eitaa logo
گاهی وقت‌ها
4.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
گاه‌نوشت‌های «نظیفه سادات مؤذّن» سطح چهار (دکترا) حکمت متعالیه از جامعةالزهرا، مدرّس فلسفه، نویسنده و پژوهشگر.
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣ ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸🖤🔸༅═┅─ ارزش عاشورا به این است که خالص بود و خلیطی نداشت. جاهلی در آن‌ها نبود. همه عالم بودند. همه بصیر بودند و به هیچ‌وجه جهتِ غیرخدایی نداشتند. جهت، در واقعه‌ی عاشورا، الهی بود. شهدای عاشورا برای ارزش شهادت‌ها، میزان‌اند. هر شهیدی را باید با آن‌ها تطبیق دهیم. هر شهیدی که خطّش با خط آن‌ها تطبیق بود، ارزش کامل پیدا می‌کند. 📚 آئینه تمام‌نما، آیت الله حائری شیرازی، ص ۲۱ ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸🖤🔸༅═┅─ علیه السلام 🔗 ‎‌‌‎‌ ─┅═༅🔸🖤🔸༅═┅─ @mangenechi ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸🖤🔸༅═┅─
چه شوری برپا کرده‌ای یا حسین که از پس 14 قرن حتی... عشق آمیخته به غمت از دل کودکانمان می‌جوشد؛ عطر روضه‌ات منتشر می‌شود و اشک‌ها زلال‌تر و خالص‌تر از همیشه دانه دانه روی واژه‌های زیارت عاشورایت می‌چکند تا به یادم بیاورند که من که ┅⊰༻🔳༺⊱┅ 🔗 ╔═.▪️🔳༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔳▪️༺.═╝
┅⊰༻▪️༺⊱┅ مجموعه پوستر بیانات مقام عظمای ولایت -دام ظله- پیرامون نهضت حسینی در دو سایز مناسب پست، پروفایل و استوری 2⃣ ا عشق به محرّم و داشتن فرهنگ شهادت، مانع مغلوب شدن ملّت ┅⊰༻▪️༺⊱┅ 🔗 ╔═. ▪️ ༺.══╗ @mangenechi ╚══. ▪️ ༺.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک روز به انتقام هفتاد و دو شمس با سیصد و سیزده قمر می‌آید •••❈❂🌿▪️🌿❂❈••• ╔═.▪️🌿.═════╗ @mangenechi ╚═════.▪️🌿.═╝
┅⊰༻🔳༺⊱┅ حسین جانم ز همه دست کشیدم که تو باشی همه‌ام با تو بودن، ز همه دست کشیدن دارد ┅⊰༻🔳༺⊱┅ 🔗 ╔═.▪️🔳༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔳▪️༺.═╝
‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌3⃣ ─┅═༅🔸🖤🔸༅═┅─ 🏴غربال‌گری امام حسین -علیه‌السلام- در شب و روز عاشورا🏴 . حضرت حسین بن علی -علیه‌السلام- در شب عاشورا به یک صورت سخن گفت و در روز عاشورا به گونه‌ای دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم.» می‌گوید؛ ولی روز عاشورا می‌فرماید: «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟؛ آیا یاوری هست که مرا یاری کند؟»😭 شب آن طور گفت تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد و روز آن‌گونه درخواست یاری کرد تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. شب، غربال می‌کند تا فقط صالحان بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط اشقیا در مقابل او ایستاده باشند. 📚آئینه تمام‌نما، آیت الله حائری شیرازی، ص ۲۴ ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸🖤🔸༅═┅─ علیه السلام 🔗 ‎‌‌‎‌ ─┅═༅🔸🖤🔸༅═┅─ @mangenechi ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅🔸🖤🔸༅═┅─
۲ حالِ خانه ، به حال مادر است! محرم که می‌شود ،مادرها جرعه‌ای از غم اباعبدالله برمی‌دارند و در وجود فرزندشان می‌ریزند. حتی دیوارهای خانه هم سهمی دارند! یک کتیبه، یک پرچم، یک علامتی که بگویی: این خانه، عزادار حسین -علیه‌السلام- است! یک بخش‌هایی از مادری، همین‌هاست! برای فرزندانت مادری کن! 🔗 ╔═.▪️🔳༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔳▪️༺.═╝
