eitaa logo
#من_منتظرم!
999 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
[• 📚•] نماينده دانشگاه براي استقبالم به فرودگاه اومد، وقتي چشمش بهم افتاد، تحير و تعجب نگاهش رو پر کرد. چند لحظه موند! نميدونست چطور بايد باهام برخورد کنه... سوار ماشين که شديم اين تحير رو به زبان آورد...-شما اولين دانشجوي جهان سومي بوديد که دانشگاهبراي به دست آوردن شما اينقدر زحمت کشيد... زيرچشمي نيم نگاهي بهم انداخت...-و اولين دانشجويي که از طرف دانشگاه ما با چنين حجابي وارد خاک انگلستان شده...نميدونستم بايد اين حرف رو پاي افتخار و تمجيد بگذارم! يا از شنيدن کلمه اولين دانشجوي مسلمان محجبه،شرمنده باشم که بقيه اينطوري نيومدن؛ ولي يه چيزي رو ميدونستم، به شدت از شنيدن کلمه جهان سوم عصباني بودم. هزار تا جواب مودبانه در جواب اين اهانتش توي نظرم مي چرخيد؛ اما سکوت کردم. بايد پيش از هر حرفي همه چيز رو ميسنجيدم و من هيچي در مورد اون شخص نميدونست ...ممن رو به خونهاي که گرفته بودن برد. يه خونه دوبلکس، بزرگ و دلباز با يه باغچه کوچيک جلوي در و حياط پشتي. ترکيبي از سبک مدرن و معماري خانههاي سنتي انگليسي... تمام وسايلش شيک و مرتب... فضاي دانشگاه و تمام شرايط هم عالي بود. همه چيز رو طوري مرتب کرده بودن که هرگز؛ حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه؛ اما به شدت اشتباه مي کردن! هنوز نيومده دلم براي ايران تنگ شده بود. براي مادرم، خواهر و برادرهام، من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم. قبل از رفتن، توي فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبري از باباشد بلافاصله بهم خبر بده. خودم اينجا بودم دلم جا مونده بود، با يه علامت سوال بزرگ... -بابا... چرا من رو فرستادي اينجا؟! دوره تخصصي زبان تموم شد و آغاز دوره تحصيل و کار در بيمارستان بود.اگر دقت مي کردي مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هواي من رو داشته باشن، تا حدي که نماينده دانشگاه، شخصا يه دانشجوي تازه وارد رو به رئيس بيمارستان و رئيس تيم جراحي عمومي معرفي کرد. جالبترين بخش، ريز اطلاعات شخصي من بود... همه چيز، حتي علاقه رنگي من! اين همه تطبيق شرايط و محيط با سليقه و روحيات من غيرقابل باور و فراتراز تصادف و شانس بود. از چينش و انتخاب وسائل منزل تا ترکيب رنگي محيط و گاهي ترس کوچيکي دلم رو پر مي کرد! 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ‌ ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پشت پرده یک نطفه حرام به نام و 🎙 💥ببینید و انتشار دهید ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دو شرط دارد... 🎙 💥ببینید و انتشار دهید ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• ☺️ •] •‌‌ +شیـطان با یـڪ ڪِبر زمـین خورد|🙃| آدمــ با یـڪ حـرص زمـین خــورد|👥| پـسرِ آدمـ بـا یـڪ بُـخل ذَلـیل شـُد|🚶| یـُـونـس بـا یــڪ شـتابــ ذَلــیل شـُد|☝️🏻| ما ڪه الـحمدلله هـمه‌ی ایـن‌ها را باهـم داریــم|🙌🏻| و احســاسِ نـدامَتـے هــم نــداریم |🙃| ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جداسازی مسیر رفت و آمد زنان و مردان در پیاده‌رو (اسرائیل) زن‌ها در #اسرائیل از پیاده‌روهای جداگانه استفاده می‌کنن ... این کار به‌خاطر جلوگیری از #اختلاط اون‌ها با مردهاست. در بیلبوردها و تبلیغات خبری از عکس #زنان نیست. در اورشلیم دختران از ۶ سالگی باید دامن زیر زانو بپوشن و آستین بلوزشون حدّاقل تا آرنج باشه. 🖇منابع: 🌐 www.google.com/amp/s/amp.smh.com.au/world/when-women-and-girls-are-the-enemy-20111118-1nn4d.html 🌐 www.haaretz.com/1.5192414 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا وقتی پای در گِل داری نمیتوانی سربازیِ حسین ع را کنی... -دیالوگ مختارنامه ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
حال و روز اكثر مردم ايران رو فقط بیدل‌ نیشابوری بدرستی تعريف كرد: دل تنگ و دست تنگ و جهان تنگ و کار تنگ؛ از چهار سو گرفته مرا روزگار تنگ ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 (عج) ؟ 🔵 مرحوم حاج قدرت الله لطیفی که حدود ۴۰ سال رئیس هیات امنای مسجد مقدس جمکران بودند نکته مهمی پیرامون نحوه درخواست از مطرح می کنند ....🌿🌺 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
