فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 #چگونه_ازامام_زمان (عج)
#حاجت_بخواهیم؟
🔵 مرحوم حاج قدرت الله لطیفی که حدود ۴۰ سال رئیس هیات امنای مسجد مقدس جمکران بودند نکته مهمی پیرامون نحوه درخواست از #امام_زمان مطرح می کنند ....🌿🌺
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#من_منتظرم!
💜اینو گوش بدید حتما💜
#پیشنهاددانلود
#پشنهادادمین
🌸 از امروز نمازتون رو یه جور دیگه میخونید🌸🍃
لطفا حتماگوش کنید ❤️
نظرتونو بهم بگید...
@Momtahane312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
⛔️ روحانی، پس از تحریفِ سیرهی امام حسن و امام حسین و امام رضا، اینبار سنّت پیامبر اکرم را #تحریف کرد!!!
▪️ #حسن_روحانی : پیامبر با کافران پیمان میبست و وقتی آنها پیمان را زیر پا میگذاشتند، پیمان دوم را میبست!
👈جناب روحانی، چطور لباس پیامبر را بر تن دارید ولی نمیدانید که #فتح_خیبر پس از پیمانشکنیِ یهودیان بود؟! و #فتح_مکه بعد از نقض #صلح_حدبیه از طرف کفار بود؟!
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#من_منتظرم!
#کلیپ ⛔️ روحانی، پس از تحریفِ سیرهی امام حسن و امام حسین و امام رضا، اینبار سنّت پیامبر اکرم را #
دین از سیاست جدا نیست
تمامی 11 معصوم شهید سیاست شدند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیکه آقا به بعضی ها😏
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌چطور امام زمان را ببینیم؟ ❌
#راه_حل
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#من_منتظرم!
📛توجه توجه 📛 دوستان عزیز به این نکته بسیار مهم توجه بفرمایید روایات هست که قبل از ظهور فتنه در ب
فتنه ای به پهنای تاریخ در ژرفای کثیف سیاست و نبردی که به زودی آغاز خواهد شد...
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندر حکایت روحانی و مستر بین😂😆
این خییییلی خوبه حتما ببینین
#جوانان_انقلابی
#طنز
#بنزین3000تومانی
#بنزین #گرانی_بنزین
#بنزین_روحانی
#اینترنت #فتنه #روحانی #مستربین
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🍃🌺ذڪر "يـا مہـدے" تـوانم ميدهد
حـق و بـاطڸ را نشـانم ميدهد
🍃🌸حضـرت مہـدے تمـام ديـڹ مـاست
ديـڹ مـا ايمـاڹ مـا آييـڹ مـاست
أللَّہمَ عـجِّڸْ لولیِڪَ ألْفـرج
@man_montazeram
🔴 یکی از نشانه های اخرالزمان
در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد.
🔹نخست : تجاوز به ناموسشان و
🔹دوم : هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان،
🔹سوم : خشکسالی،
🔹چهارم : ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان.
اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود : آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند.
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
عراق هم یک فتنه است برای قطع کردن بازوهای منطقه ای نظام، هم یک مدل برای اجرا در ایران...
اقدامات انجام شده در عراق را میخواهند در جمهوری اسلامی اجرا کنند اما در انقلاب اسلامی غرق خواهند شد.
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتی اگر از سرهایمان کوه ها بسازند، فرزندانمان در کتاب تاریخ نخواهند خواند که "خامنه ای تنها ماند".
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
⭕️ اول فرمودند در دفاع سخت و نیمهسخت غافلگیر نشوید، بعد هم توصیه اکید به استفاده از تجربه "کمیتههای انقلاب" کردند
سپس هم فرمودند که " #بسیج در همهی محلّههای کشور، راهبرد و تاکتیکِ آماده داشته باشد"
قدری درباره کارکردهای "کمیته" تحقیق کنید؛ انگار در آینده خبرهایی هست . . .
کانال #من_منتظرم... 👇🍃
🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
مهدی جان …
هر هوایی که تو در آن نباشی آلوده است
#پروفایل
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_هجدهم
صداش رو آورد پایین تر...
هنوز می خندید...
-قسم خوردن که خوب نیست..
ولی بخوای قسمم میخورم...
نیازی به ذهن خونی نیست...
روی پیشونیت نوشته...
رفت توی حال و همون جا ولو شد...
-دیگه جون ندارم روی پا بایستم...
با چایی رفتم کنارش نشستم...
-راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ... دیگه هیچکی
نذاشت ازش رگ بگیرم تا بهشون نگاه میکردم مثل صاعقه در میرفتن...
-اینکه ناراحتی نداره..
بیا روی رگ های من تمرین کن...
-جدی؟
الی چشمش رو باز کرد...
- رگ مفته جایی هم که برای در رفتن ندارم...
و دوباره خندید منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش...
-پیشنهاد خودت بودا وسط کار جا زدی، نزدی...
و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم ...
بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست..از حالتش خنده ام گرفت...
-بزار اول بهت شام بدم.. وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم...
کارم رو شروع کردم... یا رگ پیدا نمیکردم.. یا تا سوزن رو میکردم توی دستش، رگ گم میشد...
هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... مےانداختم دور و بعدی رو برمیداشتم ... نزدیک ساعت 3
صبح بود که بلاخره تونستم رگش رو پیدا کنم... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم...
-آخ جون... بلاخره خونت در اومد...
یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه میکرد.. خندیدم و گفتم...
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_نوزدهم
-مامان برو بخواب.. چیزی نیست...
انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود...
-چیزی نیست؟ بابام رو تیکه تیکه کردی ... اون وقت میگی چیزی نیست؟ تو جالدی یا مامان
مایی؟ و حمله کرد سمت من...
علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش محکم بغلش کرد...
-چیزی نشده زینب گلم...
بابایی مرده...
مردها راحت دردشون نمیاد...
سعی میکرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت... محکم علی رو بغل کرده و
برای باباش گریه میکرد...
حتی نگذاشت بهش دست بزنم...
اون لحظه تازه به خودم اومدم..
اونقدر محو کار شده بودم که اصال نفهمیدم...
هر دو دست علی..
سوراخ سوراخ ...
کبود و قلوه کن شده بود ...
تا روز خداحافظی،
هنوز زینب باهام سرسنگین بود...
تلاش های بےوقفه من
و علی هم فایده ای نداشت
علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش ... تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم لیلی و مجنونشده بودیم اون لیلی من منم مجنون اون
روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت... مجروح پشت مجروح.. کمخوابی و پرکاری... تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش میبرد من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود اون میموند و من باز دنبالش بو میکشیدم کجاست...تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم.. هر شب با خودم میگفتم... خداروشکرامروز هم علی من سالمه ... همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح همبشه بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت داشتم توبیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض میکردم که یهو بند دلم پاره شد...
حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون میکشه...
زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن... این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت..
و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر میشد...تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علی افتاد.. یه گوشه روی زمین.. تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ...
با عجله رفتم سمتش ..
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
💖خوشبختی یعنی تو زندگیت امام زمان داری 😍😍😍
#پشنهادادمین
🌼با صدای شهید معز غلامی🌼
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🍃♥️
👈شیطان به موسی ع گفت:
سه وقت به انسان مسلط میشوم:
1⃣ وقتی ازخودش راضی باشد.
2⃣ اعمال خوبش را زیاد بداند.
3⃣ گناهانش راکم وکوچک بداند.
📚کافی؛ج۲؛ص۳۱۴
شبــــتــــون منــــوّر بــــہ نـــــگـــاه خـــــــ❤ـــدا 😍
#تلنگـــــــــــــــــر ‼️
@man_montazeram