فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..
توبزننقارهزناسیرآهنگتوام
بهامامرضابگوبدجورۍدلتنگتوام❤️🍂
#السلامعلیڪایهاالامامالرئوف•
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• #حرفاے_خودمـونے☺️ •]
#تـَلنـگُر
•
+شیـطان با یـڪ ڪِبر زمـین خورد|🙃|
آدمــ با یـڪ حـرص
زمـین خــورد|👥|
پـسرِ آدمـ بـا یـڪ بُـخل
ذَلـیل شـُد|🚶|
یـُـونـس بـا یــڪ شـتابــ
ذَلــیل شـُد|☝️🏻|
ما ڪه الـحمدلله هـمهی ایـنها را باهـم
داریــم|🙌🏻|
و احســاسِ نـدامَتـے
هــم نــداریم |🙃|
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#حرف_قشنگ
انسانِ جدا از خدا در هر سِنی باشد ؛
#بچه است...
#ایت_الله_سیدمحمدضیاءآبادی
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🌷🔆 آیا میدانستید
#ضربالمثل «چاه مکن بحر کسی، اول خودت بعداً کسی» منشأ روایی دارد؟!
✅اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
مَن حَفَرَ لاَِخيِه بِئراً وَقَعَ فيها.
⬅️هر كس براى برادر ايمانى خود چاهى حفر كند، خداوند خود او را به چاه افكند. ➡️
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
✴️ چشمت به نامحرم می افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی!
اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: «یا خیر حبیب و محبوب»
💠شیخ رجبعلی خیاط💠
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
••⚜••
#سلام میدهم از جان و دل به #تُ
تا اینڪه بشنوم #وعلیکالسلام را
سلامحُســـنِزمیــن و زمــان،
سلام #حسیــــــنع♥️
[ اَلسَلامُعَلَیَکیااباعَبدِاللهالحُسَین ]
••⚜••
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
و مرگ ما حزب اللهی ها زمانی است که
اعتقاداتمان بر اعمالمان می تازند...:)💔
✍|.....
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#امــــام_زمانــــی(:
+بہ هزار و یڪ دلیل عاقلے میتونستے نیاے...!
-ولے به هزار و یڪ دلیل عاشقے آوردنت...!
+ڪجا؟
- در راه امام زمانت... ( :♥
┅═══✼❤️✼═══┅┄
@man_montazeram
┅═══✼❤️✼═══┅┄
👈 #سه_شرط_برای_دیدار...😍
🍃آیت الله شوشتری :
از مرحوم علامه طباطبایی پرسیدم :
آیا امکان ملاقات حضرت هست یا خیر!؟ فرمودند ؛ بلی به سه شرط
1_ تقوای کامل
2_ عشق فراوان
3_ و مداومت به زیارت آل یس
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🌺 امام زمان(عج)به ملاقاسم رشتی فرمودند:
🍀 به دوستان مابگو در شدائدوسختی ها مارا اینگونه بخوانید(70مرتبه):
❤️"یامحمد ویاعلی ویافاطمه(یاحسن و یاحسین)یاصاحب الزمان ادرِکنی ولاتُهلِکْنی"
@man_montazeram
❁ ﷽ ❁
🔹اقبال عجم بود ، قدم رنجه نمودید
🔹یک «فاطمه» هم قسمت ایران شده باشد
💐۲۳ ربیع الاول سالروز ورود کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به شهر قم، تبریک و تهنیت باد. 💐
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• #قصه_دلبرے📚•]
#اسمرمان_بدون_تو_هرگز
#قسمت_سوم
حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه، به زحمت مي تونستم روي صندليهاي چوبي
مدرسه بشينم... هر دفعه که پدرم ميفهميد بدتر از دفعه قبل کتک ميخوردم! چند بار
هم طولاني مدت زنداني شدم؛ اما عقب نشيني هرگز جزء صفات من نبود.