⚫️ داستانک «لاک روضه» بالاخره تموم‌ شد. _بریم مامان آماده‌م. فوت آخر را که به ناخن تازه لاک زده‌ام می‌کنم، چادرم را ازسر جالباسی برمی‌دارم . ته آرایشم را که با تم مشکی مناسب این شب‌ها زده‌ام دوباره نگاهی می‌اندازم. بعد چادر را روی روسری به زیباترین حالت و با فاصله‌ی مناسب، با وسواس تمام مرتب می‌کنم. مامان رویش را گرفته و کیف سنگین مجلسی‌اش را روی دستش انداخته است. وارد کوچه‌ی حسینیه که می‌شویم، صدای گریه‌ی بلند حاج مهدی از بلندگوهای حسینیه می‌آید. دلم می‌شکند. گریه‌ی مردها سنگین است. حاج مجید، کنار ورودی آقایان ایستاده و خیر مقدم می‌گوید. او تعمیراتی محله است همیشه زنجیر نقره‌ای ضخیمی به گردن دارد و گاهی مشکل مالی افراد را با قرض دادن برطرف می‌کند. البته می‌گویند یک مقداری بیشتر پس می‌گیرد که البته فرقی نمی‌کند، مهم این است که دعاهای مردم همیشه پشتش هست. از کنار دیوار حسینیه که رد می‌شویم، مصطفی و سامان، دوست‌های الهه و مریم، زنجیر به دست از کنارم رد می‌شوند و بر سر جایشان در کوچه‌ای که بچه‌های محل برای سینه‌زنی بازکرده‌اند، دعوا می‌کنند. وارد حسینیه که می‌شویم، سمیرا خانم و مائده را می‌بینیم که باز هم مثل همیشه حسابی تیپ زده‌اند و کلی خرج لباس و آرایششان کرده‌اند. اینجا کسی اعتقادی به سخنرانی ندارد. سخنران‌ها فقط شعار می‌دهند و ما گوشمان از شعار پر است. ما اهل شعار نیستیم. بیشتر اهل سینه‌زنی و زنجیر هستیم. از من گرفته تا خانم بزرگ محل، همه اعتقاد داریم اشک بر امام حسین، قلب‌ها و گناهانمان را پاک می‌کند. هر ساله لااقل به حرمت این چند روز، نه مردهایمان ریش می‌تراشند. نه صدای موزیک بلند به گوش می‌رسد. من هم هروقت که نماز نخوانم، این یک ماه به حرمت امام حسین نمازهایم را می‌خوانم. البته محرم و صفر که تمام می‌شود، چادر نماز و چادر مشکی ام را با هم تا می‌کنم و می‌گذارم داخل کمد تا سال بعد. تا به خودم می‌آیم، مجلس تمام می‌شود. حاج مهدی دعایش را می‌خواند و ما همه آمین می‌گوییم: «خدایا به آبروی امام حسین، کربلا قسمت همه‌ی ما بفرما» کربلا را دوست دارم. آمین را بلند می‌گویم. مامان وسمیراخانم طبق معمول تا لحظه‌ی خداحافظی، مشغول تعریف زندگی محیا و درگیری‌های او با همسرش هستند. بالاخره در صف شام، از هم جدا می‌شویم و یک غذا بیشتر می‌گیریم تا به نیت تبرک بخوریم. محرم و صفر، عالم خاصی دارد. شب به شب روضه رفتن و گاهی اشک ریختن، حس خوبی به انسان می‌دهد. من این شب‌ها را دوست دارم، اما حال خاصی که امثال محبوبه، دخترخاله‌ام می‌گویند، چیزی نیست که من بتوانم بفهمم. آن‌ها این روزها جور دیگری هستند که شبیه من نیست. پارسال محبوبه، یک دور کتاب آزادی معنوی شهید مطهری را در همین دهه خوانده بود. می‌گفت نگاهش به عزاداری‌ها تغییر کرده. به من هم گفت که از این جور کتاب‌ها بخوانم. می‌گفت محرم امسالم با پارسالم باید فرق داشته باشد، اما خب من حال این کارها و حرف‌ها را ندارم. نمی‌دانم چرا انگار امسال و پارسالم، تفاوت چندانی نمی‌کند. شما می‌دانید چرا؟ ┅⊰༻🔳༺⊱┅ 🔗 ╔═.▪️🔳༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔳▪️༺.═╝