرسه به دوستم که پشتم میشینه میگم که ما بچه ها باشادی و بازی میتونیم اغتشاش گرا رو ناراحت و نیروی انتظامی رو شاد کنیم(چهره ی خندان) -آره مامان، بگو . . . . . . یه ساعت بعدترش +تازه مامان من خیلی بدبختم که موهام کوتاهه... اون موقع یه کم ها یه کم از این کنارش تونستم بزارم بیرون.... -با تکان دادن سر و نگاه بهش میفهمونم که میفمم چی میگی و ته دلت چیه....(دروغ چرا بغضم گرفته بود از این همه عذاب وجدانی که تو دلش ریخته شده...) . . . . یه ساعت بعدتر ترش درحال حاضر شدن برای بیرون رفتن: جلوی آیینه روسری شو جوری تنظیم میکنه با اینکه لبنانی می‌بنده کمی از موهای جلوی سرش مرتب و کنارزده بیرون باشه... چندبار با فاصله های نزدیک نگاهم می‌کنه که مطمئن بشه من دیدم این پوشش رو... وقتی واکنش خاصی نمی‌بینه و مطمئن میشه که من دیدم خودش می‌ره جلوی آیینه و موهاشو میده توی روسری.... پ.ن:گفتگوی یه مامان معمولی با دخترِ شش سال و هفت ماهه اش تو روزایی که شلوغه پ.ن:مواظب ورودی های فکر و روح بچه هامون باشیم بخصوص موقع مدارس که براحتی افکارشون به هم سرایت می‌کنه حتی بیشتر از آنفولانزا و کرونا.... پ.ن:همه ی دوستم و دوستم و اون یکی دوستم ها دارای اسم و شخصیت حقیقی هستن لکن اینجا سعی بر اینه که حریم افراد حقیقی کاملا حفظ بشه حتی به اندازه یک نام بردن ساده و معمولی @mamanemamooli
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸 نگران خودتان باشید نه ! 🔸 در تربیت اولاد، آنچه را که در حد قدرتتان است، انجام بدهید و برای آن قسمتی که خارج از قدرتتان است، اصلاً و کار را به خداوند بسپارید. گاهی مثلاً شما با برادرتان سر را می‌گیرید و در تابستان آن را در حیاط می‌گذارید. اگر او آدم سالم و قوی و فعالی باشد، شما نگران آن سرِ تخت که او گرفته، نیستید؛ چون می‌دانید که او چاپک است و قشنگ می‌تواند ببرد؛ بلکه نگران این طرفی هستید که خودتان گرفته‌اید که مبادا پایتان بلغزد و به زمین بخورید. آن سرِ تربیت را خدا گرفته و هر قسمتی که شما نمی‌توانید و از عهده‌تان خارج است، سهم خداست. شورِ آن قسمتی را نزنید که خدا گرفته؛ بلکه شورِ آن قسمتی را بزنید که خودتان گرفته‌اید. نگران خودتان نباشید؛ بلکه نگران خودتان باشید. آن چیزی که می‌توانید و برایتان ممکن است را اگر نکنید، برایتان خطرناک است؛ اما آن چیزی که نمی‌توانید، جزء وظایف شما نیست. اینکه خدای تعالی جزء وظایف شما نگذاشته یعنی چی؟ یعنی آن را جزء وظایف خودش گرفته و خودش عمل می‌کند: ((لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها)) @haerishirazi