بالاخره پدرم رفت و پروندهام رو گرفت، وسط حياط آتيشش زد! هر چقدر التماس
کردم! نمرات و تلاشهاي تمام اون سالهام جلوي چشمهام مي سوخت... هرگز توي
عمرم عقب نشيني نکرده بودم؛ اما اين دفعه فرق داشت... اون آتش داشت جگرم رو
مي سوزوند... تا چند روز بعدش حتي قدرت خوردن يه ليوان آب رو هم نداشتم، خيلي
داغون بودم...
بعد از اين سناريوي مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد؛ اما هر خواستگاري
ميومد جواب من، نه بود و بعدش باز يه کتک مفصل! علي الخصوص اونهايي که پدرم
ازشون بيشتر خوشش مي اومد؛ ولي من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت
مادر و خواهرم وحشت داشتم، ترجيح مي دادم بميرم اما ازدواج نکنم
به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم، التماس مي کردم... خدايا! تو رو به
عزيزترينهات قسم... من رو از اين شرايط و بدبختي نجات بده... هر خواستگاري که
زنگ مي زد، مادرم قبول مي کرد... زن صاف و ساده اي بود! علي الخصوص که پدرم
قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه... تا اينکه
مادر علي زنگ زد و قرار خواستگاري رو گذاشت.
شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد... طلبه است؟ چرا باهاشون قرار
گذاشتي؟ ترجيح ميدم آتيشش بزنم اما به اين جماعت ندم... عين هميشه داد مي زد
و اينها رو مي گفت... مادرم هم بهانه هاي مختلف مي آورد... آخر سر قرار شد بيان که
آبرومون نره؛ اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون؛ ولي به همين راحتيها نبود. من
يه ايده فوق العاده داشتم! نقشه اي که تا شب خواستگاري روش کار کردم. به خودم
گفتم)خودشه هانيه! اين همون فرصتيه که از خدا خواسته بودي، از دستش نده(
علي، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتي بود... نجابت چهره اش همون روز اول چشمم
رو گرفت. کمي دلم براش مي سوخت؛ اما قرار بود قرباني نقشه من بشه.
يک ساعت و نيم با هم صحبت کرديم. وقتي از اتاق اومديم بيرون... مادرش با اشتياق
خاصي گفت: به به، چه عجب! هر چند انتظار شيريني بود؛
اما دهنمون رو هم مي تونيم شيرين کنيم يا...
بہ قلــم🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست...
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_چهارم
مادرم پريد وسط حرفش... حاج خانم، چه عجله ايه؟ اينها جلسه اوله همديگه رو
ديدن، شما اجازه بديد ما با هم يه صحبت کنيم بعد.
– ولي من تصميمم رو توي همين يه جلسه گرفتم... اگر نظر علي آقا هم مثبت باشه،
جواب من مثبته...
اين رو که گفتم بر ق همه رو گرفت! برق شادي خانواه داماد رو، برق تعجب پدر و مادر
من رو! پدرم با چشمهاي گرد، متعجب و عصباني زل زده بود توي چشمهاي من و
من در حالي که خنده ي پيروزمندانهاي روي لبهام بود بهش نگاه مي کردم، مي
دونستم حاضره هر کاري بکنه ولي دخترش رو به يه طلبه نده.
اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم. بي حال افتاده بودم کف خونه، مادرم سعي مي
کرد جلوي پدرم رو بگيره اما فايده نداشت. نعره مي کشيد و من رو مي زد! اصلا يادم
نمياد چي مي گفت.
چند روز بعد، مادر علي تماس گرفت؛ اما مادرم به خاطر فشارهاي پدرم دست و پا
شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفيه، مادر علي هم هر چي اصرار
کرد تا علتش رو بفهمه فقط يه جواب بود: شرمنده، نظر دخترم عوض شده.