پسر عاص را به حکومت مصر خرید و ابن زیاد پسر سعد را به حکومت ری... من و تو چند است؟ ظهور نزدیک است! کانال ... 👇🍃 🆑 http://eitaa.com/joinchat/1875640339C4f4a70819d
بسم رب الزهرا صبحتون شهدایی
👇🏻🕊👇🏻 دعای_فرج📜 ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم... 💛اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ 🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ 💛وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ 💚الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى 🌸الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى 💚مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ 🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 💛وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ 🌸عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً 💛كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا 🌸مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ 💚اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى 🌸فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ 💚الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى 🌸اَدْرِكْنى اَدرِکنی 💛الساعه الساعه الساعه 🌸العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین (خواندن دعای فرج به نیت سلامتی و ~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون) . . 🌱 @man_montazeram
شاید آن یک نفر تو باشی!!🌸 شاید او منتظر توست....👌 ✋312+1 @man_montazeram
‌‌ که‌بدون‌ میشوند تا‌ که‌ بدون‌ او ؛ ست‌ به‌ نام‌ ... 💔 @man_montazeram | من منتظرم
روزی امام خمینی (ره)درحرم خدمت اقای نخودکی رسید. به ایشان فرمود که علم کیمیا به من بیاموز اقای نخودکی فرمودند:اگرمن علم کیمیابه شمابیاموزم وشمابخواهی کوههاراطلاکنی،آیاازراه درست ازآن استفاده میکنی؟ امام خمینی(ره)چون مردراستگویی بودند گفتند:نه واقای نخودکی گفت:من چیزی به شما می آموزم که ازعلم کیمیابالاتراست وآن این است👇 ۱.بعدازهرنماز آیت الکرسی تاهو العلی العظیم ۲.تسبیحات حضرت زهرا(س) ۳.سه بارسوره قل هوالله ۴.سه عدد صلوات ۵.سوره طلاق وَمَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لهُ مَخرَجِّا وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لَا یَحتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ انِ َّ اللهَ بَالِغُ اَمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیءِِ قَدرَّا این تیکه ازسوره طلاق روازقران ببینین وبخونین @man_montazeram
‏شاید باورتون نشه اما تو ایران، تو تهران جایی هست به اسم خیابون ۳۰ تیر که تقاطعی با خیابون جمهوری داره. به این تقاطع میگن چهار راه ادیان. یک سمت این چهار‌راه مسجده، یک سمتش کلیسا، یه سمتش کنیسه و سمت چهارم آتشکده زرتشتیان! احترام به عقاید تو جمهوری اسلامی میتونه الگوی کل جهان باشه🙂 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
مَحبوُبِ مَن منِ بدونِ شما ، یعنی ، انّ الانسانَ لفی خُسر ... ☘ ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[• 📚•] از دید همه این یه حرکت مسخره و احمقانه بود؛ اما من آدمي نبودم که حتي براي يه هدف درست از راه غلط جلو برم؛ حتی اگر تمام دنيا در برابرم صف بکشن. مهم نبود به چه قيمتي... چيزهاي باارزش تري در قلب من وجود داشت. ماجرا بدجور باال گرفته بود. همه چيز به بدترين شکل ممکن دست به دست هم داد تا من رو خرد و له کنه. دانشجوها سرزنشم مي کردن که يه موقعيت عالي رو از دست داده بودم، اساتيد و ارشدها نرفتن من رو يه اهانت به خودشون تلقي کردن و هر چه قدر توضيح ميدادم فايدهاي نداشت. نميدونم نمي فهميدن يا نمي خواستن متوجه بشن... دانشگاه و بيمارستان هر دو من رو تحت فشار دادن که اينجا، جاي اين مسخره بازيها و تفکرات احمقانه نيست و بايد با شرايط کنار بيام و اونها رو قبول کنم. هر چقدر هم راهکار براي حل اين مشکل ارائه مي کردم فايده اي نداشت. چند هفته توي اين شرايط گير افتادم... شرايط سخت و وحشتناکي که هر ثانيهاش حس زندگي وسط جهنم رو داشت. وقتي برمي گشتم خونه تازه جنگ ديگهاي شروع مي شد. مثل مردهها روي تخت مي افتادم؛ حتی حس اينکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم. تمام فشارها و درگيري ها با من وارد خونه مي شد و بدتر از همه شيطان کوچک ترين لحظه اي رهام نمي کرد. در دو جبهه مي جنگيدم... درد و فشار عميقي تمام وجودم رو پر مي کرد! نبرد بر سر ايمانم و حفظ اون سخت تر و وحشتناک بود. يک لحظه غفلت يا اشتباه، ثمره و زحمت تمام اين سالها رو ازم مي گرفت. دنيا هم با تمام جلوه اش جلوي چشمم بالا و پايين مي رفت. مي سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرين لحظه از ايمانم دفاع مي کردم... حدود ساعت 2 باهام تماس گرفتن و گفتن سريع خودم رو به جلسه برسونم... پشت در ايستادم. چند لحظه چشمهام رو بستم. بسم الله الرحمن الرحيم... خدايا به فضل و اميد تو... در رو باز کردم و رفتم تو... گوش تا گوش، کل سالن کنفرانس پر از آدم بود. جلسه دانشگاه و بيمارستان براي بررسي نهايي شرايط، رئيس تيم جراحي عمومي هم حضور داشت. پشت سر هم حرف مي زدن... يکي تندتر، يکي نرم تر، يکي فشار وارد مي کرد، يکي چراغ سبز نشون مي داد. همه شون با هم بهم حمله کرده بودن و هر کدوم، لشکري از شياطين به کمکش اومده بود وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار و هر لحظه شديدتر از قبل... پليس خوب و بد شده بودن و همه با يه هدف... يا بايد از اينجا بري يا بايد. شرايط رو بپذيري... 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• 📚•] من ساکت بودم؛ اما حس مي کردم به اندازه يه دونده ماراتن، تمام انرژيم رو از دست دادم... به پشتي صندلي تکيه دادم. - زينب! اين کربالي توئه چي کار مي کني؟ کربالئي ميشي يا تسليم؟ چشم هام رو بستم. بي خيال جلسه و تمام آدم هاي اونجا... - خدايا! به اين بنده کوچيکت کمک کن. نذار جاي حق و باطل توي نظرم عوض بشه، نذار حق در چشم من، باطل و باطل در نظرم حق جلوه کنه. خدايا راضيام به رضاي تو! با ديدن من توي اون حالت با اون چشمهاي بسته و غرق فکر همه شون ساکت شدن. سکوت کل سالن رو پر کرد. خدايا! به اميد تو، بسم الله الرحمن الرحيم... و خيلي آروم و شمرده شروع به صحبت کردم... - اين همه امکانات بهم داديد که دلم رو ببريد و اون رو مسخ کنيد... حاال هم بهم مي گيد يا بايد شرايط شما رو بپذيرم يا بايد برم... امروز آستين و قد لباسم کوتاه ميشه و يقه هفت، تنم مي کنيد، فردا مي گيد پوشيدن لباس تنگ و يقه باز چه اشکالي داره؟ چند روز بعد هم البد مي خوايد حجاب سرم رو هم بردارم؟! چشم هام رو باز کردم... - هميشه همه چيز با رفتن روي اون پله اول شروع ميشه. سکوت عميقي کل سالن رو پر کرده بود. چند لحظه مکث کردم... - يادم نمياد براي اومدن به انگلستان و پذيرشم در اينجا به پاي کسي افتاده باشم و التماس کرده باشم! شما از روز اول ديديد من يه دختر مسلمان و محجبه ام و شما چنين آدمي رو دعوت کرديد... حاال هم اين مشکل شماست نه من، اگر نمي تونيد اين مشکل رو حل کنيد کسي که بايد تحت فشار و توبيخ قرار بگيره من نيستم. و از جا بلند شدم. همه خشک شون زده بود! يه عده مبهوت، يه عده عصباني! فقط اون وسط رئيس تيم جراحي عمومي خندهاش گرفته بود. به ساعتم نگاه کردم... - اين جلسه خيلي طوالني شده. حدودا نيم ساعت ديگه هم اذان ظهره، هر وقت به نتيجه رسيديد لطفا بهم خبر بديد؛ با کمال ميل برمي گردم ايران... نماينده دانشگاه، خيلي محکم صدام کرد... - دکتر حسيني واقعا علي رغم تمام اين امکانات که در اختيارتون قرار داديم با برگشت به ايران مشکلي نداريد و حاضريد از همه چيز صرف نظر کنيد؟ - اين چيزي بود که شما بايد همون روز اول بهش فکر مي کرديد 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
, |•حاج اسماعیل دولابے : هنگامے ڪہ بہ یاد امام حسین(ع) مے افتید،تردیدے نداشتہ باشید ڪہ آن حضرت هم بہ یاد شما است... میشود؟.... طوبایِ کربلا ، ص ۱۴۹ ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🔴از #نشانه‌های_آخرالزمان از زبان پیامبر اسلام(ص) ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
بزار واست حدیث بگم پیامبر ص میفرمایند بابت هر کلمه شوخی بی جا با نامحرم سال عذاب تو آخرت منتظرته... بعد لابد عاشق شهادتم هستیم ؟ لابد تو بیوگرافی پیجمون و امثالهم داره خوش رقصی میکنه ؟ میدونم الان فکر میکنی دارم نصیحتت میکنم ، ولی اینا فقط تجربه س! @man_montazeram