چند روز بعد دوباره زنگ زد: من وقتي جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواست علت رو
بپرسم و با دخترتون حرف بزنم، علي گفت دختر شما آدمي نيست که همين طوري
روي هوا يه حرفي بزنه و پشيمون بشه، تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو
از دهن خودش نشنوم فايده نداره.
بالاخره مادرم کم آورد. اون شب با ترس و لرز، همه چيز رو به پدرم گفت، اون هم عين
هميشه عصباني شد!
– بيخود کردن... چه حقي دارن مي خوان با خودش حرف بزنن؟ بعد هم بلند داد زد!
هانيه... اين دفعه که زنگ زدن، خودت مياي با زبون خوش و محترمانه جواب رد
ميدي.
ادب؟ احترام؟ تو از ادب فقط نگران حرف و حديث مردمي، اين رو ته دلم گفتم و از جا
بلند شدم. به زحمت دستم رو به ديوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توي حال
– يه شرط دارم! بايد بذاري برگردم مدرسه.
با شنيدن اين جمله چشماش پريد! ميدونستم چه بلایي سرم مياد؛ اما اين آخرين
شانس من بود. اون شب وقتي به حال اومدم... تمام شب خوابم نبرد. هم درد، هم
فکرهاي مختلف، روي همه چيز فکر کردم... يأس و خال بزرگي رو درونم حس مي کردم.
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🌈💫😇#انرژی_+😉😎
🐜مورچه باش!😯
✍وقتی انگشتت را
در مسیر مورچه ای میگذاری
منتظر نمی شود تا انگشتت را برداری،
بلکه مسیرﺵ را عوﺽ می کند…👌🏻
هیچ وقت کنار دری که
بسته شده نَایست ..🚫
درها بسیارند ...😍
چه بسا خداوند تو را از
چیزی محروم کند
تا بهتر از آن را روزی ات گرداند🙃😄
#ظهر_جمعتون_بخیر✨✨
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
••⚜••
میفرمایند:
اگر میخواهۍ عاشق چیزی شوے
با عمل و رفتار عاشق شو !!
مثلا اگرمیخواهی عاشقِ #حسین شوۍ،
هــــر روز صبح
در یڪ ساعتِ مخصوص بگو :
[" صلیاللهعلیڪیااباعبدالله..."]
بگو حسینجانم♥️
میخواهم به تو عادت ڪنم...
تا #عاشقِ تو بشوم تا به تو عارف شوم...
#حاجآقاپناهیــــان
••⚜••
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
_ نقص زيبايي در چهره يک فرد را؛
اخلاق خوب تکميل مي کند...
اما کمبود اخلاق را؛
هيچ چهره ي زيبايي نمي تواند تکميل کند...
پايه شخصيت انسان ها
بر کردارشان مي باشد،
و زيباترين شخصيت ها
متعلق به خوش اخلاق ترين انسان هاست
#نلسون_ماندلا
|.💛.| @man_montazeram
🌸🍃
پس از دانستن ، خویش را به نادانی نزنید
و یقینتان را به شک مبدل مسازید ،
همین که دانستید عمل کنید ،
همین که یقین کردید اقدام نمایید .
#نهج_البلاغه
🍃جملات قصار
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
♡💕♡
#مهدی_جانمـ♥️🌱
| میگفـت..،
یه کاري کن آقا امام زمان بهت بگہ
+ تو یکے غصہنخور؛
تو رو قبول دارم...|•♥️
|• #اللهمعجـݪلولیڪالفرج ❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
یَابْنَ النَّبَأِ الْعَظیمِ ؛
حال و احوال #دلها ؛
به #خدا خوب نیست ؛
ای پیٖرترین #جوانِ تاریخ ، #بیا ؛
صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَةِ الْهُدى ...
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
...
خدایامرابخاطرگناهانۍڪه
درطول روزباهزارانقدرتـــِ
عقلتوجیهشانمیکنمببخش!
🚫توجیهگناهممنوع
#شهیدمصطفۍچمران
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@man_montazeram
┄┅┅❁💚❁┅┅┄